چرا نمایش خانگی «حیاط خلوت» پولشویی مفسدین شده است؟
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: اوایل سال 1395 بود که شبکهی نمایش خانگی محصولی باکیفیت را به مخاطبانش معرفی کرد: «شهرزاد»؛ سریال تاریخی جذابی که روزبهروز به تعداد تماشاگرانش افزوده میشد و رکوردهای شبکهی نمایش خانگی را یکی پس از دیگری میشکست. شهرزاد را میتوان پدیدهی فرهنگی سال 1395 نامید. از یک سو اقبال طیفهای مخاطبان به این اثر و از سوی دیگر نظر مساعد منتقدان سینما و تلویزیون،...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: اوایل سال 1395 بود که شبکهی نمایش خانگی محصولی باکیفیت را به مخاطبانش معرفی کرد: «شهرزاد»؛ سریال تاریخی جذابی که روزبهروز به تعداد تماشاگرانش افزوده میشد و رکوردهای شبکهی نمایش خانگی را یکی پس از دیگری میشکست. شهرزاد را میتوان پدیدهی فرهنگی سال 1395 نامید. از یک سو اقبال طیفهای مخاطبان به این اثر و از سوی دیگر نظر مساعد منتقدان سینما و تلویزیون، شهرزاد را تبدیل به یکی از پرمخاطبترین محصولات فرهنگی سال کرده بود. پوسترهای شهرزاد در همهجای شهر دیده میشد، مطبوعات و مجلات مصاحبههای رنگارنگی با بازیگران سریال انجام میدادند، هشتگهای مختلفی برای حمایت از شهرزاد و نقد عملکرد سریالهای ضعیف صداوسیما ترند شد و حتی سالنهای سینما به اکران قسمتهای سریال شهرزاد میپرداختند.
اما شیرینی این اتفاق فرهنگی، دیری نپایید: در میانهی راه انتشار شهرزاد، سرمایهگذار اصلی این سریال به اتهام شراکت در اختلاس صندوق ذخیرهی فرهنگیان و پولشویی، تحت تعقیب قرار گرفت. اخبار غیررسمی حکایت از این داشت که پرمخاطبترین سریال سال، با پول کثیف ساخته شده است. مردم به شبکههای اجتماعی بازیگران و عوامل سریال حمله کردند و عدم پاسخگویی عوامل، باعث شکل گرفتن پویش «نه به شهرزاد» در شبکههای اجتماعی شد. اعتراضات مردم علیه ساخته شدن سریال محبوبشان با پولهای کثیف، ریشه در مسائل چند سال اخیر کشور نیز داشت. در سالهای پایانی دههی 80 و آغازین دههی 90، به یکباره نامهایی ناآشنا وارد عرصهی فرهنگ کشور شده و به عنوان سرمایهگذار به تولید فیلم پرداخته بودند. مشهورترین این نامها، بابک زنجانی بود؛ فردی که 3 سال پیش از آغاز سریال شهرزاد دستگیر شده بود و پیش از آن، سرمایهگذار و تهیهکنندهی چند فیلم سینمای ایران بود.
در واقع بخشی از اعتراض مخاطبان به این بود که چرا وزارت ارشاد که متولی رسمی تولیدات نمایشی در سینما و شبکهی نمایش خانگی بوده است، نظارتی بر ورود پولهای کثیف به این عرصههای فرهنگی نداشته است؛ آن هم در شرایطی که مشخص شده بود، عرصهی تولیدات نمایشی از اهداف محبوب مفسدان اقتصادی کشور است. مسائل مالی سریال شهرزاد، در خصوص برخی دیگر از آثار شبکهی نمایش خانگی چون «ماه تیتی» و «شاهگوش» نیز تکرار شد و در کنار امامی، چهرههایی چون حسین هدایتی، احسان دلاویز و محمدهادی رضوی که از سرمایهگذاران شبکهی نمایش خانگی بودند، دستگیر و در دادگاه محکوم شناخته شدند.
برخورد دستگاه قضایی کشور با این مفسدان اقتصادی، شایان تقدیر است؛ اما امروز که بحث تغییر مرجع صدور مجوز بر سریال های شبکه نمایش خانگی به صورت جدی مطرح شده است، باید پرسید چه اشکالاتی در ساختارهای نظارتی وزارت ارشاد وجود داشته که حوزهی فیلمسازی و سریالسازی را تبدیل به اهداف محبوب مفسدان اقتصادی کرده است؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه نظارتی بر ورود این پولهای کثیف به عرصهی فرهنگ داشته است؟ اقدامات پیشگیرانهی این دستگاه برای تکرار نشدن این سناریو چه بوده است و آیا اصلا چنین اقدامات و تدابیری وجود داشته است؟ چرا علیرغم تجربههای تلخ قبلی، چنین بیتوجهی مهمی در خصوص سریالی با این ابعاد صورت گرفته است؟
امید است این تغییر در مرجع صدور مجوز سریال های نمایش خانگی موجب از بین رفتن ضعف های جدی و موثر پیش گفته شود و فضای سریال سازی در این حوزه را به سوی شفافیت هر چه بیشتر سوق دهد.