چهارشنبه 7 آذر 1403

همه چیز درباره انتخاب شهردار و کمیسیون‌ها / از روزی که جان هزاران نفر در مناطق حاشیه‌ای از دست برود، می‌ترسم

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
همه چیز درباره انتخاب شهردار و کمیسیون‌ها / از روزی که جان هزاران نفر در مناطق حاشیه‌ای از دست برود، می‌ترسم

در ادامه سلسله گفت‌وگوها با اعضای شورا میزبان فریدون بابایی اقدم بودیم که وی از دغدغه‌ها، مشکلات و حواشی سخن گفت.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج حواشی، مشکلات شهری، حاشیه نشینی و دیگر موضوعات مربوط به شهر و شهرداری از شورای شهر هم جدا نیست و به همین بهانه پای سخنان فریدون بابایی اقدم، عضو شورای شهر تبریز نشستم، مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

آناج: چه شد که تصمیم به شرکتِ مجدد در انتخابات گرفتید؟

بابایی اقدم: به اعتقاد خودم دو دور حضور در شورای شهر کافی بود و حتی امروز که یک سال از سومین حضورم در شورا می‌گذرد به این فکر می‌کنم که شاید می‌شد، در این دوره نباشم اما با برخی دغدغه‌ها به سومین دوره پاگذاشتم.

اولین موضوعی که در هشت سال گذشته هم پای ثابت بازدیدها و مشغله ذهنی من و حتی حوزه پژوهشی‌ام بود، موضوع حاشیه نشینی و بدمسکنی بود و از طرف دیگر معتقدم که این بدمسکنی بدون چاره نیست و برای آن راهی وجود دارد مانند تمام کشورهایی که این راه را طی کرده‌اند چون ما وقتی دیدمان از سطح کشوری به سطح منطقه‌ای و جهانی تغییر می‌دهیم، تجربیات موفقی را در این حوزه می‌بینیم.

از حدود 85 میلیون نفر جمعیت ایران امروز بیش از 65 میلیون نفر در شهرها زندگی می‌کنند و از این جمعیت هم در خوشبینانه‌ترین حالت بالغ بر 22 میلیون نفر در محلات مشکل دار زندگی می‌کنند که فرقی ندارد اسمش را حاشیه نشینی بگذاریم یا بافت فرسوده که این میزان نزدیک به 40 درصد ساکنین شهرهاست. تجربه جهانی می‌گوید که تمام ظرفیت‌ها باید برای این مساله به کار گرفته شود؛ یعنی هم دولت، هم مدیریت محلی، هم سرمایه گذاران و هم نهادهای مردم نهاد در این مساله به یکدیگر کمک کنند.

شورای شهر به عنوان نهادی مدنی آن ظرفیت را دارد که برای بسیج این ظرفیت‌ها موثر باشد هرچند به دلیل ظرفیت‌های قانونی باید تمرکز بر شهرداری‌ها باشد اما بخاطر پایگاه مردمی می‌تواند در بسیج مردم و مسئولین موثر باشد، من از سال 92 تا 1400 این ارتباط را با مردم و ارگانهای مختلف داشتم. دوم اینکه به عنوان یک فرد دانشگاهی معتقدم که دانشگاه باید در مسائل و چالشهای شهر نقش داشته باشد.

به عنوان کسی که سالها در این حوزه تحصیل کردم و محله به محله را گشته‌ام معتقدم شهر مانند انسان می‌تواند جسمش یا روحش مرض باشد که اگر بیماری مثل حاشیه نشینی و بدمسکنی دارد این بیماری باید شناخته شود و برای آن درد نسخه نوشته شود؛ خب حوزه تخصصی من این مساله است و از سال 72 در این راستا تحقیق و کار کرده‌ام و از سوی دیگر در این هشت سال این موضوع را به صورت میدانی دیده‌ام که امروز می‌توانم بگویم درد تبریز این است و متناسب آن نسخه بنویسیم که با همین افکار من به شورای ششم پا گذاشتم. اما در این دوره بنا داشتم که فقط به مسائل ریز محلی توجه نکنیم و در کنار این مسائل به استفاده از تجربیات جهانی، فعال کردن ظرفیت‌های دولت و همراهی سایر مجموعه‌ها هم فکر کنیم.

اتفاقی خوبی که همراه با شورای ششم بود روی کار آمدن آقای رئیسی بود. آقای رئیسی که من خودم به ایشان رای دادم که رای دادن من سوای تفکرات و طرز فکرهای من، بخشی از آن به دلیل دغدغه‌های شهری و مسائل و مشکلات شهری بود. اینکه یکی از شعارهای آقای رئیسی ساخت مسکن بود که این برای منی که در این حوزه فعالیت کرده‌ام فرصت طلایی بود که مساله بخشی از مناطق مشکل‌دار را حل کنیم به ویژه اینکه این سیاست آقای رئیسی بسیار سریع به مجلس رفت و تبدیل به قانون شد؛ قانونی به عنوان جهش مسکن ملی.

مسکن ملی نباید جا پای مسکن مهر بگذارد

موضوعی که در این باره وجود داشت تفاوت این قانون با سیاست مسکن مهر بود؛ در سیاست مسکن مهر کار ارزشمندی انجام شد اما یک ایراد اساسی داشت و آن هم عدم دقت به مکان یابی بود، اینکه در کلانشهر به بافت فرسوده توجهی نشد و همه به شهرهای جدید رفت که سهمیه کل تبریز هم به سهند رفت. در قانون جهش تولید مسکن این مشکل را دیده بودند و در قالب الحاقی‌ها به شهر این موضوع بود که اگر در حاشیه شهرها جایی برای ساخت و ساز وجود دارد به محدوده شهرها الحاق کند. اما در ماده 12 آمده که اراضی خالی یا فرسوده‌ای که داخل شهرها وجود دارد، اینها هم باید ساخته شوند که به عنوان یک کارشناس این حوزه بسیار امیدوارکننده بود و خیلی هم خوشبین به این مساله بودم چون استارت کار هم به خوبی زده شد اما وقتی به مرحله ثبت‌نام رسید دیدیم که همان جا پای مسکن مهر گذاشته شده و دولت برای اینکه زودتر به وعده‌اش عمل کند، در همان جایی که زمین خالی و زیرساخت وجود دارد، رفتند که من به این مساله اعتراض داشتم.

من هم در شورا و هم به آقای وزیر اعتراض کردم و حتی مجمع ملی ایجاد کردیم که با حضور روسای کمیسیون‌های شهرسازی کشور تا گلایه‌های این چنینی را به وزیر برسانیم و مطالبات قانونی‌مان را انجام دهیم.

علاوه بر مطالبات دولتی، شهرداری در ماده 55 قانون شهرداری‌ها موظف است که هرجا خطری وجود دارد، رفع خطر انجام دهد، موضوع روز هم بعد از متروپل موضوع پاساژهای تبریز است که شهرداری وظیفه دارد اخطار رفع خطر دهد و اگر انجام نشد حتی قانون اجازه تعطیلی پاساژ را داده است. اما بند 21 هم موضوع جالبی را تحت عنوان تامین مسکن ارزان قیمت برای افراد بی بضاعت آورده است. یعنی شهرداری منتظر دولت هم نباشد و به هرشکلی که می‌تواند برای افراد بی بضاعت مسکن بسازد به ویژه در مناطق پرخطر.

در سوی دیگر در طرح جامع ما محدوده 49 هکتاری ذیل اتوبان پاسداران وجود دارد که بدترین وضعیت را دارد که نوشته شده این محدوده مسکونی است اما پیشنهاد شده که فضای سبز شود، یعنی اینکه این خانه‌ها خریداری شود یا به آنها خانه دیگری داده شود و آن منطقه تبدیل به فضای سبز شود که طرح مصوب تبریز است؛ این مسائل و امیدی که مردم داشتند، دلیلی شد تا بار دیگر به شورا بیایم.

آناج: فکر می‌کنید در یک سال گذشته چقدر به حل این دغدغه‌ها نزدیک شدید؟

بابایی اقدم: متاسفانه دریک سال گذشته من دغدغه‌ای برای این موارد ندیدم که حتی من را تا پای استعفا از شورا برد. من در فضایی که بعد از انتخابات بر شورا حاکم شد متوجه شدم آن دغدغه‌هایی که من دارم در بخش عمده‌ای از همکاران شورا این دغدغه وجود ندارد.

متاسفانه در این فضا من همراهی دولت را نمی‌بینم چون همان کسانی سیاست مسکن ملی را پیش می‌برند که در دولت آقای روحانی هشت سال خوابیده‌اند، سیستم و نفرات همان است، شاید در راس رئیس جمهور و وزیر عوض شده اما در استان همان افراد هستند و هیچ دغدغه‌ای برای این موضوع ندارند. حتی در شهر تبریز هم شهرداری برای حل مساله مسکن ورود کرده و ساخت هفت هزار خانه در شهرک جوانان و حتی رفع معارض را قبول کرده است.

شهرک جوانان را من در دوره دولت قبلی مطرح کردم، دولتی که حرف و برنامه‌ای برای مسکن نداشت ما آن زمان می‌خواستیم با استناد به بند 21 خودمان کار کنیم اما الان موضوع این است که خود دولت برای ساخت چهار میلیون مسکن پیش قدم شده و چرا ما فقط سهند و شهریار را معرفی می‌کنیم و شهرک جوانان را معرفی نمی‌کنیم؟ عیبی ندارد شهرداری کار کند اما الان پروژه اسدگولی تبریز کاملا در رکود است؛ پروژه‌ای که 240 واحد است و بعد از چندین بار تذکر فقط برای دو بلوک آن که در زمان آقای شهین باهر کار شده روزشمار گذاشته‌اند که کارهای داخلی آن انجام شود. در جایی که ما برای گذاشتن سومین بلوک عاجزیم تعهد 7 هزار واحد مسکونی را می‌دهیم و از این تعهد هم چندین ماه گذشته و شما به عنوان رسانه بپرسید در شهرک جوانان چه کرده‌اید؟ حداقل زمین آنجا را علامت گذاری کرده‌اید که این زمین مال ماست؟

اینگونه موضوعات است که من را امیدوار نمی‌کند که بعد از دو دوره شورا نقش موثری دارم، هرچند با همان سبک و سیاق گذشته پیگیر مسائل هستیم و کمیسیون شهرسازی ما بیشتر از دیگر کمیسیون‌ها تلاش می‌کند اما برای خودِ من این اندازه رضایت بخش نیست چرا؟ چون می‌بینم که من ظرفیت‌هایی دارم که اینجا به هدر می‌رود چون با وجود همه تلاش‌ها خروجی نمی‌بینم.

بانک‌های ما برای این طرح هیچ همکاری ندارند و بعد از مرحله اولی که درخواست چهل میلیون تومان شد متقاضیان زیادی ریزش کردند که نشان می‌دهد هدف گذاری درستی در جامعه مخاطبین نشده است و این پنج میلیون نفری که ثبت نام کرده‌اند بخش اعظمی از آنها امکان پرداخت ندارند.

آناج: در انتخاب شهردار نخست چه موضع و نقشی داشتید؟ با توجه به اینکه خودتان هم در میان گزینه‌ها بودید

بابایی اقدم: من معتقدم شهرداری به عنوان دولت محلی نقش زیادی در دغدغه‌های ذهنی ما دارد که چه در بحث بودجه و چه در بحث ظرفیت کارهای زیادی را می‌تواند انجام دهد و با توجه به تجربیات دانشگاهی و شورا برنامه‌ای برای شهر نوشتم. چون درآن زمان خودم هم کاندیدا بودم از هیچکس سوال نکردم چون اخلاقی نبود. نهایتا با توجه به اینکه دیدم آن جمعی که وجود دارد، کمکی نخواهند کرد انصراف دادم و به آقای رنجبر رای دادم.

آناج: چه شد که شهردار تبریز به استیضاح رسید؟

بابایی اقدم: من قبل از اینکه به آقای رنجبر رای دهم دو خواسته داشتم و بارها هم مطرح کردم، هرچند که معتقدم آقای رنجبر انسان بسیار باشخصیت، مودب و کارشناس بود اما در آن دو خواسته ایشان را خیلی مصمم ندیدم؛ یکی مساله حاشیه نشینی و بدمسکنی بود و دیگری اینکه چون شهردار خروجی شوراست حداقل هفته‌ای یک جلسه هم فکری داشته باشیم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد چون آقای رنجبر هم انصافا در آن حوز‌ه‌ها برنامه داشت اما احساس کردم رفتار ایشان قبل وبعد از انتخاب فرق دارد. مثلا من در یکی از جلسات شورا درباره حاشیه نشینی سوال کردم و ایشان ناراحت شد که دولت خودش در موضوع حاشیه نشینی مانده چرا ازمن می‌خواهید؟ در حالیکه در موضوع حاشیه نشینی قبل از انتخاب ایشان گفتند که حتی اگر ساختمان شهرداری را برای حاشیه نشینی بفروشیم ارزش دارد و من با این تفکر به آقای رنجبر رای دادم. اما بعد دیدم که ایشان هم به همان چرخه‌ای افتادند که باید منتظر دولت باشیم.

موضوع دوم هم اصلا نشد که ایشان بخواهند جلسه‌ای با اعضا داشته باشند. البته از حق نگذریم که ایشان انسان مبادی آداب و محترمی بودند اما این دو موضوع حق الناسی بود که مردم می‌خواستند؛ در چهار ماه حضور آقای رنجبر چهار پروژه مهم شهر ما تکان نخورد یعنی تحرکی ندیدیم که نهایتا به استیضاح رسیدیم و حالا هم علی رغم برخی موضوعات از استیضاح پشیمان نیستم و معتقدم که فضایی باز شد که در حوزه عمرانی کارهایی انجام شد.

آناج: در انتخاب شهردار دوم چه نقش و عملکردی داشتید؟

بابایی اقدم: من تا هر زمانی که در این شهر باشم تلاش می‌کنم حودم در جایگاهی باشم که دغدغه‌هایم را اجرایی کنم و به همین جهت با اینکه آقای رنجبر رفته بود و این موضوع که خودم هم می‌توانم باشم را دخالت ندادم اما باز هم علاقه داشتم که خودم مسئولیت را به عهده بگیرم و اتفاقا پنج نفر از اعضا هم تلویحا گفته بودند که این اتفاق رخ خواهد داد و باز هم مصر بودم که خودم باشم تا برنامه‌هایی که در نظر دارم را پیش ببریم اما باز هم دیدم که این فضا نمی‌شود.

بعدا جلسه‌ای بود و در آن جلسه از آقای شریف زاده دعوت شد؛ من همیشه غبطه خورده‌ام که چرا مانند دیگر کلانشهرها از ظرفیت‌های ملی خودمان استفاده نمی‌کنیم چون ارتباطات دیگر شهرها را می‌بینم. من آمدن آقای شریف زاده در آن مقطع را خیرالموجودین می‌دانستم چون هم پست‌های ملی و ارتباطات دارد و هم در شهرداری تهران بوده است و من همان چیزهایی که به آقای رنجبر گفته بودم را هم به ایشان گفتم و دیدم که آقای شریف زاده انسان خوش فکر و دغدغه‌مند تبریز است. نهایتا هفت نفر نامه‌ای امضا کردیم که شما بیایید تا شهردار تبریز شوید و من چون در آن مقطع آن امض را زده بودم با اینکه آقای هوشیار را توانمند به خاطر امضایی که زده بودم با اینکه دیدم و فهمیدم قبل از جلسه که آقای شریف زاده شهردار نخواهد شد، خلف وعده نکردم که بعدا شرمنده وجدانم نشوم که این چه بازی سیاسی بود که به آن وارد شدم هرچند که در روزهای قبل اگر آقای هوشیار انصراف نمی‌داد رای من ایشان بود.

بعد از انتخاب آقای هوشیار هم علی رغم اینکه خودم رای ندادم وقتی جایی دیدم کار کرده‌اند، تشکر کرده‌ام. انصافا هم حرکات ابتکاری مانند قرار خدمت انجام داده‌اند که از شهردار، مدیران، استاندار و به ویژه فرماندار انرژی می‌گیرد چون واقعا متفاوت ترین فرمانداری است که تا به امروز تبریز به خود دیده و بسیار دغدغه مردم را دارند.

برای پروژه‌های عمرانی واقعا شب و روز وقت گذاشته می‌شود و مردم هم می‌بینند هرچند که برخی نقدها هم وجود دارد.

آناج: حذف طیف اقلیت از هیئت رئیسه و کمیسیون‌ها را چطور می‌بینید؟

بابایی اقدم: علی رغم میل باطنی این حرف را میزنم که متاسفانه قاعده بازی این است و همان قاعده است که شهردار را با 7 رای شهردار می‌کند و با همان قاعده با 9 رای برکنار می‌شود و با همان قاعده بازی اکثریت است که رئیس شورا و اعضای هیئت رئیسه را مشخص می‌کند. این موضوعی است که حتی اگر برعکس رخ می‌داد هم اینگونه می‌شد هرچند که من موضوع را نمی‌پسندم چون مردم به 13 نفر رای دادند و همه آنها هم تصمیم بگیرند نه اینکه بخشی را حذف کنیم چون حذف بخشی از این اعضا به منزله حذف بخشی از جامعه و شهر است اما اتفاقی است که نه این دوره بلکه در تمام ادوار و تمام شهرها رخ می‌دهد. مگر در مجلس چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد؟ مثلا زمانی آقای پزشکیان نائب رئیس مجلس می‌شود و زمانی هم یک نماینده ساده است اما موضوعی هم وجود دارد با عنوان شرف المکانِ بلمکین.

مثلا من به خودم برای ریاست کمیسیون شهرسازی رای ندادم در حالیکه چهار نفر دیگر رای دادند، من اگر حتی عضو کمیسیون هم نباشم کارم را می‌کنم چون مگر قرار است اگر در کمیسیونی بودیم رای دهیم؟ مثلا به تازگی من طرحی برای نام گذاری یکی از خیابان‌ها به نام صراف شاعر تبریزی دادم در حالیکه عضو کمیسیون فرهنگی نیستم. به همین جهت فکر می‌کنم اعضا نباید این مساله را حیثیتی کنند چون توطئه‌ای پشتش نیست و حتی اگر باشد به عملکرد اعضا تاثیری نخواهد داشت ضمن اینکه من حتی اگر به آقای برگی انتقاداتی هم داشته باشم اما اینکه چه کسانی در چه کمیسیونی باشند در اختیار رئیس شوراست و اتفاقی است که قبلا رخ داده و آقای دبیری به عنوان رئیس شورا علی رغم درخواست عضو شورا، وی را به کمیسیون درخواستی معرفی نکرد.

هرچند من این مساله را بی احترامی می‌دانم و ما باید به تخصص، توانایی و علاقمندی همکارمان احترام بگذاریم و در کمیسیون عمران به نظرم می‌شد که احترام بیشتری برای آقای رشیدی قائل شد چون انصافا در یک سالی که در کمیسیون بودیم بسیار محترمانه با مدیران شهرداری برخورد می‌کردند، به مسائل عمرانی و حمل‌ونقل کمک زیادی می‌کردند، یک بدنه قوی کارشناسی ایجاد کرده بودند و وقت خوبی هم می‌گذاشتند و می‌شد که ایشان هم در کمیسیون باشند اما نهایتا رای گیری شد. من امید دارم که همکاران به زودی این حواشی را از یاد ببرند، دست به دست دهند و اگر سوتفهامی حنی اگر تعمدا به وجود آمده را فراموش کنند تا مسائل شهری حل شود.

آناج: بعضا بین مردم مطرح می‌شود که بود و نبود شورا چه فرقی به حال مردم دارد؟

بابایی اقدم: من با دیگر اعضا کاری ندارم اما به این فکر می‌کنم که بابایی اقدم در ده سال گذشته چه کاری کرده و اگر نبود چه اتفاقاتی در شهر می افتاد یا نمی افتاد که به چند مورد آن اشاره می‌کنم؛ دوره چهارم شورا مقارن با تهیه طرح جامع تبریز شد طرح جامعی که توسعه 20 ساله شهر در آن دیده می‌شود، در حد 11 هزار هکتار در محدوده شهر تبریز دستکاری شده بود که با نقش آفرینی منِ عضو شورا از این مساله جلوگیری شد. حتی دو سال قبل از حضور من در شورا 120 هکتار از کاربری فضای سبز جنگل ارم تغییر کاربری شده بود که آن را بازگرداندیم و همچنین خدمات محله‌ای که پیگیری و کمک کرده‌ایم؛ شاید ده‌ها پارک بوده که صفر تا صد شناسایی و پیگیری به دست من انجام شده است. یا در شهرک جوانان که در دوره پنجم مخالفت صریح استاندار بود و در شهرداری کاملا رها شده بود اما من حتی به جلسات تصویب آن هم رفته‌ام و کلی موضوعات از این دست.

یک بار ساعت 11 شب به من زنگ زدن که بگو باکس زباله ما را بازگردانند و من هم خنده‌ام گرفت که از ما باکس زباله می‌خواهند که خلاصه به مسئول ناحیه زنگ زدم و آنها همان شب آن باکس را سرجایش گذاشتند، صبح همان نفر زنگ زد که دستت درد نکند باکسمان را آوردند من گفتم آخر این مساله بزرگی نیست که به من زنگ زدید، گفتند پنج ماه قبل این باکس را برده‌اند و هرچقدر زنگ می‌زدیم و می‌رفتیم آن را نمی‌آوردند. شاید این موضوع برای ما بعید باشد که برای یک باکس زباله چرا باید به عضو شورا زنگ بزنند اما جوری شده که مردم بذای یک آسفالت کوچک هم مجبور می‌شود به منِ عضو شورا زنگ بزند.

همه مردم در فضای مجازی نیستند و چیزی که می‌بینند را باور می‌کنند و می‌خواهند که به محله آنها برویم و پای حرف‌هایشان بنشینیم. من به خاطر مردم در دوره پنجم توبیخ شدم که چرا تو به ائلات دار دربندی راه باز کردی که گزارشش را هم آناج کار کرد، یعنی راهی که برای مواقع بحرانی باز کردم باعث شد توبیخ شوم از نظر آن مردم من امروز کسی هستم که باید در شورا باشم، حتی در مقطعی که من بحث استعفا را مطرح کردم فردی بود که روی ویلچر آمده بود و به دفتردار من می‌گفت آقای بابایی حق ندارد، استعفا دهدمن با این ویلچر با هزاران امید به او رای دادم و اگر می‌خواهد استعفا دهد باید از من اجازه بگیرد ما چنین مردمی داریم.

من این را هم بگویم که ورود من به طرح تفصیلی در آن زمان 50 هزار میلیارد تومان جلوی رانت را گرفتو بر سر همین مسائل هم درگیر شده و هزینه داده‌ام حتی جالب است که نهادهای نظارتی هم از چنین موضوعی بی خبر بودند و وقتی مطرح می‌کردم تعجب کردند پس شورای شهر باشد اما شورایی که در فضا رانتی نباشد، دغدغه مردم را داشته باشد و خودش را فدای شهر کند، من این را دور از انصاف می‌بینم که بگوییم شورا کلا وجود نداشته باشد.

آناج: یکی از مخاطبان ما از شخص شما درباره میدان آذربایجان پرسیده که بالاخره این میدان چه شد؟

بابایی اقدم: در این موضوع حرف تازه‌ای وجود ندارد و عینا همان حرف‌هایی که در دوره‌های قبل گفتم را می‌گویم، بخشی از تاریخ پروژه‌های عمرانی تبریز اشتباهات مهندسی است یعنی در میدان آذربایجان قبل از اینکه به دنبا فساد و رانت باشیم باید به دنبال اشتباهات مهندسی باشیم. از شورای شهر همیشه یک نفر در کمیته فنی شهرداری حضور دارد و معمولا روسای کمیسیون‌های عمران هستند. تمام جزئیات فنی پروژه‌ها هم در این کمیته بررسی می‌شود و اینگونه نیست که در صحن شورا جزئیات پروژه مطرح شود.

میدن آذربایجان به عنوان یک مساله ترافیکی در آن مقطع مطرح شد و فکر هم فکر خوبی بود چون آن زمان 12 هزار خودرو به میدان آذربایجان ورود می‌کردند و بعضا حتی تلفات جانی داشتیم و با این دغدغه‌ها میدان آذربایجان شروع شد؛ منتهی اشتباه مهندسی اینجا بود که قرار بر این بود که میدان بودن میدان آذربایجان حفظ شود و برخی اعضا هم به دلیل هویت تاریخی شهر تبریز بر این مساله تاکید داشتند. همین مساله هم باعث شد که میدان به جای دیوار سنگی با شمع کوبی کار شود و به همین دلیل به حجم بالایی شمع نیاز شد اما هزینه بزرگی شد، وقتی که مسابقه معماری برگزار شد برخی اساتید گفتند که این طرح نمی‌تواند میدان را پوشش دهد و باید این زیرگذرها روباز بماند که در آن طرح‌هایی که در مسابقه معماری گذاشته بودند خود به خود منتفی شدند و دیدیم که عملا نیازی به آن همه شمع کوبی نبود.

اما دومین اشتباه مهندسی بحث دسترسی فرودگاه به پاسداران بود که علی رغم اینکه یک رینک کناری و زیرگذر به نصف راه داده بودند اما چنین اتفاقی برای پاسداران نیفتاده بود. حتی برای ستارخان هم چنین طرحی داشتیم که معاون وقت استاندار آن را حذف کرد و در اینجا شورا کاره‌ای نبود چون این طرح‌ها به شورای ترافیک رفته و از آنجا به مرحله اجرایی می‌رفت. نهایتا پروژه به شکلی که دیدید اجرایی شد و بنده هم هر دوره به این مساله به ویژه نازیبایی‌های آن و اصلاح زیرگذرها اتفاقی رخ دهد که مردم کمی از مساله رضایت پیدا کنند و اخیرا هم به دیوار پلیمری که در مسیر نصف راه ساخته می‌شد اعتراض کردیم و قرار شد با سیمان شسته کار کنند.

آناج: در یک سال گذشته پیگیر چه مسائلی بودید و فکر می‌کنید تا چه حد توانسته‌اید آنها را پیش ببرید؟

بابایی اقدم: تمرکز اصلی من در این دوره باز هم به موضوع مسکن است و بیش از هر موضوع دیگر برای آن وقت می‌گذارم و بیش از ده بار به تهران رفتم تا از وزارتخانه‌های مربوطه پیگیری کنم و چندین بار هم به مجلس رفته‌ام.

در کنار این مساله به بحث باسمنج ورود کردم که تصمیم غلطی بود که در دولت گذشته گرفته شد. موضوع دیگر ورود به بحث ساخت‌وسازهای غیرمجاز، رسیدگی به بافت‌های تاریخی، نوشتن طرح‌های شهرسازی بوده که بیش از ده طرح را مصوب کردیم که آخرین طرح این بود که هر پروژه‌ای پیش از انجام در کمیته نمای شهری مصوب شود. مساله دیگر طرح جامع حریم تبریز، تعرفه عوارض شهرداری و موضوعاتی از این قبیل که دیگر همکاران هم در این دوره کمک بسیار خوبی به ما کردند.

آناج: درباره این کلمات یک یا چند کلمه بفرمایید

تقاطع ارتش: فاقد مصوبه شورای ترافیک

عباس رنجبر: بخشی از تاریخ شهرداری تبریز

یعقوب هوشیار: شهردار سیاس و تلاشگر

رسول برگی:

شهرام دبیری: همکار شورا

حکیمه غفوری: همکار شورا

حاشیه نشینی: آرمان و دغدغه‌ام

استعفا از شورا: کاش متنی که نوشته بودم را دوباره نگاه کنید چون این متن مانفیست من است. استعفای من در شورا پنجم هم رخ داد اما مانع شدند و اجازه این کار را به من ندادند و استعفا را آن زمان راهکار می‌دانم که نتوانم کاری انجام دهم اما می‌بینم استعفا هم تضییع حق کسانی است که به من رای دادند و به همین جهت وقتی موضوع استعفا پیش می آید می‌گویم آن متن را بخوانند چون واقعا از وضع شهر نگرانم، کسی که در منطقه محروم به دنیا آمده است نقشی در جا و مکانش نداشته است و چون اینها را می‌بینم از اینها نگرانم و نگران‌ترم که هزاران نفر از این کودکان به جرم اینکه در آن منطقه به دنیا آمدند در یک حادثه جانشان را از دست دهند و نمی‌دانم در آن زمان چه پاسخی خواهیم داد. نهایتا تلاش من برای مسیرگشایی، آسفالت و خدمات محله‌ای پاسخگوست که مسکن موقتی است و این نگرانی‌هاست که می‌دانم یک روز بازخواست خواهیم شد.

بازدید میدانی: احترام به مردم و امانتداری که باید انجام شود

شورای ششم: آزمون و خطا

انتهای پیام /