چهارشنبه 7 آذر 1403

28صفر؛ وقتی یک جهان داغ دار مصیبت اهل بیت (ع) می‌شود

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
28صفر؛ وقتی یک جهان داغ دار مصیبت اهل بیت (ع) می‌شود

امروز 28 صفر است، روزی که آنچنان مصیبتی بر دوستداران اهل بیت (ع) نازل می‌شود که شخص اول جهان اسلام و نوه جگر گوشه‌اش یک جهان را داغ دار خود می‌کنند.

حضرت محمد (ص)، آخرین رسول و پیام آور خداوند متعال است که در جامعه جاهل شبه جزیره عربستان به دنیا آمد و در مقابل تمامی بدی‌ها و جهالت‌ها ایستادگی کرد تا این‌که توانست آخرین دین الهی را در میان انسان‌هایی که عادت به زنده به گور کردن دختران خود داشتند، گسترش دهد.

هرچند که روایات مختلفی برای شهادت یا رحلت پیامبر جهان اسلام مطرح است اما ایشان در اوایل سال 11 هجرت به دلیل مسمومیت توسط یک زن یهودی به شهادت رسیده و این مردی که یک عالم را شیفته خود می‌کرد، دیگر رفتنی شد.

نوه این مرد بزرگ یعنی امام حسن مجتبی (ع) فرزند اول حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) که از لحاظ ظاهری بیشترین شباهت را به پدربزرگش داشت نیز هنگام فوت پدربزرگش هفت ساله بود.

امام دوم شیعیان که پس از شهادت حضرت فاطمه (س) و پیامبر اکرم (ص) زندگی سختی را می‌گذراند، پس از شهادت حضرت علی (ع) در 21 رمضان سال 40 هجری نیز به امامت رسید و هزاران نفر با وی بیعت کردند و 10 سال امام و حدود هفت ماه خلیفه مسلمانان بود.

امام حسن (ع) که ملقب به سرور جوانان بهشت هستند، بر اساس روایات مختلف شیعی و سنی با خوردن زهر از دست همسرش در سن 48 سالگی به شهادت رسید. وقتی تابوت ایشان را برای دفن به کنار قبر پیامبر (ص) می‌بردند، مروان، حاکم وقت راه را بست تا از دفن شدن پیکر امام حسن (ع) در کنار پدربزرگ دردانه‌اش جلوگیری کنند، بنا بر این، ایشان در قبرستان بقیع، کنار قبر مادربزرگش، فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شدند.

زندگی سراسر درس و الگوی این دو بزرگوار قابل گفتن در این گزارش نیست اما در ابعاد گوناگونی به صورت مختصر به این دو عزیز اسلام پرداختیم که در یک روز دوستداران اهل بیت (ع) را داغدار خود کرده‌اند.

حجت الاسلام محمود هادی، یک کارشناسی مذهبی با گذری به اهمیت رسالت و پیامبری در زندگی بشری، اظهار کرد: یکی از اهداف خلقت، هدایت بشر برای رسیدن به عبدیت است و در یکی از آیات قرآن نیز آمده که "ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای بندگی و عبادت". بر این اساس، انسان تنها وقتی به عبدیت می‌رسد که برنامه داشته باشد.

وی افزود: برنامه زندگی برای انسان، دین بوده و کسی که آن را در میان مردم می‌آورد و گسترش می‌دهد باید شخصیتی باشد که از هر حیث مورد تایید الهی و صاحب فضل و کمالات خاصی باشد تا پیام دین را به درستی و تمام و کمال به انسان‌ها منتقل کند. لذا اقتصای این امر نبوت و شخصیتی است که در عالم به عنوان نبی معرفی شده و البته وجود مبارک محمد رسول الله (ص) است.

وی با بیان این‌که هدف از رسالت پیامبر اکرم (ص) هدایت انسان‌ها به سمت خوبی‌ها است، گفت: ایشان می‌فرمایند که "من جز برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث نشدم" که این مکارم اخلاقی همان هدایت خاص است.

پیامبر اکرم (ص) دارای بالاترین احلاق حسنه

هادی افزود: مکارم اخلاقی به معنای تمام خوبی‌های بشری از جمله صفات صداقت، بخشش، امانت داری و... است اما نکته قابل توجه این است که قرآن کریم در تعریف پیامبر اکرم (ص)، ایشان را صاحب خلق عظیم و دارای بالاترین مکارم اخلاقی و حسن خلق ذکر می‌کند و انسان‌ها نیز به داشتن چنین اخلاق حسنه‌ای تاکید شده‌اند.

وی با بیان این‌که بر اساس نظر تاریخ نویسان، سه چیز اسلام را پیروز گردانده که شامل اموال خدیجه کبری (س)، شمشیر علی (ع) و اخلاق حسنه رسول اکرم (ص) است، ادامه داد: در اخلاق پیام اکرم (ص) همین بس که وقتی ایشان در مکه به سر می‌بردند، یک فردی عادت داشت تا هر روز بر سر ایشان کاه و سنگ پرتاب کند، اما چند روزی خبری از او نشد. وقتی پیامبر (ص) جویای او شدند، فهمیدند که بیمار شده است و به عیادتش رفتند. آن فرد که از خجالت در مقابل شخص جهان اسلام که چند روزی بر سرش کاه می‌ریخت نمی‌توانست سر بلند کند، شرمسار گشت اما پیامبر (ص) به او گفتند که اگر می‌خواهی جبران کنی، بگو " أَشهَدُ أَن لَا اِلهَ اِلَا للَهُ و أَشهَدُ أَنَ مُحَمَدًا رَسُولُ للَهِ".

وی خاطرنشان کرد: بر این اساس حضرت محمد (ص) تمامی آن اذیت‌ها را تحمل کرد تا یک نفر را از طریق اخلاق حسنه هدایت کند. اگر ما بتوانیم فقط همین یک مورد را از زندگی سراسر درس ایشان در زندگی خود جاری سازیم و صاحب خلق حسنه شویم، قطعا مشکلات بسیاری در جامعه حل می‌شود.

پیامبر اکرم (ص) هیچ جایگاه و صندلی خاصی برای خود تعیین نمی‌کردند

این کارشناس مذهبی با اشاره به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی پیامبر اکرم (ص)، گفت: ایشان به قدری ساده زیست بودند که برای انسان‌ها تعجب آور است. مثلا هرکسی که وارد مسجد و یا جمع مسلمانان می‌شد نمی‌توانست ایشان را بشناسد زیرا هیچ جایگاه و صندلی خاصی برای خود تعیین نمی‌کردند.

وی با اشاره به تعریف زندگی بی آلایش و اخلاق حسنه پیامبر اسلام (ص) در کتاب "سنن النبی" علامه طباطبایی، گفت: ایشان به قدری تواضع داشتند که غذای خود را در کنار غلامان که دارای پایین ترین سطح اجتماعی در آن دوران بودند، میل می‌کردند و در حیطه اجتماعی هم تاکید داشتند که هر کس بیمار می‌شد و حتی در دورترین نقطه شهر بود حتما به عیادتش می‌رفتند.

حضرت محمد (ص) جامعه عرب را صاحب تمدن کرده است

وی در ادامه در خصوص تاثیری که حضرت محمد (ص) بر عالم گذاشت، اظهار کرد: ویل دورانت، تاریخ تمدن نویس مشهور می‌گوید که در مورد تاریخ تمدن عرب اگر بگوییم توسط حضرت محمد (ص) آغاز شده است، گزاف نگفته‌ایم زیرا ایشان تمدن را برای جامعه جاهل عرب آورده و عرب را صاحب تمدن ساخته است.

هادی افزود: در دوران عرب جاهلی، دختر را مایه ننگ خود می‌دانستند و آن‌ها را زنده به گور می‌کردند. حتی معروف است که شخصی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت که: یا محمد، من 11 دختر خود را با دستان خودم زنده به گور کردم اما هیچکدام من را ناراحت نکرد که دختر آخرم من را بسیار آزرد. در آن زمان بعد از وضع حمل همسرم به خانه رسیدیم و پرسیدم که نوزاد کجاست، گفتند دختر بود و خودشان دفنش کردند، در حالی که عاطفه مادری نگداشته بود تا او را دفن کنند و او را زنده نگه داشته بودند تا این‌که بعد از 10 سال وقتی وارد خانه شدم، دیدم یک دختر کوچک در خانه حضور دارد. دختر بسیار شیرینی بود و از دیدنش بسیار خوشنود شدم. وقتی از همسرم پرسیدم که فرزند کیست، همسرم گفت که این دختر خودت است. تعصب عرب بودن در آن لحظه بر من فائق آمد و او را به بیابان برده و زمین را کندم تا زنده به گورش کنم. وقتی زمین را می‌کندم و عرق از پیشانی‌ام می‌آمد، آن دختر عرق صورتم را پاک می‌کرد. از دستش گرفتم و به داخل گودال انداختمش. گریه می‌کرد و می‌گفت که تا به حال نانت را نخورده‌ام و از این حال به بعد هم نمی‌خورم و به کسی هم نمی‌گویم که دختر تو هستم اما من را نکش. من به حرف‌هایش توجه نکردم و او را زنده به گور کردم." گفته می‌شود که پیامبر (ص) بعد از شنیدن این صحبت‌ها بسیار گریسته و غمگین شده است.

وی خاطرنشان کرد: چنین روایت‌هایی نشان می‌دهد که مردم عرب با جاهلیت زندگی می‌کردند اما پیامبر اکرم (ص)، انسانیت و درس زندگی را به آن‌ها یاد داد و تمامی مردم عرب و غیرعرب تا عمر داریم مدیون اخلاق حسنه و فرمایشات ایشان هستیم.

وی در ادامه با اشاره به زندگی امام حسن (ع) و ارتباط ایشان با پدربزرگش، گفت: امام حسن مجتبی (ع) یکی از دو سبط رسول الله (ص) است و ایشان علاقه بسیار خاصی به نوه خود داشتند و بر دوستی و عشق به نوه خود بسیار تاکید می‌کردند. حتی پیامبر (ص) در این خصوص می‌فرمایند" حسن و حسین نور چشمم هستند و هر کس آن‌ها را دوست بدارد گویی من را دوست داشته است" و حب و بغض امام حسن (ع) حب و بعض پیامبر (ص) است.

این کارشناس مذهبی تاکید کرد: امام حسن (ع) بیشترین شباهت جسمی از سینه به بالا از جمله صورت و بالا تنه را به پیامبر اکرم (ص) داشتند.

حجت الاسلام عبدالرضا لطفی، استاد دانشگاه نیز با گذری بر زندگی امام حسن (ع)، گفت: زندگی سراسر نورانی امام حسن مجتبی (ع) مشحون از مسائل اساسی و بنیادین اعتقادی، تاریخی، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی است که با وجود گذشت بیش از 14 قرن هنوز نیازمند تحلیل لایه‌های پیدا و پنهان آن از ناحیه اندیشمندان و علاقمندان مکتب ولایت و امامت است.

وی افزود: پیشوای دوم جهان تشیع که نخستین فرزند علی (ع) و دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود و وقتی هفت سال بیش نداشت پیامبر اسلام به شهادت رسید.

انتخاب نام حسن و حسین از سوی خدا

وی با بیان این‌که بین شیعه و سنی مشهور است که انتخاب نام امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به امر خدا بوده است، افزود: بر اساس نظر مورخان، این دو اسم در زمان ولادت از جانب خداوند بر پیامبر (ص) وحی شد و حسن و حسین دو نام از نام‌های اهل بهشت هستند زیرا مردم عرب پیش از این، این دو نام را بر فرزندان خود نمی‌گذاشتند؛ این مضمون در کتاب عبقات الانوار و در اعیان الشیعه نیز آمده است.

وی ادامه داد: امام حسن (ع) پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا 30 سال در کنار پدرش امیر مؤمنان (ع) حضور داشت و پس از شهادت پدرش (در سال 40 هجری) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگی به درجه شهادت رسید و در قبرستان «بقیع» در مدینه مدفون گشت.

حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند

لطفی خاطرنشان کرد: امام حسن (ع) شباهت زیادی به جدش رسول خدا (ص) داشت و از چهره‌های برجسته اخلاقی است که رفتار و کردارش روشنگر راه هدایت است. رسول خدا (ص) در سخنان بسیاری علاقه خویش را به فرزندشان امام حسن (ع) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست داشته باشند. تعبیرهایی نظیر: "اَللهُمَ اِنِی قَد أَحبَبتُهُ فَأُحِبُهُ وَ أُحِبُ مَن یُحِبُهُ" را در وصف نوه‌شان می‌گفتند. رسول خدا (ص) در حدیثی در فضیلت و برتری دو امام و دو سبط طاهر، حسن و حسین (ع) که در نزد مسلمانان ثابت و قطعی است، می‌فرماید:«الحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنه»؛ حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند.

امام حسن (ع) 20 بار پیاده به حج رفته است

وی با اشاره به ویژگی‌های عبادی امام حسن (ع)، گفت: در وصف سفرهای حج ایشان که پیاده انجام می‌شد، آمده است که: «اِنِی لَأَستَحیِ مِن رَبِی أَن أَلقَاهُ وَ لَم أَمشِ اِلَی بَیتِهِ، فَمَشَی عِشرِینَ مَرَهً مِنَ المَدِینَهِ عَلَی رِجلَیهِ» من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که پیاده به خانه او نرفته باشم. پس 20 بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت).

اخلاق نیکوی امام حسن (ع)

وی با اشاره به روایتی از اخلاق امام حسن (ع)، گفت: ابن خلکان از ابن عایشه نقل کرده که مردی از اهل شام می‌گوید: من وارد بر مدینه شدم. مردی را دیدم که بر استر خود سوار است و همانند او در زیبایی صورت و لباس و چهارپا ندیدم. قلبم به او متمایل شد. سؤال کردم که او کیست؟ گفتند: این شخص حسن بن علی بن ابی طالب است. دلم تبدیل به بغض و حسد نسبت به علی (ع) شد که چگونه فرزندی مثل این آقا دارد. نزد او رفتم و به او گفتم: آیا تو فرزند علی بن ابی طالب هستی؟ حضرت فرمود: آری، من فرزند اویم. گفتم: به جهت فلان کاری که تو و پدرت کرده‌اید شما دو نفر را سب می‌کنم. سخنانم که تمام شد، حضرت فرمود: گمان می‌کنم که تو غریبی؟ گفتم: آری. حضرت فرمود: نزد ما بیا، اگر به منزلی احتیاج داری تو را در آن جا ساکن می‌کنیم، یا به مالی نیازمندی به تو عطا می‌کنیم، یا حاجتی داری تو را کمک خواهیم کرد. او می‌گوید: من از نزد او رفتم در حالی که کسی محبوب تر از او نزد من نبود و هر گاه طریقه مقابله او را با خودم یاد می‌کنم و آنچه که من با او انجام دادم، او را سپاس گفته و خودم را سرزنش می‌کنم.

وی در خصوص شهادت ایشان نیز اظهار کرد: از نظر تاریخی کوچکترین تردیدی وجود ندارد که معاویه با ترتیب دادن توطئه‌ای که اساس کارش بر همان پایه بود، امام را به دست همسرش «جعده» دختر «اشعث بن قیس» لعنت شده، به شهادت رساند. زمانی که مدینه در سال 63 هجری در واقعه «حَره» غارت شد، خانه این زن ملعون نیز به تاراج رفت؛ اما به پاس خوش خدمتی او در به شهادت رساندن امام، اموالش را به او بازگرداندند. «ام بکر» دختر «مسور» می‌گوید: «بارها به امام سم خورانده شد. هر بار از آن رهایی می‌یافت تا آن که مرتبه آخر، سم به قدری شدید بود که پاره‌های جگر امام از گلویشان خارج می‌شد».