پیش شرط بازگشت سهامداران خُرد به بورس | شایانآرانی: بازار سرمایه نباید در خدمت سیاست باشد | اگر بورس دستکاری شود...
اقتصادنیوز: تحلیلگر بازار سرمایه می گوید: بورس آینه اقتصاد است و اقتصاد هرگونه رفتار کند، چه در حال رکود، چه در بحران و چه در مواجهه با مشکلات، بورس آن را نشان میدهد. شما نمیتوانید بهعنوان یک نهاد سیاسی یا دولتی در بورس اعمال نفوذ کنید که این پدیده را نشان ندهد.
به گزارش اقتصادنیوز، «امکان بالا بردن ارزش بورس ایران و چهار برابر شدن آن وجود دارد؟» این سوالی است که اقتصادنیوز با برخی تحلیلگران بازار سرمایه به بررسی گذاشته است. برخی تحلیلگران تاکید دارند رسیدن به عدد مورد ادعای رئیس سازمان بورس غیرممکن اما رسیدن به این عدد پیش شرط هایی لازم دارد.
شاهین شایان آرانی کارشناس ارشد بازار سرمایه در گفتگو با اقتصادنیوز می گوید: «اگر یک وقت سیاستی در دولت اعمال شود که پدیده منفی به بار آورد، بورس فوراً آن را نشان میدهد و این یک سیگنال برای سیاستمدار است که نشان می دهد آن سیاست خوب نیست. بورس یک نوع درجهسنج و معیار برای قضاوت صحت سیاستهاست و چنین نقش مهمی را ایفا میکند.»
خبر مرتبط لیدر بازار سرمایه تغییر میکند؟ | میرمعینی: کارگزاریهای بورسی کوچک و گمنام باید ادغام یا منحل شوند زیرا...اقتصادنیوز: تحلیلگر بازار سرمایه با اشاره به افزایش کارمزد معاملات صندوقهای سرمایهگذاری و حذف بخشی از تخفیفهای سازمان بورس، تأکید کرد که این تغییرات ممکن است حجم معاملات صندوقها را تحت تأثیر منفی قرار دهد اما نقش صندوقهای اهرمی به عنوان لیدر و پیشرانه بازار همچنان پابرجاست.
وی تاکید دارد؛«اگر شرایط به گونهای فراهم شود که از یک سو تورم پایین بیاید، نظام ارز با ثبات شود یا ثبات نسبی داشته باشد، دورنمای اقتصادی پنجساله قابل تصور برای کنشگران اقتصادی ایجاد و ارتباطات و تراکنشهای بینالمللی روان و مهیا بشود، از سوی دیگر، تنش های سیاسی از بین برود، جذب سرمایهگذاری خارجی اتفاق بیفتد و قوانین و مقررات برای ورود سرمایه گذار خارجی مهیا شود، ارزش بورس ایران می تواند به بالای 400 میلیارد دلار هم برسد.»
گفتگوی اقتصادنیوز را با شاهین شایان آرانی می خوانید.
*****
*آقای شایانآرانی! مقامات بورسی کشور عنوان می کنند ارزش بورس ایران می تواند به 400 میلیارد دلار برسد؛ این در حالی است که در حال حاضر ارزش بورس ایران 100 میلیارد دلار است. از نگاه شما بورس ایران پتانسیل چهار برابر شدن دارد؟
یک وقت است میگویند «باید بشود» که این حرف خیلی خطرناک است چون رانت ایجاد می کند. یک وقت هم هست می گویند بورس ایران پتانسیل چهار برابر شدن دارد که من اتفاقاً معتقدم بورس ایران پتانسیل بالاتر از این هم دارد اما نیازمند ایجاد برخی شرایط است.
اینکه بگوییم «پتانسیل دارد» مثل این است که بگوییم کویر لوت و کویر نمک پتانسیل ایجاد اقتصادی قوی تر از اقتصاد آلمان دارد.
ارزش بورس به بالای 400 میلیارد دلار می رسد اگر...
در حال حاضر، با وضعیت موجود، دورنمای اقتصاد ایران، تحریم ها، تورم مزمن بالای 30 درصد و مشکلات عدیده اقتصاد، این پتانسیل قابل احیا نیست. اما اگر شرایط به گونهای فراهم شود که از یک سو تورم پایین بیاید، نظام ارز با ثبات شود یا ثبات نسبی داشته باشد، دورنمای اقتصادی پنجساله قابل تصور برای کنشگران اقتصادی ایجاد و ارتباطات و تراکنشهای بینالمللی روان و مهیا بشود، از سوی دیگر، تنش های سیاسی از بین برود، جذب سرمایهگذاری خارجی اتفاق بیفتد و قوانین و مقررات برای ورود سرمایه گذار خارجی مهیا شود، ارزش بورس ایران می تواند به بالای 400 میلیارد دلار هم برسد.
چرا ارزش بورس ایران فقط 100 میلیارد دلار است؟
اگر برخی اظهارنظرها به صورت کلی مطرح شود، ممکن است یک توهم در ذهن بنده و شما ایجاد کند. خود رئیس سازمان بورس اذعان میکند که بورس ایران دیسکانت معامله میشود. اینکه ارزش بورس ایران الان 100 میلیارد دلار است، دلیل دارد. هزینه عدم کاراییها، بهینه نبودن، نداشتن دورنما، سیاسی شدن اقتصاد، تورم بالا، تلاطم نرخ ارز و همه این موارد باعث شده این ارزش با دیسکانت معامله بشود.
حالا اگر آقای صیدی بتوانند این مشکلات را برطرف کنند، میگوییم قهرمان اقتصادی میشوند. صرف اذعان به این مسئله خوب است و اشکالی هم ندارد. گفتنش خوب است و بالاخره نشان میدهد رئیس سازمان بورس این درک را از مسئله دارد. ولی اینکه چقدر میتواند اعمال نفوذ کرده و موانع موجود برای احیای ارزش بورس را برطرف کند، نمیدانم.
در دوران گذشته هم این مسائل را داشتیم؛ در بعضی مواقع وزرای اقتصاد و روسای سابق سازمان بورس سعی کردند بهطور کاذب این ارزش را بادکنکی بالا ببرند که خطرناک بود. اما اگر شرایطی که من گفتم مهیا باشد، رشد بورس با یک بسترِ قاعدهمند بالا میرود و پایداری دارد.
* این سؤال ایجاد میشود که اصلاً اگر بورس با ارزش 400 میلیارد دلار برسد، نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی چقدر میشود؟
اگر ارزش بورس ایران که الان 100 میلیارد دلار است ناگهان 400 میلیارد دلار شود، یعنی حباب. اگر شرایط بالا مهیا باشد و بورس به طور ارگانیک و طبیعی رشد کند و به 400 میلیارد دلار برسد، طبیعتاً GDP کشور هم رشد کرده است. این حالت یعنی رشد بورس مبتنی بر رشد اقتصاد بوده و این اشکالی ندارد، اتفاقاً خیلی هم خوب است.
من حتی میگویم در صورتی که اقتصاد رشد کند بورس پتانسیل بیشتر از چهار برابر شدن هم دارد و رشد سهم بورس ما فقط مبتنی بر GDP نخواهد بود، بلکه مبتنی بر یکسری عوامل ساختاری است که بازار سرمایه را بستر مناسبتری برای جذب منابع بیشتر میکند. اگر سرمایهگذار خارجی هم جذب کنیم، خیلی تأثیر دارد.
پذیرش مشروط شرکت ها در بورس
*تأکید دیگر سازمان بورس بر این است که با عرضه اولیه ها، ارزش بورس را بالا ببریم. اما با توجه به بی اعتمادی حاکم بر بازار سرمایه که از سوی سرمایه گذاران دیده می شود، آیا عرضه اولیه ها پتانسیل بالا بردن ارزش بورس ایران را دارند؟
این مسئله ایرادی ندارد. اینکه تعداد شرکت های پذیرفته شده در بورس بیشتر شود تا ارزش بورس ایران بالا برود، یک سیاست خوب است؛ اما مشروط. یک شرکت باید عملکرد خوب، سوددهی مناسب و ارزش بالایی داشته باشد تا سهامدارانش برای پذیرش در بورس انگیزه داشته باشند و منافع بورس برایشان جذاب به نظر برسد.
اگرچه این کار باید توسط سازمان بورس انجام شود اما پذیرش شرکتهای خوب، تحت تأثیر عوامل بیرونی اقتصاد است. برای من که بهصورت مستقل کار میکنم و کنترل کارم دست خودم است، اگر بخواهم به بورسی بروم که دورنمایش مشخص نیست و تلاطم نرخ ارز و تورم دارد، با ورود سهامداران خُرد، دردسرهایم دوچندان میشود.
مطلوبیت بازار بورس با ورود سرمایه گذار خارجی بیشتر می شود
در مقابل، اگر فضای کسبوکار و اقتصادی که گفتم مهیا باشد، تقاضا برای سهام در بورس بالا میرود و اگر سرمایهگذار خارجی هم وجود داشته باشد، مطلوبیت آن دوچندان خواهد شد. در چنین فضایی، شرکتی که خوب و سرحال است و هنوز در بورس پذیرفته نشده، انگیزه پیدا میکند که بخشی از سهام خود را واگذار کند و حتی سرمایهگذار خارجی را جذب کند.
این سرمایهگذار میتواند به توسعه صادرات و تکنولوژی شرکت کمک کند. بله، اگر آن شرایط فراهم باشد، حرف رئیس سازمان بورس درست است، اما در حال حاضر ما درباره فضای رؤیایی و ایدهآل صحبت میکنیم.
سؤال این است که آیا سازمان بورس یا رئیس آن میتواند شرایطی فراهم کند که شرکتها انگیزه ورود از طریق عرضه اولیه داشته باشند؟ اگر این شرایط فراهم شود، قطعاً بله. با این حال، بسیاری از این شرایط، حاکمیتی هستند و صرفاً در اختیار رئیس سازمان بورس نیست. فضای کسبوکار اقتصادی باید از بالا مهیا شود تا دورنمایی روشن و قابل تصور برای همه فعالان اقتصادی فراهم شود؛ مثل تورم پایین، ثبات نسبی نرخ ارز، نبود تحریم و روان بودن ارتباطات اقتصادی و بینالمللی.
اگر این شرایط فراهم شود، حتماً اقتصاد، شرکتهای خارج از بورس و شرکتهای پذیرفتهشده در بورس رشد میکنند، سرمایهگذاری خارجی میآید و بسیاری از شرکتهایی که در بورس نیستند هم انگیزه مضاعف برای ورود می یابند. این امر قطعاً اثر مثبتی بر رشد بورس دارد. یکی از اثرات مثبت آن، رشد قیمتی خود بورس به دلیل فضای به وجود آمده است و دیگری، افزایش تقاضای داخلی و خارجی است.
همه این عوامل دست به دست هم میدهند و رشد بورس را دوچندان مهیا میکنند. اما باز هم شرایط میخواهد. صحبت در مورد اگرها شبیه این است که بگوییم اگر در جام جهانی مدال طلا بگیریم، همه خوشحال میشویم؛ بله خیلی خوب است، اما شرایط تحقق آن کجاست؟
دخالت سیاست های دولتی نتیجه ای جز حباب در بورس ندارد
* با توجه به اینکه مردم با قهر از بازار سرمایه به سمت بازارهای موازی رفتهاند، به نظر شما سیاستگذار چه اقداماتی باید انجام دهد تا اعتماد عمومی بازگردد؟
من از سال 1373 در بازار بورس درگیرم و آشنایی کامل دارم. از آن زمان تاکنون، چندین بار این خطای بزرگ رخ داده که سیاست دولتی به نوعی در بازار سرمایه دخیل شده و آن را تحت تأثیر قرار داده است. این دخالتها منجر به ایجاد حبابهای متعددی شده که مرتباً ترکیدهاند و سهامداران خرد زیادی متضرر شدند و آنها را از صحنه خارج کرد. در حالی که سهامداران عمده بازی را بلدند و بهوقت مناسب خارج میشوند تا از ضرر و زیان جلوگیری کنند.
این حبابها که به دلیل تبلیغهای کاذب سیاسیون و مسئولان وزارت اقتصاد در اقتصاد ما به وجود می آید، باعث شد بسیاری از مردم نسبت به بازار سرمایه بیاعتماد شوند. این فراز و نشیبهای ناشی از حبابها، بیاعتمادی گستردهای را به وجود آورد. برای بازگرداندن سهامدار خردی که ترسیده و از بازار خارج شده، باید اعتمادسازی کرد و به صورت مستمر اثبات کرد که سیاست دیگر در امور بازار برای نشان دادن تصویر مثبت بیجهت، دخالت نمیکند.
اعتماد مردم با بیرون آمدن سیاست از بورس بازمی گردد
باید اقتصاد را اصلاح کرد؛ با درست شدن خود اقتصاد و در کنار آن، عدم دخالت سیاست در سیاستگذاریهای بازار به مرور آن اعتماد بازمیگردد. اما این امر زمان بر است و با روشن کردن کلید، همه چیز به یک باره اصلاح نمیشود.
این بیاعتمادی در ذهن و روان بسیاری از سهامداران خرد رخنه کرده و باید در طول زمان با استمرار، پیگیری و تداوم رویه اصلاح شود. این رویه هم باید در راستای فسادزدایی و دور کردن سیاست از بازار سرمایه باشد تا اثبات شود مدیریت بازار، مدیریتی حرفهای با استانداردهای جهانی و مستقل از نفوذ دولتمردان است. این گونه اعتمادسازی محقق میشود.
شما در هیچ جای دنیا نمیبینید رئیس بورس معتبری از رئیس جمهور یا وزیر امر و نهی بگیرد. این اصل، مانند استقلال فدراسیون فوتبال از دولت است که فیفا بارها بر آن تأکید کرده که فوتبال مال مردم است و باید توسط نهادهای مردمی خودجوش اداره شود تا ورزش در خدمت سیاست نباشد. در بازار سرمایه نیز همین اصل حاکم است: بازار سرمایه نباید در خدمت سیاست باشد.
اطمینان سازی در بورس با حرف اتفاق نمی افتد
بازار سرمایه مکانیزم، قانونمندی، روابط و اصول خودش را دارد که باید طبق استانداردهای بینالمللی رعایت شوند و سیاستمداران باید خودشان را با این بازار تطبیق دهند. تصمیمات سیاستمداران در بازار خودشان را نشان میدهند، نه اینکه بخواهند بهطور سوری بازار را دستکاری، حفظ یا حمایت کنند. زمانی که حمایت میکنند، قیمتها بالا میرود، همه هیجانی شده و میخرند. حرفهایها میدانند پس از مدتی، سقوط رخ میدهد و بهموقع میفروشند، اما خرده سهامدار نمیداند کی سقوط میکند و هنگام فروش دیگر دیر شده است. به همین دلیل، این اطمینانسازی برای بازگشت اعتماد بسیار مهم است و با حرف رخ نمیدهد.
هشدار درباره دستکاری بورس
*با توجه به نکات شما، آیا بورس ایران نقشی پررنگ در اقتصاد کشور ایفا میکند یا اهمیت آن در ایران مانند کشورهای پیشرفته نیست؟
بورس آینه اقتصاد است؛ یعنی پنجرهای است که بهطور لحظهای، ضربان قلب اقتصاد را در خود نشان میدهد. اگر بورس دستکاری شود مانند این است که شما در حال دویدن باشید و ضربان قلبتان باید بالا برود، اما دارویی خورده باشید که ضربان را پایین نگه دارد، در این صورت مشکل ایجاد میشود. یا برعکس آن، ضربان قلب باید پایین باشد ولی با مصرف چیزی بالا رود که این نیز اثر بدی دارد.
اقتصاد هر مدل رفتار کند در بورس قابل مشاهده است
پس بورس آینه اقتصاد است و اقتصاد هرگونه رفتار کند، چه در حال رکود، چه در بحران و چه در مواجهه با مشکلات، بورس آن را نشان میدهد. شما نمیتوانید بهعنوان یک نهاد سیاسی یا دولتی در بورس اعمال نفوذ کنید که این پدیده را نشان ندهد.
بنابراین، بورس باید به عنوان آینه اقتصادی در نظر گرفته شده و با همین دید با آن برخورد شود؛ یعنی بر اساس انفعال و کنشهای عرضهکنندگان و متقاضیان که دیدگاههای آتی اقتصادی را در خود لحاظ میکنند. کشورهای پیشرفته این پدیده را اعمال کردهاند و بورس را بهعنوان بستری برای نشان دادن موفقیت اقتصادی خود ملاک قرار میدهند و دستکاری هم نمی کنند.
اگر یک وقت سیاستی در دولت اعمال شود که پدیده منفی به بار آورد، بورس فوراً آن را نشان میدهد و این یک سیگنال برای سیاستمدار است که نشان می دهد آن سیاست خوب نیست. بورس یک نوع درجهسنج و معیار برای قضاوت صحت سیاستهاست و چنین نقش مهمی را ایفا میکند. در کشورهای دیگر بورس، پنجرهای از واقعیتهای تصمیمگیری شده در مورد اقتصاد و سیاست کشور است.
در ایران بورس آنگونه که باید خود را نشان نمی دهد
متأسفانه در کشور ما به دلیل نفوذ دولتی، این ارتباط منفک شده است و بورس آنگونه که باید، خودش را نشان نمیدهد. کنترل دولتی به دلیل همین اِعمال نفوذها باعث شده بورس آن حساسیت لازم را از خود نشان ندهد و حتی موجب رانتهایی نیز شده است؛ برای مثال، اگر قیمت باید پایین بیاید، بهطور کاذب بالا نگه داشته میشود و اگر باید بالا برود، نمیگذارند بالا برود. این شرایط برای آنهایی که بازی را بلد هستند، فرصت ایجاد میکند و سهامداران خرد متضرر میشوند.
حجم بازار اقتصادی ایران یعنی بورس، نسبت به کل اقتصاد ما و در مقایسه با استانداردهای دنیا پایین است. در حال حاضر، ارزش بازار نزدک آمریکا بالای یک برابر ارزش کل GDP آمریکاست؛ معمولاً متوسط ارزش بازار بورسهای دنیا یک برابر یا بالای یک برابر تولید ناخالص داخلی کشورهاست. اما در کشور ما، این عدد حدود 25 تا 30 درصد بیشتر نیست. یعنی نقش بورس در اقتصاد ما معادل کشورهای مشابه نبوده و در حد کشورهای ضعیفتر با نسبتهایی چون 20، 15، 30، 40 یا 50 درصد است. در حالی که کشورهایی مانند مالزی، ژاپن، هندوستان، چین و ترکیه درصد بسیار بالاتری دارند.
*در هفته گذشته، آمار 450 هزار کد معاملاتی فعال در بورس ایران اعلام شد که در مقابل آمار غیررسمی فعالان بازار طلا قرار میگیرد. به نظر شما این تعداد کد فعال بورسی، نشاندهنده چه وضعیتی در بورس است؟
450 هزار کد فعال معاملاتی با توجه به جمعیت 80 میلیونی کشور که 30 تا 40 میلیون نفر آن در سن فعالیت هستند، عدد کوچکی است. از این 450 هزار کد فعال، به احتمال زیاد هزار تا دو هزار نفر بیشتر بازیگران عمده نیستند و باقی همه خرده معاملهگرند. برای یک اقتصاد فعال و رونقیافته که چرخش معاملاتی بورس بالایی داشته باشد (حجم معاملات)، شما به تعداد بازیگران متنوع و زیاد نیاز دارید تا رقابت بین عرضهکنندگان و متقاضیان حاکم شود.
وقتی شما بیشتر از 400 یا 500 معاملهگر عمده ندارید، به این معنی است که رقابت در معاملات محدود است. وقتی رقابت محدود میشود در اصطلاح کشف قیمت یعنی شناسایی قیمت عادله صورت نمیگیرد.
بنابراین، بورس ما به دلیل نداشتن تنوع بالا در معاملهگران بازار سرمایه در سطح کلان، نسبت به کل جمعیت، بورسی با نقدینگی و چرخش معاملات پایین است. این آمار کدهای فعال نیز همین را نشان میدهد و پدیده کشف صحیح و پیدا کردن قیمت عادله برای معامله بهسختی رخ میدهد. این ها عواملی هستند که باعث اصطلاحاً Inefficiency یا عدم کارایی بازار میشوند.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید