پنج‌شنبه 8 آذر 1403

گفت‌وگوهای فرهنگی تمدن‌ساز در جهان اسلام برای احیای گذشته

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
گفت‌وگوهای فرهنگی تمدن‌ساز در جهان اسلام برای احیای گذشته

گفت‌گو منشأ تغییر جهت اساسی در توجه به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های خاص جوامع اسلامی است و گفت‌وگوی درون تمدن اسلامی می‌توان بهترین راه برای بررسی راه‌های احیای آن باشد.

گفت‌گو منشأ تغییر جهت اساسی در توجه به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های خاص جوامع اسلامی است و گفت‌وگوی درون تمدن اسلامی می‌توان بهترین راه برای بررسی راه‌های احیای آن باشد.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: طاهره جهان‌پرور نویسنده و پژوهشگر یادداشتی با عنوان «گفت‌وگوهای فرهنگی تمدن‌ساز در جهان اسلام» نوشته و در آن به وجوه و تاثیرات گفتگوی درون‌تمدنی در جهان اسلام پرداخته است. انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی، گفتگو و همگرایی مسلمانان از جمله موضوعات و کلیدواژه‌هایی است که در این‌یادداشت به آن‌ها پرداخته شده است.

انتشار و مطالعه این‌یادداشت که در مهر منتشر می‌شود، در ایام هفته وحدت و نزدیک بودن به سالروز میلاد نبی اکرم (ص) بی‌لطف نیست.

در ادامه مشروح این‌یادداشت را می‌خوانیم:

مفهوم‌سازی تمدن نوین اسلامی و جایگاه بخشی به آن در نظام بین‌المللی و کسب قدرت جهانی متاثر از ظرفیت‌های تمدنی و فرهنگی کشورهای اسلامی در کانون نظریه‌پردازی حوزه دیپلماسی فرهنگی بین‌المللی کشور در طی چند سال اخیر قرار دارد. تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی، موجودی زنده، پویا و بالنده است که با وجود فاصله گرفتن از دوران اوج و تحمل رنج بسیار در دوران زوال و انحطاط، به طور دائم در جستجوی احیای ابعاد و جلوه‌های تمدنی خویش بوده است.

رقابت‌های تمدنی بین تمدن‌های بزرگ در عرصه جهانی، در شرایطی که جامعه بشری با بحران‌های سترگ و بنیادی روبه‌روست، جهان اسلام را در مرحله گذار قرار داده است. جهان امروز، جهانی جدید است که در آن جوامع، فرهنگ‌ها، حکومت‌ها و اقتصادها به یکدیگر نزدیک شده‌اند؛ این موضوع همچنان که به قدرت هژمون امکانات خاصی برای اعمال قدرت می‌بخشد، برای آن محدودیت‌های خاصی نیز ایجاد می‌کند؛ اما در این‌جهان چندقطبی مجموعه جهان اسلام از ظرفیت‌های مهمی برخوردار است. جهان اسلام کلیتی است گسترده از ملیت‌های متعدد و با توانایی‌های مختلف که در چارچوب دین اسلام و قالب فرهنگ و تمدن اسلامی تعریف می‌شوند. این مجموعه با توجه به روند تحولات در نیمه دوم قرن بیستم و متأثر از ظرفیت‌های خود از نقش و تأثیرگذاری مهمی برخوردار شده است. ساموئل هانتینگتون نیز معتقد است که «مسلمانان به‌گونه‌ای چشمگیر به‌سوی هدایت اسلامی می‌روند و تأکید دارند اسلام تنها راه‌حل است. احیای تمدن اسلامی تلاشی برای یافتن راه‌حل، نه در ایدئولوژی غربی، بلکه در اسلام مدرن است که فرهنگ غربی را رد می‌کند و تعهد به اسلام را راهنمای زندگی در جهان مدرن می‌داند.»

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی نظام دوقطبی و تقویت منطقه‌گرایی در نظام بین‌الملل، فرصت مناسبی برای کشورهای اسلامی به‌منظور احیای مجدد تمدن اسلامی و مطرح کردن مسلمانان به عنوان یک قطب مهم قدرت در جهان آینده فراهم شده است و تحقق این مهم مستلزم وحدت و همگرایی کشورهای اسلامی به‌عنوان نقش‌آفرینان اصلی احیای تمدن اسلامی است. ایران اسلامی در سیاست خارجی خود، همواره از همگرایی ملل مسلمان حمایت کرده است و در سیاست اعلامی خود برای تحقق آموزه‌های انقلاب جهت رهایی ملل محروم و تحت ستم از سلطه قدرت‌های استکباری، تلاش‌هایی را انجام داده است. انقلاب اسلامی ایران همواره منادی وحدت اسلامی و اتحاد مسلمانان جهان بوده است. هدف آرمانی انقلاب اسلامی، ایجاد دولت بزرگ اسلامی است که بتواند همه سرزمین‌های اسلامی را در خود جای دهد و یک قدرت مستقل ایجاد کند. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که رقابت‌ها و فراتر از آن تعارضات میان کشورها و دولت‌ها وجه شاخص آن است. در این برداشت تعارضی اجتناب‌ناپذیر میان استلزامات هویت ملی و نیاز به اجتماع جهان مبتنی بر همبستگی و همزیستی سیاسی فرض گرفته می‌شود که نتیجه آن هویت ملی در برابر هویت اجتماعی جهانی است.

این‌میان، برداشت‌های سازه‌انگاران بسیار راهگشا است. هم نشان می‌دهد که وضع موجود، وضعی تاریخی و برساخته و قابل تغییر است و نیز چگونگی شکل‌گیری گروه‌ها و جوامع اجتماعی جدید بین‌المللی را به نمایش میگذارد. آنچه در این میان می‌تواند به رفع کلیشه‌سازی‌ها، تعصبات و پیشداوری‌ها و بیرون‌گذاری و... کمک کند، گفت‌وگوست. گفت‌وگوی فرهنگی می‌تواند زمینه تغییر هویت‌ها در نظام بین‌الملل و شکل‌گیری کنشگران اجتماعی را فراهم کند، زیرا با افزایش تماس‌ها و تعاملات، نادرستی برداشت‌های یکپارچه‌انگارانه روشن می‌شود، کلیشه‌ها جای خود را به برداشت‌های واقع‌بینانه‌ای می‌دهند که نشان از تکثر، ناهمگونی و ناهمگنی در طرف مقابل دارند.

گفت‌وگو می‌تواند پیوندهای عاطفی مثبتی بین طرفین برقرار کند که این خود بمعنای مشروعیت و اعتبار دادن همگن خودی به طرف مقابل است و این امر زمانی به سرمنزل حصول میرسد که گفت‌وگو میان کسانی باشد که به فهم جوامع دیگر از مسائل علاقمند باشند. گفت‌وگو شباهت‌های میان خود و دیگری و نیز تفاوت‌های خود و دیگری را نشان می‌دهد که نوعی ارزیابی جامعه خود و دیگری را دربردارد. نتیجه این نوع از گفت‌وگو، تعریف وسیع جوامع طرف گفت‌وگوست. در واقع، گفت‌گو میان جوامعی است که به نوعی با ارزش‌ها، شناخت و فرهنگ جوامع مقابل آشنا هستند. گفت‌وگوی فرهنگی زمینه‌ساز شکل‌گیری هنجارها، رویکردها و انتظارات مشترک است. از منظر راهبردی، «گفت‌وگوی فرهنگی» شعار یا تعارف سیاسی پیش پا افتاده نیست، بلکه فراخوانی‌ست تا مرزبندی‌های کهن فرهنگی را طی کند و بتواند نه فقط معیارهای سنجش درست و نادرست و جهان‌بینی‌های دیگر را بهتر درک نماید، بلکه با سهم خاص و منحصر به فرد خود در میراث فرهنگی مشترک اسلامی آشنا شود؛ زیرا فرهنگ‌های جوامع اسلامی از یکدیگر تاثیر پذیرفته و به یکدیگر غنا بخشیده‌اند.

گفت‌وگو نشانه‌ای از میزان عقلانیت و پختگی کنشگران اجتماعی و سیاسی است و هر اندازه عقلانی‌تر عمل کنند، گستره و قدرت گفت‌وگو و عقلانیت و پختگی نیز در جامعه اسلامی بیشتر خواهد شد. اما گفت‌وگوی فرهنگی به مفهوم مذاکره با نمایندگان دولت‌ها نیست، بلکه باید در این عرصه به عنوان تمدن عمیق و بسیار گسترده اسلامی، با نمایندگان و متفکران دیگر تمدن‌های جامعه بشری به گفت‌وگو نشست؛ از دید بسیاری از تحلیلگران، مهم‌ترین مراکز فکرساز برای بخش‌های راهبردی و کاربردی در عرصه جهانی‌سازی تمدن نوین اسلامی، مراکز علمی تصمیم‌ساز هستند که حتی الویت‌ها را به دولت‌ها و سیستم‌های سیاسی تحمیل می‌کنند؛ بنابراین یکی از محورهای اساسی همگرایی کشورهای اسلامی، مربوط به نخبگان فکری و صاحب نظران کشورهای اسلامی است؛ زیرا اگر همفکری نخبگان به نتایج ملموسی برسد، امکان و ظرفیت‌های همگرایی ملت‌های مسلمان نیز افزایش می‌یابد. لذا، ضرورت آینده پژوهی و داشتن چشم‌اندازی ایده‌ال و آرمانی از سوی نخبگان امری اجتناب‌ناپذیر است و پر کردن شکاف تمدنی و ایجاد تفاهم بیناذهنی در شناخت کیستی و چیستی اسلام و مسلمانان و در نهایت دستیابی به احیا و بازسازی آرمان تمدن نوین اسلامی نیازمند تعریف روشن و مشخص از دیپلماسی گفت‌وگوست.

گفت‌وگو منشأ تغییر جهت اساسی در توجه به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های خاص جوامع اسلامی است و گفت‌وگوی درون تمدن اسلامی برای بررسی راه‌های احیای آن دوران با شکوه می‌تواند بهترین مسیر برای همگرایی جهان اسلام باشد و آثار مثبتی را در حل سایر اختلافات داشته باشد و از آنجا که تمدن اسلامی نیمه میانی جهان را اشغال کرده، هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر تجارت تاریخی، می‌تواند گفت‌وگو با تمدن‌های مختلف را به عهده بگیرد.