سه‌شنبه 6 آذر 1403

یک ملودرام با گرایش کمدی

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
یک ملودرام با گرایش کمدی

تهران - ایرنا - تازه‌ترین برنامه نمایش فیلم‌های خارجی در کانون فیلم خانه سینما این هفته به نمایش و نقد و بررسی فیلم «داستان ازدواج» محصول 2019 و به کارگردانی نوآه بامباک اختصاص داشت.

رضا حسینی در نشست بررسی فیلم «داستان ازدواج» ضمن اشاره به برخی اطلاعات حاشیه‌ای مربوط به «داستان ازدواج» این فیلم را «یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی سال» توصیف کرد و افزود: نوآه بومباک که در آثار قبلی خود نیز به مضمون‌هایی نظیر طلاق و خانواده‌های از هم پاشیده توجه نشان داده بود، این فیلم را بر اساس تجربه‌ی شخصی خود و اطرافیانش ساخته و ظاهرا برای ساخت آن تحقیقات فراوانی هم انجام داده است.

وی گفت: زمانی که فیلم‌برداری این فیلم به جریان افتاد فیلم‌نامه هنوز کامل نشده بود. با این وجود زمانی که بازیگران انتخاب شدند اسکارلت جوهانسن، لورا درن و آدام درایور که هرکدام به نوعی طلاق را تجربه کرده بودند تجربیات خود را با فیلم‌ساز در میان گذاشتند و به او کمک کردند تا فیلم‌نامه قوام پیدا کند.

در ادامه جلسه، آنتونیا شرکا نیز که به عنوان منتقد مهمان برنامه حضور داشت «داستان ازدواج» را «یک ملودرام با گرایش کمدی» دانست و افزود: نخستین چیزی که به ذهن تماشاگر می‌رسد، توجه به تضاد موجود میان عنوان فیلم و داستان آن است که به جای آن که درباره‌ی داستان ازدواج یک زوج باشد درباره‌ی مراحل و ماجراهای جدایی آن‌هاست.

وی گفت: حتی همان چند دقیقه‌ی اول نیز که فیلم، تصویری از یک خانواده‌ی خوش‌بخت را به نمایش می‌گذارد، در حقیقت، مرور و تصویرسازی بخش‌هایی از نوشته‌های شخصیت‌های محور داستان از توصیف همدیگر به حساب می‌آید. متن‌هایی که به توصیه‌ی مشاور خانواده نوشته شده تا آن‌ها را به یاد خوبی‌ها و نکته‌های مثبت و اخلاقی‌شان بیاندازد.

شرکا سپس «انتخاب این لحظه‌ها برای آغاز فیلم» را «جسورانه» توصیف کرد و افزود: روی پرده‌ی سینما معمولا عشق‌ها راحت‌تر روایت می‌شوند تا جدایی‌ها؛ و همین که یک فیلم دو ساعت و هفده دقیقه‌ای به روند فروپاشی یک زندگی زیبا پرداخته نیز این نکته را تایید می‌کند.

وی هم‌چنین گفت: «زوجی که در این فیلم می‌بینیم ظاهرا رابطه‌ی متمدنانه‌، مؤدبانه و خوبی دارند و به غیر از یکی دو مورد که با هم درگیر می‌شوند، نه تنها بنایشان بر تخریب دیگری نیست بلکه برخلاف آن‌چه که در اغلب جدایی‌ها دیده می‌شود سعی بر خراب کردن طرف مقابل از چشم تنها فرزندشان ندارند.

شرکا در ادامه‌ی صحبت‌های خود گفت: بر اساس آن‌چه که فیلم به تماشاگر خود نشان می‌دهد به نظر می‌رسد دلیل جدایی این زوج بر نداشتن مساله است! آن‌هم مساله‌ای که دست‌کم آشکار و عیان باشد.

وی افزود: ظاهرا چیزی آن‌ها را از هم جدا می‌کند که فیلم آشکارا به آن نمی‌پردازد و بیش‌تر در لایه‌های زیر و درونی زندگی آن‌ها جریان دارد. به عبارتی دیگر فیلم‌ساز به شکلی آگاهانه تصویر زنی را به نمایش می‌گذارد که در این زندگی به تدریج و به شکلی نامحسوس حذف یا کم‌رنگ شده است. نمود آن هم جایی است که وقتی نیکول (اسکارلت جوهانسن) در مقابل وکیل خود از مشکل‌اش صحبت می‌کند تصویر او با لباس‌های روشنی که پوشیده محو است؛ و گویی کاملا در بافت صحنه گم شده است. این لحظه در مقابل سکانسی قرار می‌گیرد که او در حالی که لباس سرخ‌رنگی پوشیده همراه همسرش چارلی (آدام درایور) از اجرای صحنه به خانه برمی‌گردد و پرستار بچه به جذابیت و درخشش آن‌ها اشاره می‌کند.

این منتقد سپس گفت: اعترافات نیکول درباره‌ی در حاشیه قرار گرفتن در زندگی مشترک، ما را متوجه این نکته می‌کند که برای جدایی همیشه هم به جر و بحث تخریب‌گرانه یا برخورد فیزیکی نیازی نیست؛ و گاهی خالی شدن از هویت یا فاصله گرفتن از آرمان‌های ذهنی هم می‌تواند دلیل درخواست طلاق و جدایی باشد.

شرکا در ادامه‌ی جلسه «عدم اشاره‌ی آشکار به مشکلی در روابط زناشویی این زوج» را نقطه‌ضعف اصلی این فیلم دانست و افزود: در این فیلم شخصیت زن در صحبت با وکیل خود به نادیده گرفته شدن از سوی همسر خود اشاره می‌کند و در پایان، خیانت او را نیز مورد تاکید قرار می‌دهد که نشان می‌دهد برای او این نکته، در مقابل کم‌رنگ شدن حضور خود در زندگی، چندان بااهمیت نیست.

وی در بخش دیگر این جلسه با اشاره به شباهت‌های تماتیک و مضمونی «داستان ازدواج» با فیلم «کریمر علیه کریمر» (رابرت بنتون) گفت: البته در «کریمر علیه کریمر» با پایان فیلم به نفع شخصیت مرد داستان روبه‌رو هستیم. این در حالی است که سازنده‌ی «داستان ازدواج» این موضوع را تقریبا به صورت مساوی پیش می‌برد؛ و همان‌قدر که ضعف زن را در اجرای وظیفه‌ی مادر بودن خود به نمایش می‌گذارد، بر ضعف‌های پدر هم تاکید می‌کند.

شرکا سپس تاکید طولانی‌مدت و چندباره‌ی فیلم‌ساز بر اجرای فوق‌العاده‌ی اسکارلت جوهانسن در این فیلم» را «جسارت‌آمیز» توصیف کرد و افزود: «این تمهید باعث می‌شود تماشاگر با احساسات متفاوت و متضاد او آشنا شده و آن‌ها را دریابد.

وی هم‌چنین با اشاره به اهمیت دو شهر بزرگ آمریکا (لوس‌آنجلس و نیویورک) در شکل‌گیری داستان این فیلم گفت: در «داستان ازدواج» این دو شهر به دو شخصیت تبدیل شده و به بخشی از شاکله‌ی این فیلم تبدیل می‌شوند.

رضا حسینی هم ضمن تایید این نکته گفت: جالب این که پوسترهای فرعی فیلم نیز بر این نکته تاکید دارد و تصویر خالی شخصیت‌ها را در قالب نمادهای این دو شهر به نمایش گذاشته است.

وی گفت: نکته دیگری که در مورد این فیلم می‌توان به آن اشاره کرد ترکیب‌بندی قاب‌ها در این فیلم و استفاده از کلوزآپ‌هاست که خود فیلم‌ساز در جایی اشاره کرده از این زاویه تحت تاثیر فیلم «پرسونا» (ساخته‌ی اینگمار برگمان) بوده است.

آنتونیا شرکا نیز در تایید این نکته گفت: اسکارلت جوهانسن در این فیلم نقش زن آسیب‌پذیر و شکننده‌ای را اجرا کرده که برخلاف نقش‌های قبلی او به راحتی گریه می‌کند و از این نظر خیلی شبیه بازیگر اصلی «پرسونا» است.

وی سپس به تاثیرپذیری احتمالی کارگردان این فیلم از فیلم‌های اسکاری اصغر فرهادی اشاره کرد و افزود: این فیلم شباهت‌هایی به «جدایی نادر از سیمین» دارد که در آن‌ها با ماجرای فروپاشی رابطه‌ی زوج‌هایی روبه‌رو هستیم که برخورد تند و غیرمحترمانه‌ای با هم ندارند اما در نهایت نمی‌توانند با هم زندگی مشترک داشته باشند.

شرکا در بخش پایانی صحبت‌های خود در این جلسه گفت: این فیلم نشان می‌دهد برخلاف برخی کشورهای اروپایی، نهاد خانواده در آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است.

وی گفت: همین که در سال 2019 یک فیلم دو ساعت و هفده دقیقه‌ای درباره‌ی این موضوع ساخته شده نشان می‌دهد این سوژه هنوز هم برای خیلی‌ها جذاب است و استقبال از آن می‌تواند برای این نوع سینما تضمین‌کننده باشد.

*س_برچسب‌ها_س*