یک شهر و چند نرخ
تهران - ایرنا - این روزها قصه پر غصه یک شهر و دونرخ" را فرامو ش کرده وکتاب تازه " یک شهر و چند نرخ "را پیش روی خود گشودهایم! قاعده خود ساخته و من در آوردی که خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکردیم، درمیدان عمل، حسابی جای پایی باز کرده و سکه رایج شده است!
اگر نگوییم همه، دست کم تعداد بیشماری از شهروندان، در حوزه فرهنگی زبان شیرین پارسی، به ویژه ته ماندههای یکی دو، سه، نسل پیشین، چونان: منی، با "آموزه ی: یک شهر و دو نرخ" و چگونگی کاربردش آشنایند و به دفعات و ای بسا روزانه در فرهنگ گفتاریمان آن را برای بیان خواستههای خویش به کار بسته و می بندیم.
این روزها قصه پر غصه یک شهر و دونرخ" را فرامو ش کرده وکتاب تازه " یک شهر و چند نرخ "را پیش روی خود گشودهایم! قاعده خود ساخته و من در آوردی که خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکردیم، درمیدان عمل، حسابی جای پایی باز کرده و سکه رایج شده است!
تو گویی سر کلاف، از دستمان در رفته، اعضای ارکستر، هرکدام برای دل خود سازی مینوازد و با متر و معیار مورد نظر خود اندازه میگیرد.
! صدور دستور جلب احد از مدعیان حلقه موسوم به طب اسلامی، از جانب دادستان عمومی و انقلاب شهرستان انزلی بهانهای به دست داد، تا باهم سرکی به دو، سه دکان بازار بزرگ و بی در وپیکر این شهر "چند نرخی" کشیده و درد دلی داشته باشیم، از سر احساس درد.
خوب میدانم، با این ایماء و اشارهها و درد دلهای کهنه و رنگ و رو باخته، از من و تو و ما دردی، دوا نشده و به مثابه: آب در هاون کوبیدن" است. چه، اگر چنین نبود، نیازی به باز خوانی این داستان دنباله دار نبود، اماچه میشود، کرد؟ درراستای مصالح و منافع کشور، بنا به وظیفه شهروندی و به مصداق روایت زیبا و پر معنای «کلکم راع، و کلکم مسؤول عن رعیته (هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش میدهند، بازخواست خواهید شد.)» وصد البته با حفظ حرمت حریم زندگی خصوصی و عمومی، با عینک واقع بینی و بی آنکه سیاه و سپید به مسایل و مشکلات جامعه نگاه کنیم، نقصها، نبودها، کمبودها و راههای برون رفت از آنها را یاد آوری کرده، بگوییم و بنویسیم.
ماندهام، محکومیت این "طبیب خودخوانده" و مدعی "پدر طب اسلامی" از جانب حوزه علمیه قم، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، سازمان نظام پزشکی، جمعی از علمای دین و جماعتی از اندیشه ورزان را در بیزاری از مراسم کتاب سوزان دو ماه پیش شخصیتی خودشیفته هم او که این روزها حواریون اش "حضرت آیت الله تبریزیان، پدر طب اسلامی " خطاب اش می کنند، باور کنم، یامندرجات دادنامه اصدار یافته از شعبه 136 دادگاه کیفری2 شهر مشهد مبنی برمحکومیت 3 پزشک به 180 ضربه شلاق به اتهام:" توهین در فضای مجازی" آن هم در جریان یک دادرسی استثنایی کمتر از دوهفته ای و یا شکایت مسکوت مانده رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران به طرفیت این "آیت اله خود خوانده " را؟
من نمی گویم، اگر توهینی به شهروندی شده، نادیده گرفته شود، حرف من و میلیونها دلسوخته در این کشور حرف قانون است و بس و اینکه "مغز متفکر "، بانی و مسبب این حرکتی که همگان آنرا تقبیح کرده، "وهن" دین دانسته، برخلاف آموزههای اعتقادی قلمداد کرده، محکوم نموده و خواهان بر خورد قانونی با آن شده اند، کیست، آیا تاکنون از وی باز خواستی صورت گرفته؟
جایگاه دادستانهای محترم در دفاع از حقوق عمومی، آنگونه که در جریان کتاب سوزان و نسخه پیچیهای آنچنانی و ورود افراد بدون مسئولیت بر بالین بیماران در حال مرگ، شاهدیم کجاست؟ مانده ام، از نشان دادن بی محابای طبیب نمایی در قاب صدا و سیما و با اعتماد به نفس آنچنانی به هنگام بسیج ملی: کنترل فشار خون" که شهروندان را به خوردن "نمک! "توصیه میکند و نه تنها با وی برخوردی ولو در حد یک یاد آوری زبانی صورت نمیگیرد، که با احترام و سلام و صلوات بدرقه اش کرده ودعایش میکنند.
مانده ام، از اینکه این روزها من و تو ما و دنیا با هم و یکصدا فریاد میزنیم، برای سلامت خود و دیگران در خانه بمانیم و با خواهش و التماس شهروندان رابه "قرنطینه" میخوانیم. کسی منکر برگزاری بزرگداشت یک سرباز شناخته شده مام میهن نبوده و نیست. اذعان کنیم، در حالی که از بالا به پایین به خانه نشینی توصیه مان میکنند، انجام چنین مراسمی با هر توجیهی، آن هم در چنین موقعیتی چه پیامی برای افکار عمومی به همراه دارد؟ پرسش افکار عمومی این است، آیا چنین مراسمی را نمیتوانستیم به اقتضای موقعیت در مناسبتی، در قالب چهلم و یا به فرصت دیگر موکول نمائیم؟ تردیدی ندارم، که خانواده عزادار آن فرمانده شجاع که خدایش رحمت کند، در راستای رعایت قانون، توصیههای اکید بهداشتی مسئولان، حفظ سلامت خود و دیگران و تبعات سنگین احتمالی چنین مراسمی برای شهروندان راضی به بر گزاری آن، به این صورت، در چنین موقعیتی نبوده است.
ماندهام از اینکه چگونه میشود، به همین راحتی فردی بی مسئولیت و بدون مجوز وارد بخش بیماران مبتلا به ویروس کشنده موسوم به covid 19 شده و آن گونه که در کلیپ نشان داده میشود، تعدادی از این بیماران را از نزدیک دیدار و از باب تیمم و تبرک دستی به سر و صورت و لب ودهان شان کشیده و فیلمبردار همراه نیز با خیال راحت صحنههای ویزیت از بیماران بخت برگشته را ثبت و ضبط و از بیمارستان خارج شوند تا کلیپ مورد نظر را به دنیای مجازی ارسال و پیام پیروزمندانه "یافتم، یافتم "رابه دنیا فریاد بزنند.
مسئولان و کارکنان بیمارستان در زمان دیدار این بزرگوار و هیات همراه با این بیماران بخت برگشته کجا بودهاند و چه توجیهی برای جواب به عدم رعایت نظارت بر این مکان "ظاهرا" قرنطینه و کنترل شده، دارند؟ شهروندان بی پناه با چه دیدی به این واقعیت تلخ می نگرند؟
شما را به خدا دیدن این کلیپ پس از برگزاری مراسم "اقدام شجاعانه" کتاب سوزان جناب تبریزیان در آتش زدن کتاب هاریسون " بت بزرگ طب شیمیایی" بعنوان مهم ترین مرجع پزشکی داخلی روز دنیا و "نسخه پیجیهای" مثال زدنی در طبابت و بویژه در درمان هیولای حاضر و هم اینک عملکرد غیر قانونی احد از شاگردان وی و دفاع بدون استدلال "استاد!"از این دست پرورده و... 'چه ذهنیتی برای "دیگران" در ارتباط با جامعه اسلامی و اصولا جایگاه علم در میان مسلمانان بوجود آورده و میآورد. و چه گزکی بدست "آنان" داده و خواهد داد. آیا، نمی شد از وقوع چنین رویدادهای وهن آمیزی پیشگیری کرد؟ آیا نمیشد، با تدبیر به موقع و بدون وارد آوردن آسیبهای سنگین مادی و معنوی، زودتر آبی بر شعلههای سوزان این آتش جهالت ریخت؟
*س_برچسبها_س*