یادداشت | هدیه نوروزی ولی فقیه به دولت و ملت تحولخواه
یک کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان «هدیه نوروزی ولی فقیه به دولت و ملت تحولخواه» به تبیین سخنان نوروزی رهبر انقلاب پرداخت.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، داود مهدوی زادگان استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با اشاره به سخنان نوروزی رهبر معظم انقلاب نوشت: در اولین روز نوروز 1402 پس از سه سال وقفه - به دلیل شیوع بیماری کرونا - ولی فقیه مطابق سنت حسنهای که بر جای گذاشتهاند، در حرم رضوی با مردم ایران بویژه زائران امام رضا علیه السلام به ایراد سخنرانی روشنگرانه پرداختند.
تفسیری بر بیانات رهبر انقلاب در حرم رضوی؛ عزت ملی بهمنزله کرامت فردی و جمعیسخنرانی خوب هدیهای ارزشمند از سوی خطیب اندیشمند به مخاطبان است. انتظار چنین هدیهای در آغازین روز سال نو از حاکم اسلامی عدالت خواه، امری بدیهی و پسندیدهای است. مردم منتظر آناند که ببینند ولی فقیه در چنین روزی چه هدیه معنوی راهگشا و روشنگرانهای را تقدیم میکند. این است که رهبری با استمداد از فیض وجودی حرم رضوی و دعای تحویل سال هدیه نوروزیشان را تقدیم کرده شکرگزار خداوند سبحان است: «خدا را سپاسگزارم که در این مرکز مهم و پایگاه معنویت و محل تنزل ملائکهی الهی با شما مردم عزیزمان، مردم مؤمن و پُرانگیزه، مجاور و زوار ملاقات میکنم» (بیانات: 1/ 1/ 1402).
آنچه که در دهه نود بر سرنوشت ملت انقلابی رقم خورد و موجب شکل گیری خواست ملی گردید همانا تغییر وضع موجود یا همان اصل تحول است. تحول خواهی یک اصل انقلابی است و بنیان و اساس انقلاب بر همین اصل استوار است. بنابراین، تحول خواهی ملی نوعی احیا و پاسداشت آرمانهای انقلاب و تجدید روحیه انقلابی است. همت و تلاش همه دولتهای پس از انقلاب از آن جهت که با روحیه انقلابی کارهای بزرگی را به سرانجام رساندند؛ ستودنی و قابل تقدیر است. اما این موجب نمیشود که نقاط ضعف و کاستیهای آنها را نادیده انگاریم و چاره اندیشی نکنیم.
چنانکه اساس سخنرانی نوروزی ولی فقیه پیرامون همین مساله دیدن نقاط قوت و ضعف دولت و ملت بوده است. دههی نود شمسی از نظر رهبری و مردم علیرغم همه پیشرفتهایی که به همراه داشته است، آنچنان شایسته و بایسته نبود. به عبارتی شدت صورت انقلابی در آن کم شده بود. دولت مردان از روحیه انقلابی قدری فاصله گرفته بودند و کمتر پیگیر اساس روحیه انقلابی؛ یعنی تحول خواهی بودند. انتظار ولی فقیه و مردم تغییر وضعیت موجود و اصلاح امور بود ولی این انتظار عمومی کمتر مورد توجه واقع می شد.
به همین خاطر، مردم در انتخابات 1400 به نامزدی رأی مثبت دادند که خواهان تغییر وضع موجود و ایجاد تحولات اساسی درشیوه و عملکرد دولت بود. تحول خواهی خواسته یکپارچه دولت سیزدهم و ملت است. از این رو، ولی فقیه با درک عمیق از ضرورت تحقق چنین خواسته ای مستنداً به دعای تحویل سال (یا مُحَوِلَ الحَولِ وَ الاَحوالِ حَوِل حالَنا اِلی اَحسَنِ الحال) مسأله تحول را موضوع بیانات خود قرار می دهند. در واقع، تبیین حکیمانه مساله تحول هدیه معنوی رهبری به دولت و ملت تحول خواه انقلابی در نوروز 1402 است.
فرمایشات ولی فقیه نوعی جهاد تبیین در موضوع تحول و تحول خواهی است. سعی بلیغ ایشان به گونهای است که اندیشه ورزان انقلابی بویژه جوانان فکرورز را تحریض نموده تا این بحث را پی گرفته در گسترهای وسیعتر بدان بپردازند. به همین دلیل در خطاب به جوانان بر این مساله تاکید ورزیدند: «خب، من حالا امروز این مسئله را مطرح میکنم و بعضی از زوایای این مسئله را بحث میکنم، [منتها] ادامهی بحث و دنبالهی بحث به عهدهی شما است؛ به عهدهی شما جوانها است، به عهدهی شما صاحبان فکر است، به عهدهی شما دانشجویان و دانشگاهیان است؛ باید بنشینید بحث کنید». از این رو، رهبری روشمندانه با طرح پرسش های اساسی و بیان لوازم آن، پژوهش در باب تحول را صورت بندی کردند تا تحقیقی علمی از سوی جوانان و اندیشمندان انقلابی شکل بگیرد.
ولی فقیه تحول را به معنای دگرگونی و تغییر حال و وضع معنا کرده است. لکن این معنای کلی فی نفسه نمیتواند ماهیت تحول خواهی را مشخص کند. زیرا تحول خواهی امر واحدی نیست و صورت بندیهای مختلفی را میتوان برای آن مفروض داشت. لذا وقتی ایشان می فرماید که «ما تحول را از خدا میخواهیم»، ماهیت تحول خواهی دینی را مد نظر دارند. این نوع از تحول که ماهیت خدا بنیادی دارد، در مقابل تحول خواهی خود بنیاد قرار میگیرد. تحول خدا بنیاد معطوف به اراده و خواست الهی است و از آموزه های و حیانی سیراب میشود.
بخلاف تحول خود بنیاد که مستقل از وحی صرفاً متکی به عقل خود بنیاد به سامان دهی و تحول امور می پردازد. لکن رهبری در همین ابتدای بحث، باور غلطی را که پیرامون تحول خدا بنیاد در افکار عمومی شکل گرفته است، اصلاح میکند. و آن باور غلط این است که باید کار را به خدا واگذار کرد و منتظر تحقق تحول بمانیم. گویی ماهیت خدا بنیادی تحول، دخالت عاملیت انسان را تماماً نفی می کند. حال آن که هویت خود بنیادی عاملیت انسان نفی می شود نه نفس عاملیت انسان. به عبارت دیگر، بر نقش عاملیت خدا بنیادی انسان تاکید می شود.
این است که ولی فقیه بر این نکته اساسی مغفول مانده در ذهنیت خیلی ها تاکید دارند که از خدا خواستن به معنای بی عملی و تلاش نکردن نیست. تلاش انسان هم لازم و ضروری است بلکه ایشان تحقق اراده الهی بر فیض تحول را مشروط به تلاش می دانند. تا تلاشی در میان نباشد، برکت تحول از سوی خداوند بر آدمیان نازل نمی شود: «ما تحول را از خدا میخواهیم، لکن بایستی خودمان هم تلاش کنیم؛ تلاش ما است که موجب میشود خدای متعال تفضلاتش را شامل حال ما بکند و این مطلوب را برآورده کند». این فرمایش ولی فقیه بازخوانی و احیای باور درستی است که در قالب ضرب المثل «از تو حرکت، از خدا برکت» در فرهنگ عمومی نهادینه شده است.
بسیج عمومی برای ایجاد تحول خدا بنیاد به کار فکری با جامعه نیاز دارد. باید افکار عمومی پذیرای چنین تحولی باشد. افکار عمومی عرصه ای است که همه نوع ذهنیت های درست وغلط حضور دارند و چنین نیست که اندیشه های ناب دینی به سادگی در ذهنیت های جمعی پاگیر شود. اگر گفتگویی با افکار عمومی بر قرار نشود، ایده های خوب خیلی سریع به حاشیه رفته فراموش می شوند. تحول خدا بنیاد برترین ایده اجتماعی است ولی باید افکار عمومی پذیرای آن باشد.
علی الخصوص که این ایده ناب اجتماعی رقیبانی دارد که به هیچ اصل اخلاقی و عدالت جویانه پایبند نیستند. آنها برای سلطه بر افکار عمومی وجلوگیری از نشر اندیشه های وحیانی دست به کار غیر اخلاقی از جمله دروغ و فریب و افتراء و تحریف می زنند. بنابر این نمیتوان افکار عمومی را به حال خود گذاشت و منتظر استقبال عمومی ماند. هیچ پیامبری بر این شیوه عمل نکرده اند.
بلکه همه رسولان در راه تبلغ رسالت الهی مامور به رجوع و گفتگو با طواغیت و اقوام بوده اند. آنچنانکه موسی و هارون علیهما السلام مامور به رفتن نزد فرعون شدند: «اذهَبَا اِلَی فِرعَونَ اِنَهُ طَغَی» (طه: 43). به همین خاطر، ولی فقیه گفتگو با افکار عمومی را شرط لازم تحقق هر گونه آموزه ناب دینی، از جمله تحول خواهی خدا بنیاد دانسته است و بر این امر تاکید ورزیده است: «اگر افکار عمومی استقبال نکند از یک فکر، این فکر به عمل و تحقق نمیرسد؛ صرفاً یک امواجی در فضا خواهد بود، یک چیزی انسان میگوید، بعد هم فراموش میشود؛ یا چند سطر بر روی کاغذ [خواهد بود]. برای اینکه خواستهها و مطالبات بزرگ تحقق پیدا بکند، باید با مردم، با صاحبان فکر، با افکار عمومی مردم مطرح بشود» (بیانات: 1/ 1 / 1402). بنابر این، رسانه های حاکمیتی و اندیشمندان انقلابی بویژه جوانان متعهد به انقلاب و نظام اسلامی در زمینه بسط اندیشه اسلام انقلابی موظف به گفتگو با افکار عمومی هستند. همانطور که گفته شد تحول خواهی صورت بندی واحدی ندارد تا مجبور به تمایز نشویم. در تقسیم بندی کلی تحول خواهی به دینی و غیر دینی تقسیم می شود. هر قدر که تحول وحیانی یکپارچه و هویت واحدی دارد، تحول غیر دینی متکثر و متناقض ومتضاد هم هستند. لذا باید مراقب مرزهای مفهومی و مصداقی تحول دینی با سایر تحول خواهی ها بویژه تحول خواهی که با اندیشه ناب انقلاب اسلامی خصومت و دشمنی می ورزد، بود. به فرموده ولی فقیه دشمن نیز در پی ایجاد تحول در جامعه اسلامی است.
او نیز خواهان دگرگونی و تغییر حال و وضع جامعه است: «دشمنان نظام اسلامی هم میگویند دگرگونی، آنها هم دنبال دگرگونی هستند، [اما] دگرگونی مورد نظر آنها درست نقطهی مقابل آن چیزی است که مورد نظر ما است». از آنجا که دشمن با هر آنچه که نماد انقلاب و نظام اسلامی است، خصومت می ورزد، تلاش گسترده ای در جهت تخریب و تحریف آنها را دارد و در پی تغییر افکار عمومی به سمت و سوی دیگری است: « هدف آنها حذف همهی چیزهایی است که مردم را به یاد انقلاب و به یاد اسلام میاندازد؛ اسلام ناب و اسلام انقلابی. آنها با تکرار نام امام مخالفند، با مطرح شدن تعالیم امام مخالفند، با مسئلهی ولایت فقیه مخالفند، با بیستودوم بهمن مخالفند، با روز قدس مخالفند، با انتخابات در جمهوری اسلامی و حضور پُرشور مردم مخالفند، با هر چیزی که نشانهای از اسلام انقلابی و جمهوری اسلامی در آن پُررنگ است مخالفند؛ نظرشان تغییر این چیزها است». ولی فقیه تحول مد نظر دشمن را اینگونه خلاصه کرده است: «به طور خلاصه، هدف دشمن تبدیل مردمسالاریِ اسلامی به یک حکومت باب میل استکبار است». بنابر این، تحول خواهی انقلابی به این است که هر چیزی که نشانهای از اسلام انقلابی و جمهوری اسلامی دارد، در ذهنیت و عینیت جامعه سیاسی استوار تر و عمق معنایی بیش از پیش پیدا کند. باید مراقب بود که تحول خواهی خدابنیاد با تحول خواهی خودبنیاد که اصلیترین دشمن انقلاب و نظام اسلامی است، هم داستان و هم راستا نشود. اگر چنین چیزی اتفاق افتد؛ تحول خواهی انقلابی به انحراف رفته است. به همین خاطر رهبری هشدار داده است که راه درست تحول انقلابی تقویت نقاط قوت و اصلاح نقاط ضعف است.
این کار هوشیاری همه عوامل و نیروهی انقلابی را می طلبد. باید هشیار بود که به جای رفع نقاط ضعف بر نقاط قوت انقلاب و نظام اسلامی ضربه نزنیم: «اگر هوشیار نباشیم، غافل باشیم، به عنوان تحول، به نام تحول ممکن است به نقاط قوت خودمان ضربه بزنیم؛ انسان این را گاهی مشاهده میکند. بعضی هستند دلسوز نظام، علاقهمند به نظام اسلامی و به انقلاب اما گاهی غفلت میکنند، برای اینکه یک حرکت خوب را، حرکت اصلاحی را انجام بدهند، بیدقتی میکنند و به نقاط قوت ضربه وارد میکنند».
از این رو، ولی فقیه ضمن آنکه شناخت نقاط قوت را ضروری دانسته به بیان نمونه هایی از آنها که در تجربه جمهوری اسلامی به دست آمده اشاره می کند. اساسی ترین نقطه قوت ایران قوی این است که بنیه جامعه و نظام اسلامی مستحکم است. ریشه این استحکام به ایمان بالا و اعتماد به نفس مردم ایران باز می گردد: « ملت ایران باایمان است، با عزت نفس است، با اعتماد به نفس است؛ اینها موجب شده است که ساخت درونی ملت ایران و نظام اسلامی استحکام پیدا کند».
ایشان به درستی یکی از نشانه های وجود چنین نقطه قوتی را در شکست توطئههای دشمنان انقلاب و نظام اسلامی میداند. جدیدترین این توطئهها، اغتشاش پائیز 1401 بود که اگر هر نظام انقلابی و سرکش دیگری مبتلا به چنین جنگ ترکیبی گستردهای میشد، سرنگونی آن حتمی بود: «اولین نشانه، غلبهی ملت ایران بر زنجیرهی خصومتهای پیدرپیِ چنددهساله است. شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام انقلاب را سراغ دارید که توانسته باشد سالهای متمادی در مقابل ضربات قدرتمندترین کشورهای دنیا بِایستد، مقاومت کند و به زانو در نیاید؟
ملت ایران در مقابل این زنجیرهی طولانیِ توطئههای دشمن و حیلههای دشمن توانست محکم بِایستد؛ در مقابل کودتا، در مقابل تحریم، در مقابل فشارهای سیاسی، در مقابل تهاجم رسانهای؛ این تهاجم رسانهای که برای ایرانهراسی و انقلابهراسی در دنیا راه انداختهاند، بیسابقه است؛ چنین چیزی هرگز وجود نداشته.... یک مثال واضحِ جلوی چشم همه، در همین اغتشاشهای اخیر [است] که چند ماه قبل از این، اغتشاش راه انداختند و همه هم وارد شدند؛ ببینید! اینها نکات مهمی است» (بیانات: 1/ 1/ 1402).
رهبری بر پایه همین سبک و سیاق بحث تحول به ذکر نمونههایی از نقاط اساسی قوت و ضعف دولت و مردم اشاره فرموده است. به هر روی، بدون تردید این بیانات بهترین هدیه نوروزی است که میتواند از سوی ولی فقیه به دولت و جامعه اسلامی تقدیم شود. باید دولت و ملت تحولخواه این هدیه معنوی را مغتنم بشمارد و سال نو را که با بهار قرآن مصادف شده است بر مبنای آن آغاز نماید و گام به گام تا انتهای سال و سالهای بعد پیش رود. انشاء الله