آیا در دوره پهلوی کسی به دانشگاه حمله نمی کرد؟
به ادعای سلطنت طلبان، دانشگاه در دوره پهلوی عزت و اعتبار داشت و با دانشجویان و دانشگاهیان برخوردی صورت نمی گرفت.
به ادعای سلطنت طلبان، دانشگاه در دوره پهلوی عزت و اعتبار داشت و با دانشجویان و دانشگاهیان برخوردی صورت نمی گرفت.
به گزارش خبرگزاری مهر، جریان سلطنت طلب با گذشت چهل سال از سقوط پهلوی و با این توهم که مردم حافظه تاریخی ندارند دست به تحریف های گسترده می زند و از جمله مدعی می شود که مدرسه و دانشگاه در دوره پهلوی ارج و قرب فراوان داشتند و کسی به حریم دانشگاه ورود نمی کرد.
کافی است به چندین رویداد در دوره پهلوی بپردازیم تا روشن شود که با دانشگاه چه ها که نشده بود.
1- حمله به دانشجویان در 16 آذر 32
16 آذر 1332 یکی از مهمترین جنایات رژیم پهلوی در دانشگاه تهران اتفاق افتاد. کمتر از 4ماه پس از کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق در 28 مرداد آن سال، اعتراض دانشجویان بهخاطر برقراری دوباره رابطه سیاسی ایران با انگلیس و سفر نیکسون، معاون رییسجمهوری وقت آمریکا به تهران با شهادت سه دانشجو همراه میشود.
دکتر مصطفی چمران، که از شاهدان واقعه 16 آذر 32 است میگوید: «روز 15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجبند».
2- حمله چتربازان به دانشگاه تهران در سال 40
حمله چتربازان و کماندوها به دانشگاه تهران در اول بهمن 1340 از دیگر جنایات رژیم پهلوی در دانشگاهها است. در این روز به دنبال اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی مجلس شورای ملی، چتربازان و کماندوهای رژیم پهلوی تحت فرماندهی سروان منوچهر خسروداد با دستور مستقیم شاه به دانشگاه تهران یورش برده و صدها تن از دانشجویان و اساتید را مورد ضرب و شتم قرار داده، مصدوم و مجروح ساختند و بسیاری از وسایل آموزشی و آزمایشگاهی و کتب و منابع مطالعاتی را نابود ساختند. گفته میشد حدود 600 تن از آسیبدیدگان راهی بیمارستان شدند.
3- اردیبهشت خونین در دانشگاه آذرآبادگان
بر اساس اسناد ساواک در روز «18 اردیبهشت 1357 دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان به مناسبت چهلم کشته شدگان یزد، اهواز و جهرم، در محوطه دانشگاه اجتماع و شروع به شعارهای مضره کردند.» در نتیجه «گارد دانشگاه با استفاده از گاز اشکآور اقدام به متفرق نمودن دانشجویان نموده» سپس «نیروی کمکی شهربانی محل به منظور تقویت گارد وارد دانشگاه شد.» بنابراین «مأمورین شروع به تیراندازی» کردند. در این درگیری، دانشجویان «مورد اصابت گلوله» قرار گرفته کشته و مجروح شدند.[1]
حدود یک ساعت پس از خاتمه درگیری، استاندار آذربایجان شرقی به همراه دکتر مرتضوی رئیس دانشگاه تبریز برای بررسی قضیه از دانشگاه بازدید کردند. پس از بازدید استاندار از دانشگاه گزارشی به نخستوزیر ارسال شد که در آن علت بروز فاجعه «اقدام بیرویه و خشونت گارد دانشگاه و با سلاح وارد شدن گارد به محوطه و بالاخره تیراندازی بدون اجازه و تعقیب دانشجویان حتی در داخل ساختمانها» عنوان شده است.[2]
متعاقب جنایات خونین رژیم در این ماه روزنامه دیلی تلگراف نوشت: «شاه، در برخورد با وخیمترین اغتشاشات داخلی بیست سال گذشته در ایران، ناچار شد سیاست آزادیهای جدید خود را که دو ماه پیش به اصرار کارتر اتخاذ کرده بود کنار نهد.»
4- کشتار رژیم شاه در 13 آبان 57
رژیم در ادامه جنایات خود، در 13 آبان 57 در حوالی دانشگاه تهران خشنترین حادثه پس از 17 شهریور را رقم زد که در پی آن تعدادی شهید و زخمی شدند. در اوایل آبان رژیم پهلوی دانشگاه تهران را تحت کنترل خود درآورد به طوری که روز پنجشنبه4 آبان، این دانشگاه توسط نیروهای حکومت نظامی بسته شد و از ورود دانشجویان جلوگیری به عمل آمد. هفتم آبان نیروهای ارتش در اطراف دانشگاه تهران مستقر شدند و از حضور دانشجویان در دانشگاه جلوگیری کردند.
روز شنبه 13 آبان گروههای دانشآموزی با تعطیل مدارس به سوی دانشگاه تهران حرکت کردند و در آنجا به دانشجویان معترض پیوستند. متعاقب آن نیروهای نظامی از ساعت 11 صبح محاصره دانشگاه را آغاز کردند. حدود ساعت 12 ظهر نیروهای ارتش جلوی درب جنوبی دانشگاه مستقر شدند و شلیک نارنجک گاز اشکآور را به داخل دانشگاه آغاز کردند. تظاهرکنندگان با برافروختن آتش به خنثیسازی گازها پرداختند که ناگهان نیروهای نظامی نوک اسلحههای خودکار خود را از میلهها به سوی تجمعکنندگان گرفتند و بر روی آنها آتش گشودند. تعداد زیادی در خاک و خون غلطیدند و صدها نفر مجروح شدند. خبرگزاریها تعداد شهدا را 10 نفر و دانشجویان 65 نفر اعلام کردند. کمکم تظاهرات به بیرون از دانشگاه کشیده شد و سرتاسر تهران به میدان جنگ تبدیل شد. در این تظاهرات خیابانی 30 نقطه تهران به آتش کشیده شد.[3]
چتربازان در صحن دانشگاه تهران به دنبال چه بودند؟!
در ادامه به یکی از مصادیق جنایات پهلوی در دانشگاه ها می پردازیم که کمتر به آن پرداخته شده است، هجوم به دانشگاه تهران در روز نخست بهمن 1340!
در روز نخست بهمن 1340 گروهی از دانش آموزان از رفتن به کلاس های درس خودداری کردند و به عنوان اعتراض به اخراج چندتن از دانش آموزان دبیرستان دارالفنون، خیابانهای مرکز شهرتهران را عرصه تظاهرات خود ساختند.
دانشجویان دانشگاه تهران نیز با هدف ابراز همدردی با دانشجویان دانشسرای عالی و اعتراض به قطع کمک هزینه تحصیلی آنها به کلاس ها نرفتند و تصمیم گرفتند تا به صورت دسته جمعی از دانشگاه خارج شوند.
این تصمیم دانشجویان با مخالفت نیروهای انتظامی مواجه شد. دانشجویان که در تصمیم خود دایر بر خروج از دانشگاه و کشیدن تظاهرات به پهنه خیابان های شهر اصرار می ورزیدند، برای شکستن سدهای خروج از دانشگاه با نیروهای پلیس درگیرشدند؛ که ناگهان با هجوم نیروهای چترباز مواجه شدند. چتربازان بدون هیچ گونه تأمل و به صورتی سریع وارد محوطه دانشگاه وداخل دانشکده ها شدند و دانشجویان را به شدیدترین شکل مورد ضرب و شتم قراردادند.
این نیروها با بدترین شکل با دانشجویان، برخورد کردند و شمار زیادی را به شدت مصدوم و مجروح ساختند و چندنفری را کشتند و حتی به تنی چند از زنان و دختران دانشجو در محوطه دانشگاه و کلاس های درس، تجاوز کردند.
فرماندهی نیروهای چترباز در حمله به دانشگاه برعهده سروان منوچهر خسروداد بود. دکتر احمد فرهاد، رئیس وقت دانشگاه تهران به دنبال حمله به دانشگاه تهران ضمن نامه ای خطاب به علی امینی نخست وزیر به این حمله شدیداً اعتراض کرد و بلافاصله از مقام خود استعفا داد. این نامه از آن جا که اهمیت تاریخی دارد مرور بخش هایی از آن ضروری به نظر می رسد؛
پیرو مذاکرات امروز صبح ما، در ساعت یازده سربازان و چتربازان دانشگاه تهران را اشغال کردند. هیچ دلیلی در بین نبود که نظامات و آئین دانشگاهی نقض شود. پس از حمله به دانشگاه سربازان و چتربازان بدون فرق و تفاوت، یکسان به دانشجویان پسرودختر حمله کردند، دانشجویان بسیاری را به قصد کشت مضروب نمودند. من هیچ گاه ندیده و نشنیده ام تا این حد بی رحمی، سادیسم، خشونت و خرابکاری از ناحیه قوای دولتی اعمال شود. بعضی از دختران را سربازان در تالارهای درس دانشگاه ازاله بکارت کردند.
هنگام سرکشی در بناهای دانشگاه صحنه ای نظیر هجوم قشون وحشی به خاک دشمن را در برابر چشمانمان مجسم ساخت. کتاب ها پاره پاره شده بودند، نیمکت های درس شکسته شده بودند، ماشین های تحریر شکسته شده و خردشده بودند، تجهیزات آزمایشگاه یا خراب و غیرقابل استفاده شده بودند و یا به سرقت رفته بودند. میزهای تحریر، صندلی ها، جایگاه استادان و درها وپنجره ها و دیوارها شکسته و خراب شده بودند و عمل خرابکاری سربازان که به دانشجویان غیرمسلح حمله کرده بودند، فجیع بود. بدون آنکه افسران آنها، آنان را منع کنند و در جلوگیری از این اعمال دخالت کنند. حتی بیمارستان دانشگاه از خرابکاری سربازان درامان نمانده بود و عده زیادی از سرپرستان و بیماران یا مضروب شده بودند و یا مجروح.
همین اعمال در کلوپ دانشکده و خوابگاه دانشجویان خارجی به وقوع پیوسته بود. در حال حاضر عده بسیاری از دانشجویان که به سختی مضروب شده اند، در بیمارستان دانشگاه تحت مداوا قرارگرفته اند. به عنوان رئیس دانشگاه تهران و به نام نماینده دانشکده و شورای دانشجویان، من به این عمل خشونت آمیز و جنائی اعتراض می کنم. تمام روسای دانشکده ها و نیز خود من استعفای خود را به شما ابلاغ می کنم و این استعفا نامه ها مادام که مسئولین این وحشی گری های حیوانی مجازات نشوند، معتبرخواهد بود.
آن چه ذکر شد به روشنی نشان می دهد که پهلوی هیچ ارزش و اعتباری برای دانشگاه قائل نبود تا جایی که برای سرکوب دانشجویان چترباز در صحن دانشگاه پیاده و در کلاس های درس به دانشجویان دختر تعرض می شد.
[1] دانشگاه آذرآبادگان به روایت اسناد، ناهید عابدینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392، ص 231
[2] همان، ص 233
[3] بازخوانی 4 جنایت رژیم پهلوی در دانشگاهها، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 16 آذر 1399