پیامدهای روانشناختی کرونا
یحیی بازیاری زاده*؛ کووید -19 که تا پنج ماه پیش کسی حتی نامی هم از آن نشنیده بود، اکنون به فاصله کوتاهی پس از عبور از مرزهای کشور چین، به عنوان مبداء ظهور اولیه، در هیات یک بیماری مسری در یک همه گیری تمام عیار، چنان جهان و بویژه کشورهای پیشرفته غربی را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده است که بسیاری از تحلیلگران، پیامدهای اقتصادی آن را با جنگ جهانی دوم مقایسه میکنند.
ابعاد مهم دیگری، اما که به موازات پیامدهای زیانبار اقتصادی این پاندمی نوظهور، همانند خود بیماری، در حال شیوعی فراگیر در سطح جهان میباشد، پیامدهای روانی با محوریت اضطرابی فراگیر در جوامع مختلف درگیر با شیوع این بیماری میباشد.
روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری توصیههای متنوعی را برای کاش اضطراب ناشی از همه گیری این بیماری به شهروندان اراده نموده اند که عمده آنها در دسته تکنیکهای شناختی - رفتاری از منظر رویکردهای روانشناختی قرار میگیرند.
آنچه، اما پیامدهای روانی کووید -19 را بغرنجتر مینماید، محدودیتهای پدید آمده برای سوگواری طبیعی به علت پروتکلهای بهداشتی تدفین ناشی از شدت سرایت پذیری تنفسی این بیماری میباشد. در کنار و علاوه بر این، فرد داغدار از یک سو با اضطراب ابتلای خود و مرتبطبین با خود به این بیماری و تنگنای محدودیتهای ارتباطی با آنان و از دیگر سو با اضطراب ناشی از تاثیرات سوء همه گیری این بیماری بر کسب و کار و معیشت خود و خانواده اش دست به گریبان است.
این وضعیت را میتوان و باید یک فوریت نسبتا پیچیده روانشناسی اجتماعی تلقی و مداخلات متناسب با آن را در همکاری با مجامع ذی ربط، با محوریت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور و انجمنهای علمی و حرفهای گرایشهای مختلف رشتههای روانشناسی و مشاوره مرتبط با موضوع، به شکلی برنامهمند در مقیاسی ملی سامان بخشید.
اهمیت موضوع از این منظر مضاعف میگردد که تاثیرات روانی این بیماری حتی با فروکش کردن شدت انتقال و میزان ابتلاء در صورت افول آمار ابتلاء و جان باختگان، نه تنها کاهش نیافته که حتی در برخی ابعاد ممکن است فزونی و شدت یابد.
بنابراین، ضروری به نظر میرسد که به موازات مداخلات ارزشمند به انجام رسیده برای پیشگیری، تشخیص، درمان و مقابله با شیوع کووید -19 توسط ستاد ملی مقابله با کرونا، بعد مداخلات روانشناختی آن نیز برای عموم شهروندان با اولویت گروههای آسیب پذیرتر از منظر روانی بویژه بازماندگانی که عزیزان شان را در اثر ابتلاء به این بیماری از دست داده اند، کودکان و نوجوانان، زنان، کهنسالان و افراد دارای بیماریهای زمینهای روانی و غیر روانی، پیش بینی گردد.
مداخلات میتواند بر اساس پروتکلهای علمی استاندارد همسو با رفرنسهای علمی، به تناسب محدودیتها و مقتضیات مترتب بر خدمات حضوری، در قالبهای مختلف بویژه استفاده از ظرفیتهای رسانه ملی و شبکههای اجتماعی برای فروکاستن عمق پیامدهای روانی این بیماری به مرحله اجرا در آید.
بدیهی است جامعه متاثر از فشارهای روانی و تبعات روانشناختی همه گیری این بیماری مسری، برای پیمودن طبیعی مراحل سازگاری، پذیرش و عبور از دشواریهای روانی، نیازمند مداخلات و همراهیهای روانشناختی متخصصین این موضوع در قالب یک برنامه زمانبندی نظاممند بوده تا شهروندان آن بتوانند ضمن بازیابی توان تحلیل رفته خویش در پیوند با خدمات دریافتی به روشهایی ایمن و اثربخش از شدت فشارهای روانی آسیب رسان رهایی یابند.
پس از عبور موفق از سد فشارهای روانی با کمکهای روانشناختی دریافتی، آنان میتوانند با پس انداز این تجارب ارزشمند مربوط به دوران دردناکی از زندگی، در خزانه تجربی خویش، تاب آوری روانی فردی و خانوادگی خویش را ارتقاء بخشند. بالطبع از این رهاورد، معدل تاب آوری روانی جامعه نیز ارتقاء یافته و جامعه در مقابل تهدیدهای احتمالی مشابه در آینده، با تکیه بر این تجارب، میتواند در مواجهای تاب آورانه تر، با آسیب روانی به مراتب کمتر از آنها به شکلی ایمن عبور نموده و به این ترتیب، سلامت عمومی و همگانی جامعه کمتر دستخوش تلاطم گردد.
در پایاین از یاد نمیتوان و نباید برد که تلاطمهای روانی جامعه از منظر میان رشتهای اقتصاد و روانشناسی اجتماعی، هزینههای پیدا و پنهان عدیدهای بر پیکره جامعه تحمیل مینماید که در صورت عدم مداخلات اثربخش کافی و به هنگام، ضمن کاستن از میزان نشاط عمومی و شتاب حرکت جامعه به سوی به زیستی پایدار، زدودن کامل بسیاری از آنها میتواند زمان بر و در برخی موارد هم شاید ناممکن گردیده و نسلهای آینده با عوارض ناسازنده اجتماعی آن دست و پنجه نرم نمایند.
*کارشناس ارشد مشاوره خانواده