ادبیات فارسی، زنده به ادیبان است
عزیز و بزرگواری شعر معروف زندهیاد حضرت استاد خسرو فرشیدورد (این خانه قشنگ است ولی خانهی من نیست) را برایم در فضای سایبر فرستادند که مرا ناخودآگاه، برد به سالهای دور و همین یکی دو سال پیش.
نمیدونم اولبار، کی بود که نام حضرت استاد خسرو فرشیدورد را شنیدم؛ شاید حضرات استادان ارجمندم جناب آقای دکتر خالقی یا جناب آقای دکتر ارژنگی (که خدا زنده بدارد ایشانرا)، از استادان درس زبان و ادبیات فارسیام در دانشگاه، اورا سر کلاس معرفی کردهبودند!
اما یادش بخیر! با یادی از ایشان، یاد حضرت استاد دکتر غلامرضا ستوده (که خدا نگهدار ایشان باشد) افتادم. یکی از روزهای گرم تابستان سال 1397 بود. دهم تیرماه، در راه برگشت از سفری کاری که برای انجام امور وکالت موکلم (خدابیامرز) به سیرجان استان کرمان، رفتهبودم، در هواپیما، پیرمرد نحیف و لاغری داشت بهسمت ما که در وسطای هواپیما نشسته بودم، میآمد. از جایم بلند شدم به قصد کمک به پیرمرد. تا بلند شدم به من رسید و درحالیکه کارت پروازش را نشانم میداد، گفت؛ ببخشید صندلی من کجاست؟ نگاهی انداختم و گفتم؛ همینجاست. دقیقا سمت راست من، جایش بود. من کنار دوستم نشسته بودم و دوستم کنار پنجره! هنوز هواپیما بلند نشده بود که حرفهای من و آن پیرمرد، گل انداخت. بهسرعت، دریافتم که او فردی فرهیخته است. پرسیدم بهصراحت. پیرمرد، خودش را "ستوده" معرفی کرد و گفت؛ معلم دانشگاه هستم، ادبیات درس میدهم. چشمانم داشت از تعجب، از حدقه بیرون میزد، گفتم؛ استاد! واقعا شما جناب دکتر ستوده هستین!؟ دکتر غلامرضا ستوده؟! درحالیکه لبخندی بر لب داشت و چهرهاش مهربانتر شد، گفت؛ شما دانشجوی من بودید؟ گفتم؛ نه استاد! چرا استاد! شاگرد کتابهای شما بودم. گفتم؛ من همیشه این دقت را داشتم که اسامی گردآورندگان و تدوینکنندگان کتابهای درسی آموزش و پرورش خصوصا درس ادبیات فارسی را نگاه میکردم. نخستینبار، بهگمانم سال اول دبیرستان بودم که با نام شما استاد ارجمندم آشنا شدم. فرصت خوبی بود تا از همهچیز و هر موضوعی صحبت کنیم. و از کتاب ارزشمند فرهنگ لغات دهخدا هم حرف زدیم. از وضع زبان و ادبیات فارسی و اینکه آیا زبان، خودش، بهخودی خود، توان حفظ و نگهداری از خودش را دارد!؟!
دکتر غلامرضا ستوده، استاد زبان و ادب فارسی
فقط یکچیز را که شنیدم، دلم بهدرد آمد. حضرت استاد جناب آقای دکتر غلامرضا ستوده، هفتهای یکبار، از تهران به سیرجان میرفت که به دانشجویان ادبیات درس بدهد و دو دلیل داشت؛
یک. اینکه معلوم نبود و نیست که چرا به حضرت استاد، در دانشگاه تهران درس نمیدهند.
دو. حضرت استاد، از سر عشق و علاقهی وافرش به زبان و ادبیات فارسی، به تدریس در سیرجان هم راضی بود.
خوب یادمه که شمارهموبایل حضرت استاد را گرفتم و ازشون اجازه گرفتم که بدهم به خبرگزاری وزین خبرآنلاین تا یک مصاحبهی چالشی عمیق دربارهی وضع زبان و ادبیات فارسی و شیوههای حفظ زبان، با حضرت استاد دکتر غلامرضا ستوده بشود. و به وعدهای که با خودم کردم، عمل نمودم اما هنوز این اتفاق خوشایند نیفتاده است. امیدوارم "خبرآنلاین" بهزودی، این فرصت را برای مخاطبان خود، فراهم نماید که؛ ادبیات فارسی، زنده به ادیبان است.
* پژوهشگر مسایل حقوقی و مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی تهران
کد خبر 1396045