پرسشهای مهم اکبر گنجی از ابراهیم اصغرزاده

اکبر گنجی در یادداشتی نوشته است کهی ک گروه سیاسی و یک جبهه بزرگ نمیتواند به پیامدهای مواضع اش در عرصه سیاست برای خود و دیگران بی توجه باشد!
به گزارش مشرق، اکبر گنجی روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به مواضع اخیر جبهه اصلاحات و افرادی چون ابراهیم اصغر زاده سوالاتی را مطرح کرده که جالب توجه است.
ابراهیم اصغر زاده که خود از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته بود پیش از یان در مصاحبهای گفته است که راهی جز بازگشایی سفارت های ایران و آمریکا وجود ندارد!
اکبر گنجی در واکنش به این اظهارات کوچه و بازاری طی یادداشتی نوشته است:
من از سال ها پیش همیشه مدافع مذاکره با آمریکا با هدف حل تمامی مسائل مورد اختلاف و برقراری روابط کاملاً دوستانه ایران و آمریکا بوده و هستم. «شرق گرایی» را هم نقد کرده ام، اما ابراهیم اصغر زاده باید به مطالبات مرحله ای و رو به تصاعد آمریکای اسیر در چنگال اسرائیل دقیق و شفاف پاسخ دهد. آیا آنها را بپذیرم یا نپذیریم، به این معنا که باز کردن سفارت آمریکا در ایران دارای این پیامدها است:
1- ایران نیازمند انرژی هسته ای نیست، چون دارای منابع عظیم نفت و گاز است. باید کل صنعت هسته ای ایران برچیده شود و در برابرش کل تحریم های ایران رفع نخواهد شد.
2- بُرد موشک های ایران به آمریکا و اروپا که هیچ، به اسرائیل هم نباید برسند تا اسرائیل مانند لبنان و سوریه هر وقت عشق اش کشید ایران را بمباران کند.
3- همه گروه های مقاومت (حماس، جهاد اسلامی، حزب الله لبنان، حوثی های یمن، گروه های عراقی، و...) باید به کلی محو شوند. نه اینکه ایران با آنها رابطه ای نداشته باشد.
4- ایران باید عضو پیمان صلح ابراهیم شود.
5- در ایران باید حکومتی مانند حکومت ژنرال سیسی حاکم باشد.
اکبر گنجی در ادامه یادداشت خود آورده است که رامین کامران (لی گرایِ مصدقیِ لیبرالِ مدافعِ لائیسیته و مخالف کامل جمهوری اسلامی) ضمن توضیح مفصل استراتژی اسرائیل در برابر ایران، پیشنهاد می کند که در این جنگ علیه ی موجودیت ایران زمین، باید ایستاد و دست به این اقدامات زد اول - خروج از «ان پی تی»، دوم - تولید بمب اتمی توسط ایران برای بازدارندگی. سوم - اتحاد استراتژیک با روسیه و چین. چهارم - تقویت روحیه ملی برای ایستادگی به جای تضعیف روحیه از طریق تأکید بی مبنا بر شکست خوردن ایران و رو به زوال بودن ایران. حالا اصعرزاده پاسخ بدهد که در برابر چنین آمریکایی چه باید کرد!
در بخش دیگری از این یادداشت قابل تامل آمده است که تا حدی که من می فهمم، از محسن آرمین بهترین فرد برای دفاع از مواضع «جبهه اصلاحات» است و ابراهیم اصغرزاده پیامد منفی سازترین آن است.
آرمین از مواضع «جبهه اصلاحات» که قائم مقام اش است دفاع کرد و هیچ پیامدی نداشت، اما دفاعیات ابراهیم پر پیامد بوده است. حرف زدن و بیان مواضع حق ابراهیم اصغرزاده است، اما یک گروه سیاسی و یک جبهه بزرگ نمیتواند به پیامدهای مواضع اش در عرصه سیاست برای خود و دیگران بی توجه باشد!