دوشنبه 5 آذر 1403

هشدار عباس عبدی به مسئولان / خودکشی سومین علت فوت در جمعیت 15 تا 24 سال / نباید نسبت به این موضوع حساس باشیم؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
هشدار عباس عبدی به مسئولان / خودکشی سومین علت فوت در جمعیت 15 تا 24 سال / نباید نسبت به این موضوع حساس باشیم؟

اقتصادنیوز: عباس عبدی در یادداشتی در اعتماد نوشت؛ کسی سیگاری بود؛ هر چه گفتند سیگار نکش زیان‌بار است، گفت نکشیدنش تلخ است! بالاخره یک روز بر اثر مشکل ریه دچار سرفه‌های پیاپی و شدید شد. به طوری که زندگی را بر او تلخ کرد، تلخ‌تر از نکشیدن سیگار! پس آن را ترک کرد. حالا چرا ما به عنوان شهروند یا فعال سیاسی یا مسوول حکومتی نباید نسبت به نشانه‌های آشکار ناهنجاری بیرون از خود حساس باشیم؟

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اعتماد، معاون دادستان کشور اعلام کرده سالانه 130 هزار (آمار دقیق 140 هزار است) اقدام به خودکشی در ایران ثبت می‌شود که 7 هزار نفر جان خود را از دست می‌دهند. خودکشی سومین علت فوت در جمعیت 15 تا 24 سال است. مطالعات نشان می‌دهد که حداقل 20 برابر تعدادی که اقدام به خودکشی می‌کنند، به خودکشی فکر کرده‌اند که سالانه حداقل 8/2 میلیون نفر یا برابر 5 درصد جمعیت کشور را شامل می‌شود که شاید درباره جوانان به 10 درصد هم برسد که رقم بسیار بالایی است. یعنی از هر 10 جوان یکی به خودکشی فکر می‌کند. خودکشی دلایل و علل گوناگونی دارد. ریشه‌های روانی و اجتماعی و جامعه‌شناسی دارد. مشکلات اقتصادی و شغلی، بیماری‌های جسمی، مشکلات شخصی و ارتباطی و ناتوانی در حل آنها، رواج مصرف مواد مخدر، تجارب تلخی که برای افراد پیش می‌آید، اختلالات روانی و... از مهم‌ترین علل خودکشی هستند، ولی هنگامی که آمار خودکشی به عنوان بالاترین شاهد گسست فرد از زندگی، افزایشی می‌شود، این به منزله وجود علل و عوامل منفی اجتماعی است. اگر چه اقدام به خودکشی در نهایت یک رفتار روان‌شناسانه و فردی است ولی عوامل اجتماعی و اقتصادی است که آن را ایجاد یا تشدید می‌کند.

متاسفانه از معدود کشورهایی هستیم که مرگ ناشی از خودکشی در آن افزایشی است و روند این پدیده نشان می‌دهد که با یک وضعیت خاص مواجهیم و در 4 سال گذشته حدود 44% بیشتر شده، فقط طی یک سال از 1401 تا 1402 خودکشی‌های منجر به مرگ حدود 16% افزایش پیدا کرده که جای تأمل جدی دارد. متاسفانه هرگاه شاخص‌های اجتماعی روندی منفی پیدا می‌کنند در اولین اقدام انتشار اطلاعات آن محدود می‌شود. دست کم از سال 1400 یعنی در دولت آقای رییسی انتشار رسمی آمار خودکشی متوقف شد؛ آماری که قبلا هم محدود اما دست کم در قالب سالنامه آماری پزشکی قانونی و گزارش وزارت بهداشت منتشر می‌شد. برخی شنیده‌ها حکایت از گذشتن شاخص خودکشی از 10 در 100 هزار نفر است.

هدف این یادداشت پرداختن به مساله خودکشی نیست که در صلاحیت کارشناسان آن است. این مقدمه کوتاه فقط باز کردن دریچه‌ای بود برای طرح مساله‌ای مهم‌تر از خودکشی. این نوشته خطاب به مسوولان محترم است که فراتر از گزاره‌های مرسوم پیشین فکر کنند. هیچ راهی جز وفاق و همفکری میان همه اجزای قدرت برای حل مسائل کشور نمانده است. اولویت‌های ذهنی خود را باید تغییر داد. مسائلی که بسیاری از آقایان یا برخی از اعضای مجلس می‌گویند، نشان می‌دهد که اصلا متوجه وضعیت کشور نیستند و شاید به کلی از مرحله پرت‌اند. به قول سپهری «جور دیگر باید دید.» جامعه ایران توانایی‌ها و پویایی‌های فراوانی دارد، ولی اغلب آنها دچار رکود یا حتی تخریب شده است. با نگاه گذشته، نمی‌توان هیچ مساله‌ای را حل کرد. مهم‌تر از هر چیز دادن پیامی روشن از جانب حکومت به مردم است. این پیام که مسوولان کشور تصمیم به اتحاد گرفته‌اند و اجازه نمی‌دهند برخی از افراد غیرمسوول و تندرو با اتکای به منابع عمومی و رانت‌های گوناگون به قول معروف در این وفاق موش بدوانند. رویکردهای قاطع و روشن بگیرید. استخوان لای زخم نگذارید. فرصتی برای مجامله و مماشات در حل مسائل کشور ندارید و نداریم. وضعیت ما مثل کوه یخی است که به دلیل گرما همه آن در حال آب شدن است و آب‌ها نیز در اقیانوس هرز رفته و پس از مدتی تمام می‌شوند. ناترازی‌های کشور به مرحله بحران‌زا رسیده است. در جهان به ما می‌خندند که چرا در چنین شرایطی 5 میلیارد دلار از منابع کشور را صرف واردات بنزین کرده و برای سوزاندن در خودروهای بی‌کیفیت و جاده‌های خطرناک هزینه می‌کنیم، در حالی که ده‌ها اولویت دیگر مثل دارو و غذا، سرمایه‌گذاری و... وجود دارد که ارز ندارند. این ناشی از یک ذهن جمعی و اجتماعی یا سیاسی معیوب است. مسوولان باید مسائل کشور و راه‌حل‌های آن را صریح‌تر طرح و به درباره آنها به توافق برسند، سپس در اجرای آن اقدامات قاطع انجام دهند، و اجازه ندهند که نیروهای غیرمسوول بر اثر بی‌اطلاعی یا از روی آگاهی در آن اخلال ایجاد کنند. وفاق حکومت با مردم در گروی وفاق درون حکومت به علاوه انتخاب یک سیاست اصلاح‌گرانه برای حل مشکلات اصلی مردم است. مردم عادی بیش از هر گروه دیگری آماده حمایت هستند، به شرطی که مسوولان این دو گام را بردارند، نه اینکه در فضای عمومی برای یکدیگر درس انقلاب و اخلاق و سیاست بدهند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید