دوشنبه 5 آذر 1403

چرا باید بیشتر مستند ببینیم؟! / جایگاه مستندسازی در ایران

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
چرا باید بیشتر مستند ببینیم؟! / جایگاه مستندسازی در ایران

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه خلیلی یگانه؛ مستند بستری از دنیای سینما است که پیوند تنگاتنگی با هویت جامعه دارد. ژانر‌های متنوع آن مثل: تاریخی، اجتماعی، قضایی، سیاسی و... بیانگر همین نکته است. دایره‌ی پرداخت مستند به لحاظ ابعاد گوناگون آن از جمله سنت‌ها، باورها، واقعیت‌ها و...، همچنین حوزه‌های متنوع، چون اجتماعی و مردم شناسی، تاریخی و پرتره، ورزشی و علمی و.. وسیع است. مستندسازان...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه خلیلی یگانه؛ مستند بستری از دنیای سینما است که پیوند تنگاتنگی با هویت جامعه دارد. ژانر‌های متنوع آن مثل: تاریخی، اجتماعی، قضایی، سیاسی و... بیانگر همین نکته است. دایره‌ی پرداخت مستند به لحاظ ابعاد گوناگون آن از جمله سنت‌ها، باورها، واقعیت‌ها و...، همچنین حوزه‌های متنوع، چون اجتماعی و مردم شناسی، تاریخی و پرتره، ورزشی و علمی و.. وسیع است. مستندسازان آن را، ابزاری برای آگاهی یافتن از تجارب و وقایع درون کشوری یا جهانی می‌دانند.

آنچه که مقابل دوربین مستندساز می‌رود، صرفا موضوع و سوژه نیست، بلکه دارای مضامینی هم است. به عنوان مثال، وقتی به تماشای مستند پژاره بنشینیم با مضامینی، چون تصویر مرگ و زندگی پیش از آن مواجه می‌شویم. در این مواجه شناخت با سبک زندگی، خرده فرهنگ‌ها، آداب و رسوم اتفاق می‌افتد. نمونه‌های آن را می‌توان به مستند‌های بوم گردی اشاره کرد. کسانی، چون جواد قارایی نزد اقوام مختلفی سفر کرده، راجع به شیوه معیشت و رسم زندگی آن‌ها در مجموعه مستند ایرانگرد، به گفتگو پرداخته و شناخت نسبی را رقم زده است. هنگامی که به مستندی پرتره توجه کنیم، می‌بینیم که صرفا با زندگی شخصی، شخصیت روایت روبه‌رو نیستیم، بلکه به خوبی می‌توان متوجه آن فرهنگ نهفته هم شدکه متاثر از ایرانی بودن، معتقد بودن، بومی آن استان بودن شخصیت اصلی و عوامل دیگر است.

چرا به تماشای مستند اهمیت بدهیم؟ تماشای مستندی علمی یا محیط زیستی حاوی اطلاعاتی است که می‌تواند، برای مخاطب هم سرگرم کننده باشد. به گونه‌ای جغرافیای تصویربرداری از سوژه، اهمیت اقیلم را در رساندن مضمون و درک ملموس‌تر برای مخاطب، میسر می‌سازد. هرچند دراین بحث، فقط منظور مستند‌های مربوط به حیات وحش و محیط زیستی نیست، بلکه این نکته در مستند‌های دیگر هم یافت می‌شود. مرگ روشن، آسک، مسیر نو، حاج میهن، محیط زیست نیشابور و نمونه‌های دیگری هم هستند که تاثیر اقلیم و جغرافیا را بر سوژه عیان می‌سازند.

حوادث تاریخی و سیاسی از جمله موضوعاتی هستند که به تناسب جذابیت سوژه و آن نمای رئالیستی و تصویر واقعی، مخاطبان بیشتری را جذب می‌کنند. اغلب، مستندساز دغدغه‌هایی را دنبال می‌کند که ریشه در دل جامعه دارد. دغدغه‌مندی او را زبان دوربین، نثر و نریشن روی مستند، فرمی که شعاری یا سفارشی نیست، نشان می‌دهد. البته نکته‌ای که لازم توجه است، عدم سیاه نمایی ست. مستند بی جا، نمایی از واقعیت مشکلات افراد بی‌خانمانی است که روزی خیال نمی‌کردند برای خود و اسباب زندگی آن‌ها، یکباره جایی نباشد!. نشان واقعیت‌ها با سیاه نمایی از مشکلات، متفاوت است.

آنچه که در دوربین مستندنگارانه حقیقی، اتفاق می‌افتد، دوری از دراماتیزه شدن موضوع است. آوای شب دهم، اگرچه داستان آن، روایت دختری است که پدر و مادری ناشوا دارد، اما استعارات و نمادگرایی‌های آن، فاقد فرمی شعاری است.

نکته‌ای که بر اهمیت تماشای مستند می‌افزاید، زمینه‌ی پژوهشی آن است. اصولا هر طرح مستندی، حاصل تحقیقاتی است که کارگردان یا پژوهشگر مستند برای جمع آوری آن‌ها، سال‌ها تلاش کرده است. کاپیتان من، عراق چگونه اراک شد، هزار و یک شب بلدیه، ضیاءالدین، آذرآبادگان، آن‌ها و موارد دیگر، از جمله مستنداتی هستند که پیشینه‌ای پژوهشی دارند.

جزئیاتی که گاه در اغلب مستند‌ها به آن‌ها توجه می‌شود، موجب انس گیری بیشتر مخاطب می‌شود؛ چراکه مسائلی را به تصویر کشانده‌اند که در روزمره زندگی، شاید مورد غفلت قرار گرفته باشند. دلبند، مستندی است که جزئیات در آن، به خوبی جلوه می‌کنند.

مستند می‌تواند آن هنر متعالی باشد که حقیقت را به تصویر می‌کشاند. اما با وجود همه‌ی ویژگی‌ها، کم بودن مخاطبان مستند به چه عواملی برمی‌گردد؟ آیا این کمتر دیده شدن، از کم لطفی شبکه‌ای در رسانه ملی به اسم «مستند» است، یا در حاشیه بودن بخش مستند در جشنواره‌ی پرطرفدار فجر؟ با توجه به آن که سینمای مستند امروزه گسترش یافته، آیا صرفا جشنواره حقیقت برای حمایت از مستند‌های خوب، کافی است؟