پنج‌شنبه 13 شهریور 1404

پیوند سلطنت‌طلبان و خودارزشی‌پنداران

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
پیوند سلطنت‌طلبان و خودارزشی‌پنداران

«مردم گرسنه‌اند و آب و برق ندارند و شماها به فکر کنسرتید؟ آی جماعت! حواستان باشد که این مرفهان بی‌درد می‌خواهند حواس شما را از مصیبت‌های اصلی پرت کنند. اصلاً مگر چندنفر خواهان رفتن به کنسرتند؟»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالجواد موسوی در روزنامه هم میهن نوشت: بارها گفته‌ام و باردِگر می‌گویم که این منطق حسین شریعتمداری را از بیخ و بُن قبول ندارم که می‌گوید، چون موضع کسانی با آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها یکی است، پس نتیجه می‌گیریم آن‌ها هم آمریکایی یا صهیونیستند. درست مثل آن منطق می‌ماند که: سگ دندان دارد، انسان هم دندان دارد؛ پس انسان همان سگ است. در خباثت و دنائت نتانیاهو اگر کسی شک داشته باشد باید به خیلی از چیزهایش شک کرد، اما اگر نتانیاهو ما را بابت اینکه به زیرساخت‌هایمان بی‌اعتنا بوده‌ایم تمسخر کرد، نباید او را چندان شماتت کرد.

او دشمن است و از دشمن انتظاری جز این نمی‌رود: چه جای شکوه که دشمن ادب نگاه ندارد. ما هم اگر به‌جای او بودیم حتماً و قطعاً چنین می‌کردیم. البته که باید عصبانی شویم اما بیشتر از دست خودمان که چرا کاری کردیم که فرومایه‌ای چون او بتواند بر ما تَسَخر زند. اگر هم کسی در داخل به‌جای رجز خواندن و شعارهای بیهوده سردادن از بی‌آبی و بی‌برقی سخن گفت، نباید او را به‌دلیل شباهت سخنانش با سخنان آن ام‌الخبائث، همدست نتانیاهو خطاب کنیم.

این بدیهیات را که با همه بدیهی‌بودن‌اش از درک و فهم بسیاری از اهل سیاست خارج است، گفتم تا بگویم: با اینکه با منطق برادر شریعتمداری از اصل و اساس مخالفم اما وقتی شباهت مواضع و سخنان بعضی از مدعیان انقلابی‌گری با براندازانِ صهیونیست‌پرست از شمار و عدد خارج می‌شود، باید اندکی تأمل کرد. در سال‌های اخیر هرگاه صهیونیست‌ها مسرور بوده‌اند این دوستان هم در این‌جا به‌دست افشانی و پایکوبی برخاسته‌اند و هرگاه آنان محزون شده‌اند، این دوستان هم دودستی توی فرق مبارک‌شان کوبیده‌اند. چرا؟ یکی، دو بارش می‌تواند اتفاقی باشد حتی 10 بار و 20بارش.

اما وقتی کار به همخوانی و همپوشانی می‌رسد، ساده‌لوح‌ترین آدم‌ها هم شک برشان می‌دارد که نکند کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. آخرین نمونه‌اش: همین خبر کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی. همنوایی صهیونیست‌پرستان و خودارزشی‌پنداران در اعتراض به این موضوع به کنار؛ نکته جالب‌توجه‌تر این‌که: این جماعت به‌ظاهر مخالف با یکدیگر چنان در فرم و محتوا به یگانگی رسیده‌اند که اگر اسامی‌شان را از بالای متن‌های اعتراضی‌شان پاک کنی، شاید نتوانی تمیز دهی کدام‌شان خودارزشی‌پندار است و کدامین‌شان براندازِ دوآتشه حامیِ حمله اسرائیل به ایران. همه آن‌ها خودشان را پشتِ شعارِ خوش آب و رنگِ معیشت مردم پنهان کرده‌اند.

توقع هم دارند ما باورکنیم همان‌هایی که روزهای موشک‌بارانِ تهران با آهنگِ «می‌خوام برم به تهرون» در فرنگ، قِر می‌دادند نگران معیشت مردم این دیارند. یا از آن‌ها بامزه‌تر، این جماعت مدعی انقلابی‌گری که هروقت قافیه تنگ می‌آید، می‌گویند: «مگر ما به‌خاطر آب و نان انقلاب کردیم؟ ما می‌خواستیم ارزش‌های دینی و معنوی را در جامعه محقق کنیم».

همین‌ها دور برداشته‌اند که: «مردم گرسنه‌اند و آب و برق ندارند و شماها به فکر کنسرتید؟ آی جماعت! حواستان باشد که این مرفهان بی‌درد می‌خواهند حواس شما را از مصیبت‌های اصلی پرت کنند. اصلاً مگر چندنفر خواهان رفتن به کنسرتند؟» حالا اگر کسی بردارد و فی‌المثل همین وضعیتی را که این جماعت خودارزشی‌پندار از مردم ارائه می‌دهند، یعنی مردمی که گرسنه، تشنه، بی‌کار، خسته و به‌ستوه آمده‌اند و نای کنسرتِ رایگان رفتن را هم ندارند به تصویر بکشد؛ می‌شود: سیاه‌نما! می‌شود: غرب‌گدا. می‌شود: وطن‌فروش. من حقیقتاً نمی‌دانم پشت این کنسرتی که بعضی از منتقدان می‌گویند همچین رایگان هم نیست، چه داستان‌هایی وجود دارد اما بر دل و دست و دیده هرآن کسی که بتواند در این روزگار، دلی را خوش کند و مردم را گردهم آورد تا دقایقی را فارغ از غوغای پلشت اینترنشنال و عربده‌های چندش‌آورِ زمره عبوس زهد کنار هم بگذرانند، بوسه می‌زنم. و چه خوب که این گردهم‌آیی بهانه‌اش موسیقی باشد.

و چه خوب‌تر که این موسیقی، نه موسیقی موردعلاقه دشمنان رسمی این آب و خاک باشد و نه موسیقی موردعلاقه دشمنان غیررسمی این آب و خاک. فقط امیدوارم اگر این کنسرت برگزار شد همه هم‌وطنان حاضر در آن کنسرت، از بلایای طبیعی و غیرطبیعی در امان بمانند. به‌ویژه از توطئه‌ها و دسیسه‌چینی‌های کسانی که به‌نام حمایت از مردم حاضرند هر بلایی سر این مردم بیاورند. و کلام آخر این‌که: هرکسی می‌خواهد من و تو، ما نشویم، خانه‌اش ویران باد! ایدون باد!

243

کد خبر 2110961