چرا رهبر معظم انقلاب با هرگونه تغییرات ژئوپلیتیکی در شمالغربی ایران مخالف هستند؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، زهره عربزاده و مهدی سیفتبریزی پژوهشگران حوزه روابط بینالملل با توجه به تحولات اخیر منطقه قفقاز جنوبی معتقدند که پس از صحبتهای مقتدرانه رهبر انقلاب در حاشیه نشست آستانه در تهران با روسای جمهور کشورهای روسیه و ترکیه و تاکید ایشان بر عدم تمایل و اجازه ایران در ارتباط با هرگونه تغییر در ساختار سیاسی و جغرافیایی مرزهای بینالمللی کشورمان با ارمنستان، لازم است که مجددا شاخصههای امنیتملی متصور بر خط مرزی ایران - ارمنستان مورد بازتعریف و تاکید قرار گیرد و اهمیت شاخصههای امنیتی و اقتصادی مرز زمینی ایران و ارمنستان باتوجه به روندها و مسائل جدید روابط بینالملل تشریح، تا بدین گونه به تبیین دلایل تاکید رهبر انقلاب بر حفظ وضع موجود در منطقه قفقاز جنوبی پرداخته شود.
قرهباغ کانون تحولات قفقاز جنوبی قرهباغ منطقهای تاریخی در جمهوری آذربایجان در همسایگی شمالغرب ایران و شمال رود ارس واقع شده است. قلمرو قرهباغ از کوههای قفقاز آغاز و تا اراضی واقع در بین رودهای ارس و کر امتداد دارد. این سرزمین 5.1 درصد از کل جمهوری آذربایجان را شامل میشود و دارای دو شهر خان کندی (که ارامنه به آن استپاناکرت میگویند) و شوشا است. قرهباغ از نظر دارا بودن منابع طبیعی گوناگون، سرزمینی غنی محسوب میشود. قابل ذکر است که حدود 18درصد ذخایر آب جمهوری آذربایجان از قرهباغ تأمین میشود.
از زمان الحاق قرهباغ به روسیه در سال 1828، به دنبال کوچاندن اجباری ارامنه به قرهباغ از نقاط مختلف بهویژه ترکیه، ایران و گرجستان، جمعیت آنها در این سرزمین افزایش یافت. تا سال 1830، چهل هزار خانواده ارمنی از ایران و 82600 خانوار از ترکیه به قرهباغ و ایروان کوچانده شدند. با پیوستن ارمنستان به شوروی، طبق وعدهای که حزب کمونیست به ارمنیها داده بود، این منطقه به ارمنستان الحاق شد که پس از واکنشهای تند لابی ترکها در شوروی، این مسئله با تأخیرهای گوناگون مواجه شد و در این مدت همواره ارمنیها این منطقه را بهعنوان بخشهایی از دیاسپورای ارمنی معرفی میکردند. نکته مهم در این خصوص آن است که اختلافات ارمنیها و ترکها محدود به چنین مسائلی نبوده و یک الگوی تخاصم قومی در میان آنها تکوین یافته و تبدیل به بحران شده است.
بحران قرهباغ به لحاظ جغرافیایی در منطقهای قرار دارد که همواره از لحاظ ژئوپلیتیکی اهمیت فراوانی داشته و به دخالت دیگر بازیگران فرامنطقهای منجر میشود. قرهباغ به دلیل جایگاه محوری در انتقال انرژی، برخوردهای تمدنی (همچون اسلام و مسیحیت) و منابع غنی، از نظر ژئواستراتژیکی بسیار مهم تلقی میشود. همین موضوع باعث شده است که این منطقه به نقطهای برای برخورد منافع دیگر بازیگران تبدیل شود. از جمله این تقابلها میتوان به برخوردهای روسیه و ترکیه و از طرف دیگر روسیه با ایالات متحده و اروپا اشاره کرد.
بحران قرهباغ چنان به تعلقات ژئوپلیتیکی ارمنستان و جمهوری آذربایجان گره خورده است که نمیتوان آینده راهحلهای سیاسی معمول را روشن پیشبینی کرد. ماهیت بحرانهای ژئوپلیتیکی چنین است که به دلیل واقعیتهای جغرافیایی همچون اختلافات سرزمینی، این اختلافات در سطح تهدیدهای بقای یک کشور مهم انگاشته میشود و با این وجود نمیتوان این بحران را تنها با میانجیگری حل و فصل کرد، زیرا همچون گذشته مجدداً همچون آتشفشانی فعال خواهند شد و وضعی همچون وضع کنونی را به وجود خواهند آورد.
چرایی اهمیت قفقاز جنوبی برای ایران
این منطقه برای ایران اهمیت بسیاری دارد و اتفاقا پس از جنگ قرهباغ در سال 2020، این منطقه اهمیت دوچندانی برای کشورمان پیدا کرد. نظر به اینکه کشمکش و درگیری جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان در منطقه قرهباغ در مرزهای شمال غربی ایران قرار گرفته، بدیهی است تداوم و تشدید بحران، امنیت ملی و منطقهای ایران را مستقیما تحتالشعاع خود قرار میدهد. از این رو موضعگیری ایران در مناقشه قرهباغ، به جهت تداخل و تلاقی منافع اقتصادی و اهداف امنیتی از حساسیت شدیدی برخوردار است. چراکه امنیت و منافع اقتصادی ایران با وجود آرامش و ثبات در مرزهای شمالی تامین میشود و در واقع نیازمندآن است. از طرفی دیگر اهداف امنیتی آن ایجاب میکند برای مصون ماندن از تهدیدات احتمالی، در منطقه مورد مناقشه، صلح و آرامش برقرار باشد. برقراری صلح و ثبات، علاوه بر جلوگیری از طرح اندیشههای افراطی تهدیدکننده تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران، مانع از موفقیت سیاستهای سایر دول رقیب در منطقه نیز میشود. از این رو منافع بلندمدت ایران ایجاب میکند که موضعگیریهایش را بر مبنای رفع تنش از منطقه تنظیم کند و ضمن درخواست برای رفع اشغال و حفظ تمامیت ارضی همسایگان، اشغالگری جدید را برنتابد. براین اساس برای رهایی از تهدیدات امنیتی و تحقق منافع اقتصادی، سیاستگذاری ایران مستلزم ظرافت خاصی برای دستیابی به هر دو هدف مزبور است. بدیهی است که منافع امنیتی و منافع اقتصادی ایران در منطقه قفقازجنوبی تحتالشعاع بحران قرهباغ قرار گرفته است و نتیجتا نوع موضعگیری ایران در قبال بحران قرهباغ، علاوه بر اینکه تاثیر مستقیم بر سطح روابط با جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان دارد، بر فرآیند تداوم کشمکش یا نحوه اختتام بحران نیز تاثیرگذار است. از سوی دیگر و براساس تغییرات ژئوپلیتیکی ناشی از مفاد آتشبس پساجنگ قرهباغ 2020، مرز ایران و ارمنستان به نظارت ناظران آتشبس یعنی روسیه و ترکیه درآمده و نقش و منافع ایران در این آتشبس نادیده گرفته شده است. این موضوع نیز منافع اقتصادی و سیاسی ایران را در قرهباغ جنوبی در همکاری و تعامل با یکی از شرکای قدیمی خود، تهدید میکند.
باتوجه به شاخصههای گفته شده جمهوری اسلامی ایران در خصوص مرز زمینی خود با کشور ارمنستان دارای دو ملاحضه عمده امنیتی و اقتصادی است که در ادامه به توضیح هرکدام از آنها خواهیم پرداخت.
ملاحضات امنیتی: یکی از مهمترین اهدافی که جمهوری آذربایجان با پشتوانه ترکیه و رژیم صهیونیستی در جنگ قرهباغ 2020 مصرانه برآن تاکید داشت دستیابی به خط ارتباطی مستقیم میان سرزمینیهای اصلی آذربایجان و منطقه خودمختار نخجوان که درآن سوی مرزهای ارمنستان قرار دارد بوده است. پس از استقلال آذربایجان در سال 1991 تا به امروز اتصال این دو منطقه از داخل خطوط ارتباطی موجود در خاک سرزمینی ایران اتفاق افتاده است. آذربایجان در خلال این جنگ تاکید ویژهای بر دستیابی به کریدوری ارتباطی از داخل خاک ارمنستان (دالان زنگزور) و استان جنوبی این کشور یعنی استان سیونیک داشت.
این خواسته دولت علیاف اثرات منفی شدیدی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی داشت که با موضعگیری شدید و اقدامات نظامی به موقع از هرگونه خواست تغییر از سوی دولتهای درگیر جلوگیری بهعمل آمد.
ملاحضات امنیتی ایران: 1- قطع ارتباط زمینی ایران با جهان غرب جمهوری اسلامی ایران بهمنظور دستیابی به راههای ارتباطی و ترانزیتی زمینی به سمت اروپا از دو مدخل میتواند استفاده کند. یکی از سمت مرز بازرگان و ترکیه به سمت کشورهای اروپایی و غرب و مسیر دیگر از سمت مرز ارمنستان - گرجستان - روسیه و کشورهای اروپایی. اگر به هر ترتیب آذربایجان به کمک ترکیه استان جنوبی ارمنستان را تصرف کنند و در مرزهای زمینی ایران و ارمنستان تغییراتی ایجاد کنند هر دو مرز زمینی ایران به که به نوعی شاهرگهای حیات اقتصاد جمهوری اسلامی ایران است در اختیار دو کشور ترک زبان قرار میگیرد که با درنظر داشتن اختلافهای موجود هویتی - قومیتی و حتی ادعاهای واهی سرزمینی میتواند امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را دچار چالشهای جدی کند. همچنین باید توجه داشت که در صورت اتفاق هر دو مرز زمینی ایران در اختیار متحدان رژیم صهیونیستی و اعضای ناتو قرار میگیرد که این امر تبعات امنیتی شدیدی را برای کشور دربر خواهد داشت.
2- بستن شاهرگهای حیاتی ایران
جمهوری آذربایجان بعد از بیش از یک سال هیاهو، تلاش و تبعیت از رویکرد تنش زایانه آنکارا و تل آویو در بحث کریدور جعلی زنگزور یا همان دالان تورانی ناتو، به این نتیجه رسید که این کریدور به دلیل اینکه آغشته به امیال تاریخی و چشمداشتهای ارضی، امنیتی وسیاسی است، تحقق پیدا نخواهد کرد. چرا که کریدور جعلی زنگزور اساسا یک طرح ساخته و پرداخته شده در اطاق فکرهای ناتو، ترکیه و رژیم صهیونیستی است که علیه منافع بنیادین ایران، روسیه و چین هدف گذاری شده است (در ادمه به آن پرداخته خواهد شد). کریدور جعلی زنگزور در زمینه اخلال در طرحهای ترانزیتی سه کشور مذکور، ایجاد کانونهای قومگرایانه، رساندن ناتو به مرزهای شمالی ایران و مرزهای غربی چین و مرزهای جنوبی روسیه و نیز ایجاد یک کریدور انرژی به سمت اروپا با هدف تضعیف کنشگری سه کشور مذکور طراحی شده است؛ بنابراین بدیهی است که ایران، روسیه و چین بر اساس منشور سازمان ملل متحد که هر گونه تغییر در مرزهای بین المللی را ممنوع میسازد، اجازه تغییرات ژئوپلیتیک در مرزهای جنوبی ارمنستان برای اجرای کریدور جعلی زنگزور را نخواهند داد.
کریدور جعلی زنگزور اساسا یک طرح ساخته و پرداخته شده در اطاق فکرهای ناتو، ترکیه و رژیم صهیوینستی است که علیه منافع بنیادین ایران، روسیه و چین هدف گذاری شده است. کریدور زنگزور در زمینه اخلال در طرحهای ترانزیتی سه کشور مذکور، ایجاد کانونهای قومگرایانه، رساندن ناتو به مرزهای شمالی ایران و مرزهای غربی چین و مرزهای جنوبی روسیه و نیز ایجاد یک کریدور انرژی به سمت اروپا با هدف تضعیف کنشگری سه کشور مذکور طراحی شده است.
تهران اذعان دارد که اگر آذربایجان موفق به تحمیل کریدور زنگزور به ایروان شود، باکو میتواند از طریق زمینی به ترکیه، اسرائیل و اتحادیه اروپا متصل شود. نکته مهم این است که ایران نیز این موضوع را به عنوان حضور در حال گسترش اسرائیل و ناتو در مرزهای خود تعبیر میکند.
ملاحضات اقتصادی: منطقه قفقازجنوبی یکی از مفرهای اساسی منفعت اقتصادی ایران است. همانطور که در نقشه زیر مشخص است، محل اصلی گذر کریدور شمال - جنوب که ایران را به هاب ترانزیت شمال به جنوب (و بالعکس) عالم قرار میدهد، از قفقاز جنوبی وارد خاک ایران میشود. کریدور شمال - جنوب (خط زرد رنگ) همانطور که از نقشه پیداست، ایران با احیای ظرفیتهای ترانزیتی خود، به هاب ترانزیت شرق به غرب و شمال به جنوب عالم بدل شده و میتواند هم اقتصاد کشورهای همسایه و هم اقتصاد جهان را به ژئوپلیتیک خود وابسته کند.
منطقه قفقاز از گذشتههای دور، چه به عنوان بخشی از سرزمین و چه به عنوان حوزه نفوذ همواره مورد توجه ایران بوده است. جمهوری اسلامی ایران با توجه به پیوندهای تاریخی دو ملت و اراده دو طرف و داشتن امتیاز همسایگی، همکاریهای گسترده اقتصادی با جمهوریهای قفقازجنوبی، از جمله ارمنستان داشته و دارد. امکانات و نیازهای ارمنستان در زمینههای انرژی، حمل و نقل، صنایع و معادن، نیروی کار ارزان، تخصص و تکنولوژی در ساخت مصنوعات و موقعیت جغرافیایی این کشور از یک سو و موقعیت مناسب ایران، تخصص و تجربه کشورمان در بهرهبرداری از معادن، داشتن تکنولوژی روز برای تولید برخی کالاها، منابع غنی انرژی و راههای مواصلاتی گسترده از سوی دیگر ظرفیتهای مطلوبی را در زمینه گسترش همکاریهای اقتصادی بین دو کشور فراهم کرده است. اما در سال 2020، وقوع دو جنگ در منطقه قرهباغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان و آتشبس و مفاد آتشبس منعقد شده در پساجنگ قرهباغ، تغییرات ژئوپلیتیکی برای قفقازجنوبی به همراه آورده که روابط ایران و ارمنستان را تحتشعاع قرار میدهد. مفاد این آتشبس، به محور اتحاد باکو - آنکارا دست برتر اقتصادی و سیاسی داده و کریدورهای ایجاد شده از محل مفاد این آتشبس (به خصوص بند 9 مفاد آتشبس)، ترکیه را از جغرافیای ایران و ارمنستان برای رسیدن به خزر بینیاز کرده و حصر جغرافیایی ارمنستان را تنگتر کرده است و دسترسی ایران به جغرافیای ارمنستان را با ابهاماتی روبرو کرده است.
نقش ترکیه و چرایی هشدار صریح رهبر انقلاب به اردوغان اما بازنگری ترکیه در نقش منطقهای و فرامنطقهای خود در تحولات چند سال اخیر، سبب شده که این کشور به سمت حذف مزیتهای ژئوپلیتیکی ایران و دستیابی به غنایم ژئواکونومیکی برای خود حرکت کند. ترکیه در سالهای اخیر با تحریک باکو به جنگ با ایروان در سال 2020 و همچنین فراهم کردن اجلاسیهای به نام اجلاسیه کشورهای ترک درصدد است، با حذف مزیتهای ژئوپلیتیکی ایران و عدم وابستگی به جغرافیای کشورمان، خودش به هاب ترانزیت کالا و انرژی شرق به غرب عالم بدل گردد.
در همین راستا و همانطور که از نقشه زیر مشخص است، ترکیه تلاش کرد باکو را در آزادسازی مناطق جنوبی قرهباغ و سپس اشغال جنوبیترین استان ارمنستان یعنی سیونیک، کمک کند تا با تغییر ژئوپلیتیک در قفقازجنوبی بتواند به اهداف شوم خود در حذف ظرفیتهای ایران در قفقازجنوبی برسد. طبق نقشه زیر، مسیر زرد، سبز و قرمز رنگ بیشتر در اختیار ترکها بود، اما رویای رسیدن و دستیابی به مسیر آبی رنگ سبب جنگ قرهباغ 2020 شد، چیزی که رهبر معظم انقلاب نسبت به دستیابی محور ترک به آن، بارها هشدار دادهاند.
دالان زنگهزور یا زنگزور که باکو و آنکارا بر آن اصرار دارند، چیزی نیست جز همان محور آبی رنگی که در خیال و اوهام ترکها هست و چیزی که رهبر معظم انقلاب نسبت به تغییرات ژئوپلیتیکی در قرهباغ نسبت به آن هشدار میدهند. بنابراین، تمامی تحرکات ترکیه و جمهوری آذربایجان، نه سبقه نژادی داشته و نه قومیتی، بلکه تنها و تنها اقتصادی بوده و برای رهایی از محورهایی که آنها را سالهاست مطیع ایران کرده است.
ترکیه از سال 2009 با ایجاد سازمان دولتهای ترک که پیشتر شورای همکاری کشورهای ترک زبان یاد میشد، به دنبال رویای رسیدن مستقیم به دریای خزر و منابع آن و رسیدن مستقیم به بازار کشورهای آسیای مرکزی است. پس از رونمایی چین از ابرپروژه یک کمربند - یک راه نیز، این تلاشهای ترکیه بسیار جدیتر هم شد که در نقشه زیر، این مسیرهای متوهمانه ترکیه را ملاحظه میکنید.
پس از انعقاد آتشبس بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بود که روسای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان بر عملیاتی شدن کریدور آنکارا - نخجوان - زنگزو - باکو - اکتائو - پکن سخن گفتند که با این کریدور، سهم ایران و روسیه از ابرپروژه راه جدید ابریشم و همچنین انتقال انرژی آسیای مرکزی و دریای کاسپین به اروپا کاهش مییابد و عملا ترکیه به هاب ترانزیت و انرژی آسیا به اروپا بدل میشود. الهام علیاف رییسجمهور آذربایجان هم درباره کریدور «زنگزورجنوبی» در نشست خبری مشترک با همتای ترک خود گفت: در موضوع کریدور زنگزور که ترکیه و جمهوری آذربایجان را از طریق راهآهن و زمینی به هم متصل میکند تنها به حرف اکتفا نمیکنیم بلکه در عمل آن را اجرا میکنیم. همچنین تقریبا کمتر از سه ماه از پایان جنگ قرهباغ 2020، ترکیه اولین قطار باری را با 48کانتینر شامل محموله لوازم خانگی با مسافت 8،693کیلومتر و عبور از دو قاره، دو دریا و پنج کشور و با 12روز سفر به چین فرستاد. این قطار در مسیر خارجی، به ترتیب از گرجستان، آذربایجان، مسیر دریای کاسپین و قزاقستان عبور کرد و به شهر شیآن چین رسید. «آدیل کارائیسیلو اوغلو» وزیر حمل و نقل و زیرساخت ترکیه در مراسم حرکت این قطار گفت: «سوت حرکت اولین قطار، منادی دورهای جدید برای کشور ما است. ترکیه قصد دارد این خطآهن را به سمت نخجوان گسترش دهد» ترکها بدنبال تحقق رویای «راهآهن ابریشم» و ورود به عصر جدید در حمل و نقل کالا هستند که بین قرن دوم قبل از میلاد و قرن 18 هجری شمسی مورد استفاده قرار میگرفت و چین و اروپا را از طریق آناتولی و منطقه مدیترانه به هم متصل میکرد.
طبق نقشه زیر، اگر محور ترک بتواند به استان سیونیک (جنوبیترین استان ارمنستان) دست یابد، نیاز باکو و آنکارا به گرجستان نیز از بین میرود و این دو کشور با حذف ایران، گرجستان و روسیه به هاب اصلی ترانزیت بار و انرژی شرق به غرب تبدیل میشوند.
چطور نقشه ترکیه نقش بر آب شد؟ اما پس از جنگ قرهباغ 2020، روسیه که در ابتدا با چراغ سبز موافقت خود برای حمله باکو به ارمنستان جهت گوش کشی کردن از دولت غربگرای پاشینیان را اعلام کرده بود، وقتی با غفلت دولت دوازدهم در ایران روبرو شد و از سوی دیگر به اهداف شوم ترکیه پی برد، بلافاصله با فراخواندن پاشینیان و علیاف روسای جمهور جمهوری آذربایجان و ارمنستان، مفاد صلحی را به آنها تحمیل کرد که تا حد بسیار زیادی جلوی نقشههای شوم ترکیه را گرفت. اگر به مفاد آتش بس جنگ 44 روزه قرهباغ 2020 نگاه کنیم، دالان لاچین برای دسترسی ارامنه به قرهباغ تثبیت شده، اما با درایت روسیه، در تثبیت دالان دسترسی باکو به نخجوان یادی از زنگهزور نشد بلکه گفته شده باید ازیک مسیر این دسترسی صورت گیرد؛ چیزیکه سبب شده بعدها باکو و آنکارا متوجه کلاه گشادی که روسیه بر سر آنها گذاشته بشوند و عملا روسیه با تاکتیک frozen confilict (مناقشات فریز شده) که از دوران شوروی برای آنها باقی مانده، تلاش کرد حربه ترکیه در جنگ قرهباغ 2020 را خنثی کند و جلوی تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقازجنوبی را بگیرد. تمام این تدابیر روسیه در شرایطی رخ داد که دولت دوازدهم در ایران کاملا یک نظارهگری بیش نبود و تحت این شرایط بود که ابتکارات حل منازعه قرهباغ 2020 به صورت 2+3 (ترکیه و روسیه + جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) انجام شد. اما از آنجا که هدف محور ترک برای حذف ژئوپلیتیکی و مزیتهای اقتصادی ایران در قفقاز جنوبی بود، جمهوری آذربایجان بلافاصله بر مسیر خودروهای ایرانی که از سرزمینهای آزاد شده ناشی از جنگ قرهباغ 2020 قصد عبور داشتند، عوارض و گمرکی دریافت کرد و حتی دست به بازداشت برخی کامیونداران ایرانی زد. این اتفاقات همزمان شد با تغییر دولت در ایران که با راهبرد اول همسایگان بر سر کار آمد. این اتفاق و رزمایش ارتش مقتدر در مرزهای شمالغرب کشور و رایزنیهای دیپلماتیک، فرایند صلح در قفقاز جنوبی را از 2+3 به 3+3 و با مشارکت ایران بدل کرد. ایران از همان ابتدا با پی بردن به نقشه شوم محور ترک، با هر گونه تغییرات ژئوپلیتیک در قفقازجنوبی به شدت مخالفت کرد، ولی محور ترک بخصوص دولت باکو، گستاخی را بهحدی رساند که زمینه تهدید مستقیم ایران را فراهم کرد. اما دولت سیزدهم، با درایت خاصی ضمن نشان دادن روی خوش به دولت باکو و دعوت این کشور به آرامش، در خفا در فکر مسیرهای جایگزین برای رهاندن کریدور شمال - جنوب از جغرافیای جمهوری آذربایجان بود که تقریبا شش ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران نگذشته بود که این مسیرهای جایگزین تردد خودروهای ایرانی از جغرافیای ارمنستان و از استان سینویک به سمت شمال این کشور و رسیدن به گرجستان و روسیه ایجاد شد. اما تهدیدهای باکو و آنکارا و برنامه آنها برای تغییر ژئوپلیتیکی قفقازجنوبی، سبب شد گرجستان نیز در ارتباط با ایران، مسیر جدید ترانزیتی را پیگیری کند تا با محدودیتهای ترکیه و محور ترک روبرو نشود و بر همین اساس این مسیر هم با محور قرار دادن جنوبیترین استان ارمنستان، عملا جمهوری آذربایجان و ترکیه را از مسیرهای ترانزیتی قفقازجنوبی حذف میکرد.
باکو و آنکارا که عملا بعد از یکسال از جنگ قرهباغ 2020 تما رویاها و نقشههای خود را نقش برآب میدیدند، لحن برخورد و مصاحبههاشان علیه ایران تغییر کرد و از روی دوستی و برقراری ارتباط برادری با ایران گفتند و بلافاصله وزیر دفاع و معاون اول رییس جمهور جمهوری آذربایجان و وزیر خارجه ترکیه به تهران آمدند تا نظر تهران را مجددا در تعاملات منطقهای جلب نمایند. ترکیه برای رسیدن به هدف ایجاد مسیر شرق به غرب جدید، به جای مسیر ایران، حاضر شد سربازان آذری را به مسلخ و قربانگاه ببرد و چه جوانانی که در این جنگ برای مطامع ترکیه، به شهادت نرسیدند. ترکیه برای این مسیر، فکر همه جا را کرده است. تعرفههای گمرکی را با هماهنگی باکو در جمهوری آذربایجان و ترکیه، بشدت کاهش داده تا جذابیت مسیر تردد تجار شرقی و غربی از این مسیر علیرغم بارانداز و بارگیری خشکی - دریایی در مسیر ترکیه به چین، افزایش یابد، اما فکر ایجاد مسیرهای جایگزین از سوی ایران برای کریدور شمال - جنوب از طریق ارمنستان را نکرده بود.
نتیجهگیری
دلیل اصلی تذکر رهبر معظم انقلاب نیز بر همین مبنا است. رهبر انقلاب با درک صحیح تحرکات محور ترک در قفقازجنوبی، نسبت به هرگونه تلاش برای تغییر ژئوپلیتیکی در قفقازجنوبی هشدار صریح میدهند. متاسفانه در داخل کشور هنوز نگاه دقیق و موشکافانهای به این هشدار رهبر صورت نگرفته، اما باید تبیین شود که ایران منافع بزرگی در قفقازجنوبی دارد و اگر مزیت وابستگی محور ترک به جغرافیای ایران گرفته شود، آفتهای بزرگی، چون پانترکیسم دامن نظام را خواهد گرفت. مرز ایران برای ارمنستان یک مرز حیاتی برآورد شده و این کشور تلاش کرده عوامل ژئوپلیتیک بر روابط با ایران کمترین تاثیر منفی را داشته باشد. امکانات و نیازهای ارمنستان در زمینههای انرژی، حمل و نقل، صنایع و معادن، نیروی کار ارزان، تخصص و فناوری در ساخت مصنوعات از یکسو و موقعیت مناسب ایران و تخصص و تجربه آن در بهرهبرداری از معادن، برخورداری از فناوری روز برای تولید برخی کالاها و منابع غنی انرژی از سوی دیگر، ظرفیتهای مطلوب دو کشور جهت گسترش همکاریهای اقتصادی است. با توجه به زمینههای یادشده، دو کشور در سالهای اخیر تلاش کردهاند با استفاده از ظرفیتهای دو کشور حجم روابط اقتصادی خود را گسترش داده و به شرایط مطلوبی که بسیار بالاتر از وضعیت موجود است نزدیک کنند. بر پایه آمار وزارت امور خارجه ارمنستان و اتاق بازرگانی ایران، حجم تجارت دو کشور در سالهای 2016 تا 2019، روندی رو به رشد داشته و به ترتیب 239، 258، 363 و 408 میلیون دلار بوده است. بیشترین صادرات و واردات دو کشور نیز به صادرات گاز ایران و مواد پتروشیمی به ارمنستان و واردات برق از این کشور مربوط بوده است. از سوی دیگر ارمنستان به دلیل حائل شدن بین ترکیه و جمهوری آذربایجان و به دلیل اختلافات جدی مرزی با دو همسایه شرقی و غربی خود، باعث میشد ترکیه برای رسیدن به جمهوری آذربایجان، دریای کاسپین و آسیای مرکزی به جغرافیای ایران متوصل باشد و همین نیاز ژئوپلیتیک جمهوری آذریابجان و ترکیه به ایران، بسیاری از تحرکات قومی ناشی از تفکرات پانترکیستی که منشأ آنها در جغرافیای جمهوری آذربایجان و ترکیه بود توسط دولت مرکزی باکو و آنکار کنترل میشد. همچنین ایران بازار خوبی برای فروش گاز و برق خود در ارمنستان داشت.
نویسندگان زهره عربزاده و مهدی سیفتبریزی پژوهشگران حوزه روابط بینالملل