پیامهای سلامت در سطح شهر چه چیزی را بیان میکنند؟
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس، سعید نجبا پژوهشگر هسته سلامت مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) در یادداشتی که در اختیار این خبرگزاری گذاشته، آورده است:
نمای اول:
پیام تبلیغاتی زیر مربوط به یکی از مراکز ارائه خدمات سلامت در تهران است: اینکه در یک جامعه ناخوشیها و مسائل مرتبط با سلامت چگونه صورتبندی شده و تبدیل به راه حلی برای برونرفت از آن میشود، تا حد زیادی به برآیند چارچوبهای فکری [1] سیاستگذاران و ارائه دهندگان خدمات آن جامعه وابسته است.
تبلیغ فوق معضل چاقی را از منظر چارچوب فکری فن سالاری [2] کاملاً پزشکی و تخصصی دیده و اینگونه صورتبندی میکند:
چاقی فارغ از تعریف و حد آن (که در تصویر بیشتر چاقی شکمی به مخاطب منتقل میشود) یک مشکل جدی، پیچیده و صرفاً جسمی است که بدون درنگ باید درمان شود. افراد چاق در مواجهه با این بیماری ناتوان و بدون ظرفیت هستند. جراح (و فقط جراح) اما، با توان فنی خود و تجهیزات پزشکی که در اختیار دارد میتواند این مشکل را حل کند و نجات بخش بیماران باشد.
اگرچه معمولاً این قبیل صورتبندیها به اندازه تبلیغ جراحی چاقی واضح و روشن نیست، اما بر اساس مقاله [3] دیویس فلوید برخی از ویژگیها و پایههای فنسالاری در مواجهه با وضعیت های سلامت از این قرار است (که میتوان رد آنها را در مثال فوق مشاهده نمود):
جدایی بدن از نفس و بافتاری که در آن زیست میکند (چاقی مسأله ای کاملاً جسمی است و به هیچ موجودیت دیگری ارتباط ندارد)
شیء بودن بیمار (فردی که از مشکل چاقی رنج میبرد تفاوتی با یک شیء مثل مداد ندارد و اگر مثلاً خوب ننوشت یا از ظاهر افتاد میتوان آن را تراشید یا زوائد درونی و بیرونی آن را حذف کرد!)
پزشک متخصص و بیمار ربط و نسبتی با یکدیگر ندارند (دلیلی ندارد که پزشک وقت گذاشته و مشکل چاقی را ریشهیابی کند؛ بلکه با توجه به شرایط یکی از شیوههای جراحی را انتخاب نموده و بیمار آن را میپذیرد)
تشخیص و درمان از بیرون خواهد بود (برای درمان چاقی راهی جز جراحی وجود ندارد که یک مداخله تهاجمی یا کمتهاجمی بیرونی است)
اقتدار و پاسخگویی با پزشک است نه بیمار (پزشک روش جراحی را برای درمان چاقی از پیش انتخاب کرده و نسبت به شروع زندگی جدید برای بیمار پاسخگو است و بیمار قدرت، مسؤولیت و وظیفهای در زمینه مراقبت از خود ندارد)
مداخلات [1] [2] تهاجمی با تأکید بر نتایج کوتاه مدت (جراحی، لاغری یکباره و شروع زندگی دوباره!)
با نگاه کلی این چارچوب فکری نسبت به انسان، پزشک یک تکنیسین، بیمارستان، کارخانه، و بیمار حداکثر یک ماشین است. سلامت واقعی قربانی سلامت ظاهری است که البته این سلامت ظاهری هم تعریف مشخصی ندارد و همان چیزی است که این نظام فکری و محصولات آن در لحظه و بسته به اقتضائات به جامعه تحمیل میکند و خدمات را به سمت آن سوق میدهد.
نمای دوم
این روزها شهر تهران آکنده از بنرهایی شدهاست که بیانگر یک کارزار تبلیغاتی سلامتمحور توسط سازمان زیباسازی شهر تهران است:
این کارزار تبلیغاتی با شعار حال خوب زندگی، مسائل مربوط به سلامتی مردم را در چارچوب فکری سبکهای زندگی مرتبط با سلامت [4] - که در اصل برخاسته از انسانشناسی و جامعهشناسی است - به شکل دیگری صورتبندی میکند:
حال خوب (و سلامتی) یک دستاورد و در گروی الگوهای رفتاری فرد است و دانش مردم نسبت به این موضوع در رفتار آنها موثر است. اگر شاهد رفتارهای مخاطرهآمیز هستیم، علت آن عدم آگاهی است و میتوان از طریق کارزارهای تبلیغاتی مردم را آگاه ساخته و رفتار آنها را تغییر داد.
این کارزار تبلیغاتی نسبت به آنچه در نمای اول شاهد بودیم خیلی جلوتر و انسانمدارتر است و حداقل انسانیت بیمار را زیر سوال نمیبرد. اما در نسبت خود درکی سطحی از سبک زندگی و چگونگی تغییر آن را به تصویر میکشد.
سبکهای زندگی مرتبط با سلامت مقولهای بسیار پیچیده است و سخن گفتن و طراحی مداخله در خصوص آن احتیاط و دقت فراوانی میطلبد. اندیشمندان زیادی برای تبیین این موضوع قلمفرسایی کردهاند که نمونه قابل تأمل آن بحثِ کاکرهام [5] در مقاله هشتمِ کتاب جامعهشناسی پزشکی [6] است.
او در این مقاله اشاره میکند که هر فرد به صورت اختصاصی یک سبک زندگی مرتبط با سلامت دارد، و سبک داشتن را مترادف با مرفه بودن (و مستلزم متمول بودن) نمیداند. بنابر تعاریف ارائه شده در این مقاله سبکهای زندگی مرتبط با سلامت را میتوان الگوهای جمعی رفتارهای مرتبط با سلامت دانست که متأثر از انتخابها در محدوده فرصتها هستند.
به بیان دیگر درست است که در نهایت این افراد هستند که برای زندگی خود تصمیم میگیرند، اما انتخاب آنها و الگوهایی که از مجموع این انتخابها شکل میگیرد محدود به فرصتها و گزینههاییست که در اختیار دارند. از آنجا که (در حال حاضر و در عمل) این فرصتها در جامعه همسان نیست، حکمها و توصیههای کلی از قبیل «ورزش کنید»، «روغن و چربی جامد نخورید» و...، هر قدر هم که جذاب و با رنگ و لعاب مطرح شود، بیهدف و کمفایده است.
اما فارغ از کارزار تبلیغاتی فوق، اهم ویژگیها و اصول چارچوب سبکهای زندگی مرتبط با سلامت که میتوان در جستجو و طراحی راهکار از آن بهره برد، به شرح زیر است:
1. انسان یک موجود اجتماعی است و طبقات و مرزبندیهای جوامع در کیفیت زندگی او موثرند. 2. این مرزبندیها هستند که محدوده مشخصی از فرصتها را برای انسان رقم میزنند. 3. انسان هر روز و در طول زندگی دست به انتخابهایی میزند که این انتخابها در همان محدوده فرصتهای اوست. 4. مجموعه این انتخابها منجر به عادات، کنشها و الگوهای رفتاری میشود که در نهایت سبک زندگی خاص فردی را شکل میدهند. 5. این سبک زندگی اختصاصی اصلیترین عامل در وضعیت سلامت فرد است.
هر کدام از گزارههای بالا به حدی قابل تعمیق و پرداختن است که از حوصله این یادداشت خارج است؛ اما این موارد به خوبی نشان میدهد که مقوله سبک زندگی و تغییر آن تا چه اندازه گسترده بوده و وجوه مختلفی را در بر میگیرد. لذا ضمن قدردانی از دغدغهمندی سازمان زیباسازی شهر تهران و اینکه سعی میکند مسأله را به نحوی متفاوت ببیند، باید در نظر داشت که مداخله در این زمینه بسیار پیچیدهتر و دشوارتر از آنست که به نظر میرسد و اثر این قبیل بنرها و شعارها در سبک زندگی مردم ناچیز است.
نتیجه
چارچوب فکری ذینفعان عرصه سلامت در صورتی که زنگار انگیزههای بیرونی از آن زدوده شود، برخاسته از هستیشناسی و انسانشناسی آنهاست. این چارچوب بخشی جداییناپذیر از چگونگی ارائه خدمات سلامت است؛ یعنی چه کسی، بر اساس چه نیازی، چه خدماتی را توسط کدام یک از ارائهدهندگان خدمات دریافت کند. نتیجه این چگونگی مستقیم و غیرمستقیم بر سلامت مردم جامعه موثر است و میتواند حال مردم را بهتر یا بدتر کند.
برای فعالیت در هر چارچوب فکری نیز باید ابتدا آن را به خوبی شناخت و برنامهها را متناسب با واقعیتِ آن تنظیم کرد تا منابع صرف شده هدر نرود. برای مثال شاید اگر سازمان زیباسازی شهر تهران با توجه به ظرفیتها و منابع خود به جای راه انداختن کارزار تبلیغاتی، همین بودجه را صرف گامی کوچک جهت از بین بردن یکی از تنگاناهای (ناشی از تصویرسازی نادرست) زندگی شهری کند، در سلامت مردم بسیار اثربخشتر باشد. سبک معماری و ساختمانسازی بیهویت و منزوی کننده، گسستگی و عدم تعلق خاطر افراد جامعه مخصوصاً اجارهنشینان نسبت به محلهها، توزیع نامناسب امکانات شهری و وضعیت عبور مرور دشوار پیادهها و اقشار خاص در برخی نقاط شهر، فقط گوشهای از این تنگناها را نشان میدهد. برطرف ساختن این تنگناها به معنای بیشتر شدن فرصتها و گزینهها و در نتیجه بهبود وضعیت سلامت است.
پایان پیام /