شنبه 3 آذر 1403

وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس

مردم شهرضا در 19 آذرماه 1357 مصادف با تاسوعای حسینی به عنوان نخستین شهر در کشور بعد از تهران در طول مبارزات مردمی اقدام به پایین کشیدن مجسمه شاه در میدان مرکزی این شهر کردند.

به گزارش مشرق، در هر ورق زدن تقویم انقلاب اسلامی، حماسه‌ای روایت می‌شود که برخی از آن‌ها حکم تکرار دوباره تاریخ را دارند. یکی از این حماسه‌ها، شکستن مجسمه‌های طاغوتی در سراسر شهرهای ایران است که پهلو به قصه ابراهیم بتشکن می‌زند. روزهای اوج‌گیری نهضت اسلامی در سال 1357 مصادف با ایام محرم و صفر بود و همین تقارن مذهبی سیاسی کار را برای انقلابیون آسان‌تر و برای سردمداران رژیم پهلوی بیش از پیش سخت‌تر می‌کرد. در آن روزها که لحظه لحظه‌اش پر از فریاد آزادیخواهی در گوشه و کنار کشور بود محرم 57 حال و هوای دیگری داشت.

محرم 1357 روز پایین کشیدن مجسمه‌های پهلوی از میدان‌های شهری بود؛ در حالی که حکومت نظامی بیانیه صادر می‌کرد و در گزارش مدام از وضعیت روحی ضعیف مردم و روحیه بالای پرسنل و سربازان حکومت نظامی سخن می‌رفت، در روز تاسوعا و عاشورا تصویر واقعی اوضاع جامعه انقلابی ایران بر همه آشکار شد. حضور گسترده مردم در شهرها و نقاط مختلف ایران، واهی بودن تبلیغات حکومت نظامی را بر همه آشکار ساخت و بی ثمر بودن آن را اثبات کرد. افزون بر حضور گسترده مردم عزادار در این راهپیمایی‌ها، پایین کشیدن پیکره‌های خاندان پهلوی از میدان‌های شهری پیامی آشکار به حکومت و دنیا مخابره کرد؛ دیگر دوران پهلوی‌ها به سرآمده است و مردم خواهان استقرار حکومت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) هستند.

مردم شهرضا در 19 آذرماه 1357 مصادف با تاسوعای حسینی به عنوان نخستین شهر در کشور بعد از تهران در طول مبارزات مردمی اقدام به پایین کشیدن مجسمه شاه در میدان مرکزی این شهر کردند.

این میدان قبل از انقلاب با عنوان میدان ششم بهمن نام‌گذاری شده بود و این روز، سالروز همان انقلاب تحمیلی شاه به شمار می‌رفت اما مردم شهرضا بنا بر عادت دیرینه و یا هر علتی به آن فلکه مرکزی می‌گفتند؛ در میان این میدان مجسمه‌ای تمام قد از رضا شاه وجود داشت.

ترس از سقوط این مجسمه توسط مردم شهرضا باعث شد که شاه با اعلام نخستین حکومت نظامی در ایران نام شهرضا و نجف‌آباد را کنار نام اصفهان اعلام کند ولی با وجود آن، باز هم مردم شهرضا در ایران پیش قدم شده و نخستین مجسمه را از شاه در ایران به پایین کشیدند.

آیت‌الله سید محمد تقی شاهرخی خرم‌آبادی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، می‌نویسد «شهرضا» اولین شهری بود که مجسمه شاه در آن به پایین آورده شد.

از آنجا که این اتفاق در روز تاسوعای سال 1357 به وقوع پیوست، پس از پیروزی انقلاب میدان به نام تاسوعا مزین شد و در تاسوعای سال 1391 شهرداری با نصب نماد مشک در میان این میدان حق مطلب را ادا کرد.

یکی از افرادی که در شهرضا به همراه تعدادی دیگر از جوانان انقلابی اقدام به پائین کشیدن مجسمه شاه در شهرضا کردند، مرتضی صدری بود که با وی درباره جزئیات این اتفاق در سال 57 گفت‌وگو کردیم.

خبر شهادت آقا مصطفی خمینی جرقه انقلاب را در ایران زد

در ابتدا اشاره‌ای به وقوع انقلاب اسلامی در ایران داشته باشید و چه شد که در سال 57 انقلاب به پیروزی رسید؟

در دوران اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه رژیم شاه، چند حادثه به گسترش دامنه مبارزات و تعمیق آن کمک مؤثری کرد، زمانی که خبر شهادت آقا مصطفی خمینی به ایران رسید، جرقه انقلاب زده شد، مجلس ترحیم ایشان در شهرهای مختلف ایران به ویژه تهران و قم در فضای باز سیاسی به مجلس تجلیل از امام خمینی (ره) و کانون مخالفت علنی با رژیم تبدیل شد. در مرحله اول روحانیون قم و بعد تهران، شیراز، اصفهان و سایر شهرها مراسم بزرگداشت ایشان را برگزار کردند. این اتفاق که افتاد سروصدایی در ایران برپا شد و جو ایران عوض شد، دولت ایران به عراق فشار آورد که باید آیت‌الله خمینی را از این کشور بیرون کنید، چون انتشار اطلاعیه‌ها و نوارها آغاز شده بود، چندین کشور امام (ره) را راه ندادند، امام (ره) فرمودند اگر جایی من را راه ندهند فرودگاه به فرودگاه می‌روم و نامحرم بودن دولت شاهنشاهی را به تمام دنیا اعلام می‌کنم که به نوفل لوشاتو رفتند.

کسانی که عرق مذهبی داشتند اعلامیه‌ها را در شهر توزیع می‌کردند

از وقوع انقلاب در شهرضا بگویید، در آن زمان چگونه تظاهرات مردمی آغاز شد و مردم مخالفت خود را با شاه ابراز می‌کردند؟

اطلاعیه‌ها آمد، مخالفان از امام (ره) پشتیبانی کردند و در شهرها تظاهرات آغاز شد و مردم خواهان بازگشت امام شدند، یکی از شهرهایی که عرق مذهبی داشت، شهرضا بود. کسانی که عرق مذهبی داشتند اعلامیه‌ها که می‌رسید آن را در شهر توزیع می‌کردند.

از افراد مؤثر در آن زمان شهید حاج محمد ابراهیم همت، دکتر نصراله شاملی، حاج مهدی جاوری بودند؛ هر محله‌ای برای خود جوانانی را جمع کرد، جوانان محله ما شهید همت، نصراله شاملی و حاج محمد رهنمایی بودند، حاج محمد رهنمایی یکی از شاگردان ممتاز آیت‌الله خمینی در قم بود. بچه‌ها شبانه و یا در کوه تشکیل جلسه می‌دادند و صبح شهربانی مطلع می‌شد که در جاهای شلوغ شهر اطلاعیه نصب شده بود.

15 روز مانده به اینکه مجسمه شاه پایین آورده شود، رفته بودیم کوه؛ وقتی پایین کوه رسیدیم، دو هلی‌کوپتر پشت پمپ‌بنزین فلاردی امروزی نشست و کلی مأمور آمدند، آن‌ها ما را دیدند، اما اقدامی انجام ندادند. پاتوق‌مان آن زمان میدان صاحب‌الزمان بود، فردای آن روز مسؤول اطلاعات شهرضا با موتورش آمد پیش ما، چون پدرم نظامی بود من را می‌شناخت، من را صدا زد و گفت دیروز در کوه چه کار می‌کردید، گفتم ما پیاده‌روی می‌رویم، گفت حواس‌تان را جمع کنید.

دو روز بعد از آن دادستان شهرضا در حسینیه سادات سخنرانی کرد تا مردم را به آرامش دعوت کند، تمام میادین شهرضا هم پر از مامور بود، وقتی صحبت کرد، اصغر یاوری که بعدها در جنگ در عملیات فتح‌المبین شهید شد، بلند شد و گفت این‌ها چه چیزی است که می‌گویی ما خواسته داریم، گفت، چه خواسته‌ای داری؟ گفت ما شاه نمی‌خواهیم.

شهید ولی‌الله غضنفری نخستین شهید انقلاب شهرضا بود

از نخستین شهدای انقلاب در شهرضا بگویید؟

شهید ولی‌الله غضنفری نخستین شهیدی بود که شهرضا در تاریخ 3 آبان 57 به انقلاب تقدیم کرد و شهید موسوی دومین شهید انقلاب شهرضا بود. بعد از سخنرانی دادستان و پس از اقامه نماز در تکیه قائم با شعار الله‌اکبر و درود بر خمینی مردم به خیابان‌ها ریختند و با تیراندازی مأموران رژیم پراکنده شدند که در این حین نوجوانی به نام سیدعبدالله موسوی بر اثر شلیک گلوله به سرش به شهادت رسید.

زمانی که پلیس به این کودک شلیک کرد، بچه‌ها شروع کردند به الله اکبر گفتن. دویدم جلو ببینم چه خبر است، دیدم تیر به پشت سرش خورده بود، او را در دست گرفتم و به بچه‌ها گفتم بیایید برویم بیمارستان صاحب‌الزمان تا آنجا او را بر روی دستم بردم اما آمبولانس‌ها جرأت نمی‌کردند بیایند، او را به بیمارستان سجاد امروزی بردیم، وقتی به بیمارستان رسیدیم، شهید شد.

دور مجسمه شاه در میدان مرکزی هر روز 2 پاسبان نگهبانی می‌دادند

چه اتفاقی افتاد که شهرضا به عنوان نخستین شهر بعد از تهران مجسمه شاه به پایین کشیده شد؟

این اتفاقات افتاد و اوج تظاهرات هم بود، تا اینکه شنیدیم در تهران مجسمه رضاشاه را پایین آوردند، شب با بچه‌ها تصمیم گرفتیم که ما هم در شهرضا مجسمه را پایین بیاوریم. دهه اول محرم بود، دولت برای اینکه مردم سرشان به عزاداری گرم باشد و سروصداها ادامه نداشته باشد، دستور داده بود تاسوعا و عاشورا زیاد مزاحم هیأت‌ها نشوند اما سخنرانانی که با شاه هستند باید سخنرانی کنند.

دور مجسمه شاه در میدان مرکزی هر روز 2 پاسبان نگهبانی می‌دادند اما در روز پایین کشیده شدن مجسمه در شهرضا، نه پاسبان‌ها و نه پلیسی حضور داشت، بهترین زمان برای پایین کشیدن مجسمه شاه بود، مردم بلافاصله چوب، مقوا، نفت و گازوئیل از کوچه حصورآباد آوردند و پای ستون مجسمه آتشی روشن کردند، بعضی از هیأت‌ها هم که می‌خواستند به سمت امامزاده شاهرضا بروند، وقتی دود را دیدند، بازگشتند و جمعیت خوبی دور مجسمه جمع شدند، عموی من که معروف شد به نعمت بت‌شکن گفت: اگر یک کلنگ داشتیم، مجسمه را می‌شکستیم، بنابراین بلافاصله برای او کلنگ مقنی‌گری آوردند و چند نفر هم از کوچه شرکت برق که در نزدیک میدان بود، نردبان آوردند. عمویم از نردبان بالا رفت و با کلنگ شروع به ضربه زدن کرد اما مجسمه خیلی محکم بود، برای او ابزار برش و دستگاه‌های هوا آوردند اما این دستگاه‌ها نیز نتوانست بر مجسمه سنگی شاه اثری وارد سازد و با ورود کامیون آقای رحیم مصدق به میدان و انداختن سیم بکسل دور گردن مجسمه بالاخره مجسمه به پایین کشیده شد و برای نخستین بار در ایران مردم شهرضا مجسمه سنگی شاه خائن را که نماد دیکتاتوری بود به پایین کشیدند.

وقتی افتاد پایین سر مجسمه شکست و جدا شد و بدن مجسمه هم سه قسمت شد تا ساعت 5 عصر این اتفاق ادامه داشت و دیگر مجسمه‌ای نبود و پیش‌بینی کرده بودیم با این اتفاق باید مأموران شاه کاری انجام می‌دادند، برای هر استانی یک فرمانده نظامی معرفی کردند، فرمانده استان اصفهان سرلشکر ناجی بود و از آن افراد خشن بود. عصر آن روز حکومت نظامی اعلام کردند و سر کوچه‌ها و چهاراه‌ها را بستند، آن شب در یکی از کوچه‌های شهر فردی به نام دباغ که آمد برود با تیر او را زدند و فردا صبح هم شخصی به نام عباسعلی صدری را شهید کردند.

بعد از پایین کشیده شدن مجسمه شاه در شهرضا تظاهرات و سخنرانی‌ها به چه شکل ادامه پیدا کرد؟

بعد از آن در شهرضا سخنرانان شروع به سخنرانی کردند، یک روز که در شهرضا تظاهرات بود حاج آقا محمد زارعان، حاج محمد رهنما و اسماعیل ماهر را گرفتند و زندانی کردند، هر روز مردم شهرضا تظاهرات می‌کردند و خواهان آزادی آن‌ها بودند، در مدت یک هفته آن‌ها را آزاد کردند، وقتی آمدند با استقبال گرم مردم مواجه شدند، از 12 تا 22 بهمن اوج تظاهرات بود، تا اینکه 22 بهمن انقلاب به پیروزی رسید.

آبان 1357، انهدام مجسمه‌ها به عنوان نمادهای طاغوت در شهرهای مختلف آغاز شد

اگرچه بعد از کودتای عقیم 25 مرداد 1332 و فرار محمدرضا پهلوی از کشور، مجسمه‌های رضاخان و محمدرضا در بعضی از نقاط تهران به زیر کشیده شد، اما بدون شک گسترده‌ترین اقدام در این رابطه در سال 1357 رخ داد و می‌توان گفت از آبان‌ماه آن سال، انهدام مجسمه‌ها به عنوان نمادهای طاغوت در شهرهای مختلف آغاز شد.

مبارزه با نمادهای طاغوت، یکی از ابعاد مبارزات مردم ایران با رژیم پهلوی بود. تغییر نام خیابان‌ها، میدان‌ها و کوچه‌ها در ساختار این مبارزه قرار می‌گرفت. مردم در سراسر کشور به نابودی این نمادها اقدام کردند تا از این طریق اوج نفرت خود به رژیم دست‌نشانده پهلوی را به نمایش بگذارند.

شهرضا در طول تاریخ انقلاب کانون مهم‌ترین اتفاقات سیاسی، اجتماعی بوده و این شهر همواره خط مقدم بسیاری از جریان های مهم فرهنگی و سیاسی و مذهبی بوده است.

حضور روحانیون و علما و حوزه‌های علمیه در این شهر، شهرضا را همواره کانون تحولات بزرگ تاریخی کرده، تظاهرات در شهرضا در سال 57 همگام با سایر نقاط ایران شروع شد و سپس گروه‌های مختلف برای مقابله با رژیم ستم شاهی تشکیل شد.

منبع: فارس
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 2
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 3
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 4
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 5
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 6
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 7
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 8
وقتی با سیم بکسل گردن شاه را شکستند + عکس 9