پژوهشگر حوزه تاریخ: فتنه 88 ظهورِ استحاله فکری اصلاحطلبان در دوم خرداد بود
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، در آستانه 29 خرداد و چهاردهمین سالگرد نماز جمعه تاریخی هستیم که رهبری سال 88 پس از انتخابات ریاست جمهوری ایراد نطقی داشتند و در آن به کسانی که در پی تشویش اذهان عمومی هستند، هشدار دادند. یکی از مهمترینِ سالهای پس از انقلاب را باید سال 88 دانست و فتنه و درگیریهایی که در این سال رخ داد. برای پاسخ گرفتن برخی سؤالاتِ جامعهشناختی و جریانشناختی با مهدی سعیدی؛ نویسنده کتاب دایرهالمعارف فتنه 88 و پژوهشگر علوم سیاسی به گفتوگو پرداختیم.
تکرار کلیشه تقلب در انتخابات
سعیدی در ابتدا گفت: سال 88 و رخداد بزرگ آن یعنی فتنه انتخابات در نوع خود خاص و دارای یک انحصار است. البته شبهه تقلب در انتخابات مسأله جدیدی نبود و اگر تاریخ انقلاب اسلامی را پیگیر شویم خواهیم دید که در انتخابات مجلس اول شورای اسلامی، پس از پیروزی قاطع حزب جمهوری عدهای از جمله سازمان مجاهدین خلق بر کوس تقلب کوفتند و ادعا کردند که تقلب رخ داده، اما حقیقت تقلب نیست بلکه عدم اعتماد مردم به آنها بود.
وی افزود: تا سال 76 دیگر خبری از اتهام تقلب وجود نداشت تا اینکه سر ماجرای انتخابات ریاستجمهوری اصلاحطلبان متصدی نگرانی درباب تقلب شدند. البته با پیروزی سیدمحمد خاتمی این نگرانی، کذب بودنش روشن شد و همگان دریافتند که انتخابات جمهوری اسلامی از سلامت کامل برخوردار است، چرا که اگر خبری از تقلب قرار بود به میان بیاید، نباید کاندیدای اصلاحاتیها به قدرت میرسید. در سال 84 بار دیگر نمایندگان اصلاحات نظیر مهدی کروبی و مرحوم هاشمی ندای تخلف و تقلب را سر دادند تا رئیسجمهور منتخب سال 84 دو دورهای نشود، اما حقیقت آن است که در این سال چندان قدرت و شرایط آن را نداشتند که این موضوع را به شکل رادیکالتری به کف خیابانها بکشانند.
ماجرای کودتای مخملی در انتخابات 88
این نویسنده و محقق حوزه تاریخ ادامه داد: اما در سال 88 جناح مخالف احمدینژاد با تمام قوا به میدان آمد و با برجسته کردن موضوع تقلب در انتخابات و بهرهگیری از برخی نظریات بینالمللی نظیر «کودتای مخملی» در پی تحقق اهداف سیاسی خود بود. کودتای مخملی یا انقلاب رنگی چنین مکانیزمی دارد که وقتی جناحی از طریق صندوقهای رأی به قدرت نرسیبد با کشاندن مسأله تقلب یا اعتراض به رسانهها و به وسیله برخی تمهیدات که از قبل آماده کرده است، اقلیت خود را به قدرت برساند. در نظام دموکراتیک و حتی دیکتاتوری اقلیتها قدرت پیروزی ندارند، بلکه تنها روشی که میتوانند به وسیله آن خود را به قله قدرت برسانند کودتا یا بلوای سیاسی و رسانهای است.
تصفیهحساب خیابانی با نام انتخابات سیاسی
مهدی سعیدی گفت: کودتای مخملی با شعار تقلب از پیش از انتخابات به شکل مستمر، فاسد و غیرقابل اعتماد معرفی کردن دولتِ روی کار و تبدیل فضای انتخابات به یک رقابت سیاسی آن هم به شکل مبتذل و سطحی آن، عملاً راه تعقل سیاسی برای افراد را سد کرده و میدان انتخابات را به محلی برای کریخوانی و تصفیه حساب تبدیل میکند. وقتی چنین فضایی شکل گرفت دیگر برای شخص امکان تغییر عقیده و تغییر فاز وجود ندارد، چرا که طبیعی است شخصی در فضای انتخابات اول به یک گزینه گرایش پیدا کند و سپس به شخص دیگری راغب شود. کودتای مخملی چنین بستر رادیکال و پرهیاهویی را ساخته و بیان میدارد اگر پیروز انتخابات از سوی اقلیت نبود، باید با حضور در کف خیابانها و اردوکشی سیاسی حاکمیت را وا دارد تا برای حفظ امنیت خود تن به تجدید انتخابات یا پذیرش نظر اقلیت دهد.
فتنهای که ریشه در استحاله دوم خردادیها دارد
نویسنده کتاب جنایات غرب تصریح کرد: وقتی نظامی به تجدید انتخابات تن داد، به ناکارآمدی خود در امر تصدی انتخابات تن داده و این بدان معناست که انتخابات جدید را باید نهادی فراملی عهدهدار شود که همین قضیه فاز دوم انقلابهای مخملی است. این موضوع در ایران بیسابقه بوده و جامعه ما را با یک فضای ملتهب و خاصی روبهررو ساخت. در این راستا باید تصریح کرد که وقایع سال 88 ظهور تحولاتی بود که در دوم خرداد رخ داد. منظور از تحولات آن استحالهای است که گریبان برخی اصلاحطلبان را گرفت و آنان را به وادی عبور از اسلام سیاسی به اسلام سکولار کشاند، با اینکه این طیف خود سالیان سال پرچمدار اسلام انقلابی و اسلام سیاسی بودند. آنان چاره کار را عبور از امام خمینی (ره) میدانستند و معتقد بودند که باید ارزشهای جدیدی را الگوی مسیر سیاست و جامعه قرار داد.
وی افزود: البته در آن سالها هنوز عدهای بودند که خود را از صف امام و انقلاب جدا نکرده بودند، اما برخی از رادیکالهای اصلاحطلب به هر قیمتی در پی کسب و بسط قدرت در جامعه بوده و در راستای تشدید و گسترش اندیشه خود گام برمیداشتند، حتی کسی مثل اکبرگنجی معتقد بود هنوز افرادی در طیف اصلاحات آنطور که باید سکولار نشدهاند. این ایرادات حتی به محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات هم وارد بود و او را متهم میکردند که نتوانسته است به خوبی از اسلام سیاسی به اسلام سکولار گذر کند. این رویکرد رادیکال را میتوان در مجلس ششم، نشریات و روزنامههای زنجیرهای، کنفرانس برلین و... مشاهده کرد.
منکران تقلب در جبهه اصلاحات
سعیدی اشاره داشت: در 4 سال اول دولت احمدینژاد به عنوان یک رادیکال راستگرا، رادیکالهای چپگرا دست به کار شدند و با تقویت پایگاههای اجتماعی خود شکاف اجتماعی را بیش از پیش بیشتر کرده و صحنه منازعه را برای یک چالش تمام عیار مهیا ساختند و این دعوا و درگیریها نقطه اوج و ظهور خود را سر قضیه انتخابات سال 88 دید. اما عدهای همچنان درگیر فهم واقعیت هستند و متوجه نشدند که مدعی تقلب در انتخابات یک دروغ بزرگ گفت. حتی برخی اصلاحطلبان نظیر خاتمی و تاجزاده هم منکر تقلب در انتخابات هستند اما عدهای نمیخواهند این قضیه را باور کنند. درکل 88 دستهبندی جدیدی را خلق نکرد بلکه فرصتی برای ظهور آن استحاله و دگراندیشیِ جریان اصلاحطلبان بود.
پژوهشگر عرصه سیاست و تاریخ بیان کرد: فتنه 88 ظهور یک گسست اجتماعی برای جامعه ما بود، اما کلید خوردن این گسست اجتماعی را باید خیلی قبلتر از سال 88 و در زمانی دانست که دولت سازندگی ابتدای کار فضای اقتصادی را دگرگون ساخت و رفتهرفته این تغییرات به عرصه سیاست و فرهنگ کشیده شد تا این که بالاخره در سال 88 خودی نشان داد و گسست اجتماعی و تغییر آن سبک زندگی برای مردم و مسئولین عیان شد.
پایان پیام /