کتاب «جنگ برای یمن» منتشر شد
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کتاب «جنگ برای یمن؛ واکاوی منافع ژئوپلیتیکی و سناریوهای مطلوب بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در بحران یمن» نوشته امیررضا مقومی از سوی مرکز آیندهپژوهی جهان اسلام و مرکز مطالعات مددانش منتشر و راهی بازار نشر شد. آنچه در ادامه میخوانید گزارشی کوتاه درباره کتاب مذکور است. غرب آسیا در طول تاریخ، کانون توجه قدرتهای بزرگ بوده و ویژگیهای خاص این منطقه،...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کتاب «جنگ برای یمن؛ واکاوی منافع ژئوپلیتیکی و سناریوهای مطلوب بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در بحران یمن» نوشته امیررضا مقومی از سوی مرکز آیندهپژوهی جهان اسلام و مرکز مطالعات مددانش منتشر و راهی بازار نشر شد. آنچه در ادامه میخوانید گزارشی کوتاه درباره کتاب مذکور است.
غرب آسیا در طول تاریخ، کانون توجه قدرتهای بزرگ بوده و ویژگیهای خاص این منطقه، نظیر نظامهای سیاسی حاکم و گسستهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی، این منطقه را به صحنه نزاع و درگیری بازیگران گوناگون تبدیل کرده است. در این بین، یمن یکی از عمدهترین کانونهای کشمکش و رقابت در غرب آسیا به حساب میآید که شرایط آشفته آن، نهتنها بر تعاملات داخلی این کشور تاثیر گذاشته، بلکه نظم و چینش منطقهای و بینالمللی را نیز با دگرگونیهایی مواجهه کرده است.
یمن بنا به موقعیت منحصربه فرد ژئوپلیتیکی وژئواستراتژیکش، در استراتژی سیاست خارجی و امنیتی قدرتهای جهانی جایگاه ویژهای دارد و البته همین امر نیز موجب شده است که این کشور، به صحنه زورآزمایی بازیگران قدرتمند منطقهای و فرامنطقهای تبدیل و «بحران»، به ویژگی ذاتی آن بدل گردد. علیرغم تاثیرگذاری عوامل گوناگون در شکلگیری و تدام بحران در یمن، مهمترین نکتهای که در فهم چرایی بحران خیز بودن این کشور باید به آن توجه کرد، نقش عوامل ژئوپلیتیکی و جغرافیایی در آغاز و تشدید این آشفتگیها است.
از دوران باستان در قالب رقابتهای ساسانیان با رومیان گرفته تا دوران معاصر و در قالب رقابتهای عثمانیان با پرتغالیها و انگلیسیها و سپس جنگ سرد و تقسیم یمن به دو بخش شمالی و جنوبی و همچنین رقابتهای قدرتهای منطقهای نظیر مصر، عربستان، رژیم صهیونیستی و عراق و در حال حاضر نیز رقابت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در یمن، میتوان نقش عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی را در تداوم بحرانهای یمن و آشفتهگیهای سیاسی و اجتماعی در این کشور مشاهده کرد؛ بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که به سبب رقابت قدرتهای بزرگ، همواره نقاط بحرانی جهان با نقاط استراتژیک دنیا منطبق هستند و یمن نیز به سبب داشتن موقعیت استراتژیک در غرب آسیا، از این قاعده مستثنی نیست. یمن با دارا بودن جزایر و بنادر گوناگون در دریاهای راهبردی جهان همچون دریای سرخ و خلیج عدن و همچنین در اختیار داشتن تنگه باب المندب، در نظام بینالملل کشوری حائز اهمیت بشمار میآید؛ بهگونهای که تحولات رخداده در این کشور، بر بسیاری از رویدادهای جهان، همچون عرضه انرژی و امنیتِ کشتیرانی تأثیر ملموسی میگذارد.
به همین سبب، یکی از مهمترین مولفههایی که در تداوم بحرانهای این کشور در طول تاریخ تأثیرگذار بوده است، دخالت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور میباشد که خود این نیز نشاءت گرفته از مزیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک یمن است. در همین خصوص رابرت کاپلان، ژئوپلیتیسین معروف آمریکایی در کتاب خود با نام «انتقام جغرافیا»، یمن را «قلب مهم» توصیف میکند و دلیل بیثباتی این کشور را نیز به موقعیت استراتژیک و توپوگرافی آن نسبت میدهد؛ بنابراین بیجهت نیست که برخی اندیشمندان، بحران فعلی یمن را «جنگ ژئوپلیتیکی» نامیدهاند.
وقوع خیزشهای عربی در اواخر سال 2010 میلادی و سرایت این تحولات به یمن، این کشور را مجددا به کانون بحرانهای منطقه و جهان تبدیل کرد. بحرانی که باگذشت بیش از یک دهه نهتنها پایان نیافته بلکه با دخالت قدرتهای خارجی و بهویژه ائتلاف سعودی، تشدید نیز شده است. واگرایی میان بازیگران حاضر در بحران یمن، هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی، آینده این کشور را با ابهاماتی روبهرو ساخته است؛ بهطوریکه بدون شناخت راهبردهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در این کشور، فهم آینده یمن کار بسیار دشواری است. در این بحران، میتوان چهار بازیگر اصلی منطقهای خاورمیانه، یعنی جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی و همچنین سه بازیگر فرامنطقهای یعنی ایالاتمتحده، جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه را بنا به منافعشان در این کشور مورد بررسی و پژوهش قرار داد و ازآنجاییکه منافع این قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای متعدد میباشد، سعی خواهد شد که با تأکید بر منافع ژئوپلیتیکی این بازیگران، کتاب حاضر را پیش برد.
در کتاب حاضر، در گام نخست به ژئوپلیتیک یمن خواهیم پرداخت و شاخصهای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک یمن را شرح خواهیم داد. در فصل دوم گذری خواهیم داشت بر بحران یمن و چگونگی سیر آن از سال 2011 تا سال 2015 و آغاز جنگ ائتلاف سعودی علیه کشور یمن. پسازآن، برای فهم بهتر و دقیق صحنه یمن، سه بازیگر اصلی داخلی دخیل در این بحران را مورد بررسی قرار خواهیم داد و ارتباط آنها را با بازیگران خارجی شرح خواهیم داد. در فصول چهارم و پنجم کتاب، منافع هرکدام از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را در بحران یمن با تأکید بر مزیتهای ژئوپلیتیکی این کشورها بررسی خواهیم کرد و در نهایت با آگاهی از منافع هر کدام از این بازیگران، سناریوهای بدیل بحران یمن و همچنین مطلوبیتهای هر کدام از این بازیگران نسبت به سناریوهای مطرح شده را بررسی خواهیم کرد.