وعدههای بیعمل
یکی از بندهای برنامه هفتم دولت، حذف همه مشوقهای مالیاتی بود، تصویب این بند، نگرانی کارشناسان درباره عقبگرد نسبت به تحقق اقتصاد دانشبنیان را بههمراه داشت.
این بند، امروز توسط کمیسیون تلفیق مجلس اصلاح شد، اما مطابق با سیاست اعتبار مالیاتی در قانون جهش تولید دانشبنیان، شرکتها و صنایع بزرگ در صورتی که روی تحقیق و توسعه هزینه کنند، نسبتی مشخص از آن هزینه، برای سنوات آتی آنها بهعنوان اعتبار مالیاتی در نظر گرفته میشود و همچنین، اگر در خطوط تولید خود، نوآوریهای تحقیق و توسعه را به کار گیرند، مشمول مشوقهای مالیاتی خواهند شد.
این موضوع یکی از ارکان کلیدی در تحقق اقتصاد دانشبنیان است که بهواسطه آن نخبگان دانشبنیانی میتوانند برای افزایش کیفیت محصولات و ورود فناوری به صنایع، اثرگذاری داشته باشند، اما در برنامه هفتم توسعه در بند ث ماده 27، اعطای هرگونه مشوق مالیاتی را ممنوع اعلام کرده و اجرای این بند در عمل بهمعنای ممانعت از اجرای قانون جهش تولید دانشبنیان در بحث اعتبار مالیاتی بود. هفته گذشته، روحالله دهقانی، معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری و احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد، برای اصلاح این ماده با مجلس مکاتبه کردند. مطابق با این مکاتبه، در لایحه هفتم توسعه، قرار شد تبصرهای اضافه شود که طبق آن، اعتبار مالیاتی تحقیق و توسعه از شمول بند «ث» ماده 27 این لایحه مستثنا شود. صمت در این گزارش به اهمیت وجود مشوقهای مالیاتی برای شرکتهای دانشبنیان پرداخته است.
اصلاح مشوقهای مالیاتی بهنفع دانشبنیانها
خبرها از مجلس شورای اسلامی حاکی از آن است که در کمیسیون تلفیق برنامه هفتم، موضوع مشوقهای مالیاتی شرکتهای دانشبنیان اصلاح شده است. مطابق با بند جدید که توسط کمیته اقتصادی برنامه هفتم به ریاست محمدرضا پورابراهیمی پیشنهاد شده، بند مذکور به این شکل اصلاح شده است: «وزارت اقتصاد با همکاری سازمان برنامه و بودجه موظف است در مدت 6 ماه بعد از ابلاغ برنامه، لوایح قانونی موردنیاز برای کاهش تخفیفهای مالیاتی، اعتبار مالیاتی، نرخ صفر، معافیت مالیاتی و ترجیحات مالیاتی و گمرکی را بهمنظور ساماندهی معافیتهای غیرضروری و تقویت معافیتهای منجر به رشد اقتصادی را تنظیم و ارائه کند.» گفتنی است، این اصلاحیه با حدود 70 درصد رأی موافق به تصویب کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه رسیده است.
به نام دانشبنیان، به کام دیگران
مسعود یارمحمودی فعال دانشبنیان: شرکتهای دانشبنیان معمولا براساس فرآیندهای تحقیق و توسعه، دانشبنیان میشوند، یعنی فرآیندهای تحقیق و توسعه در بطن شرکتهای دانشبنیان وجود دارد، در حالی که در بدو تاسیس یک شرکت دانشبنیان، چنین مشوقهایی تعلق نمیگیرد و این نوع از مشوقها تنها برای شرکتهای بزرگ تولیدی است که در فرآیند تولید یک یا چند محصول خود از روشهای تحقیق و توسعه بهره گرفتهاند. دانشبنیانهای نوع یک اصلا نیاز به چنین مشوقی در زمانی که از مرحله تحقیق و توسعه گذر کردهاند، ندارند.
باتوجه به دستهبندی شرکتهای دانشبنیان در معاونت علمی، این شرکتها در 3 دسته نوع یک، 2 و 3 قرار میگیرند. شرکتهایی که در تلاش برای ارتقای رتبه خود هستند، بیشک زمان طولانی را صرف تحقیق و توسعه خود کردهاند. در واقع، یک محصول دانشبنیان برای رسیدن به بازار، نیازمند اجرای عملیات تحقیق و توسعه است که بهطورقطع شرکت در رتبه 2 یا 3 قرار دارد و مشمول مشوقهای مالیاتی نمیشوند. در حقیقت، مشوقهای مالیاتی تنها به شرکتهایی تعلق میگیرد که نوع یک باشند. در نتیجه آن، زمانی که یک شرکت دانشبنیان به معافیت مالیاتی و دیگر تسهیلات دانشبنیانی نیاز دارد، نمیتواند از قوانین مشوقهای مالیتی بهره بگیرد. از طرفی هم، به فرض اینکه یک شرکت دانشبنیان بتواند نوع یک شود، بهقدری روند دریافت معافیتهایی نظیر معافیت مالیاتی دشوار است که بیشتر دانشبنیانها ترجیح میدهند، سراغ آنها نروند، ضمن اینکه بیشتر دانشبنیانها نوع 2 و 3 هستند و روال رسیدن به نوع یک بهشدت دشوار است.
بنابراین در عمل برای شرکتهای دانشبنیان معافیت مالیاتی امتیاز یا تسهیلات چندان مفیدی بهحساب نمیآید. دانشبنیانهایی که در پارکهای علم و فناوری مستقر هستند، بهتر میتوانند از معافیتها بهرهمند شود، چراکه استدلال دولتیها این است که معافیتهای تصویبشده تنها به محصول دانشبنیان تعلق میگیرد، نه شرکت، اما استقرار در پارک چنین روندی را ندارد. بنابراین در عمل شرکتهایی که در پارکهای علم و فناوری مستقر هستند، از معافیت مالیاتی و مشوقهای مالیاتی استفاده چندانی نکردهاند. آنها ترجیح میدهند از امتیازهای مستقر بودن در پارکهای علم و فناوری بهرهمند شوند. در واقع بهواسطه حضور در پارکهای علم و فناوری میتوانند امتیازهای بهتری را دریافت کنند تا اینکه بهدلیل دانشبنیان شدن امتیاز بگیرند.
چنین قوانینی برای درصد کمی از شرکتهای دانشبنیان تسهیلکننده است، نه قشر زیادی از آنها که فرآیند تحقیق و توسعه را در بطن خود دارند. چالش اصلی که درباره مالیات بهوجودآمده، مالیات بر ارزشافزوده است. در واقع، اگر شرکت دانشبنیانی تحقیق و توسعه نداشته باشد، پس از مدتی از چرخه تولید عقب میماند و اصلا رو به انحلال میرود. واقعیت امر این است، تسهیلاتی که برای شرکتهای دانشبنیان گذاشتهاند، بهقدری سخت و پیچیده و دردسرساز است که بیشتر صاحبان دانشبنیانها ترجیح میدهند آنها را دریافت نکنند و عطایش را به لقایش ببخشند.
معمولا این امتیازها و تسهیلات در حرف اتفاق میافتد؛ اما در عمل نهادهای دولتی بهقدر کافی توجیه نیستند. بهصرف اینکه، تسهیلات به شرکتها تعلق گیرد، اثبات برخی فرآیندها در این نهادها بهاندازهای دشوار است که بیشتر دانشبنیانها موفق به اخذ تسهیلات نمیشوند. معمولا تسهیلات را زمانی به دانشبنیانها میدهند که این شرکتها شرایط سختی را پشتسر گذاشته و به یک نقطه ثبات رسیدهاند. در حالی که تسهیلات درنظرگرفتهشده تا پیش از دانشبنیان شدن، نقش مهم و حیاتی دارد، نه آنکه بعد از دانشبنیان شدن بخواهند با بروکراسی اداری دشوار به دانشبنیانها تسهیلات بدهند. همچنین از طرفی، بهشکل معمول، روندهای دریافت تسهیلات شرکتهای دانشبنیان بهقدری سخت و فرسایشی است که نه به درد دانشبنیان نوع 2 و 3 میخورد یعنی اصلا به آنها تعلق نمیگیرد و دانشبنیان نوع یک هم در بیشتر موارد، نیازی به این تسهیلات ندارد.
تسهیلات مالی زمانی به کار دانشبنیانها میآید که یک شرکت بخواهد خط تولید خود را تقویت یا بهبود ببخشد، اما بهطورمعمول دانشبنیانی که نیازمند تقویت یا بهبود خط تولید است؛ نوع یک نیست و این تسهیلات فقط به دانشبنیانهای نوع یک، آن هم با اماواگرهایی تعلق میگیرد. بنابراین، وعدههای دادهشده درباره توسعه اکوسیستم دانشبنیان در قالب حرف است، نه عمل. ضمن اینکه، معضل اصلی دانشبنیانها مالیات نیست بلکه معضل اصلی، بازارسازی و برندسازی است تا وقتی که محصولات دانشبنیان در بازارهای داخلی جایگاهی نداشته باشد و فرآیند فروش این نوع محصولات ناهموار باشد، معاف شدن از مالیات به هیچ کاری نمیآید.
در واقع، ما حاضر هستیم که دولت کمکهایش را در قالب بازارسازی و توسعه محصولات دانشبنیان در بازار داخلی ارائه دهد. در این شرایط مالیات هم میدهیم. همچنین، چالش اصلی در بحث مالیات، مالیات بر درآمد نیست، بلکه مالیات بر ارزشافزوده است. مالیات بر ارزشافزوده باعث میشود که محصولات دانشبنیان با نرخ بیشتری نسبت به محصولات مشابه در بازار بهفروش برسند، بههمیندلیل، مشتریان ترجیح میدهند از محصولات دیگر استفاده کنند که معمولا یا قاچاق هستند یا وارداتی.
ارائه مشوق تنها در حرف
متاسفانه عملکرد صندوق نوآوری و شکوفایی هم در بحث حمایت از شرکتهای دانشبنیان بهشدت انتقادبرانگیز است. برای دریافت تسهیلات، این نهاد تمام شرایط خود را اعمال میکند، اما در ارائه مجوز فروش شرکتها را معطل میکنند. در واقع، اگر مجوز استاندارد مدیریت در خط تولید دریافت شده باشد، انباردار نیروی فنی و همه نیروها و مدیر تولید هم باید فعال باشد، اما در ارائه مجوز فروش تعلل میکند. 2سال است که فقط حقوق میدهیم و موفق به دریافت مجوز فروش نشدهایم.
بازار چالش اصلی است؛ نه مالیات
سید امیررضا موسوی فعال دانشبنیان: در کل مشوقها میتوانند مفید و موثر باشند، اما اینکه تا چه رقمی را شامل میشوند، مهم است. مشوقهای مالیاتی در بحث تحقیق و توسعه چندان مهم بهنظر نمیرسند، چراکه نزدیک به 80 درصد شرکتهای دانشبنیان نوپا هستند که معمولا فرآیندهای تحقیق و توسعه خود را پشتسر گذاشتهاند و بعد از این فرآیند است که به تولید میرسند و در هنگام تولید، لزومی به ایجاد فرآیند دوباره تحقیق و توسعه نیست. بیشتر این شرکتها بهدنبال بازارسازی سرمایه در گردش صادرات هستند و در واقع، این مشوقهای مالیاتی برای شرکتهای قدیمیتر که به تولید انبوه رسیدهاند، کارآیی دارد.
بیشک شرکتی که دانشبنیان میشود، براساس یک فرآیند تحقیق و توسعه دانشبنیان شده و توانسته است به افزایش بهرهوری بهواسطه فناوری برسد. اصلیترین چالش برای شرکتهای دانشبنیان، بحث مالیات و معافیت از مالیات نیست، بلکه سرمایه در گردش و جای خالی حمایتها از کالاهایی است که باید در بازار جای خود را باز کنند. چندی پیش، محصولی را که تولید کردیم، به یک شرکت دولتی بردیم و خواهان عدمواردات این محصول شدیم. باوجود اینکه تمام گواهینامههای استاندارد را در اختیار داشتیم، شرکت مذکور زیر بار خرید این محصول نرفت.
بهقدری چالش در بازار وجود دارد که اصلا به فکر مالیات هم نیستیم یا 10 درصد مالیات فشاری به دانشبنیانها نمیآورد. اگر فروش داشته باشیم، مالیات هم میدهیم، بنابراین در تحقق یافتن مشوقهای مالیاتی در برنامه هفتم یا تحقق نیافتن آن، چندان به سود دانشبنیانهای نوپا نخواهد بود.
فروش داشته باشیم، مالیات هم میدهیم
یک بار باید برای همیشه به دانشبنیانها اعتماد کرد و اگر باتوجه به شرایط اقتصادی فعلی، درحالحاضر این اتفاق نیفتد، دیگر هیچ زمانی این اتفاق نخواهد افتاد. بهعبارتدیگر، وظیفه معاونت علمی این نیست که در راستای درج مشوقهای مالیاتی در برنامه هفتم بکوشد، وظیفه آن معاونت، پیدا کردن سرمایهگذار برای ایجاد سرمایه در گردش است. کمتر از 5 درصد شرکتهای دانشبنیانی که در چند سال اخیر مجوز دانشگاه گرفتهاند، میتوانند فعالیت رو به جلویی داشته باشند، در حالی که بسیاری از آنها تنها به تمدید مجوز خود میپردازند. چالش اصلی برای شرکتهای دانشبنیان، سرمایه در گردش و بازار است و اگر این معضل حل شود، بهطورخودکار معضلات بیمه و مالیات حل میشود، چراکه اگر شرکتی درآمد داشته باشد، مالیات را پرداخت میکند.
سخن پایانی
برخی دیگر از کارشناسان هم معتقدند؛ اینکه شرکتهای دانشبنیان نوع یک از پرداخت مالیات معاف هستند، شاید یک ناهمگونی را در این اکوسیستم بهوجود بیاورد؛ چرا که اگر شرکتی بهمرحله نوع یک بودن میرسد، بهطورقطع چرخه مالی قابلقبولی دارد، در حالی که شاید شرکتهای نوع 2 و خلاق باتوجه به محدود بودن منابع مالی نیاز بیشتری به این نوع تشویقها داشته باشند.
اختراعی بااشاره به موارد فوق گفت: از آنجایی که معافیت مالیاتی یک نوع مشوق در امر تولید محسوب میشود، شرکتهایی که تراکنش مالی بالایی دارند و از طرفی هم، در تولید سهم بسزایی دارند، باید لزوم معافیت مالیاتی برای آنها اعمال شود، در واقع، معافیت مالیاتی ارتباط مفهومی با نوع یک یا 2 بودن شرکتهای دانشبنیان ندارد، بلکه حمایتی است در راستای توسعه تولیدات داخلی. این فرآیند و فرآیندهای مشابه، باعث میشوند که شرکتهای نوپا برای بزرگتر شدن، انگیزه کافی داشته باشند و در این مسیر، راه دانشبنیان شدن از نوع یک را بپیمایند، بنابراین، معافیت مالیاتی برای شرکتهای بزرگ تولیدی امری مفید و مهم بهشمار میآید.
برای اینکه یک شرکت بتواند از یک فناوری مدرن و بهروز برای تولیدات خود بهره بگیرد، باید از معافیت مالیاتی برخوردار باشد.