ارزشافزوده ایران در بابالمندب
مقاله زیر بخشی از مجموعه ویژه موسسه خاورمیانه با عنوان «حوثیها؛ دورترین متحد ایران» است که به تحلیل پویایی روابط ایران و انصارالله یمن میپردازد. این مقاله منافع و چالشهای پیش روی هر دو طرف را در حفظ همکاریها شناسایی و تاثیر آنها بر منطقه ترسیم میکند. همچنین توصیههای سیاستی را برای نحوه واکنش ایالات متحده و سایر دولتها ارائه میدهد. الکس وطنخواه، مدیر برنامه ایران در موسسه خاورمیانه...
با این حال، یکی دانستن حوثی ها با دیگر اعضای محور - مانند حزب الله لبنان یا گروه های نیابتی شبه نظامی طرفدار ایران در عراق - گمراه کننده است، زیرا نفوذ گفتمانی و عملیاتی تهران بر این جنبش یمنی را اغراق آمیز جلوه میدهد. در همین حال، تنش های موجود در دریای سرخ، هم سودمندی یمنیها را برای برنامه های منطقه ای ضدآمریکایی و ضداسرائیلی تهران و هم چالش هایی را که اقدامات آنها میتواند برای ایران ایجاد کند، نشان میدهد.
محاسبات تهران
برای تهران، مدل محور مقاومت تا زمانی که سه ویژگی کلیدی حفظ شود، مزایای روشنی را ارائه میکند: اول، باید قدرت منطقه ای ایران و اهرم ژئوپلیتیک را با هزینه مالی نسبتا پایین فراهم کند. دوم، تهران با حفظ فاصله عمدی، باید بتواند انکار اقدامات متحدان نیابتی منطقه ای خود را حفظ کند و سوم شیوه کار این مدل باید جنگ فرسایشی باشد، با هدف مصون نگه داشتن سرزمین ایران از هرگونه ضربه و در عین حال خسته کردن دشمنان تهران. اگر قرار است به دیدگاه ایران عمل شود، تهران و متحدان نیابتی اش باید از رویارویی مستقیم با اسرائیل و ایالات متحده اجتناب کنند.
میتوان استدلال کرد که این موضع در حال حاضر از سوی حزبالله در قبال اسرائیل رعایت شده است: تمایل به درگیر شدن در حملات کمشدت در مرز، اما عدمتعهد آشکار برای ورود به جنگ در سمت حماس. ایرانی ها حدود چهار دهه پیش حزب الله را از صفر ایجاد کردند و روابط گفتمانی بین این دو امروز به طور گسترده ای همپوشانی دارد. در مقابل، رابطه یمنیها و ایران تقریبا قدیمی و مستحکم نیست. این واقعیت باعث میشود که این جفت دوم قادر باشد اقدامات خود را در مورد حمله به کشتیرانی در دریای سرخ هماهنگ کنند. اگر اقدامات ارتش یمن، آمریکا و غرب را وادار به انتقام از ایران به دلیل حمایت مادی از جنبش انصارالله کند، آنگاه است که تهران چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارد.
سیر تحول روابط
در مارس 2023، تهران و ریاض توافقنامه دیپلماتیکی را با هدف کاهش تنش های منطقه ای در پکن امضا کردند. طبق گزارشهای ادعایی، طرف ایرانی به نوبه خود با پایان دادن به انتقال تسلیحات به یمنیها موافقت کرده است. در سالهای 2015-2014، زمانی که تهران برای اولین بار حمایت از حوثی ها را در جنگ داخلی یمن آغاز کرد، پیشبینی می شد که سعودی ها از نیروهای دولتی ضدحوثی حمایت نظامی کنند. برای ایران، ظهور انصارالله در حاشیه جنوبی شبهجزیره عربستان پس از بهار عربی ابزاری برای فشار جانبی علیه ریاض در زمان رقابت شدید قدرت ایران و عربستان بوده است. اما برای مشروعیت بخشیدن به توسعه این رابطه از راه دور، باید یک روایت ایرانی ساخته میشد. بنابراین، رسانه ها شروع به ترویج این ایده کردند که پیام اسلام گرایانه ایران برای اولین بار در دهه 1980، اندکی پس از پیروزی انقلاب در سال 1979، یمنی ها را مجذوب خود کرده بود. اما این صحیح نیست: یمن عاملی برای تهران نبود. دهه 1980 اگر هر چه باشد، در آن مقطع تهران از نظر سیاسی به مارکسیست هایی که بر یمن جنوبی حکومت می کردند، نزدیک تر بود تا به جمعیت یا مقامات مذهبی در یمن شمالی، جایی که زادگاه اجدادی زیدیه بوده و جنبش حوثی ها متعاقبا از آن برخاستند.
قابل ذکر است که ایران هرگز در دهههای 1980 و 1990 علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق را که زیدی بود، به طور جدی پرورش نداد. علاوه بر این، یمن بخشی از ماموریت اصلی ایران برای جذب اسلام گرایان همفکر، مانند لبنان و عراق نبود. همچنین شواهد زیادی مبنی بر نقش مهم ایران در جنگ های داخلی یمن بین سالهای 2004 و 2010 وجود ندارد. با این حال، گروه هایی از زیدی ها - مانند حسین الحوثی که نام خود را بر این جنبش گذاشت - شروع به بازدید از ایران کردند. این تماسها از اوایل دهه 1990 به تدریج افزایش یافت. بنابراین، تاثیر ایران در شکل دهی دکترین مذهبی و ایدئولوژی سیاسی حوثی ها غیرقابل انکار است، حتی اگر میزان آن همچنان مورد بحث باشد.
تنها پس از ناآرامیهای منطقهای موسوم به بهار عربی در سال 2011 و سقوط علی عبدالله صالح در سال 2012 بود که تهران سرانجام یمن را به عنوان زمینهای مناسب برای پیامهای سیاسی و حمایت نظامی خود دید. از لحظهای که عربستان سعودی در جنگ داخلی یمن در مارس 2015 مداخله کرد، مقامات آمریکایی ایران و حزبالله را به آموزش و تسلیح حوثیها متهم کردند. این خط حمایت مادی بدون وقفه ادامه یافت و با گذشت زمان، حوثیها توانستند ریاض را به حدی خسته کنند که به دنبال راههایی برای پایان دادن به مداخله و عقبنشینی از یمن شود. بر این اساس، آتشبس میان انصارالله و سعودیها از آوریل 2022 برقرار است. تهران دلایل خوبی دارد که سرمایهگذاری خود در یمن را ارزشمند بداند، چون اهرمی را به وجود آورد که در نهایت، فشار بر سعودی ها برای موافقت با آتش بس دیپلماتیک با ایرانی ها در مارس 2023 را ایجاد کرد.
بازی پرخطر؟
یمنیها با پرتاب پهپادها و موشک ها به سمت اسرائیل و علیه کشتیرانی (به ظاهر مرتبط با اسرائیل) در دریای سرخ که برای شکل دادن به محاسبات دولت نتانیاهو و به طور کلی دنیای غرب طراحی شده بود، به نشان دادن سودمندی خود در طول جنگ اسرائیل و حماس ادامه دادند. اما اگرچه میزان نفوذ عملیاتی تهران بر چنین اقدامات یمنیها ناشناخته است، دو واقعیت را به سختی میتوان انکار کرد. به گفته فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM) اول، یمنیها به احتمال زیاد از ایران و حزب الله هم حمایت مادی و هم آموزش دریافت میکنند، از جمله در مورد نحوه انجام حملات پیچیده پهپادی و موشکی ضدکشتی در دریای سرخ. دوم، یمنیها و ایران هر دو خواهان آتش بس فوری در غزه به دلایل بشردوستانه هستند، اما همچنین برای کمک به شاخه نظامی حماس پس از سه ماه از حمله اسرائیل به غزه. این یک بازی پرخطر است، زیرا صداهای بیشتری در واشنگتن خواستار پاسخگویی ایران هستند.
یمنیها از 19 نوامبر 26 بار به کشتیهای تجاری در دریای سرخ حمله کردهاند. حملاتی که بیرویه نبوده و اولویت آن کشتی های مرتبط با اسرائیل بوده است، در حالی که نفتکش ها در امان مانده اند. با این حال، هشدارهای غرب به اندازه کافی برای تهران نگرانکننده است که مقامات ایرانی بارها دست داشتن در حملات یمنیها به کشتیهای گذرکننده از دریای سرخ را رد کردهاند. چند سال پیش، مفسران ایرانی اظهار کردند که تهران به زودی نه یک بلکه دو نقطه بحرانی دریایی برای تجارت بینالمللی را کنترل خواهد کرد: تنگه هرمز و بابالمندب. اما وقتی که اوضاع به هم بریزد و تنشها در دریای سرخ افزایش یابد، باید دید که آیا ایران واقعا آماده خطر درگیری آشکار با ایالات متحده است یا خیر - و آیا نفوذ کافی بر یمنیها برای درخواست از آنها و همچنین برای ایستادن در کنار آنها را در حال حاضر دارد یا خیر.
--> اخبار مرتبط