شنبه 3 آذر 1403

آقاجری: کودتای 28 مرداد همچنان مسأله امروز ما است / دکتر مصدق محافظه‌کاری کرد و مردم را به میدان فرانخواند!

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
آقاجری: کودتای 28 مرداد همچنان مسأله امروز ما است / دکتر مصدق محافظه‌کاری کرد و مردم را به میدان فرانخواند!

اقتصادنیوز: در هفتادمین سالگرد کودتای 28 مرداد، نشستی با عنوان «28 مرداد؛ درد همیشه ماندگار!» با سخنرانی سیدهاشم آقاجری، داریوش رحمانیان، لطف‌الله میثمی، ناصر زرافشان و چند چهره سیاسی و آکادمیک دیگر در کانون توحید تهران برگزار شد.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران لطف الله میثمی در این نشست با اشاره به اینکه 28 مرداد نقطه عطف بزرگی در تاریخ ایران بود، گفت: چند دیدگاه راجع به کودتا هست. یک عده که شرکت‌های نفتی بودند و جریانات راست مذهبی می‌گفتند خطر کمونیسم بود و این کودتا برای این انجام شد که کمونیسم و شوروی اینجا حاکم نشود؛ غلط بودن این دیدگاه اثبات شده است. دیدگاه دوم قضیه شمال و جنوب است که کارتل‌های نفتی منافع زیادی را از دست می‌دادند و حتی می‌خواستند یک جنگی علیه مصدق راه بیاندازند.

مصدق موفق شد در اوج بی رحمانه‌ترین تحریم‌های نفتی یک اقتصاد خودکفا طراحی کند

این فعال سیاسی افزود: یک دیدگاه دیگر هم این است که مصدق موفق شد در اوج بی رحمانه‌ترین تحریم‌های نفتی یک اقتصاد خودکفا طراحی کند، حتی صادرات ما از واردات ما فزونی گرفت و قدرت‌های جهانی دیدند اگر یک کشور جهان سومی بتواند به طور خودکفا مملکت را اداره کند، اگر به درآمد نفت وصل شود، به سرعت می‌تواند از ژاپن هم جلو بیفتد. نروژ دارد این الگوی مصدق را انجام می‌دهد که درآمد نفتی را در مسائل روزمره به کار نمی‌برد. نگران بودند که دیگر کشورها هم از مصدق تأسی بگیرند و این کار را انجام بدهند؛ و کودتا شکل بگیرد.

وی یادآور شد: جان پرکینز در کتاب «اعترافات یک قاتل اقتصادی» می‌گوید آمریکا و انگلیس تصمیم داشتند جنگی علیه مصدق را بیاندازند ولی نگران بودند که شوروی واکنش نشان بدهد و شمال ایران را تصرف کند. به همین دلیل دست از جنگ برداشتند و کودتایی راه انداختند؛ بنابر این «جنگی در قالب یک کودتا» بود. ایشان می‌گوید بعد از اینکه این کودتا موفق شد، آمریکا به فکر کادرسازی کودتاچی افتاد که در کشورهای دیگر هم کودتا کنند.

ملت ما اسیر بودند

به عوارض منفی کودتای 28 مرداد کمتر توجه شده است

میثمی تأکید کرد: ببینید چقدر ملت ما اسیر بودند و چقدر مصدق مرد بزرگی بود و حرکت بزرگی راه انداخت که دو کشور بزرگ آمریکا و انگلیس می‌خواستند با جنگ او را ساقط کنند و به دلیل حساسیت‌ها با کودتا این کار را کردند و ما به عمق این کودتا پی می‌بریم.

وی اظهار داشت: اکثر مفسرینی که روی کودتا بحث کرده‌اند اکثرا خود کودتا و روزهای 25 تا 28 مرداد را می‌نویسند ولی به عوارض منفی این کودتا کمتر توجه شده است. بعد از کودتا نسلی که توانست کشور عزیز ما را در اوج عدالت، آزادی و استقلال بدون یک قطره درآمد نفتی اداره کند، از چرخه مدیریت کشور حذف و کنار گذاشته شد. همه زندان رفتند، خانه‌نشین شدند، دکتر فاطمی را اعدام کردند و 33 نفر از افسران حزب توده را اعدام کردند که آنها واقعا مقصر هم نبودند و بیشتر رهبری حزب توده، و آن هم متأثر از حکومت شوروی است که مصدق پیش‌بینی می‌کند نمی‌تواند حساسیتی راجع به کودتا داشته باشد.

کودتا به حذف می‌انجامد و حذف هم چیزی جز کودتا نیست

این فعال سیاسی افزود: بعد از مصدق در ایران دو حکومت روی کار آمده که یکی رژیم شاهنشاهی کودتاچی و یکی هم جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی هم روی خوشی به مصدق نشان نداد. این دو نتوانستند یک پرونده از یک وزیر یا مدیرکل مصدق رو کنند که دستش پاک نبوده است. حذف دوم بعد از قیام 15 خرداد بود که من یادم هست شهردار تهران در میتینگی گفت یک روزنامه‌نگار، وکیل و وزیر از کسانی که با قانون اساسی رژیم شاهنشاهی و 14 ماده اصلاحات مخالفت کنند، در مدیریت راه نمی‌دهیم. یعنی یک نسل دیگر هم اینجا حذف شد؛ نسلی که قیام 15 خرداد را راه انداخته بود.

وی اظهار داشت: نسل سوم هنگام حزب رستاخیز حذف شد که شاه گفت هرکس می‌خواهد به حزب بیاید، نمی‌خواهد به خارج برود و یا زندان برود. سه نسل حذف شدند و دیگر کسی نماند و همه فرهیختگان مملکت هم از شاه جدا شدند و شاه هم سقوط کرد. یعنی یکی از عوارض منفی این کودتا که ما را به بدبختی کشاند، حذف فرهیختگان مملکت بود. اگر رژیمی مرتب نیروهایش را حذف کند و از چرخه مدیریت کشور کنار بگذارد، آیا نمی‌شود گفت خود این هم کودتا است؟! به هر حال 44 سال است که تمام نیروهایی که در انقلاب سهم داشتند حذف شده‌اند.

میثمی تأکید کرد: اگر ما تاریخ را مطالعه می‌کنیم باید یک نتیجه برای روز هم بگیریم. نتیجه امروزش این است که کودتا به حذف می‌انجامد و حذف هم چیزی جز کودتا نیست؛ کودتای قانونی خزنده. من از نسل جوان می‌خواهم کتاب‌های تاریخی را مطالعه کنند.

به شکل وقیحانه‌ای با تحریف تاریخ در زمینه کودتای 28 روبرو بوده‌ایم

هسته سخت و اصلی بحث بین مصدق و آمریکا و انگلیس، کنترل بر منابع ملی و ثروت ملی بود

ناصر زرافشان نیز در این نشست گفت: کودتای 28 مرداد 1332 در ایران، واکنش آمریکا و انگلیس در برابر جنبش ملی شدن نفت بود. بنابراین، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخچه آن جنبش، بخش نامبارک آن بود که به سرکوب جنبش مردم منجر شد. اما طی 70 سالی که از این کودتا می‌گذرد از سوی برخی محافل و نهادهای سیاسی داخلی و خارجی به شکل وقیحانه‌ای با تحریف تاریخ در این زمینه روبرو بوده‌ایم؛ گرچه هرچه بیشتر گذشته واقعیات روشن‌تر شده است. این ماهیت تاریخ است. زمان قاضی بی رحم و منصفی است و امروز در وضعیتی نیستیم که حتی 10 سال پیش بودیم که حتی کسانی که نسبت به مصدق و ملی شدن نفت همدلی و همدردی داشتند، دچار توهم و اشتباه هستند که مصدق می‌توانست جز این کند که آثارش آثار کودتا نباشد و امروز ما در وضع بهتری باشیم.

این فعال سیاسی تأکید کرد: آنچه حساسیت داشت، هسته سخت و اصلی بحث بین دکتر مصدق و آمریکا و انگلیس، کنترل بر منابع ملی و ثروت ملی بود. خوشبختانه در 10 سال اخیر و به خصوص سه چهار سال آخر به اندازه کافی مدارک و مستندات افشا شده که این توهم که می‌شد بهتر از این اتفاق بیفتد را باطل کرده است. من متأسفم که هنوز این توهم در بین بعضی از دوستان وجود دارد. اما از کسانی که دوست دارند در این زمینه بیشتر آگاه شوند دعوت می‌کنم کتاب آبراهامیان را بخوانند.

وی تصریح کرد: یکی از مسائل اصلی مورد بحث در این کتاب این است که هسته اصلی بحث درصد دریافتی‌ها، وام گرفتن، چگونگی اداره نفت و مدیریت آن نبود؛ تمام یک سال و نیم آخری که به تصور خودشان سرگرم بازی با مصدق بودند، وقت می‌خریدند؛ تصمیم کودتا ابتدا به وسیله وزرای خارجه آمریکا و انگلیس گرفته شده و به امضای رئیس جمهور آمریکا آیزنهاور و صدراعظم انگلیس هم رسیده بود و فقط برای تدارکش وقت می‌خریدند.

به مرور که اسرار 28 مرداد 32 رو شد، چهره، سناریو و برنامه‌هایشان را عوض کردند

در هر جامعه طبقاتی هر جنبش مردمی دشمنانی هم دارد

زرافشان افزود: به مرور که اسرار 28 مرداد 32 رو شد، چهره، سناریو و برنامه‌هایشان را عوض کردند. البته این طبیعی است که در هر جامعه طبقاتی هر جنبش مردمی دشمنانی هم دارد. صاحبان ثروت و قدرت و نظام سیاسی آنان که تأمین کننده و نگهبان ثروت و قدرت آنها است، در حفظ وضع موجود تلاش می‌کند چون این وضع موجود تأمین کننده و دربردارنده منافعشان است. اما این تضاد منافع دست هم از سده نوزدهم میلادی به بعد که پدیده منحوس استعمار و قدرت‌های استعماری و امپریالیستی در نتیجه تحولات نظام سرمایه‌داری به وجود آمد، دیگر محدود به چهارچوب یک کشور نیست.

وی ادامه داد: غالبا قدرت‌های استعماری بزرگ که به منابع طبیعی، ثروت‌ها و بازارهای کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره دست اندازی و تجاوز می‌کردند، در غارت منابع و ثروت‌های ملی با طبقات حاکم این کشورها شریک و متحد بودند. به همین دلیل در جنبش‌های رهایی بخش ملی که پس از جنگ جهانی دوم در این گونه کشورها از طرف مردم پا می‌گرفت، شاهد هستیم طبقات حاکم که سرگرم غارت ثروت‌های ملی هستند، معمولا دستشان در دست قدرت‌های استعماری و نواستعماری و نیروهای ضد مردمی است و با آنها هم جهت هستند. در جنبش ملی کردن نفت ایران هم با همین پدیده روبرو هستیم.

این فعال سیاسی گفت: من در طول سه دهه اخیر دست کم با سه سناریو طرف بوده‌ام. اول کسانی از قیام ملی صحبت می کردند و اصلا بحث کودتا نبود؛ ملت قیام کردند برای اینکه پادشاه خودشان را برگردانند؛ زمانی که سرفصل «کودتای آمریکا در ایران» را در کتاب های درسی آمریکا تدریس می کردند. در شرایطی که وزیر خارجه آن کشور بابت کودتا در ایران عذرخواهی می‌کرد، هنوز ایرانیانی که کاتولیک تر از پاپ بودند، از قیام ملی صحبت می‌کردند. تا اینکه آنقدر مدارک و اسناد رو شد که واقعا دیگر این حنا رنگی نداشت.

وی افزود: آن وقت بحث دیگری را پیش کشیدند که شاه علیه مصدق کودتا نکرده، دربار یا آمریکایی‌ها علیه مصدق کودتا نکردند و و مصدق علیه شاه کودتا کرده است. چطور پیرامون این عوام فریبی بحث می‌کردند؟ من معتقدم چهارچوب و بستر طبیعی آن فقط ایران هم نیست، بخشی از جنبش‌های رهایی بخش ملی کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره دنیا بعد از جنگ جهانی دوم است. اگر جنبش ملی شدن نفت در ایران بخواهد درست بحث شود، در بستر طبیعی و با بررسی همه نیروهای دخیل و همه شرایطی که موجب به وجود آمدن آن شد، صحبت کنند.

زرافشان یادآور شد: بحث را به یک بحث حقوقی ساده تقلیل داده بودند که آیا به موجب قانون اساسی شاه می‌توانسته مصدق را معزول کند؟ گویی ما با خرید و فروش یک باغ طرف هستیم که رستاخیز یک ملت برای به دست گرفتن کنترل منابع طبیعی و ثروت‌های ملی خودش را به یک بحث ابتر حقوقی تقلیل داده‌اند. نه از این بیشتر، رستاخیزی که بخشی از جنبش ملت‌های تحت ستم بعد از جنگ دوم جهانی است که بعد به تشکیل اوپک و قراردادهای 50، 50 منجر شد.

وی تأکید کرد: سال 32 سالی نبود که کشوری که همواره بریتانیا در آن دخالت داشت، پیش از تشکیل اوپک و جنبش‌های سه قاره خواهان کنترل بر ثروت‌های ملی خود باشد. اصلا شاه کاره‌ای نبود و اصلا طرفین دعوا شاه و مصدق نیستند. عامل اصلی سازمان دهنده کودتا در ایران این است که وقتی شاه زیر بار نوشتن نامه عزل مصدق و نصب زاهدی نمی‌رفت، به او گفتند این تصمیم گرفته شده است. رستاخیز یک ملت است. تحولات و زیر و زبر شدن‌های اجتماعی قواعد خاص خودش را در دارد؛ نه تنها قوانین کهنه بلکه شرایط مادی و اقتصادی که این قوانین را به وجود آورده هم از بین می‌برد.

این فعال سیاسی اظهار داشت: کشوری که متولی این کودتا است و بعد از 70 سال هنوز جان‌سختی می‌کند، اسناد و مدارکی که شریک دیگر (آمریکایی‌ها) یک بخشی از آن را رو کرده‌اند را هنوز در مورد کودتا رو نمی‌کند، برنامه‌ای گذاشته و می‌خواهد در مورد کودتا صحبت کند. بعد یک پادوی سابق حزب رستاخیز را آورده‌اند با یک آقایی که نماینده شورای مرکزی جبهه ملی بود و به گمان من آن طور که حق بود جواب پادوی سابق حزب رستاخیز را نداد که می‌گفت در مورد کودتا دو نظر هست که شاه کودتا کرده یا مصدق کودتا کرده است.

وی افزود: هر پدیده و رویداد تاریخی را اگر بخواهی درست درک کنی باید در بستر طبیعی تاریخی بررسی کنی. یعنی با در نظر گرفتن همه شرایط و عواملی که آن جنبش را به وجود آورده و با در نظر گرفتن همه نیروهایی که آن در آن دخیل بوده‌اند. جنبش ملی کردن نفت را حتی نمی‌توان به چهارچوب ملی ایران محدود کرد. جنبش ملی کردن نفت بخشی از جنبش‌های مردم سه قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بعد از جنگ جهانی دوم است.

این که ایران چین دوم است و پشت پرده آهنین خواهد رفت، قصه موهومی بود

وی تأکید کرد: این قصه که ایران چین دوم است و پشت پرده آهنین خواهد رفت، قصه موهومی بود که بریتانیا بعد از خاتمه دوران ریاست جمهوری ترومن و روی کار آمدن دو برادر خبیثی که دچار هیستری شدید ضد کمونیستی بودند، ساز کردند برای اینکه آنها را به همکاری برای کودتا در ایران تحریک کنند. جنبش ملی کردن نفت ایران اگرچه بخشی از جنبش مردم است، ولی به هیچ وجه داستان آن گونه که آن حضرات وانمود می‌کردند، رفتن ایران به پشت پرده آهنین نبود. بیش از هر چیزی نیاز داریم از دیروزمان آگاهی باشیم؛ بفهمیم چه خبر بوده، چراغ راه امروز و آینده ما است.

با انقلاب مشروطه زنان برای ورودشان به قلمرو عمومی جنگیدند

ما پیش از حجاب اجباری شاهد کشف حجاب اجباری بودیم

آزاده شعبانی نیز در این نشست در خصوص «نقش زنان در کودتای 28 مرداد» گفت: تا قبل از انقلاب مشروطه و تحت نظام‌های سلطنتی در ایران، قلمرو عمومی‌ای اساسا وجود نداشت. با انقلاب مشروطه زنان برای ورودشان به قلمرو عمومی جنگیدند. انجمن‌های زنان بسیاری شکل گرفت و در کنار این انجمن‌ها زنان دوشادوش مردان اسلحه به دست گرفته و در کنار مجاهدان تبریز و رشت به مبارزه علیه مستبدان و متحجران پرداختند. سردار بی‌بی مریم بختیاری، صدیقه دولت‌آبادی و زنان بسیار دیگری رسما وارد عرصه پیکار شدند و جنگیدند تا قلمرو عمومی را فتح کنند و ما از آن پس شاهد حضور پررنگ زنان در اجتماع بودیم.

این پژوهشگر مسائل اجتماعی افزود: اگرچه کماکان زنان به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود ادامه دادند اما مدرنیزاسیون از بالا و تحمیلی پهلوی اول، به شدت در استحاله نقش زن در قلمرو عمومی تأثیرگذار بود. سلطه قدرت بر بدن زن، برخلاف پروپاگاندای رسانه‌های سلطنت‌طلب، از ابتدای مدرنیزاسیون از بالای پهلوی اول آغاز شد. ما پیش از حجاب اجباری شاهد کشف حجاب اجباری بودیم. زن از ابتدای دوره پهلوی و با یک خوانش ارتجاعی از مدرنیزاسیون، توسط پهلوی‌ها، تبدیل به ابژه جنسی شد.

وی تأکید کرد: نه‌تنها قلمرو زیست کارگران جنسی، یک قلمرو خلاف جریان نبود بلکه یک قلمرویی بود که کاملا در خدمت جریان اصلی و جریان مردانه قرار گرفت و همین امر سبب شد تا به ابژه قدرت تبدیل شوند. چون قلمرو عمومی، آن زن‌ها را نمی‌پذیرفت و قلمرو عمومی خلاف جریان هم وجود نداشت، نظام پهلوی‌ها از این وضعیت سو استفاده کرد و کارگران جنسی را در خدمت منافع خود گرفت. اینجا است که ما شاهد یک نوع به رسمیت شناسی مخدوش کارگران جنسی از سوی قدرت هستیم. همین امر هم سبب شد تا این زنان در کنار عوامل دیگر پیاده‌نظام قدرت مسلط گردند و دولت کودتا پیروز شد.

شعبانی در پایان اظهار داشت: اگر بخواهیم کودتای 28 مرداد درسی برای آینده باشد و گذشته چراغ راه آینده، باید این را بدانیم که هیچ جنبش اجتماعی مترقی بدون توجه و در نظر گرفتن تمام لایه‌های اجتماعی از جمله به حاشیه راندگان و نادیده گرفته شدگان و موجودیت و مطالبات آنها به اهداف و آرمان‌های خود نخواهد رسید و همچنین هر جنبش اجتماعی مترقی در مسیر حرکت خود باید با دست‌ها و گفتمان‌های بیگانه و دولت‌های خارجی، مرزبندی قاطع و مشخص داشته باشد.

ما به نواندیشی در تاریخ نیاز داریم

انقلاب مشروطه تاریخ جنگ بین مردم و نامردم است

جنبش ملی شدن نفت ایران در اصل احیای مشروطه ایرانی بود

داریوش رحمانیان نیز در این نشست گفت: تاریخ نگاری و فهم ما از تاریخ زیر سلطه بسیاری از کلیشه‌ها و کلان روایت ها له شده و ما به نواندیشی در تاریخ نیاز داریم. من با تکیه بر شاهنامه سال ها پیش تعبیری با عنوان «نونامه نویسی» ساخته ام. حضرت فردوسی در واقع رسالتی برای خودش قائل است برای نو کردن نامه ایران؛ ایران جز با نو کردن نامه نمی‌ماند و جان و روانش تازه نمی‌شود.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: انقلاب مشروطه تاریخ جنگ بین مردم و نامردم است و سرفصلی است که می خواهد تاریخ ایران را از فرهنگ زیر سلطه شخص محوری رها کند و این جریانی است که تا کنون هم ادامه دارد. بنابر این من مصدق را خیلی دوست دارم، اما وقتی کارنامه اش را می خوانم نقدهایی هم دارم.

وی تأکید کرد: جنبش ملی شدن نفت ایران که البته نفت محوریتی در آن داشت ولی بهانه ای بود، در اصل احیای مشروطه ایرانی بود. حرکتی برای احقاق حقوق مردم ایران بود، برای اینکه نقش محوری و اساسی برای مردم در سیاست و همه حقوق خودشان، بر پایه قانون اساسی مشروطه ایران ایجاد کند. بنابر این مصدق رهبر جنبش احیای مشروطه بود و با این آرمان حرکت کرد.

نهضت ملی شدن نفت ایران زنده بودن ملت ایران را به تمام معنا نشان داد

رحمانیان با تأکید بر اینکه جنبش احیاء مشروطه شکست نخورد، تصریح کرد: تاریخ نشان می دهد دستاوردهای بسیار زیادی دارد. این نهضت زنده بودن ملت ایران را به تمام معنا نشان داد. اما یک نوع عقب گرد، حسرت، توقف و سکته رخ داد. امکان نداشت انگلستان، آمریکا و همه اعوان و انصارشان این نهضت را با توقف و سکته دچار کنند، جز با همکاری عوامل داخلی، ولی ساده اندیشی است که همه این عوامل داخلی را تحت عنوان فریب خورده خلاصه کنیم. این نادیده گرفتن پیچیدگی جامعه ایرانی از نظر فکر، فرهنگ، خلقیات، عواطف، احساسات و گوناگونی جامعه در آن زمان است.

وی اظهار داشت: جامعه‌ای این نهضت را بنا می‌کند که با اینکه نوسازی رضاخانی راه افتاده، دانشگاهی در تهران تأسیس شده، هنوز یک چهره عقب مانده و به تعبیری قرون وسطایی دارد. تاریخ توسعه در ایران و تجددخواهی نوسازی را باید بخوانیم. همه نوسازان هدفشان تقویت قدرت موجود است و آنچه فراموش می شود زمینه سازی برای توسعه زندگی مردم است.

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: از یاد نبریم که جنبش ملی شدن نفت ایران علی رغم همه اهمیتی که دارد، هرگز در روستاها گسترش پیدا نکرد. البته این هم قابل نقد است ولی از نظر تبیین تاریخ اجتماعی این نهضت قابل طرح است. نوسازی دستگاه اداری ایران به نوعی در دوره رضاخان شروع شد و زنان امکان حضور پیدا کردند اما واکنشی از سوی مذهبیون هست و یکی از خواسته‌های آنها اخراج زنان از ادارات است.

وی با اشاره به اینکه جنبش دانشجویی همراه مصدق است، گفت: ما سرانجام باید تاریخ کمونیسم هراسی در ایران را روایت کنیم. ماجرای سوم اسفند موقعی که اتفاق افتاده بعضی‌ها واقعا فکر می‌کنند گل شیویک‌ها آمده‌اند. در دوره نهضت ملی اتفاقا یکی از خطاهای مصدق این بود که خودش هم در کوره چیرگی حزب توده می‌دمید. در آن زمان بخشی از مردم، نیروهای مذهبی و علما این را موهوم نمی دانستند. کمونیسم هراسی در دوره محمدرضا هم خیلی کار کرد. در روزهای آخر، در واقع دو سه روز نهایی، یعنی 25 تا 28 مرداد، یکی از شعارهایی که بلند شد، جمهوری خواهی است.

ما یک ملت بی‌تاب هستیم

تمام جنبش‌ها علیه فرد هستند

فرهنگ و اندیشه ما یک جور شخص محوری دارد

رحمانیان اظهار داشت: اگر تاریخ ایران را مطالعه کنیم، نشان می‌دهد یکی از شورشی‌ترین و ناآرام‌ترین مردم بودند و ما یک ملت بی‌تاب هستیم. اما تمام جنبش‌ها علیه فرد هستند. فرهنگ و اندیشه ما یک جور شخص محوری دارد. به همین دلیل در واقع مسأله جمهوری در فکر ایران از دوره مشروطه به بعد برای توده مردم و به ویژه سنتی‌ها و مذهبی‌ها یک ترس بود و در واقع مترادف با هرج و مرج می شد. پادشاهی در ایران با همین نهضت شکست خورد و درست است 25 سال ادامه پیدا کرد؛ اما مثل یک سلیمان مرده.

کودتای 28 مرداد یک امر ماضی تاریخ گذشته نیست

هنوز ما از تأثیر و میدان پیامد انقلاب مشروطه بیرون نیستیم

همچنان مشروطیت مسأله حال و احتمالا آینده ما است

کودتای 28 مرداد زندگی چند نسل را دگوگون کرد

سیدهاشم آقاجری نیز در این نشست گفت: گاهی نهضت ملی و کودتای 28 مرداد از سوی برخی از سیاسیون به عنوان منازعه دو شخص مصدق و شاه تلقی می‌شود و تاریخ نهضت ملی و کودتا به یک امر شخصی تقلیل پیدا می کند؛ در حالی که مصدق و شاه علاوه بر اینکه دو شخص هستند، دو نماد هم هستند؛ نماد دو پروژه تاریخی که هرکدام در تجربه زیسته ایرانیان پیشینه‌ای از خودشان باقی گذاشته اند؛ مصدق نماینده ایران دموکراتیک و نوعی الگوی توسعه مستقل، درون زا و عرفی بر اساس شعارهای بنیادی انقلاب مشروطیت، آزادی، استقلال، توسعه ملی و مستقیم و شاه نماینده یک پروژه‌ای که تحقق پیدا کرد و آن هم نوعی دیکتاتوری وابسته و البته همراه با اسلام نمایی، خدماتی به علمای اسلام.

استاد دانشگاه تربیت مدرس افزود: در تاریخ ایران شاهد شکاف و تقابلی میان دیوان یا دستگاه دولت و درگاه بودیم. این شکاف به خصوص در تاریخ پیشاقاجاری ما وجود داشت و در غیاب مردم و جنبش های اجتماعی صدراعظم یا نخست وزیر در برابر شاه همواره از صحنه خارج می‌شد. البته در دوره قاجار یک عامل دیگری هم اضافه می‌شود و آن موقعیت نیمه استعماری ایران و نفوذ روسیه و انگلیس است. اما بعد از انقلاب مشروطه، در واقع شاهد سه کودتا هستیم که هر سه با دخالت قدرت خارجی انجام شد. یکی کودتا علیه محمدعلی شاه با حمایت روسیه تزاری، دیگری کودتای سوم اسفند و سوم کودتای 28 مرداد بود و متأسفانه توانست فرآیند تکامل درون‌زای ایران را دچار نقیصه کند.

وی با تأکید بر اینکه کودتای 28 مرداد یک امر ماضی تاریخ گذشته نیست، تصریح کرد: اگر نوع نگاهمان را تغییر بدهیم در آن صورت خواهیم دید که کودتای 28 مرداد همچنان مسأله امروز ما و تاریخ زنده و تجربه زیسته‌ای است که ما در این 70 سال طی کرده‌ایم و در حال طی کردن آن هستیم. کودتا تقابل دو منطق، طرح و پروژه بود و پیروزی کودتاچیان چیزی جز منحرف کردن تکامل تاریخی ایران بر اساس یک منطق درون‌زا، دموکراتیک و مستقل نبود.

آقاجری اظهار داشت: وقتی از پیامدهای بلندمدت یک پدیده تاریخی سخن می‌گوییم مقصودمان پیامدهای چند نسلی و گاهی چند قرنی است. همچنان که هنوز ما از تأثیر و میدان پیامد انقلاب مشروطه بیرون نیستیم و همچنان مشروطیت مسأله حال و احتمالا آینده ما است. کودتای 28 مرداد پیامدهای بلندمدتی در تاریخ ما گذاشت و زندگی چند نسل را دگوگون کرد و نهایتا منجر به انقلابی شد.

دکتر مصدق محافظه‌کاری کرد و فراخوان نداد که مردم به میدان بیایند

وی افزود: دولت مصدق دموکراتیک است و اصل آزادی و دموکراسی خط قرمز آن و استقلال یکی از اصول آن است و توسعه را به صورت موزون، درون‌زا و همراه با مشارکت عمومی می‌خواهد دنبال کند. یک سویه انقلاب مشروطه ضد روحانیت مرتجع و همدست دستگاه استبدادی است. آن قدر که یک مرجع و فقیه بزرگ و تراز اول تهران را در میدان توپخانه به بالای دار می‌فرستد. بعد از آن مردم شورش نمی‌کنند و به خیابان نمی‌آیند. در همین دوره مصدق، آیت‌الله کاشانی آدم بانفوذی است؛ اما عمدتا نفوذش را از مواضع سیاسی ضد استعماری، همراهی با مردم و مشارکت در نهضت ملی گرفته بود.

استاد دانشگاه تربیت مدرس تأکید کرد: اگر در میدان مبارزه سیاسی، فکری، فرهنگی، مذهبی و قانونی می‌شد مصدق را شکست داد و به زیر کشید، حتما این کار را می‌کردند. ولی چرا ناچار شدند که کودتا و از نیروهای نظامی استفاده کنند؟ برای اینکه در تمام عرصه‌های حقوقی، سیاسی، فکری، بین‌المللی و اجتماعی جنبش ملی به رهبری دکتر مصدق توانسته بود پیروز میدان باشد. در فاصله 25 تا 28 مرداد این آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند؛ البته شاه به ناگزیر با آنها همراهی می‌کند ولی آنجا برنامه‌ریزی کرده است.

وی افزود: قطعا یکی از انتقادهای وارد به دکتر مصدق این است که محافظه‌کاری کرد و فراخوان نداد که مردم به میدان بیایند. مردم سرگردان و بدون رهبری در خانه‌ها نشسته و یک تعدادی ارتشی، چماق‌دار، ملکه اعتضادی و خانم‌های شهرنو قدرت را به دست می‌گیرند و رادیو را فتح می‌کنند. بعد از کودتای 28 مرداد پایه‌های حکومت بر چه چیزی مبتنی بود؟

به علت پایان وقت مراسم این استاد دانشگاه ادامه سخنرانی خود را به مجالی دیگر سپرد.

همچنین بخوانید
آقاجری: کودتای 28 مرداد همچنان مسأله امروز ما است / دکتر مصدق محافظه‌کاری کرد و مردم را به میدان فرانخواند! 2
آقاجری: کودتای 28 مرداد همچنان مسأله امروز ما است / دکتر مصدق محافظه‌کاری کرد و مردم را به میدان فرانخواند! 3
آقاجری: کودتای 28 مرداد همچنان مسأله امروز ما است / دکتر مصدق محافظه‌کاری کرد و مردم را به میدان فرانخواند! 4
آقاجری: کودتای 28 مرداد همچنان مسأله امروز ما است / دکتر مصدق محافظه‌کاری کرد و مردم را به میدان فرانخواند! 5