هوش هیجانی عامل دستیابی به اهداف و موفقیت در زندگی
هوش هیجانی (Emotional Intelligence) تحت عنوان EI شناخته میشود و معیار ارزیابی آن را تحت عنوان ضریب هوش هیجانی یا EQ میشناسند. هوش هیجانی عبارت است از توانایی، سنجش و مدیریت هیجانات خود و دیگران، ظرفیت یا مهارت ادراک.
در تعریف دیگری از هوش هیجانی اینگونه آمده است: هوش هیجانی تعیینکننده اعمال و رفتار مناسب به هنگام برقراری روابط اجتماعی و عاطفی میان افراد است، به زبانی عامیانه فرد با بهرهگیری از هوش هیجانی میتواند در هر شرایطی امید را در دل خود زنده نگه دارد، در هنگام سختی با دیگران همدلی کرده و به آنها یاری برساند، در برابر مشکلات پایداری و مقاومت داشته باشد و هراسی به دل خود راه ندهد.
قابل ذکر است که عبارت هوش هیجانی برای اولین بار در سال 1985 و توسط فردی به نام وین پین مطرح شد، اما سالها بعد دنیل گلمن در سال 1995 برای این موضوع اهمیت بیشتری قائل شده و به طور گستردهتری در سطح جهان مطرح شد.
خلاصهای از کتاب هوش هیجانی؛ عامل موفقیت در دنیای مدرن
دنیل گلمن در کتاب هوش هیجانی، عامل موفقیت در دنیای مدرن قصد دارد تا نشان دهد که هوش هیجانی یا به عبارتی هوش عاطفی در مقایسه با IQ، شاخص پیشبینی کننده بهتر و مفیدتری برای تعیین میزان موفقیت افراد است.
دنیل گلمن در این کتاب با بهرهگیری از مثالهایی واضح پنج مهارت هوش هیجانی شامل خودآگاهی، خودگردانی، مهارتهای اجتماعی، همدلی و انگیزه را توضیح داده و بیان میکند که چگونه هر یک از این مهارتها، سلامت جسمانی و موفقیت را به ارمغان خواهند آورد.
دنیل گلمن در این کتاب از دو واژه ذهن منطقی و ذهن احساسی برای بیان جملات خود استفاده میکند. به اختصار میتوان گفت که دانیل گلمن در کتاب مذکور چهار عامل تعیینکننده هوش هیجانی را در مدیریت رابطهها، مدیریت بر خود، آگاه بودن بر خود و حالات و احساسات، توجه به محیط اطراف و همدلی با دیگران میداند.
بخشی از کتاب هوش هیجانی
عصبانی شدن آسان است، همه میتوانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخص مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب آسان نیست.
هوش علمی و هوش عاطفی، هوش و استعداد تحصیلی IQ و هوشیاری عاطفی ضد یکدیگر نیستند، بلکه فقط با هم تفاوت دارند، همه ما تیزهوشی عاطفی را با تیزهوشی علمی اشتباه میگیریم، علیرغم عقیده رایج افرادی که بهره هوشی بالا و هوشیاری عاطفی بسیار ضعیفی یا برعکس دارند نسبتا نادر هستند.
در واقع رابطه بسیار ضعیفی میان بهره هوشی یا IQ و برخی وجوه هوش عاطفی وجود دارد، تا آن حد که کاملا آشکار میکند که ماهیت این دو کاملا متفاوت است، علیرغم تستهای مشابه برای سنجش بهره هوشی یا IQ هنوز هیچ نوع تست کتبی برای سنجش میزان هوش عاطفی افراد به وجود نیامده و به نظر میرسد که هرگز هم به وجود نخواهد آمد، البته تحقیقات مفصلی راجع به هر یک از مهارتهای پنجگانه هوشیاری عاطفی صورت گرفتهاست و برخی از آنها مثل حس همدلی و وحدت با دیگران به بهترین وجه به طور عملی مورد سنجش قرار گرفته است.
دنیل گلمن در معرفی کتاب خود اینگونه گفته است: "در این کتاب قصد دارم از ظهور علمی جدید سرشار از بینش و خردمندیهای ارزشمند راجع به روابط انسانی در دنیای کنونی خبر بدهم، اساسیترین کشفی که در این علم جدید صورت گرفته این است که مغز انسان، برای ایجاد رابطه و پیوند با دیگران مداربندی شدهاست. "
از نظر بسیاری از کارشناسان و اساتید دانشگاهها، کتاب هوش هیجانی EQ عامل موفقیت در دنیای مدرن دنیل گلمن از تاثیرگذارترین و مفیدترین کتابهای هوش هیجانی است که تا به امروز منتشر شده است.
آنها معتقدند که دو عامل اساسی موجب جذابیت و تاثیرگذاری این کتاب شده است: اول اینکه کتاب هوش هیجانی EQ عامل موفقیت در دنیای مدرن دنیل گلمن، کتابی جریانساز در این زمینه است و دوم در مقایسه با سایر کتابهای منتشر شده در این زمینه از متنی ساده، روان و نسبتا جامع برخوردار است.
علیرغم اینکه بسیاری از نویسندگان قصد استفاده از جملات این کتاب را به منظور بالا بردن فروش کتابهای خود داشتهاند، اما کتاب مذکور از جمله پرفروشترین کتابهای هوش هیجانی به شمار میرود.
اگر شما نیز به دنبال رسیدن به پاسخ این سوال هستید که چگونه میتوان با بهرهگیری از هوش هیجانی به اهداف و موفقیت در زندگی دست یافت، خواندن کتاب هوش هیجانی EQ: عامل موفقیت در دنیای مدرن دنیل گلمن را از دست ندهید.
کتاب هوش هیجانی
می توان گفت که این کتاب قطور مرجع اصلی هوش هیجانی است، البته این مسئله کاملا طبیعی است، چراکه پدر هوش هیجانی یعنی دنیل گلمن آن را نوشته و در آن نگاه کامل و جامعی به این موضوع انداخته است.
ویژگی دیگر این کتاب لحن داستان گونه و جذابش است که باعث لذت خواننده می شود. این ویژگی سند موثقی است بر اینکه نویسنده آن خود از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، چرا که توضیح موضوعات علمی با این جذابیت و داستان گونگی نیاز به هوش هیجانی بالایی دارد.
در ادامه به منظور آشنایی با لحن کتاب هوش هیجانی دنیل گلمن قسمتی از کتاب را برای شما ارائه کردهایم:
کتاب با این داستان شروع میشود:
بعدازظهر دم کرده غیرقابل تحملی در شهر نیویورک بود، از آن روزهای گرمی که انسان از شدت عرق، عبوس و بی قرار میشود.
به هتل محل اقامت خود بر میگشتم و به محض اینکه سوار اتوبوس خیابان مدیسون شدم، از برخورد راننده اتوبوس خشکم زد.
او که مرد سیاه پوست میانسالی بود، با لبخندی مشتاقانه و لحنی دوستانه هنگام سوار شدن به من خوش آمد گفت: "سلام، حالتان چطور است؟ "
خوش آمدی که در حین حرکت لاکپشتوار اتوبوس در میان ترافیک سنگین وسط شهر به هر کسی که سوار اتوبوس میشد، میگفت و همه آنها را به اندازه من متعجب میکرد. بیشتر آنها که در خستگی و کسالت خود غرق بودند به خوشامد او پاسخ نمیدادند.
وقتی اتوبوس از آن ازدحام به منطقه بالای شهر رسید تغییر معجزه آسایی رخ داد، راننده برای اطلاعرسانی به مسافران شروع به صحبت کرد؛ او در مورد صحنههایی که از مقابل آنها عبور میکردیم توضیحات زندهای میداد:
این فروشگاه حراج بسیار خوبی کرده است، نمایش جالبی در این موزه دایر است، آیا در مورد فیلم جدیدی که به تازگی در سینمای خیابان بعدی اکران شده چیزی شنیدهاید؟
اشتیاقی که او نشان میداد به دیگران هم سرایت کرد، وقتی افراد از اتوبوس پیاده میشدند، پوسته عبوس خود را به دور انداختهبودند و در جواب خداحافظی راننده که میگفت: "خدا نگهدار، روز خوبی داشته باشید" لبخندی بر لبانشان نقش میبست.
در گذشته محققان و دانشمندان IQ را ضامن موفقیت میدانستند تا اینکه دنیل گلمن با استفاده از یافتههای عصبشناسی و روانشناسی دو بعدی بودن ذهن (بعد احساس و منطق) را ثابت کرد و نشان داد چگونه به وسیله آنها سرنوشت خود را رقم میزنیم، مفهوم هوش هیجانی (هوش عاطفی) امروز جای خود را در مکالمات روزمره بازکرده و کمتر کسی از جایگاه آن در موفقیت زندگی شخصی و شغلی بیاطلاع است اما تا چه حد می توانیم از آن برای رسیدن به اهداف و موفقیت در زندگی استفاده کنیم؟ این سؤالی است که در کتاب هوش هیجانی (EQ) به آن پاسخ داده میشود.
دنیل گلمن در این کتاب با مثالهایی واضح پنج مهارت هوش هیجانی را توضیح میدهد و بیان میکند که هرکدام چگونه موجب سلامت جسمی و موفقیت در روابط شخصی و کاریمان میشوند. گلمن تأکید دارد که این 5 مؤلفه کلیدی از جنس مهارت هستند و اگر شخصی به شکل ارثی در برخی از آنها توان کمتری دارد میتواند با تمرینات مناسب هوش هیجانی خود را در ابعاد مختلف بهبود ببخشد، خبر خوب راجع به هوش هیجانی این است که برخلاف IQ، هوش هیجانی اکتسابی است.
دنیل گلمن پدر علم هوش هیجانی، توانایی تشخیص احساسات و عواطف خود و دیگران را هوش هیجانی تعریف میکند و هدف آن را در دو مورد برانگیختن خودمان و دیگران، به کارگیری هیجانات و عواطف در برقراری ارتباط موثر با دیگران بیان میکند.
او میگوید ما هر کجا که باشیم، کلاس درس، محیط کار، هواپیما یا خانه نیازمند مهارتهای ارتباطی با دیگران هستیم و داشتن چنین توانایی و مهارتی تا حد زیادی با هوش هیجانی در ارتباط است از نظر گلمن ضریب هوشی یا IQ همه چیز نیست، هوش بسیاری از عوامل موثر در موفقیت را نمیبیند و در بر نمیگیرد. معیار بهتر از نظر گلمن برای بررسی موفقیت، هوش هیجانی است.
افراد مختلف برای شناسایی هیجانها و عواطف خود و برخورد با آنها روشهای متفاوتی به کار میبرند، در این جا به سه دسته کلی از افراد با خلق و خوهای متفاوت میپردازیم.
گروه اول افراد خودآگاه، این ها افرادی هستند که بر خود حاکم هستند، حد و مرزهای خود را به خوبی میشناسند، از سلامت روانشناختی مناسبی برخوردارند و دیدگاهشان به زندگی مثبت است و در افکار ناراحت کننده غرق نمیشوند، گروه دوم افراد غوطهور هستند اینها افرادی هستند که اغلب حس میکنند در باتلاق هیجانها و عواطف خود فرورفتهاند و قادر به نجات خود از آن نیستند، از احساسات و هیجانهای خود آگاهی چندانی ندارند و اغلب احساس دستپاچگی میکنند.
گروه سوم افراد پذیرنده هستند که با وجود اینکه این افراد اغلب نگرش روشنی درباره احساسات خود دارند، تمایل دارند که آنها را بپذیرند و برای تغییر آنها تلاشی نمیکنند، به طور کلی دو گونه افراد پذیرنده وجود دارد: اول دستهای که اغلب در حال و هوای خوبی هستند و انگیزه چندانی برای تغییر آن ندارند و دسته دوم که به رغم آگاهی کامل به خلق و خوی خود، مستعد خلق و خوی بد نیز هستند ولی آن را با ذهنیت "بگذار بگذرد" میپذیرند.
حال یکی از مهمترین سوالاتی که میتواند برای هر فردی پیش بیاید این است که چگونه میتوانیم هوش هیجانی خود را تقویت کنیم؟
برای این کار باید چند نکته کلیدی را در نظر داشته باشید در ابتدا باید باور اشتباه خالی کردن خود را از ذهن بیرون کنید! بارها و بارها هر کدام از ما از دوستان و آشنایان خود شنیدهایم که میگویند داد بزن و خودت را خالی کن! در حالی که در یافتههای اخیر محققان متوجه شدهاند که تخلیه عصبانیت نه تنها باعث بهبود حال شما نمیشود بلکه شما را عصبیتر نیز میکند! نکته دیگری که باید به آن توجه کنید این است که زمانی که ناراحت یا عصبی هستید حواس خود را به موضوع دیگری معطوف کنید، علاوه بر موارد گفته شده موارد زیر هم میتوانند در تقویت "هوش هیجانی" نقش موثری داشته باشند.
انجام ورزش های هوازی: یکی از بهترین راهها برای تقویت هوش هیجانی ورزشهای هوازی میباشند زیرا ورزش کردن به ترشح هورمون اندورفین در بدن کمک کرده و موجب آرامش و دوری از استرس و تقویت هوش هیجانی میشود.
دستیابی به موفقیت های ساده: همیشه سعی کنید برای خود اهداف کوچک و آسانی را قرار دهید و به آن ها دست یابید. زیرا طبق تحقیقات انجام شده پایان دادن به یک کار هم موجب احساس رضایت و ترشح هرمون اندورفین در بدن میشود.
چهارچوببندی متفاوت وضعیتها و شرایط مختلف زندگی: با توجه به شرایط زندگی خود سعی در مواقع مختلف رفتارهای متناسب را انجام دهید.
کمک به دیگران و همدلی: یکی دیگر از راههای موثر در بهبود و تقویت هوش هیجانی در افراد بهبود هنر نقد میباشد، انتقاد نشان میدهند که افراد تا چه حد از کار خود، مسئولیت خود و همکاران خود راضی هستند. اما یک انتقاد درست هنگامی اتفاق میافتد که شما صریح، مشخص و دقیق صحبت کنید، راه حلی را پیشنهاد کنید، رودررو و به صورت خصوصی انتقاد کنید و باید همیشه حساس باشید و همراه با حس همدلی انتقاد خود را انجام دهید.
انتقال احساسات یکی دیگر از موارد موثر در تقویت هوش هیجانی میباشد، شما باید سعی کنید تنظیم کننده احساسات دیگران باشید، یادتان باشد عواطف مثل ویروس واگیردار هستند توانایی القا و انتقال احساسات و عواطف مثبت به دیگران مهمترین اصل اثربخشی در روابط بین فردی است.
انتهای پیام