احتمال تغییر میانجی در مذاکرات ایران و آمریکا / نروژ یا چین میانجیگری میکنند؟

طرف آمریکایی همزمان با پیشنهاد برقراری آتشبس در روز 2 تیر، در حال برنامهریزی مقدمات ازسرگیری مذاکرات است و احتمالاً به زودی شاهد دور جدید مذاکرات خواهیم بود. در این صورت بر مبنای شنیدههای غیررسمی، دیگر عمانیها را در نقش واسطهگری نخواهیم دید و گزینههای دیگری چون نروژ یا چین این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت.
رایزنیهای تهران - واشنگتن که از فروردین آغاز شد و در ماههای اردیبهشت و خرداد جریان داشت با حمله رژیمصهیونیستی به ایران در روز 23 خرداد، براساس تصمیم دستگاه دیپلماسی ایران لغو شد. طرف آمریکایی همزمان با پیشنهاد برقراری آتشبس در روز 2 تیر، در حال برنامهریزی مقدمات ازسرگیری مذاکرات است و احتمالاً به زودی شاهد دور جدید مذاکرات خواهیم بود. در این صورت بر مبنای شنیدههای غیررسمی، دیگر عمانیها را در نقش واسطهگری نخواهیم دید و گزینههای دیگری چون نروژ یا چین این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت.
تحولات اخیر منطقه و تحرکات بازیگران بهعلاوه دخالتهای ایالات متحده، فاصله نظرات کارشناسان و تحلیلگران درباره چند و چون مذاکرات احتمالی جدید را بیشتر کرده است؛ اما نقطه اشتراکی که در این بین وجود دارد، اعتقاد جمعی به فریبآمیز بودن مذاکرات ایران و آمریکا در دور قبل بود. موردی که بار ماشین دیپلماسی و البته دفاعی کشور در مواجهات بعدی را سنگینتر میکند.
گفتوگوی جدید چه کارکردی دارد؟
سه کارکرد برای این دور از مذاکره مطرح شده که هرکدام در بستر تحولات اخیر منطقه قابلتفسیر است. نخست، این احتمال وجود دارد که مذاکرات بتواند فرصتی هرچند محدود برای بازسازی توان پدافندی و آفندی کشور ایجاد کند. در هفتههای گذشته، موضوع ضعف در برخی لایههای دفاعی بهویژه در مقابله با حملات ترکیبی و سایبری موردبحث قرار گرفت. توقف کوتاهمدت تنشها میتواند امکان تقویت این بخشها را فراهم کند، ولو به طور موقت.
دوم، در دوره پیشین مذاکرات یکی از اهداف کلیدی، اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی بود؛ نشاندادن حسننیت ایران برای حلوفصل مسالمتآمیز تنشها. در همان مقطع، برخی تحلیلگران معتقد بودند این روند، نوعی اتمام حجت است. از این زاویه، حتی اگر گفتوگوها به نتیجه نرسید، مسئولیت شکست آن بر دوش طرف مقابل قرار میگرفت. امروز نیز میتوان این روایت را تکرار کرد، بهویژه در شرایطی که اسرائیل محکوم به خرابکاری و تجاوز مستقیم شده است.
در صورت ازسرگیری مذاکره، ایران خواهد توانست ادعاهای حقوقی و اخلاقی خود را به شکل پررنگتری مطرح کند.
سوم، در شرایط جدید فضای حقوقی بینالمللی بیش از گذشته برای اثبات نقش اسرائیل در برهمزدن ثبات منطقهای مهیاست. بازگشت به میز مذاکره میتواند در چنین چهارچوبی ابزاری برای تقویت جایگاه ایران در نهادهای بینالمللی و ایجاد نوعی اجماع ضمنی علیه رفتارهای تلآویو باشد؛ همانطور که در حمله اخیر به ایران، وحدت ملی مردم و در ادامه کمپینهای مجازی، افکار عمومی جهانی را اساسی تکان داد. البته اگر فرایند دیپلماتیک بهدرستی مدیریت شود و در دام تکرار اشتباهات گذشته نیفتد.
از مذاکره تا فریب
بااینحال، چالشهای جدی در مسیر وجود دارد. نخستین و شاید مهمترین چالش، همان مسئلهای است که در افکار عمومی به چشم میخورد. اینکه اگر مذاکرات قبلی فریب بود، چه تضمینی برای عدم تکرار آن وجود دارد؟ چنین پرسشی به طور طبیعی، روند همراهسازی جامعه را با مشکل مواجه میسازد.
دومین چالش، پارادوکس موجود در تحلیل همراهی افکار عمومی است؛ اینکه تصور شود جامعه به دلیل خشم از حمله اخیر، از هر اقدامی برای کاهش تنش حمایت میکند، میتواند معکوس عمل کند. در شرایطی که شکوتردید نسبت به نیت واقعی آمریکا و متحدانش وجود دارد، حتی تصمیم به گفتوگو نیز انتقادات قابلتوجهی در فضای عمومی برانگیخته است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.