چهره روز؛ دکتر بیژن
«وقت آن رسیده است که باور کنیم عکس با شورت ورزشی و سابقه حرفهای در میادین، لزوما معجزه نمیکند.»
به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «بین اهالی ورزش، یک مناقشه ازلی و ابدی وجود دارد؛ این که آیا مدیران ورزشی لزوما باید سابقه حضور در ورزش حرفهای را داشته باشند یا نه؟ گروهی بر این باورند که بهتر است مدیران ورزشکار و پیشکسوت در این عرصه مشغول شوند؛ چرا که آنها فضا را بهتر میشناسند و از چم و خم امور آگاه هستند. با این حال برخی دیگر روی فاکتور «مدیریت» تاکید بیشتری دارند. آنها معتقدند تدبیر و بهسامانکردن امور، یک هنر است که هر کسی از آن برخوردار نیست. بنابراین کسانی باید در صدر کارها قرار بگیرند که این مایه و جنم را داشته باشند. آنها میتوانند ناآگاهی و کماطلاعی خود را با بهکارگرفتن نیروهای متخصص در زیرمجموعهها جبران کنند. شمایی که این مطلب را میخوانید طرفدار کدام نگاه هستید؟
بیگمان اگر ترکیبی از این دو عنصر، یعنی هنر مدیریت و سابقه حرفهای ورزش در دسترس باشد، بهترین اتفاق ممکن رخ خواهد داد. با این حال در شرایط عادی به نظر میرسد اولویت بالاتر باید به مهارت مدیریتی داده شود. دست کم طی سالهای اخیر مثالهای روشنی وجود داشته که صحت این گزاره را اثبات میکند. آخرین آنها حضور دکتر بیژن ذوالفقارنسب در راس هرم مدیریتی پرسپولیس است. این پیشکسوت نامآشنای فوتبال ایران در دهه 50 سابقه چهار سال حضور در پرسپولیس را دارد. ذوالفقارنسب برای نسلهای جدیدتر مخاطبان فوتبال در ایران بیشتر در قامت یک مربی فوتبال با تاکتیکهای تدافعی و نتیجهگرایانه شناخته میشود. او همچنین در سالهای اخیر بیشتر در قامت کارشناس برنامههای تلویزیونی هنگام پخش مسابقات فوتبال دیده شده است. با چنین رزومهای، حمید سجادی، وزیر ورزش دکتر بیژن را در کادر مدیریتی جدید باشگاه پرسپولیس گنجاند. ذوالفقارنسب در روزهای پایانی هفته گذشته به عنوان رئیس جدید هیاتمدیره سرخپوشان منصوب شد اما طی همین مدت کوتاه با رفتار و گفتارش موجی از تعجب و ناامیدی را به وجود آورد.
ذوالفقارنسب ابتدا با بیاطلاعیاش از بدهی مشهور باشگاه پرسپولیس به پدیده مشهد در ماجرای صدور رضایتنامه یحیی گلمحمدی در صدر اخبار قرار گرفت. حتی هواداران ساده فوتبال هم بهخوبی از زیر و بم این پرونده جنجالی مطلع بودند اما وزیر ورزش کسی را در راس هرم مدیریتی پرسپولیس گنجانده که این مساله ساده را نمیداند. او همچنین در روز قرعهکشی مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا و در شرایطی که تیمهای حاضر در این مسابقات رقبای خود را شناخته بودند، مدعی شد پرسپولیس به احتمال 99 درصد به لیگ قهرمانان برمیگردد؛ ادعایی عجیب که دکتر بیژن بعدتر گفت بر اساس شنیدههایش آن را مطرح کرده است! روشن نیست چرا کسی در این کسوت مهم و رسمی باید شنیدههای غیرمستندش را روی آنتن رسانه رسمی به عنوان خبر مطرح کند. اوج داستانهای این یک هفته ذوالفقارنسب اما جایی بود که او همزمان با برگزاری مسابقه ذوب آهن و پرسپولیس در جام حذفی، در شبکه تلویزیونی «شما» حاضر شد و به کارشناسی بازی مس کرمان و فولاد پرداخت. این یعنی رئیس هیاتمدیره پرسپولیس حتی رغبتی به تماشای این مسابقه مهم هم نداشته است. از اینجا به بعد دیگر اعتراض هواداران اوج گرفته و شبکههای اجتماعی به تسخیر منتقدان ذوالفقارنسب درآمده است. آنها میپرسند کسی که حتی سادهترین مسائل تیم را هم نمیداند و دغدغهاش حذف یا صعود پرسپولیس نیست، چطور قرار است مشکلات اساسی باشگاه را حل کند؟
گافهای عجیب ذوالفقارنسب (که البته انسان محترم و بیحاشیهای است) همزمان شده با درگذشت محمدرضا یزدانیخرم، رئیس پیشین فدراسیونهای والیبال و کشتی، که حالا به بهانه وفاتش همه جا حرف از اوست. یزدانیخرم را باید نماینده جریانی دانست که مهارت مدیریت را به سوابق صرف ورزشی رجحان داده است. او با قامت کوتاهش، قد والیبال ایران را از آسیا به سطح اول جهان رساند و در کشتی هم خدمات شایانی داشت. در فوتبال، حتی تندروترین منتقدان محسن صفایی فراهانی هم نمیتوانند خدمات کلیدی و زیربنایی او را نادیده بگیرند. در همین باشگاه پرسپولیس اما محمدحسن انصاریفرد را هم داشتیم؛ بازیکنی درخشان که گل قهرمانی سرخپوشان در جام در جام آسیا را به المحرق زد اما دوران اخیر مدیریتش در پرسپولیس، به کابوسی زیانبار، ویرانگر و فراموشنشدنی در تاریخ این باشگاه تبدیل شد. بله. وقت آن رسیده است که باور کنیم عکس با شورت ورزشی و سابقه حرفهای در میادین، لزوما معجزه نمیکند.»
انتهای پیام