ورزشکاران مهاجرت کرده چه دلایلی داشتند؟/ تا ابد از خاک ایران قهرمان متولد میشود
گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، ظاهرا داستان سریالی کوچ ورزشکاران کشورمان به قسمت جدید خود در رشته تکواندو رسیده که یکی دیگر از قهرمانانش را می بیند که بار سفر بسته راهی دیاری در غربت شد. اتفاقی که پیش از این برای بسیاری از دختران و پسران میهن مان رخ داد و شاید پس از این نیز ادامه داشته باشد. بی تفاوتی به هوایی که در آن تنفس کردند، آبی که از آن تشنگی شان را سیراب کرده و نانی که در تنورهای نانوایی های کوچه هایش خوردند تا قد کشیده تنومند شده و روی خاک پاکش بایستند هم از دیگر غمبارههای خاک پرمهر ایران عزیزمان است که با اعطای این همه خوبی به زادههایش، آنها را بی وفا دیده و یک به یک پشت سرشان آب می ریزد. علیزاده فقط تماشاگر المپیک می شود! در این باره که کیمیا علیزاده می تواند زیر پرچم کشوری دیگر راهی المپیک شود اما و اگرهای زیادی عنوان شده و به نظر می رسد این احتمال نزدیک به صفر است. چون حتی اگر بحث مصدومیت و ناآمادگی اش را فاکتور بگیریم و فراموش کنیم که اکنون از لحاظ فیزیکی شرایط مبارزه کردن را ندارد، تغییر ملیت در این ورزش تابع شرایط خاصی است و شامل قانون 2 سال دوری از میادین می شود که در حال حاضر برای علیزاده صدق نمی کند. از سوی دیگر سهمیه المپیک در تکواندو از دو مسیر توزیع می شود؛ اول از طریق سیستم رنکینگ که با توجه به دوری 3 ساله از میادین بین المللی و امتیازات پایین او، میسر نیست و دوم از طریق سهمیه قاره ای که در این صورت تنها از طریق حضور در مسابقات قاره آسیا می تواند به سهمیه دست پیدا کند. به نظر میرسد این دو راه، بدون توجه به مصدومیت، عملا برایش بسته است و او تنها برای تماشای المپیک مسافر توکیو می شود. حضور کیمیا علیزاده البته در خارج از ایران با توجه به وضعیت تأهل و ازدواجش، به حوزه ورزش و تکواندو ارتباطی پیدا نمی کند. اگرچه هنوز پاسخ رسمی به این پرسش نداده که قصد اقامت در کشوری دیگر را دارد یا صرفا سفری برون مرزی را تجربه می کند. ملایی رفت و ناکام شد! البته پیش از این خبر مهاجرت سعید ملایی و محمد منصوری مربی تیم ملی جودو نیز بازتاب رسانهای زیادی داشت. در سالهای گذشته جودوکارهای زیادی به خارج از کشور پناهنده شدهاند. محسن غفار و وحید سرلک (آلمان)، احسان رجبی (آمریکا) و امیر شیخحسینی و محمد رشنو نژاد (هلند) از دیگر نفراتی بودند که از کشور مهاجرت کردند. هر چند که ملایی در همه رقابتهای اخیر ناکام مانده است! یک نفر با خبر رسمی رفت! علیرضا فغانی داور سرشناس کشورمان نیز به جمع بی شمار مهاجران ایرانی پیوسته است. مهدی تاج در آن برهه گفته بود علیرضا فغانی قصد مهاجرت به استرالیا را دارد. تفاوت فغانی با سایر مهاجران ایرانی این بود که او علنا این اقدام را انجام داد و حتی با بدرقه گروهی از دوستانش تهران را به قصد استرالیا ترک کرد. چرا ورزشکار از ایران می رود؟ در این میان انگیزه های ورزشکارانی که خاک وطن را ترک کردند هم باید مورد بررسی قرار بگیرد. گاهی بی توجهی مسئولان به مسایل معیشتی برخی رشته ها که پول بسیار اندکی در آنها وجود دارد موجب می شود ستاره های رشته های فقیر برای امرار معاش به پرچم کشوری دیگر قسم بخورند. ایمان جمالی هندبالیست سابق باشگاه سپاهان اصفهان از آن جمله بود که به عضویت تیم ملی مجارستان درآمد. جمالی دلایل مهاجرت خود را این چنین عنوان میکند: «تا زمانی که پول و سرمایه به لیگ هندبال ایران تزریق نشود، هیچ وقت لیگ خوب و قوی نخواهیم داشت». سهم حقپخش تلویزیونی در مهاجرت! بی شک مسئولان ورزش و صدا و سیما باید در این باره اقدامی عاجل بیندیشند. مادامی که حق پخش تلویزیونی به شیوه ای که در دنیای امروز مرسوم است به فدراسیون ها و لیگ های تحت امرشان تعلق نگیرد اسپانسرها هم رغبتی برای تززیق پول و سرماهی شان به رشته های مختلف نشان نمی دهند و این چرخه هر روز و هر ساعت تکرار می شود و ایمان جمالی های دیگری هم به صف متقاضیان خروج از میهن می پیوندند! نگاهی به دیگر مهاجران! محمد حسین ابراهیمی ورزشکار رشته شمشیربازی نیز یکی از پناهنده های ورزشی کشورمان بود. ابراهیمی در رقابتهای جهانی 2009 ترکیه یکی از چهار شمشیرباز تیم ملی بود که در بخش فلوره انفرادی هنگامی که متوجه شد بنا بر قرعه باید با شمشیرباز رژیم اشغالگر قدس مبارزه کند تصمیمش را گرفت و یک روز پیش از ترک خاک فرانسه محل اردوی تیم ملی برای بازیهای آسیایی گوانگژو، به کشور هلند رفت. کیمیا علیزاده عضو سابق تیم ملی قایقرانی کشورمان در رشته دراگون بوت یکی دیگر از ورزشکارانی بود که بعد از اعزام به مسابقات جهانی به ایران بازنگشت و مهاجرت کرد. او نیز پس از سفر همراه تیم ملی به کشور آلمان پناهنده شد. برادرش در کشور آلمان زندگی میکرده و علیزاده از طریق او به همان کشور آلمان و دیگر به ایران باز نمیگردد. یکی دیگر از کشورهایی که ورزشکاران ایرانی زیاد به آنجا رفته اند جمهوری آذربایجان است. آخرین نفر هم صباح شریعتی بود که در المپیک ریو مدال برنز گرفت و سپس به واسطه حضور یک مربی ایرانی در آن کشور به نام جمشید خیرآبادی تبعه کشور همسایه شد! هر چند که قبل از او سامان طهماسبی نیز این اقدام را انجام داده بود. محمد رشنونژاد از جودو یکی از دهها جودوکاری است که قید ماندن در ایران را زده و راهی کشورهای دیگر شدند! شاید از این حیث بتوان جودو را رکورددار مهاجرت ورزشکاران دانست. تا به امروز قریب 20 ورزشکار در رشته جودو از ایران مهاجرت کردهاند که آخرین آنها محمد رشنونژاد بود که بعد از اعزام به مسابقات گرندپری هلند دیگر به ایران برنگشت و از کشور هلند درخواست پناهندگی کرد. هرچند که او برخلاف دیگر ورزشکاران ایرانی در سکوت خبری مهاجرت نکرد و مصاحبه مفصل شانزده دقیقهای با یکی از رسانههای ایرانی زبان خارج از کشور انجام داد و دلیل مهاجرت خودش را مشکلات مالی و مدیر تیمهای ملی عنوان کرد. میلاد بیگی نیز یکی دیگر از تکواندوکارهایی است ترک وطن کرد. البته پیش از او رضا مهماندوست بهترین مربی تاریخ این رشته را به علت برخی اختلاف نظرها به جمهوری آذربایجان هدیه دادیم و باعث شدیم تا ورزشکار موفقی مثل میلاد بیگی هم راهی همان کشور شود. نتیجه اش هم در المپیک نمایان شد و بیگی پس از بردن خدابخشی در شرایطی بسیار ناراحت محل را ترک کرد و در نهایت به مدال برنز رسید. مهماندوست میگفت: بیگی بعد از بردن خدابحشی احساس گناه میکرد و به همین خاطر طلای المپیک را با برنز عوض کرد. جوان ایرانی امیدواری می خواهد! گرچه تعداد ورزشکارانی که از ایران مهاجرت کردند خیلی بیشتر از اینهاست. محسن غفار و وحید سرلک (آلمان)، احسان رجبی (آمریکا) و امیر شیخحسینی (هلند) نیز از دیگر نفراتی بودند که از کشور مهاجرت کردند. متأسفانه طی سالهای اخیر موج مهاجرت ها رشد بیشتری پیدا کرده و این را می توان بیش از هر چیز به مشکلات اقتصادی در ورزش ربط داد چرا که اکثر آنهایی که چنین تصمیم تلخی را اتخاذ کرده اند دغدغه مالی را دلیل خروج از سایه پرچم ایران عنوان می کنند! موضوعی که به سادگی توسط مسئولان ذیربط قابل حل است. می توان امیدواری به آینده را نزد جوانانی که سازنده وطن هستند و بخش مهمی از سالهای حیاتشان را به تلاش برای اعتلای پرچم ایران اختصاص دادند با اعطای حداقل های یک زندگی شرافتمندانه تضمین کرد. دادن یک دستگاه آپارتمان و یک اتومبیل، می تواند رویای خوشبختی شان را به واقعیت تبدیل کرده و دغدغه های آینده تاریکشان را با نور امید روشن کرد تا هرگز چنین تصمیم تلخی که به طور قطع از صمیم قلبشان نیست اتخاذ نکنند. ایران باز هم علیزاده می زاید! با این همه کیمیا علیزاده اولین جوانی نیست که چمدانش را بست و رفت و شاید آخرین نفر هم نخواهد بود و آنچه از خاک زاینده این سرزمین کهن بر می آید دلاورمردان و شیرزنانی هستند که یک به یک برخاسته و در عرصه های مختلف ورزشی، علمی و غیره سر بر آسمان موفقیت در دنیای امروز می سایند.