دوشنبه 26 آبان 1404

کلان‌شهرهای خودشکننده

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
کلان‌شهرهای خودشکننده

بحران آلودگی هوا و تنش آبی در ایران دیگر پدیده ای محدود به تهران نیست، بلکه این بحران در سال‌های اخیر از پایتخت عبور‌کرده و امروز کلان‌شهرهایی چون اصفهان، مشهد، تبریز، کرج، اهواز و حتی شهرهای شمالی کشور را درگیر کرده‌است. شهرهایی که روزگاری «تاب آور» یا «کم خطر» تصور می‌شدند، اکنون در‌برابر هر نوع اختلال اقلیمی یا فشار محیط‌زیستی، با «خودشکنندگی» مواجه می‌شوند.

دکتر محمدرضا فرزانه، عضو هیات‌علمی پژوهشکده محیط‌زیست و دبیر شبکه علمی تغییر اقلیم کشور، در گفت‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» از این وضعیت به‌عنوان «درد مشترک همه کلان‌شهرهای ایران» یاد می‌کند که ریشه اصلی این وضعیت به موضوع «الگوی توسعه شهری ایران» برمی‌گردد، الگویی که مانند یک آهنربا عمل‌کرده و منابع آب، هوای پاک، فضای تنفس شهری و تاب آوری اکولوژیک را به سمت خود کشیده و مصرف کرده‌است، اما در عوض ترافیک، آلودگی، وابستگی به سوخت‌های فسیلی، گرمایش موضعی و بحران‌های محیط‌زیستی تولید کرده‌است. این الگو نه حاصل یک تصمیم واحد، بلکه نتیجه دهه ها تصمیم‌گیری جزیره ای، گسترش افقی شهرها، وابستگی شدید به خودرو و بی توجهی به ظرفیت‌های اکولوژیک مناطق بوده‌است.

یک نقشه‌راه جهانی

تلاش‌های علمی جهانی در حوزه تغییر اقلیم بیش از پنج دهه‌سابقه دارد و حاصل آن تدوین 6 گزارش اصلی هیات بین الدولی تغییر اقلیم (IPCC) است؛ گزارش‌هایی که هر سال مسیر سیاستگذاری جهانی را تعیین می‌کنند و تازه ترین آن هفته گذشته سی امین گام خود را در برزیل پشت‌سر گذاشت. به گفته فرزانه، شهرها در کنار اینکه «قربانیان تغییر اقلیم» هستند، می‌توانند بخش مهمی از راهکارهای مواجهه با این پدیده خطرناک باشند و به ارتقای تاب‌آوری اکوسیستم در مواجهه با پدیده تغییر اقلیم کمک کنند. تا قبل از گزارش پنجم IPCC، شهرها تنها در حاشیه بحث قرار داشتند، اما در آن گزارش برای نخستین‌بار بخشی مستقل به شهرها اختصاص یافت و روی «آسیب پذیری» و «لزوم سازگاری» تاکید شد. با این حال نقطه‌عطف واقعی در گزارش ششم اتفاق افتاد، این گزارش با صراحت اعلام کرد «تاخیر در اقدام، پنجره فرصت برای آینده ای قابل‌سکونت را می‌بندد» و شهرها دیگر فقط قربانی نیستند، بلکه به‌عنوان «راه‌حل مرکزی» دیده می‌شوند. این تغییر پارادایم موجب شد توجه جهانی به طور جدی به نقش شهرها در مقابله با تغییر اقلیم جلب شود و راه‌حل‌های مبتنی بر طبیعت و عدالت اقلیمی را در کانون توجه قرار دهند که این امر مستقیما به نابرابری های موجود در شهرهای ایران نیز مربوط می‌شود و نشان می‌دهد چگونه محرومان شهری بیشترین آسیب را می‌بینند.

او با اشاره به شبکه جهانی C40 توضیح می‌دهد؛ این شبکه نقشه راهی برای شهرها تدوین‌کرده که حول محورهای اصلی تعهد به «افق 2030» برای کاهش انتشار کربن، تحول در حمل‌ونقل پاک، دگرگونی در ساختمان‌ها با استانداردهای بهره وری انرژی، مدیریت پسماند در چارچوب اقتصاد چرخه ای و گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر، می چرخد. به عقیده فرزانه، کلیدی ترین درس برای شهرهای ایران مانند تهران، «رویکرد یکپارچه و حکمرانی متمرکز» است. در این مدل، متولیان مدیریت شهری برخلاف رویکرد جزیره ای و موازی کاری های رایج در مدیریت شهری، تمام بخش‌های حمل‌ونقل، انرژی و محیط‌زیست را هماهنگ می‌کند. نمونه موفق آن، شهر «کپنهاگ» است که با هماهنگی کامل بین تمام نهادها، در مسیر تبدیل‌شدن به اولین پایتخت کربن - خنثی جهان قرار گرفته‌است.

شهرهای ایران چقدر آماده اند؟

در رابطه با وضعیت شهرهای ایران، فرزانه بر «طیف گسترده و نگران کننده ای از مخاطرات» تاکید می‌کند. به گفته او، عملا با طیف گسترده‌ای از مخاطرات و تهدیدها در مواجهه شهرها با تغییر اقلیم روبه‌رو هستیم: تنش آبی حاد که منجر به فرونشست زمین می‌شود، افزایش دما و امواج گرمایی که سلامت و مصرف انرژی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و رویدادهای جدی مانند سیل های ویرانگر که زیرساخت‌های ما تاب مواجهه با آنها را ندارند. علاوه‌بر این، «الگوی توسعه شهری»، وابستگی به خودرو و مصرف سوخت‌های فسیلی را افزایش داده و این چالش‌ها را تشدید می‌کند. این ترکیب، شهرهای ما را در موقعیتی بسیار شکننده قرار داده‌است. این موارد که بخشی از تهدیدها به‌شمار می‌رود نشان می‌دهد که متاسفانه سطح آمادگی شهرهای ایران در مواجهه با تغییر اقلیم شرایط خوبی ندارد.

اما از نگاه او، عامل مشترکی که تمام این تهدیدها را تشدید می‌کند، «الگوی توسعه شهری» است؛ الگویی که بر گسترش افقی، ساخت وساز بی ضابطه، وابستگی به خودرو، حذف فضاهای باز و سبز و مصرف بی رویه منابع تکیه دارد. الگویی که نیاز به مصرف سوخت‌های فسیلی را افزایش داده و همزمان ظرفیت محیط‌زیست برای جذب آلاینده ها را کاهش می‌دهد. فرزانه مجموعه ای از اقدامات فوری و ساختاری را برای مهار بحران ضروری به مدیران محلی و ملی پیشنهاد می‌دهد. به عقیده او، نیاز به تحولی سه سطحی داریم. در سطح فوری، هر کلان شهر کشور و کانون‌های اصلی جمعیت نیازمند توجه ویژه به موضوع تاب آوری اقلیمی هستند که نقاط بحرانی در برابر سیل و گرما را شناسایی و برای آن برنامه عملیاتی داشته‌باشد و سیستم‌های هشدار زودهنگام را ارتقا دهد. در سطح راهبردی، «بازنگری در الگوی توسعه شهری»، انقلاب در حمل‌ونقل عمومی و استانداردهای اجباری ساختمان سبز از مصادیق مهم در این زمینه هستند. در سطح حکمرانی، ایجاد یک نهاد فرابخشی برای هماهنگی ملی و جذب سرمایه‌گذاری سبز بین‌المللی، کاملا ضروری است.

در توضیح ریشه های تنش آبی در شهرهای ایران، فرزانه تاکید می‌کند؛ الگوی توسعه شهری مبتنی بر آمایش سرزمین، برخلاف تجربه تاریخی و سازگار با اقلیم ایران، مسیر نادرستی را طی کرده‌است. ایرانیان در طول هزاران سال، صاحبان یکی از پیشرفته ترین تمدن‌های مبتنی بر آب بوده‌اند و همواره با توجه به «ظرفیت برد اکولوژیک» تصمیم می‌گرفتند؛ یعنی ابتدا توان تجدیدپذیر منابع آب سنجیده می‌شد و سپس توسعه انسانی شکل می‌گرفت. نمونه بارز این نگاه، فناوری قنات است. این الگو تنها یک فناوری سخت‌افزاری نبود، بلکه وجوه نرم‌افزاری و نهادی بسیار مهمی داشت. مدیریت قنات بر پایه مشارکت مردمی، نظارت مدنی، تقسیم‌بندی دقیق حقوق آب و مسوولیت پذیری جمعی شکل می‌گرفت. همین نظام مشارکت محور باعث می‌شد بهره برداری از منابع محدود آب، به شکلی خردمندانه، عادلانه و پایدار صورت گیرد، اما در شرایط فعلی، گسترش شهرها با این منطق تاریخی و اکولوژیک فاصله گرفته‌است. توسعه شهری عمدتا «عرضه محور» شده و تمرکز بیش از حد بر راهکارهای سخت‌افزاری شده‌است و در حال‌حاضر نیاز به استفاده خردمندانه از منابع محدود آب داریم.

بیماری مشترک شهرها

آلودگی هوا، یکی از ملموس ترین مشکلات کلان شهرهای ایران به شمار می‌رود که متاثر از تغییرات اقلیمی است که فرزانه این دو را نشانه‌ای از یک «بیماری مشترک» یعنی اقتصاد وابسته به سوخت‌های فسیلی و برنامه ریزی ناپایدار شهری می داند. منبع اصلی هر دو، نیروگاه ها، صنایع و خودروهای متکی به سوخت‌های فسیلی هستند که هم آلاینده های محلی خطرناک و هم گازهای گلخانه ای تولید می‌کنند. همچنین تغییر اقلیم می‌تواند با تشدید پدیده هایی مانند وارونگی دمایی یا تشکیل ازن در سطح زمین، آلودگی هوا را بدتر کند، بنابراین از نگاه او «راه حل ها کاملا مشترک اند.» هر اقدامی برای کاهش آلودگی هوا، مانند توسعه حمل‌ونقل پاک یا بهره وری انرژی، به‌طور مستقیم به مقابله با تغییر اقلیم نیز کمک می‌کند. این یک موقعیت برد - برد تاریخی برای ایران است که با تمرکز بر حل یک بحران آشنا (آلودگی هوا)، می‌تواند بحران بزرگ‌تر (تغییر اقلیم) را نیز مهار کند.