شنبه 3 آذر 1403

کودتایی که بنا بود 25مرداد به ثمر برسد و شاهی که نمیخواست برگردد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
کودتایی که بنا بود 25مرداد به ثمر برسد و شاهی که نمیخواست برگردد

بعدها رئیس MI6 ایران به من گفت که در آغاز محمدرضا مراجعت به تهران را نمی‌پذیرفت و به آمریکایی‌ها پیشنهاد می‌کرد یک فرد نظامی را برای این‌کار در نظر بگیرند.

بعدها رئیس MI6 ایران به من گفت که در آغاز محمدرضا مراجعت به تهران را نمی‌پذیرفت و به آمریکایی‌ها پیشنهاد می‌کرد یک فرد نظامی را برای این‌کار در نظر بگیرند.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: درباره کودتای 28 مرداد 1332 کتاب‌های تالیفی و ترجمه زیادی در بازار نشر کشور وجود دارد. پیش‌تر به یکی از کتاب‌های مهم این‌ماجرا یعنی «کودتا» نوشته یرآوند آبراهامیان در قالب یک‌پرونده سه‌قسمتی پرداختیم که مطالب آن در پیوندهای زیر قالب دسترسی و مطالعه هستند:

* «پیشینه‌های کودتای 28 مرداد 32/ همه‌چیز از ملی‌شدن نفت شروع شد»

* «نقش BBC و رسانه‌های آمریکا در کودتا / چرا همیشه به انگلیس شک داریم؟»

* «اشتباه مرگبار مصدق / سفیر آمریکاچگونه کودتای شکست‌خورده را پیروزکرد»

جمع‌بندی و خلاصه بحثی که در این‌پرونده به آن رسیدیم، این بود که کودتای 28 مرداد انتقامی بود که بریتانیا به‌خاطر ملی‌شدن صنعت نفت، از ایران گرفت. همچنین محور اصلی کودتا انگلیس و مهره‌هایش در ایران بودند و انگلیسی‌ها بودند که صحنه‌گردان این‌کودتا بودند و توانستند آمریکایی‌ها را هم با خود همراه کنند.

یکی از منابع مطالعاتی خوب و قابل استناد درباره تاریخ پهلوی که کودتای 28 مرداد را هم شامل می‌شود، خاطرات ارتشبد حسین فردوست یکی از چهره‌های مهم اطلاعاتی رژیم پهلوی است که توسط انتشارات موسسه مطبوعاتی اطلاعات منتشر شده و طی سال‌های گذشته بارها تجدیدچاپ شده است. این‌کتاب در حال حاضر با نسخه‌های چاپ سی و پنجم در بازار نشر حضور دارد. البته کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» که خاطرات فردوست را شامل می‌شود، کتابی نیست که به‌طور مستقل و متمرکز به کودتای 28 مرداد پرداخته باشد. بلکه این‌ماجرا موضوع یکی از فصول آن است که فردوست در آن، توضیحات و ناگفته‌های جالبی را مطرح کرده است.

پیش از ورود به بحث کودتای 28 مرداد در خاطرات فردوست، بد نیست به موضوع پربسامد دخالت‌ها و عزل‌ونصب‌های انگلستان در تاریخ ایران اشاره کنیم که در پرونده بررسی کتاب «آخرین روزهای رضاشاه» هم مورد بررسی قرار گرفت و نمونه بارزش قسمت پنجم و پایانی این‌پرونده بود: «نخست‌وزیر انگلیس پس از اخراج رضاخان: دیکتاتور را بیرون کردیم!»

***

ارتشبد حسین فردوست در صفحه 176 کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، عملیات سقوط محمد مصدق را با کودتای 28 مرداد 1332، برنامه‌ریزی مشترک انگلیس و آمریکا می‌خواند و آن را سرآغاز دیکتاتوری 25 ساله محمدرضا پهلوی عنوان می‌کند. او می‌گوید: «به اعتقاد من، در کودتای 28 مرداد، نقش اصلی با انگلیسی‌ها بود. سپهبد فضل‌الله زاهدی مامور انگلیسی‌ها بود، سرلشکر حسن اخوی (طراح کودتا) انگلیسی و مغز متفکر گروه ارفع بود، رشیدیان‌ها هم انگلیسی بودند. و بالاخره انگلیسی‌ها موفق شدند موافقت آمریکا را با سقوط مصدق جلب کنند و کرمیت روزولت (مقام سیا) برای حسن اجرای کودتا وارد تهران شد.»

* کودتایی که قرار بود 25 مرداد به ثمر برسد

اما نکته جالبی که باید به آن توجه داشت و فردوست هم در خاطراتش به آن اشاره کرده این است که کودتای 28 مرداد، پیشینه ناموفقی هم داشت که مربوط به 25 مرداد است. یعنی محمدرضا پهلوی تلاش کرد روز 25 مرداد کودتا را به سرانجام برساند اما چون کودتای 25 مرداد شکست خورد، با مقدمه‌چینی و یاری بیگانگان در روز 28 مرداد به ثمر رسید. فردوست در صفحه 177 کتاب خاطراتش نوشته:

«سرتیپ ریاحی وزیر دفاع، از ماوقع مطلق می‌گردد و واحدهای وفادار به مصدق را به 3 پادگان فوق اعزام و 3 واحد کودتا را بدون برخورد خلع سلاح و زندانی می‌کند. در این‌اقدام، ریاحی شخصا در یکی از پادگان‌ها حاضر می‌شود. سرلشکر سپه‌پور فرمانده نیروی هوایی، برای خلع سلاح پادگان دیگر می‌رود و در پادگان سوم سرتیپ محمود امینی فرمانده ژاندارمری خلع سلاح را انجام می‌دهد.

در این‌زمان، شاه همراه با ارتشبد خاتمی (در آن‌زمان سرگرد و خلبان هواپیمای اختصاصی بود) و آتابای (که در آن‌زمان پیشکار بود و بعدا معاون دربار شد) و ثریا، به نوشهر رفته و منتظر عکس‌العمل مصدق بود. صبح روز 25 مرداد شکست کودتا تلفنی به اطلاع محمدرضا می‌رسد و او به بغداد فرار می‌کند.»

* شاه نمی‌خواست برگردد

در صفحه 179 خاطرات حسین فردوست فرازهای جالبی درباره شرایطِ پس از فرار محمدرضا پهلوی به چشم می‌خورد؛ ازجمله فرازی که صحبت از گفتگوی فردوست و رئیس شعبه ایران سازمان جاسوسی MI6 است. فردوست می‌گوید: «بعدها رئیس MI6 ایران به من گفت که در آغاز این‌مذاکرات (مذاکرات برای بازگشت شاه به ایران)، محمدرضا مراجعت به تهران را نمی‌پذیرفت و به آمریکایی‌ها پیشنهاد می‌کرد که یک فرد نظامی را برای این‌کار در نظر بگیرند. آمریکایی‌ها نیز کار را تمام‌شده می‌دیدند و اصراری در مراجعت محمدرضا نداشتند، ولی انگلیسی‌ها به بازگشت محمدرضا اصرار کردند. این‌اطلاع مربوط به سال 1340 و دومین سفری است که برای آموزش اطلاعاتی به انگلستان داشتم. در این‌سفر، رئیس MI6 ایران شبی مرا برای شام به رستورانی واقع در یک‌کشتی در رود تایمز دعوت کرد. او حین صحبت گفت: «آمریکایی‌ها واقعا قصد داشتند یک افسر واجدالشرایط را جایگزین مصدق کنند ولی ما آنها را راهنمایی کردیم و گفتیم که هرچه جستجو کرده‌ایم در ایران افسری که مورد قبول همه ارتش باشد وجود ندارد و لذا بهترین کار این است که شاه به ایران بازگردانیده شود، زیرا هیچ فردی موقعیت او را در بین افسران ندارد. آمریکایی‌ها پذیرفتند و لذا در رم با او تماس گرفتند و ترتیب حرکتش را به تهران دادند.»

ارتشبد حسین فردوست

مقام انگلیسی در ادامه گفتگو با فردوست به او می‌گوید: «ما بودیم که آمریکایی‌ها را به انجام کودتا ترغیب کردیم و گفتیم که اگر دیر بجنبیم در ایران یک‌کودتای کمونیستی پیروز می‌شود و لذا برای نجات ایران باید مصدق برکنار و شاه را بازگرداند و آمریکایی‌ها نیز نظر ما را پذیرفتند.» یکی از جملات این‌جاسوس انگلیسی به فردوست هم بسیار جالب است: «حال می‌بینی که انگلیسی‌ها خیلی بدجنسند و هرکاری بخواهند می‌کنند.» (صفحه 180)

* وقتی انگلیسی‌ها ایران را پر کرده بودند

در فرازی از خاطرات فردوست درباره کودتای 28 مرداد به این‌نکته برمی‌خوریم که یکی از پایه‌های مهم کودتا، برادران رشیدیان (سیف‌الله، قدرت‌الله و اسدالله) بودند. پدرشان حبیب‌الله رشیدیان از ماموران سفارت انگلیس بود و هرسه‌پسر خود را نیز مامور آن‌ها کرد. این‌خانواده ثروت زیادی داشتند و در تهران صاحب خانه‌های متعدد بودند. این‌سه‌برادر به وضوح برای انگلیس کار می‌کردند اما برادر کوچک‌تر یعنی اسدالله بیشتر به کاخ می‌رفت و با اشرف خواهر شاه معاشرت داشت. اصناف تهران در اختیار اسدالله بود و بعدها بانکی به‌نام بانک اصناف تاسیس کرد. فردوست می‌گوید سه‌برادر مورد اشاره تحصیلاتی نداشتند و از نظر درستکاری و صداقت هیچ وقت مورد اطمینان نبودند.

فردوست نقش برادران رشیدیان را در کودتا این‌گونه تشریح می‌کند که دسته‌جات غیرنظامی و اصناف را به خیابان‌ها بکشانند. رشیدیان‌ها هم توانستند جمعیتی حدود 5 تا 6 هزار نفر را راهی خیابان‌ها کنند. «زنی (ملکه اعتضادی) را هم پیدا کرده بودند که متخصص تحریک و تهییج بود و چادرش را به کمر بسته و روی جیپ سخنرانی می‌کرد. دسته فوق از خیابان نادری به طرف خانه مصدق حرکت کردند. دسته دیگر ورزشکاران باشگاه تاج بودند که سرتیپ خسروانی (سپهبد و رئیس تربیت بدنی شد) توانست به رهبری شعبان بی‌مخ آن‌ها را به حرکت درآورد. سربازان گارد جاویدان، که توسط ریاحی در شب 25 مرداد خلع سلاح شده بودند، نیز به جمیعت پیوستند.

* منت‌گذاشتن انگلیسی‌ها بر سر محمدرضا پهلوی

راوی کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در فرازی که قصد دارد بحث کودتای 28 مرداد را جمع‌بندی کند دوباره به خاطره دیدارش با رئیس شعبه ایران MI6 برمی‌گردد و می‌گوید «به نظر من سخنان رئیس ایران MI6 به من در سفرم به انگلیس به این منظور بود که من به محمدرضا بگویم تا بداند که انگلیسی‌ها بازگشت او را به ایران (به جای استقرار یک دیکتاتور نظامی) پیشنهاد کرده‌اند و لذا اعاده مجدد سلطنتش را نیز مدیون آنهاست. اگر دخالت انگلیسی‌ها نبود، آمریکایی‌ها امثال زاهدی و تیمور بختیار را بر محمدرضا ترجیح می‌دادند. به هرحال، حدود یک و نیم سال پس از کودتا، زاهدی کنار زده شد و مجبور به ترک ایران شد و با عنوان تشریفاتی «سفیر السفراء» به ژنو رفت. در آنجا او هیچ‌کاری انجام نمی‌داد جز اخذ وجوهات گزاف ماهیانه و عیاشی.» (صفحه 183 به 184)

کودتایی که بنا بود 25مرداد به ثمر برسد و شاهی که نمیخواست برگردد 2