پلتفرمهای فضای مجازی، سکویی برای فتح دنیا
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات پنجمین نشست از پیشنشستهای همایش ملی امنیت فرهنگی را برگزار کرد. دکتر حامد حاجیحیدری، دکتر حسین حسنی و دکتر امیررضا باقرپور مهمانان این نشست بودند که دربارهی «کلانداده، پلتفرمها و امنیت فرهنگی» به گفتگو پرداختند. دکتر حاجیحیدری استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در توصیف اقتضائات حکمرانی فضای مجازی با اشارهای...
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات پنجمین نشست از پیشنشستهای همایش ملی امنیت فرهنگی را برگزار کرد. دکتر حامد حاجیحیدری، دکتر حسین حسنی و دکتر امیررضا باقرپور مهمانان این نشست بودند که دربارهی «کلانداده، پلتفرمها و امنیت فرهنگی» به گفتگو پرداختند.
دکتر حاجیحیدری استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در توصیف اقتضائات حکمرانی فضای مجازی با اشارهای تاریخی گفت: در دوران ریگان و تاچر، نحوه اداره جامعه به صورتی نولیبرال محقق شد: اداره جامعه به صورت شل و ول. یعنی حکومت در اعمال کدهای حقوقی خودش قاطع برخورد نمیکند. علت این بود که با هدایت هایک پذیرفته بودند که جامعه را نمیتوان شناخت. الان در یک پیچ تاریخی هستیم که دیگر دولت با امکانات سایبرفضا میتواند قاطع باشد. با دولتی فرارفاهی مواجهیم که توان جمعآوری اطلاعات گسترده را دارد. میتواند کنترل و نظارت گسترده ای داشته باشد.
این استاد علوم اجتماعی با اشاره به گذار از دولت نولیبرال به دولت فرارفاهی بیان کرد: ما باید خود را برای دولتی کاملاً ادارهکننده و کاملاً نظارتکننده آماده کنیم. خصوصاً در این مورد خاص فضای سایبری که مردم می خواهند از اطلاعاتشان حراست شود. از سویی دیگر زیست اجتماعی و فرهنگی نیز در سطح جهانی آماده این درجه از اداره اطلاعاتی جامعه نیست. مفهوم صمیمیت، گناه، توبه و... در این گذار، تغییر میکند. هر روز کسی علیه دیگری افشاگری میکند. ما با اپیدمی اخلاق توبه و اپیدمی تهور در گناه و انحراف مواجه خواهیم شد. ما به ادبیات جدیدی نیاز داریم که سبک زندگی جدید پیشنهاد بدهد.
حاجیحیدری با بیان این که محو حوزه خصوصی و سبک زندگیِ هکر بودن مؤلفه اساسی این عصر جدید است و این در حالی است که ما به آزادی هم نیاز داریم، ادامه داد: گرچه هکر کلاهسفید یا کلاهسیاه داریم اما عمدتاً هکرها را آدمهای خوبی نمیدانیم. در صورتی که یکی از شرایط الزامی آزادی در آینده پیش رو هکر بودن است. خصوصاً وقتی که در مقابل قدرتهای جهانی میخواهی از آزادی شخصی یا اعتقاداتت دفاع کنی. در واقع برجسته ترین سبک مقاومت در دنیای پیش رو سبک زندگی هکر بودن است. و این نیاز به بحث های فلسفی عمیق و ادبیات جدید دارد.
این جامعهشناس اعتراضات نوپدید گستردهای را که ایدئولوژی تغییر ندارند و عمیقاً غیرمنطقی هستند، پدیدهی دیگری میداند که در عصر سایبرفضا متولد میشود. او معتقد است این اعتراضات که در انگلستان، فرانسه، امریکا، چین، روسیه و... مشاهده میشوند استراتژی «بزن و در رویی» دارند و ایماژگون و زیباییشناسانهاند. یعنی دنبال عمق و هویت نیستند بلکه دنبال حس و حالاند. این پدیده جدید خیلی کار حکمرانی را سخت میکند.
از نظر دکتر حاجیحیدری ما نیاز به چارچوب های جدید حقوقی داریم که خیلی دینی باشند؛ یعنی تضمینی درباره معاد اعمال بدهند. زندگی جدید در سایبرفضا از جهت ضرورت کدگذاری حقوقی و داشتن تضمینی پشت آنها یک فرصت بسیار خوب برای حیات دینی است. این استاد دانشگاه تهران برای استفاده از این فرصت سایبرفضا معتقد است که باید برگردیم به زمینه های تاریخی نوابغ تاریخ؛ یعنی پیامبران که بزرگترین نوابغ تاریخ اند. این اثربخشی دیرپای پیامبران به ما کمک میکند که بهتر بتوانیم کدگذاریهای حقوقی را اعمال کنیم.
دکتر حسین حسنی، رئیس پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، مهمان دیگر این نشست بود که با تأکید بر دوری از فهم سادهانگارانه از امنیت فرهنگ گفت: امنیت فرهنگی صِرف نبود تهدید برای فرهنگ نیست. وضعیت خیلی پیچیدهتر است. با وضعیتی جهانیشده طرفیم که نه تنها امری ملی که امری کاملاً لوکال و محلی میتواند در سطح جهانی پخش و منجر به اتفاقات عجیب و غریبی شود. حسنی ادوار توزیع و تولید محتوای فرهنگی در طول تاریخ را این گونه برشمرد: از مسمدیا وارد عصر تولید شبکهای شدیم. بعد از عصر سوشال نتوورک به سوشال مدیا و پلتفرمها رسیدیم که همه اینها در بستر جهانی شدن معنا مییابد.
وی افزود: پلتفرم ها تبدیل به غول های بزرگی شده اند که حتی اعمال حاکمیت دولتها را به چالش کشیدهاند. دولتها نمیتوانند از فرهنگ و ملیت خود دفاع کنند. با وب مشارکتی، تولید محتوای سلسله مراتبی دولت ها به چالش کشیده شده است و همه کاربران تولیدکننده رسانه ای هستند. این یک وضعیت هژمونیک است. یک امپریالیسم پلتفرمی جدید است که دولت آمریکا بیشترین نفع را از این وضع میبرد. از این طریق به راحتی میتواند ارزش و هنجار خود را به دیگران تحمیل کند. دولتهای دیگر از خود قدرتی ندارند که با این وضعیت هژمونیک مقابله کنند و این خاص کشور ما نیست. با این پلتفرمها سامانههای شناختی و حسی آدمها دستکاری میشود و در خدمت نیروی مسلط قرار میگیرد.
دکتر حسنی افرادی را که بعد از باخت تیم ملی، خوشحالی کردند، نمونهای از همین دستکاری سامانههای شناختی و حسی دانست اما سیاستهای فرهنگی داخل کشور را هم در این پدیده بیتأثیر نمیدید. او معتقد بود که سیاستهای فرهنگی چهار دههی گذشته، تلاش عمدهای در نفی هویت ملی ایرانیان داشت و تأکید بیشتر روی ارزشهای اسلامی فارغ از زمینه ملی بود. رئیس پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در پایان بخش اول صحبتهای خود بر لزوم حمایت از پلتفرمهای داخلی تأکید ورزید و گوشزد کرد که البته نباید این پلتفرمها به مردم تحمیل شود.
دکتر امیررضا باقرپور شیرازی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه فضای مجازی با طرح بحثی متفاوت و از زاویهای جدید بیان کرد: حکمران ما و سیاستگذار ما با پلتفرم یا سکوی اینستاگرام مواجه است که حدود 64-65 درصد جمعیت ایران در آن زیست میکند. کلاندادههایی در آن تولید میشود که در اختیار حاکمیت ما نیست. از سویی دیگر امنیت در آن به چالش کشیده شده و سیاستگذار چاره ای جز تصمیم امنیتی گرفتن ندارد. دکتر باقرپور معتقد است که مسأله امروز جهان سایبری همان سوالی است که سدهها با آن روبرو بودیم: پرسش از مواجهه با تجدد و پرسش از مؤلفههای ذاتی و عصری و مؤلفههای فرعی و غیرعصری که این جهان برای ما ایجاد کرده است.
او ضمن تأکید بر پیچیدگی این پرسش اذعان داشت: به دلیل بیتوجهی به این سؤال است که میرویم سراغ پاسخهای سادهانگارانه و دوگانههای سادهلوحانه مثل این که آیا سراغ پلتفرم برویم یا سراغ محتوا؟ فیلتر کنیم یا نه؟ دشواری ماجرا بیشتر از این حرفهاست. مسأله این است که ما هنوز حتی بعد از انقلاب اسلامی، به نحوه زندگی و نظم آلترناتیوی مقابل جهان تجدد نرسیدهایم. مسأله اصلی این است که ما نظریه مواجهه با این پلتفرمها و فضای سایبری جدید را نداریم.
مدیر گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه فضای مجازی برای توضیح این امر که فرهنگ باید ذیل امنیت فهم شود، گفت: دال مرکزی ما در حوزه فضای سایبری باید از حوزه امنیت به فرهنگ برگردد. ما با جامعه سکویی یا پلتفرمی مواجهیم. مسأله اساسی این است که نظم اجتماعی و خیر عمومی و بنیادین اجتماع ما با مختصات بوم ما چگونه میتواند در این جامعه سکویی بازسازی شود؟ وقتی این پرسش را حل نکنیم در همه لایهها به مشکل میخوریم. نه تنها امنیت فرهنگی که امنیت اقتصادی هم به چالش کشیده میشود چون ما الان با سرمایهداری پلتفرمی مواجهیم. وی معتقد است تا زمانی که این سؤالات حل نشود، حکمران هم مجبور میشود که ورود امنیتی کند. نکته پایانی باقرپور در بخش اول صحبتهایش ناظر به این بود که حتی اگر ما پلتفرم داخلی بسازیم و همه به آن ورود کنند اما همچنان منطق حاکم بر آن، همان منطق سابق باشد، باز به نتیجه مطلوب نمیرسیم.
دکتر حاجیحیدری با تمسک به اولریش بک، نظریهپرداز آلمانی، در پاسخ به دکتر باقرپور گفت: نه تنها کار به جایی میرسد که تصمیم امنیتی گرفته میشود؛ بلکه همیشه باید تصمیم امنیتی گرفته شود. اولریش بک تأکید میکند که دیگر منبع کمیاب توزیع شده به نحو نابرابر، سرمایه اقتصادی مطابق تحلیل مارکس نیست بلکه ریسک و مخاطره است. عدهای میگویند که درباره این ماجراها ورود امنیتی نشود. این افرادی که با آنها مواجهیم هنگهای خطرناک تبهکاریاند. سلاح سرد همراهشان است. مگر میشود نیروی امنیتی نباشد؟ آن چه مورد نظر اولریش بک است مدیریت و محسابهپذیر کردن مخاطرات و ریسک است. مسأله استثنای ورود امنیتی نیست.
این جامعهشناس با نفی امکان تحلیل بر مبنای واحد دولت - ملت افزود: بر اساس ایده هانتینگتون واحد تحلیل، تمدنهای هفتگانه است. اینجا اصلاً دفاع از هویت ملی مسأله نیست. چرا انقدر ما انقلابیها باید منفعل باشیم؟ الان ظرفیتی، پلتفرمی، سکویی پیش روی ما است که میتوانیم با آن دنیا را فتح کنیم. اینک ماییم که حرف در مقیاس جهانی داریم.
حاجیحیدری اصطلاحهای مدرنیته و سرمایهداری پلتفرمی را در تحلیل وضع امروز اساساً نابسنده میداند. از نظر او در سرمایهداری امروز عاملیت اصلی با ماشین است نه آدم. اصلاً اینجا دیگر کسی نیست که استثمار کند که بخواهیم در مقابلش تدبیری بیندیشیم بلکه باید از آن استقبال و استفاده کنیم. باید بپذیریم که ماشینها عاملهای اصلی تقسیم کار شبکهای هستند. آن وقت مشکل اشتغال خود به خود حل میشود. چون آن وقت ما انتظار داریم که ماشین کار کند نه آدم. دولت هم باید از ماشین مالیات بگیرد نه از آدمها. سن بازنشستگی هم کم کم کمتر میشود.
وی در تحلیل پلتفرمهای جدید گفت: فرانسه و آلمان هم خیلی دوست دارند پلتفرمی مثل اینستاگرام داشته باشند اما نمیتوانند. نه به لحاظ سختافزاری بلکه به لحاظ نرمافزاری نمیتوانند. پس خودتحقیری نکنیم که ایران در این زمینه ناتوان است. فقط چین و امریکا چنین چیزی دارند. روسها هم ندارند.
این استاد دانشگاه تهران با بیان این که میتوان با کمک گرفتن از چینیها تلاش کرد و حاکمیت عرصه سایبرفضا را به دست گرفت بیان کرد: آن زمان که میخواستند تلگرام را فیلتر کنند، بنده گفتم که فیلتر نکنید بلکه دسترسی طبقهبندی شده به همه شهروندان بدهید. گفتند چنین چیزی نمیشود. در صورتی که الان میشود: ابرآروان چنین کاری میکند. بعد هم گفتم اگر هم میخواهید فیلتر کنید، تلگرام را نکنید، بلکه اینستاگرام را فیلتر کنید. همه دنیا توافق دارند که اینستاگرام فاسدترین شبکه اجتماعی جهان است. فیسبوک همان موقع محتوای فاحش به اشتراک گذاشته شده از اینستاگرام را فیلتر کند. چون اینستاگرام مبتنی بر عکس است. افراد خودافشاگری میکنند تا دیگری هم عکس از خود بگذارد و ببیند.
دکتر حسین حسنی در پاسخ به دکتر حاجیحیدری گفت: نظام حاکم قبول ندارد که بر اساس نظریه هانتینگتون واحد تحلیل، دیگر دولت- ملت نیست. ایدهی پذیرفته شده توسعه شبکه ملی اطلاعات و بستن و مسدودسازی و نوعی کرهشمالیسازی است. میخواهند به زور انسانها را به سمت استفاده از پلتفرمهای داخلی بفرستند. حاجیحیدری در بخش پایانی صحبتهایش دوباره تأکید کرد که دسترسی طبقهبندی شده دادهها برای همه شهروندان باید جدی گرفته شود.
باقرپور در پاسخ به سخنان حاجیحیدری گفت: نمیتوان گفت که این ادبیات و مفاهیم کلاً نابسنده است. به این تغییر و تحولات جدید واقفیم و حتی ساختار سازمانی هم باید با این تحولات، متفاوت شود. این که فارغبالانه و غیرمسئولانه و بدون این که در ساحت عمل درگیر فضای حکمرانی فضای مجازی کشور باشیم، در صندلی دانشگاه بنشینیم و دعاوی ای را مطرح کنیم و بعد هم کنایه ای بزنیم، این صورت، صورت خوبی نیست.
مدیرگروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه فضای مجازی معتقد است که همانقدر که مدیران مسئولاند و باید کار کنند، نخبگان هم یکی از مهمترین ذیربطان حکمرانی فضای مجازی کشور هستند و مسئولاند. این تقابل درست کردنها و همدلی نکردن نخبه دانشگاهی با مدیران، مانع حکمرانی مطلوب است.
دکتر امیررضا باقرپور با اشاره به بحث فرصت بودن سرمایهداری پلتفرمی و جایگزین شدن ماشین با انسان افزود: فرصتها را در کنار تهدیدها باید دید. صحبتهای آقای دکتر حاجیحیدری بر ادبیاتی بیگانه متکی است. این ادبیات با آن چه که در جامعه ما در حال اتفاق افتادن است متفاوت است. او با تأکید دوباره بر لزوم رسیدن به یک نظریه مواجهه با شرایط جدید معتقد بود که این نظریه باید فرصت را در کنار تهدید ببیند؛ مسئولانه و پاسخگو باشد؛ میراث حِکمی و دینی بومی را کنار میراث ادبیات کلاسیک غربی ببیند.
باقرپور ضمن تأکید بر این که ما خودتحقیری نداریم و اتفاقاً باید از پلتفرمهای داخلی حمایت کرد، پیشنهاد پایانی خود را این گونه مطرح کرد: باید میزی باشد که نخبگان دانشگاهی، جامعه مدنی، بخش خصوصی، نخبگان فناوری و حاکمیت دور آن بنشینند و به راهکار برسند و همه با هم پاسخگو باشند.
همچنین دکتر حسین حسنی در جمعبندی سخنان خود گفت: نمیشود دیوارهایی غیرقابل نفوذ دور جامعه کشید و همه را با ایده خوداتکایی و بومی پیش ببریم. سرمایهداری پلتفرمی نقدی است به سرمایهداری. این با طرز تفکر آقای دکتر حاجیحیدری نمیخواند. این تناقض آشکاری است که ناشی از کج فهمی از سرمایهداری پلتفرمی و حکمرانی پلتفرمی است.