شنبه 10 آذر 1403

چابک‌سازی وزارت ارشاد ضروری است / اصلاح ساختار وزارت ارشاد کفایت نمی‌کند

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
چابک‌سازی وزارت ارشاد ضروری است / اصلاح ساختار وزارت ارشاد کفایت نمی‌کند

چابک‌سازی وزارت ارشاد خیلی ضروری است. در خیلی از شهرها و شهرستان‌ها، اداره مستقلی نیاز نیست و باید به فکر تجمیع مراکز و مؤسسات فرهنگی و هنری باشیم.

به گزارش مشرق، مدت زیادی نیست که انتشارات راهیار به‌شکل مستقل وارد حوزه نشر شده است؛ اما در همین مدت کوتاه، با مدیریت یاسر عسگری به ناشری فعال و شناخته‌شده در حوزه تاریخ شفاهی تبدیل شده است. نشریه شیرازه کتاب به سراغ یاسر عسگری که سابقه خوبی در حوزه‌های فرهنگی و حتی بین‌المللی دارد، رفته است تا با او درباره نیاز و ضرورت تحولات صنعت نشر کشور گفت‌وگو کند که در ادامه، ملاحظه می‌کنید.

نزدیک به هشت سال، رویکردی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش گرفته شد که با تغییر ورزا هم همین رویه ادامه پیدا کرد. امروز بعد از هشت سال، چه میزان تغییر و تحول رویکرد در وزارت ارشاد ضرورت دارد؟

تغییرات و تحولات در هر مجموعه و سازمانی، لزوما به‌معنای مثبت یا منفی‌بودن آن‌ها نیست و طبیعی است. ما درباره حوزه کاری‌مان که کتاب و نشر است، سخن می‌گوییم و درباره حوزه‌های دیگر، متخصصان و کارشناسان آن حوزه سخن بگویند. در همین دوره هشت‌ساله دولت گذشته، رویکردهای مثبت و منفی داشته‌ایم. یکی از تحولات مثبت حوزه کاری ما، جایگاه‌یافتن یا محوریت‌یافتن خانه کتاب بود که در حوزه فعالیت‌های این وزارتخانه تثبیت و نقش دکوری و زینت‌المجالسی‌اش کم‌رنگ شد. این نقش ساختاری باید برجسته و تقویت شود. حضور افراد و شخصیت‌های مدیر و خصوصا تیم‌های مبتکر و نوآور می‌تواند نقش‌آفرینی این مجموعه را چند برابر کند. بسترها و ظرفیت‌های خوبی ایجاد شده است و تیم جدید باید برای اثرگذاری و نقش‌آفرینی بیشتر این مجموعه و حتی بین‌المللی‌شدنش برنامه داشته باشد.

تحول مهم دیگر، یکپارچگی و الکترونیکی‌شدن مراحل صدور مجوز و فیپای کتاب بود که تا حدود زیادی انجام شد؛ ولی هنوز ناهماهنگی‌ها کم نیست. رویکرد توجه به کتاب‌فروشان خوب بود. طرح‌های فروش فصلی در کتاب‌فروشی‌ها و افزایش یارانه افراد و کتاب‌فروشان هم جزو کارهای ارزشمندی بود که باید با قوت بیشتر و رفع نواقص و تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها ادامه یابد؛ اما این همه ماجراهای تغییر و تحول رویکردی نیست.

شاید جدی‌ترین نقصی که ما در دوره قبلی و پیش از آن داشتیم، این بود که رویکرد و نگاه بنیادی در این حوزه نداشتیم تا همه اقدامات ما در جهت تقویت و ارتقای آن رویکرد باشد. بیشتر رویکردها سخت‌افزاری بود و به بهانه اصلاح ساختار، عمدتا کارهای روزمره و نیازهای دم‌دستی این حوزه را پیگیری می‌کردند. رویکردمحوری با شعارمحوری فرق دارد. شعاردادن راحت است و معمولا پیگیری و نظارت هم نمی‌شود. الان اوضاع فرهنگی و هنری کشورمان و سرعت تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه و جهان، به‌گونه‌ای است که هرگونه تأخیر و بی‌برنامگی، ما را در برابر حوادث و برنامه‌های دیگران منفعل می‌کند؛ چون تنها بازیگر یا بازی‌گردان صحنه‌های فرهنگی و هنری ما نیستیم. اگر برنامه و سیاست مشخص و راهبردی نداشته باشیم، دیگران برای ما برنامه‌ریزی و فکر می‌کنند.

بنده معتقدم شخص وزیر به‌تنهایی نمی‌تواند مؤثر و نقش‌آفرین باشد؛ بلکه تیم مدیریتی وزارت ارشاد خیلی مهم‌تر و حساس‌تر است. در این دوره اخیر، ما به مبتکران و مخترعان فرهنگی و هنری نیاز داریم. روی تعبیر «اختراع فرهنگی» تأکید می‌کنم. با کارها و رویکردهای فعلی، تغییر و تحول جدی صورت نمی‌گیرد و نیازمند اختراعات و ابتکارات بزرگ فرهنگی و هنری هستیم. به نظرم اقداماتی مثل «موزه زنده» در مشهد در حد یک اختراع فرهنگی بود. در دوره‌های گذشته، نحوه مواجهه با ویدئو و ماهواره و سایت‌های اینترنتی دغدغه متولیان فرهنگی در رسانه بود؛ ولی الان با شبکه‌های مجازی و پلتفرم‌هایی مواجهیم که هر یکی‌دو سال، با قابلیت‌ها و توانمندی‌های جدید، اثرگذاری فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی‌شان بیشتر می‌شود.

یکی از ویژگی‌های مشترک همه شبکه‌های مجازی، با هر نیت و غرضی، مردم‌محوربودن آن‌هاست. شبکه‌های مجازی برای توده‌های مردم برنامه دارند تا آن‌ها را درگیر خودشان کنند. امروز اوضاع طوری است که کمتر شخصی در خانواده و مجموعه‌ای است که بتواند امورات زندگی یا کاری و حتی ارتباطی‌اش را بدون این‌ها سپری کند. اگر تیم جدید مدیریتی وزارت ارشاد برنامه‌هایش را به‌جای نخبگان و هنرمندان، روی توده‌های مردم بگذارد، اتفاقات مبارکی خواهد افتاد. رویکرد مردم‌محوری به‌معنای واقعی آن باید اجرا شود. این کار مستلزم این است که وزارت ارشاد هم سعه صدر داشته باشد و هم روحیه تصدی‌گری نداشته باشد و به نقش‌آفرینی مردم و مردم‌محوری بودن فعالیت‌ها باوری عمیق داشته باشد.

با توجه به اینکه فضای مدیریتی در وزارت ارشاد تغییر کرده است، چقدر امیدوار به انجام تغییرات اساسی و تحول در حوزه فرهنگ هستید؟

بسیار زیاد. ورود مدیران جدید و باانگیزه و جوان در مجموعه‌ای، امیدآفرین است و اگر بابرنامه باشند و از تیم‌های تخصصی به‌صورت جدی و نه نمایشی مشورت بگیرند، این امیدها مستمر می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و خودش انگیزه‌ای برای انجام کارها و حتی خلق ایده‌های جدید می‌شود؛ البته به‌شرطی که مدیران توانمند جوان و باانگیزه و به‌روز انتخاب شوند، نه مدیرانی که قبلا تجربه کارهایشان را دیده‌ایم و فقط به حفظ وضع موجود می‌اندیشند؛ افرادی که اسامی گنده‌ای دارند؛ ولی کارهای گنده و اثرگذار انجام نمی‌دهند. در دوره اخیر، ما مراکز جدید با مدیران جوان و باانگیزه کم نداشتیم که در ابتدای کار، مشورت و هم‌فکری با صاحب‌نظران را شروع کردند؛ ولی بعد از استقرار و تثبیت، دیگر فراموش کردند و مثل بقیه شدند. ان‌شاءالله که این دوره جدید این‌گونه نباشد. عمده نگرانی بنده هم بیشتر تکنوکرات‌شدن این دوستان جوان و باانگیزه است.

ساختار فعلی وزارت ارشاد چقدر توانسته است خود را با تغییرات اجتماعی در جامعه و نیازهای جدید اهالی فرهنگ و هنر هم‌سو و از رکود و رخوت خود جلوگیری کند؟

خیلی کم. در این اوضاع، فقط وزارت فرهنگ و ارشاد را نمی‌بینم و همه نهادهای فرهنگی مانند صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سپاه، بسیج، ائمه جمعه‌ها، حوزه‌های علمیه و... را می‌بینم. وضعیت فعلی دستپخت همه ادارات و نهادهای فرهنگی است. البته معتقدم که تنها با اصلاح و تغییرات ساختاری مشکلات حل نمی‌شوند.

در گام اول، باید مدیران توانمند و مبتکری برای بخش‌های مختلف همین ساختار فعلی انتخاب شود: معاونت‌های وزارت ارشاد، خانه کتاب، پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات، خبرگزاری کتاب، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و همه مؤسسات و مجموعه‌های تابع. نمی‌شود برای معاونت و اداره‌ای فردی معمولی و متوسط را گذاشت و انتظار تحولات جدی داشت. پس گام اول، انتخاب مدیران توانمند و جهادی است. نکته دوم، پالایش نیروهای فعلی است. روحیه کارمندی و بروکراسی‌ها و تصدی‌گری‌ها، از جمله موانع جدی همه تحولات هستند. روحیات غالب همه ادارات و نهادهای ما کارمندی است. آهسته می‌آیند و آهسته می‌روند که گربه شاخشان نزند. روحیه کارمندی آدم را محافظه‌کار می‌کند. با این روحیات، با طراحی بهترین ساختارها، باز مجموعه ناکارآمد خواهد بود. شاید یکی از مشکلات جدی حکمرانی و اداری کشور ما استخدام دائمی باشد که غالب افراد را تنبل و بی‌انگیزه می‌کند. البته منکر و نافی نقش ساختارها هم نیستم و باید هم‌زمان با تغییر و اصلاح ساختار، پالایشی هم بین نیروهای ادارات ما انجام شود. این‌ها آمده‌اند تا کارهای فرهنگی و هنری کشور را سامان دهند، نه اینکه دغدغه مهم مدیران، حقوق این کارمندان باشد.

چابک‌سازی وزارت ارشاد خیلی ضروری است. در خیلی از شهرها و شهرستان‌ها، اداره مستقلی نیاز نیست و باید به فکر تجمیع مراکز و مؤسسات فرهنگی و هنری باشیم. وجود اداره ارشاد و سازمان تبلیغات و برخی ادارات فرهنگی دیگر در همه شهرستان‌ها چقدر ضروری است؟ چه‌کار می‌کنند؟ بود و نبودشان چه فرقی می‌کند؟ برخی نهادهای فرهنگی و هنری باید تجمیع شوند و نهایتا در یک ساختمان استقرار یابند.

حرفم این است که اصلاح ساختار خود وزارت ارشاد کفایت نمی‌کند. نیازمند اصلاح جمعی همه نهادها و ادارات فرهنگی هستیم. اگر اصلاح ساختار فرهنگی نیاز است، باید مجلس و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و دفتر رهبر معظم انقلاب هم وارد شوند و جلوی موازی‌کاری‌ها و ریخت‌وپاش‌های بیت‌المال را بگیرند. طبق تجربه و با نظر کارشناسی می‌گویم که بود و نبود خیلی از این ادارات، خصوصا در شهرستان‌ها، یکی است. وقتی هم ازشان پیگیری و مطالبه کار و فعالیت می‌کنید، می‌گویند: «بودجه نداریم و بودجه‌مان فقط کفایت حقوق کارمندان اداره را می‌کند.» وقتی اوضاع این‌گونه است، چه ضرورتی دارد که در هر شهر و شهرستانی، اداره ارشاد و سازمان تبلیغات داشته باشیم؟ ساختار ادارات فرهنگی و هنری کشور در گام دوم باید اصلاح بشود. گاهی اوقات هم دیده‌ایم که اصلاح ساختار، بیشتر یک شعار بوده تا عمل. تغییر محسوسی در رویکردها و برنامه‌ها ایجاد نمی‌شود و تغییرات در حد تعویض معاونت‌ها یا ایجاد معاونت‌هایی با نام‌های جدید و دهان‌پرکن است.

به نظر شما مهم‌ترین چالش‌های پیش روی وزارت ارشاد در حوزه کتاب چیست؟

شاید جدی‌ترین مسئله کاغذ باشد که همه ناشران را به خودش مشغول کرده است. کشور ظرفیت تولید کاغذ باکیفیت را دارد؛ ولی تولید نمی‌شود. ناشران بین دوگانه کاغذ بی‌کیفیت داخلی و باکیفیت خارجی مانده‌اند و طبیعی است همه به‌سمت کاغذهای باکیفیت خارجی می‌روند. این کار هماهنگی و عزم و اراده هیئت دولت را می‌طلبد که چند وزارتخانه، به‌ویژه وزارت صنایع، درگیر آن هستند.

الان جدی‌ترین چالش، نداشتن تحلیل دقیق از وضعیت فعلی تولید و ترجمه کتاب و شناخت آن است. وضعیت فعلی حوزه نشر کتاب، فرصت‌ها و تهدیدها و کیفیت آن، دست مدیران ارشد فرهنگی نیست. این مدیران شاید آمار کمی داشته باشند؛ ولی آمار کیفی دقیقی در دسترس نیست. همین مسئله باعث سیاست‌گذاری غیرجامع و تک‌بعدی در حوزه تولید و ترجمه کتاب در کشور شده است که در نتیجه‌اش، هم شاهد موازی‌کاری‌ها هستیم، هم تولیدات ضعیف و تکراری و هم کارهای غیرضروری و بدون اولویت و حتی تولیدات و ترجمه‌های بی‌کیفیت. هر فرد یا ناشری به خودش اجازه نوشتن یا ترجمه و نشر کتاب را می‌دهد. معتقدم یکی از دلایل اصلی که باعث بی‌رغبتی مردم به کتاب‌خوانی شده است، همین تولیدات ضعیف و کتاب‌های بی‌خاصیت است. وزارت ارشاد نباید مماشات کند و باید جلوی چاپ کتاب‌های ضعیف و سطحی و تکراری را بگیرد و مجوز خیلی از ناشران غیرفعال و صوری و دکوری را حذف کند و در این راه، از سروصداها نترسد. ارشاد به‌جای کمیت، به کیفیت بیندیشد. اگر وزارت ارشاد در برخورد با ناشران ضعیف و غیرفعال و متخلف جدی باشد، اتفاقات خوبی را شاهد خواهیم بود.

چالش بعدی، علایق و سلایق و شعارهای مدیران و تیم مدیریتی است که حوزه نشر را به‌سمت یک سری حوزه‌ها سوق می‌دهند؛ حوزه‌هایی که شاید ضرورت و اولویت نداشته باشد. حمایت‌ها در بعضی از زمینه‌هاست و برخی زمینه‌ها و حوزه‌های مهم فراموش می‌شود.

حضورنداشتن آثار مکتوب معاصر ایرانی در مجامع فرهنگی و ادبی بین‌المللی هم ضعفی جدی است که باید برای آن هم فکر کرد و برنامه داشت. وقتی دغدغه مدیران و ناشران و نویسندگان فقط تولید یا مصرف داخلی باشد، طبیعی است کمتر وقت می‌گذارند و هزینه می‌کنند؛ ولی اگر مخاطبان بین‌المللی باشند، دست‌اندرکاران سعی می‌کنند در همه بخش‌ها وقت بیشتری بگذارند و محتوا را ارتقا دهند.

در حوزه تاریخ شفاهی و ثبت خاطرات که به نظر می‌رسد یکی از موضوعات مهم است، وزارت ارشاد و بالاخص معاونت فرهنگی چه کمک‌ها و حمایت‌هایی می‌توانند بکنند؟

حمایت وزارت ارشاد یا هر نهاد و اداره و ارگان حاکمیتی، منوط به داشتن تحلیل دقیق از وضعیت کنونی و نقشه کلان وضعیت کشور از جهت تاریخ شفاهی و تجربه‌نگاری است. تا زمانی که این تحلیل کلان و نقشه وضعیت فعلی را نداشته باشیم، حمایت‌ها در جای خودش انجام نشده و اقدام مثبتی محسوب نمی‌شود. نداشتن تحلیل‌های کلان باعث شده است که ما در یک سری از حوزه‌های محدود، آثار بسیار فراوان و در حوزه‌های زیادی، خلأ منابع و محتوا داشته باشیم. بعد انتظار داریم که علوم انسانی بومی هم تولید کنیم! مثلا درباره شهدا و حوزه‌های عمومی دفاع مقدس شاید هفتادهزار جلد کتاب داشته باشیم و از میانشان، حداقل پانصد کتاب خوب و خواندنی و اثرگذار ملی داریم؛ ولی در برخی از حوزه‌ها که نیاز امروزه جامعه و کشور ماست، مانند شرکت‌های دانش‌بنیان، مدیریت و حکمرانی، سیاست‌گذاری‌های کلان، نهضت سوادآموزی یا بهداشت و محیط‌زیست و...، تعداد کتاب‌های تولیدی این حوزه از انگشتان دو دست فراتر نمی‌رود. کشور مشکل مدیریتی دارد؛ ولی کتاب در زمینه خاطرات و تجربیات مدیران و مدیریت بومی خیلی کم داریم. فقدان تحلیل کلان و نبود نقشه راهبردی و نظام جامع باعث این نوع تبعیض‌ها و غفلت‌ها شده است؛ لذا معتقدم قبل از هر نوع حمایتی، باید تحلیل میدانی درستی از شرایط فعلی بازار کتاب و فرهنگ داشته باشیم. حتی می‌توانیم هر سال یا هر دو سال، حمایت‌ها را منوط به چند حوزه و شاخه خاصی کنیم تا شاهد تولیدات جدی‌تر در آن حوزه‌ها باشیم. روی حوزه‌هایی که خلأ محتوایی و خاطراتی و تجربه‌نگاری دارد، بیشتر تمرکز و سرمایه‌گذاری کنیم.

لازمه هر کاری، داشتن آمارهای صحیح و متقن و سپس تحلیل‌های درست و دقیق است. داشتن سامانه یکپارچه بین ارگان‌های فرهنگی ضروری است؛ هم برای هماهنگی بیشتر، هم برای جلوگیری از موازی‌کاری‌ها، هم برای شفاف‌سازی رویکردها و به‌ویژه کمک‌ها و حمایت‌ها. صرف گردهم‌آمدن مدیران ادارات فرهنگی در جلسات شورایی فایده‌ای ندارد.

یکی از مسائلی که در سال‌های اخیر مطرح شد و وزارت ارشاد در دولت دوازدهم وعده آن را داده بود، کاهش تصدی‌گری و واگذاری امور به اصناف بود که در عمل محقق نشد. در دولت سیزدهم، کاهش تصدی‌گری آشکار و پنهان نشر و سپردن بیشتر امور به بخش خصوصی مدنظر قرار گرفته است. به نظر شما چرا وزارت ارشاد در دولت دوازدهم نتوانست این کار را انجام دهد؟ مدیریت جدید ارشاد چگونه و با همکاری چه مجموعه‌هایی باید به این کار اهتمام ورزد؟

دولت دوازدهم نسبت به دولت‌های قبلی بیشتر به این شعار عمل کرد. بخش زیادی از مشکلات به جای دیگری بر می‌گردد و آن هم نظارت‌نکردن بر سازمان‌ها و سازمان‌دهی‌های فعلی بخش‌های خصوصی است. یک سری انجمن‌های صنفی وجود دارند با تعداد معدودی از ناشران یا چاپخانه‌ها یا افراد یک حوزه خاص که عمدتا بر پایه دوستی و رفاقت شکل گرفته‌اند. طبیعی است که این‌ها نمی‌توانند نماینده واقعی آن صنف باشند. چند سؤال جدی مطرح است. آیا این‌ها واقعا انجمن صنفی آن صنف هستند یا نه؟ تعداد اعضای فعلی‌شان چقدر است؟ تعداد اعضای بالقوه‌شان چقدر است و چه تناسبی با اعضای فعلی آن صنف دارد؟ سازوکارهای عضویت و انتخابات و فعالیت‌هایشان به‌درستی انجام شده است یا نه؟ آیا مجموعه‌ای که صرفا صد یا دویست ناشر یا سی‌چهل چاپخانه را در عضویت خود دارد، می‌تواند نماینده واقعی تشکل حوزه نشر یا چاپخانه باشد یا نه؟

وزارت ارشاد یا یک مجموعه حاکمیتی دیگر، با مشورت و هم‌فکری متخصصان همین حوزه‌ها و تجربیات دیگر کشورها، اول سازوکار این بخش‌های خصوصی را سامان‌دهی یا شفاف‌سازی بکند و در گام دوم، آموزش‌های تخصصی بدهد، توانمندی‌هایشان را ارتقا دهد و تلاش کند تجهیزاتشان به‌روزتر شود و سپس کارها را به آن‌ها واگذار کند. بیشتر این انجمن‌های خصوصی در حوزه‌های فرهنگی و هنر، رفاقتی و دوستانه و به‌تعبیر دقیق‌تر، محفلی‌اند. این اصناف و انجمن‌ها باید از این چارچوب‌ها دربیایند و امکان عضویت و حق رأی برای همه فعالان این حوزه باشد. باید حق رأی و حق عضویت افراد و ناشران متخلف و بدسابقه سلب شود و از سویی، اجازه دورزدن قوانین هم گرفته شود، سپس واگذاری‌ها انجام شود. متأسفانه هر دولتی به یک مجموعه یا انجمن صنفی علاقه و اعتماد دارد و همین دخیل‌بودن سلایق و علایق و کمبود برخی انجمن‌های صنفی جامع، باعث می‌شود که برخی حوزه‌ها به یکی از آن‌ها واگذار شود. تا زمانی که علایق و سلایق حاکم و غالب باشند، واگذاری واقعی به بخش خصوصی انجام نمی‌شود و هر دوره، این اعتراضات وجود خواهد داشت و هریک دیگری را متهم به بی‌توجهی و تبعیض می‌کند.

یکی از موضوعاتی که در برنامه وزارت ارشاد دولت سیزدهم هم مطرح شده است، «نظارت کیفی جدی و مستمر بر تولید و نشر کتاب و جریان نشر کشور» است. به نظر شما وزارت ارشاد چگونه می‌تواند کیفیت آثار تولیدشده را ارتقا دهد؟

همان طور که در بخش حمایت‌های دولتی و حاکمیتی عرض کردم، با داشتن نقشه کلان و تحلیل وضعیت فعلی و کیفی حوزه نشر، حتی می‌توان به نظارت کیفی هم کمک کرد. الان در برخی حوزه‌ها، مانند خاطرات شفاهی یا دفاع مقدس، آثار فاخری داریم و باید با نظارت جدی‌تر در پی رفع موازی‌کاری و تولیدنشدن کارهای سطحی و نیز به فکر ارتقای تولیدات این حوزه باشیم. نظارت‌ها هم باید طبق قاعده و قانون باشد. ملاک‌های ارزیابی و نظارت‌ها هم باید شفاف و روشن باشد و وزارت ارشاد به ناشران اطلاع‌رسانی کند، نه اینکه ناشر هنگام دریافت مجوز، متوجه مشکلات کتابش شود. از سویی، نظارت‌ها سلیقه‌ای و محفلی نباشد. وزارت ارشاد و تیم جدیدش باید در این زمینه اصلاحات ساختاری انجام دهند و ملاک‌ها و معیارها را شفاف و قاعده‌مند کنند. به این صورت، جلوی اعتراضات و سروصداهای الکی و غیرواقعی هم گرفته می‌شود. متأسفانه، همین سروصداکردن‌ها روال برخی ناشران و نویسندگان شده تا کتاب‌هایشان را بهتر توزیع کنند و بیشتر بفروشند. باید متوجه برخی ترفندهای برخی ناشران بود. مجوز ناشران غیرفعال و متخلف هم باید لغو شود و در مجوزدادن‌ها سخت‌گیری‌های حرفه‌ای صورت بگیرد تا هر فرد یا ارگانی، به‌راحتی به‌دنبال ثبت مجوز نشر نباشد. باید به کیفیت نگاه شود، نه به کمیت.

به نظر شما وزارت ارشاد چگونه می‌تواند خسارات و زیان‌هایی را که اهالی فرهنگ در دوره کرونا دیده‌اند، ترمیم کند؟

برای هر زمینه و بخش فرهنگی و هنری باید برنامه مجزایی داشت. گاهی اوقات، این برنامه‌ها سفارش تولید اثر است و گاهی خرید آثار تولیدشده و گاهی هم مهیاکردن بسترهای تبلیغ و عرضه. وزارت ارشاد و مجموعه‌های مرتبط با آن، مانند خانه کتاب و سرای اهل قلم، تاکنون برنامه خاصی برای تبلیغ کتاب‌ها و محصولات فرهنگی و هنری نداشته و به همین کتاب‌ها و ناشران مشهور بسنده کرده‌اند. از سویی، بسترهای توزیعی را هم داخلی در نظر گرفته‌اند، نه منطقه‌ای و بین‌المللی. برای یک ناشر، در این شرایط بازار و قیمت دلار، هزینه‌های ارسال کتاب به خارج از کشور یا حتی کشورهای همسایه مانند افغانستان و عراق سنگین است. وزارت ارشاد می‌تواند سهمی در این زمینه داشته باشد. همچنین، می‌تواند زمینه را برای نشر و چاپ کتاب در چاپخانه‌های داخل کشور و برای غیرایرانی‌ها فراهم کند. خدمات چاپ با قیمت فعلی دلار، ارزآوری خوبی برای کشور محسوب می‌شود. الان کتاب‌های درسی و آموزشی و حتی قرآن و ادعیه کشورهای همسایه، مانند افغانستان و عراق و آذربایجان و سوریه، در کجاها و با چه کیفیت‌هایی چاپ می‌شود؟ آیا دستگاه دیپلماسی و رایزنی‌های فرهنگی به کمک صنعت چاپ و نشر کشور ما آمده‌اند یا نه؟ با این اوضاع دلار، آیا ایران نمی‌تواند یک قطب جدید تولید و چاپ کتاب در منطقه و حداقل بین همسایگان باشد؟ ما گردشگری پزشکی و درمانی داریم. آیا نمی‌توانیم گردشگری هنری داشته باشیم؟ مهیاکردن امکانات و بسترها و شرایط برای حضور هنرمندان و نویسندگان غیرایرانی و تولید آثارشان در داخل ایران و تولیدات مشترک منطقه‌ای با مخاطبان چندملیتی هم یک راهکار حمایتی و حتی یک اولویت تولیدی است.

در برخی زمینه‌ها، طرح‌های فروش راهکار دیگری است. وزارت ارشاد در دوره قبل، با اجرای طرح‌های فروش فصلی، بهطور مستقیم به کتاب‌فروشان و طور غیرمستقیم به ناشران رونق داد. اگر سهمیه هر کتاب‌فروش و بن اختصاص‌یافته به مخاطبان بیشتر و در این زمینه تبعیض و بی‌عدالتی‌ها کمتر شود، رضایت بیشتری حاصل خواهد شد. این روش در جبران خسارت‌ها مفید است.

در زمینه برگزاری نمایشگاه، نمایشگاه مجازی کتاب تجربه مثبتی بود؛ ولی نمایشگاه مجازی قرآن مثبت نبود. فرق این طرح با طرح فروش فصلی این بود که هم ناشر و هم کتاب‌فروش سهیم بودند.

راهکار حمایتی برای نویسندگان و مترجمان می‌تواند در قالب وام در قبال تولید اثر یا حتی سفارش قطعی نگارش یا ترجمه در حوزه‌های کاری آن‌ها و طبق نیازهای جامعه علمی و فرهنگی کشور یا حتی نیازهای خود ادارات و سازمان‌ها باشد؛ البته با قراردادهایی که قابلیت پیگیری و نظارت جدی داشته باشد و فقط یک قرارداد حضوری و نمایشی نباشد. وام به نویسندگان و هنرمندان هم طبق قاعده و قانون باشد و بیشتر شامل نویسندگان و هنرمندان حرفه‌ای شود، نه آن‌هایی که تفننی کار فرهنگی و هنری می‌کنند.

خرید آثار تولیدی ارزشمند هم یکی از همین راهکارهایی است که کم‌وبیش، ولی بی‌هدف و بی‌اولویت انجام می‌شود. متأسفانه، این خریدها بیشتر طبق سلایق و علایق عمل شده تا طبق قاعده و قانون. خرید کتاب‌هایی از سوی وزارت ارشاد هم از قاعده و اولویت و نیازسنجی خاص و شفافی حکایت نمی‌کند. ممکن است از تمام آثار یک ناشر صد تا دویست جلد بخرند و ممکن است یک جلد از آثار یک ناشر را هم نخرند. در طی سه سال فعالیت انتشارات راه یار و با بیش از شصت عنوان کتاب چاپ اولی در این سه سال، فقط کتاب نعمت جان را، آن هم پنجاه نسخه و در همین اواخر خریدند. این نوع خریدها بیش از اینکه حمایت تلقی شود، توهین محسوب می‌شود. می‌توان تیمی را به بررسی خرید کتاب‌های صورت‌گرفته واداشت و گزارشی تحلیلی درآورد که از چه کتاب‌ها و چه ناشرانی حمایت شده و از چه کتاب‌ها و ناشرانی حمایت نشده است. باید سامانه یکپارچه و الکترونیکی برای شفافیت حمایت‌های مالی هم راه‌اندازی شود و این‌طور نباشد که ناشری را پنج‌شش ارگان دولتی یا حاکمیتی حمایت کنند و ناشریت دیگر را هیچ نهادی حمایت نکند.