اروپا نمیخواهد مستقل باشد
تهران - ایرنا - رویکرد 20 ماهه اروپا در قبال توافق هستهای نشان داد که اروپاییها اراده و خواستی برای ایفای نقش بازیگر مستقل در حد ظرفیتهای خود ندارند و ترجیح میدهند کماکان دنباله رو آمریکا باشند حتی اگر رییس جمهور آمریکا بهآنها به دیده تحقیر نگاه کند.
به گزارش خبرنگار ایرنا، بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا و امانوئل ماکرون، رییس جمهوری فرانسه روز یکشنبه در حاشیه نشست بررسی تحولات لیبی که در برلین برگزار شد، با یکدیگر و بار دیگر بر پایبندی خود به توافق هستهای ایران تاکید کرده اند.
دفتر نخستوزیری بریتانیا با انتشار بیانیهای با اعلام این خبر گفت که جانسون و مکرون بر نیاز به تعریف یک چهارچوب درازمدت برای پیشگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای نیز تأکید کردند. در بیانیه دفتر نخستوزیری بریتانیا آمده است: «در موضوع ایران، هر دو رهبر علاوه بر تکرار تعهدات خود در قبال برجام، بر لزوم تعریف یک طرح بلندمدت برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای تاکید کردند... آنها همچنین درباره اهمیت تنشزدایی در منطقه و همکاری با شرکای بینالمللی برای یافتن راهی دیپلماتیک برای کاهش تنشهای فعلی توافق داشتند.»
این موضع گیری در حالی بیان می شود که سالها مذاکرات سخت و ماحصل آن یعنی توافق برجام قرار بوده چنین هدفی را محقق سازد. بسته شدن پرونده پی ام دی، حدود 15 گزارش آژانس مبنی بر عدم انحراف ایران از برنامه صلح آمیز هسته ای و راهبرد جمهوری اسلامی ایران که در فتوای حرمت سلاح هسته ای رهبر انقلاب اسلامی مبتلور شده است همه اینها قرار بود چنین هدفی را محقق سازد. اکنون این سوال مطرح است که چرا توافق برجام که حمایت جامعه جهانی را به پشتوانه قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل داشت در معرض نابودی قرار گرفته است و تروئیکای اروپایی تاکنون چه اقدامات عملی برای حفظ آن انجام دادهاند.
واقع امر این است که 20 ماه زمان برای حفظ یک توافق بین المللی زمان کافی بوده است با این حال اروپا غیر از جلسات و اظهار نظرهای تکراری لزوم حفظ برجام عملا گامی برای حفظ این توافق برنداشته است امروز جامعه ایرانی دو نگاه در خصوص رویکرد اروپا در برجان دارد نخست اینکه اروپا می خواهد توافق هسته ای را حفظ کند ولی توانش را ندارد و دیدگاه بدبینانه اینکه اساسا اروپا طی این مدت در زمینآمریکا بازی کرده و در مسیر خواست و نیات آمریکای ترامپ گام برداشته است. ولی در هر دو صورت نتیجه این شده که اروپا برای حفظ برجام از وعده و عید فراتر نرفته است.
24 دیماه سه کشور فرانسه، بریتانیا و آلمان در بیانیهای مشترک رسما از برنامه خود برای فعال کردن سازوکار رفع اختلاف در برجام خبر دادند. سازوکاری که مسیر آن به ماده 37 برجام یا همان مکانیسم ماشه منتهی می شود. سه کشور اروپایی اعلام کرده اند که با توجه به کاهش تعهدات ایران در قبال برجام، انتخاب دیگری جز ارجاع موضوع به کمیسیون مشترک در چارچوب ساز و کار حل اختلاف ندارند.
مکانیسم حل اختلاف پیش بینی شده در برجام اینگونه است که اگر یکی از طرفهای برجام به این جمعبندی برسد که طرف دیگر به تعهدات ذکر شده در این توافق پایبند نیست، میتواند به کمیسیون مشترک شکایت کند. این کمیسیون، در چارچوب برجام و برای نظارت بر اجرای این توافق تاسیس شده است. اگر ظرف 65 روز، شکایت آنگونه که شاکی میخواهد حل نشود، شاکی میتواند موضوع حل نشده را به عنوان دلیلی برای توقف اجرای تعهدات برجام در نظر بگیرد و به شورای امنیت سازمان ملل اطلاع دهد که موضوع حل نشده، متضمن عدم اجرای چشمگیر است. پس از آن، شورای امنیت 30 روز وقت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریمها یا بازگرداندن آنها قطعنامه صادر کند.
اگر در این مدت، شورای امنیت نتواند در این خصوص قطعنامه صادر کند، تمام تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل که قبل از برجام برقرار شده بودند، به طور اتوماتیک بازمیگردند. به این سازوکار، مکانیسم ماشه (Snapback) یا بازگشت سریع تحریمها هم میگویند. نکته مهم این سازوکار این است که بازگشت تحریمها، قابل وتو نیست.
در زمان اعلام خبر فعال سازی این مکانیسم جوزپ بورل، رئیس دستگاه سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده بود که هدف از این کار، همراهی با سیاستهای آمریکا برای اعمال فشار حداکثری بر ایران نیست، بلکه اروپا به دنبال یافتن راهی برای بازگردان ایران به مسیری است تا بار دیگر بطور کامل به توافق هستهای پایبند شود.
اما یک روز بعد از اعلام فعال شدن مکانیسم حل اختلاف از سوی اروپاییها، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی فاش کرد که این کشورها از سوی آمریکا تهدید شده بودند که اگر ساز و کار حل اختلاف را فعال نکنند، صنعت خودروسازی آنها هدف تعرفه وارداتی 25 درصدی قرار خواهد گرفت.
همین خبر نشان می دهد که اروپا تا چه حد در مقابل آمریکا منفعل و فاقد اراده سیاسی است و تنها با یک تهدید اقتصادی آمریکا برجام را به خطر میاندازد. فعال کردن مکانیسم حل اختلاف از سوی سه کشور اروپایی عملا اعتراف به ناتوانی آنها از انجام تعهدات برجامی و تعهداتی است که بعد از خروجآمریکا از برجام داده اند. این ناتوانی به معنای پایان بازیگری اروپا درمعادلات جهانی هم است.
گقتنی است در گفت و گوهای اخیر در برلین، فرانسه و بریتانیا همچنین حل بحران هستهای ایران را در گرو مذاکرات فراگیر با آمریکا برای امضای قرارداد جدید هستهای که موضوع موشکی ایران و نقش این کشور در خاورمیانه را شامل شود، پیش کشیدند. پیش از این نیز بوریس جانسون اعلام کرد که آماده است روی «توافق ترامپ» و جایگزین کردن آن با توافق بینالمللی منعقد شده میان ایران و 5 قدرت برتر جهان کار کند.
در حالی که ایران بارها اعلام کرده که تا زمان انقضای برجام گفت و گو بر سر توافق جدید خارج از موضوع است چون تضمینی برای حفظ قرارداد ها و انجام تعهدات نه از سوی آمریکا و نه از سوی اروپا وجود ندارد. کشورهای اروپایی اکنون سخنان دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را تکرار می کند و از توافقی جدید سخن میگویند.
اروپا با وجود وعدههای بسیاری که داده بود در عمل نشان داد اراده ای برای ایستادن در مقابل اقدامات خلاف قوانین بین المللی آمریکا ندارد. این رویه اروپا عملا اعتبار و توانایی این کشورها را زیر سوال برده است. چرا که اراده جدی برای مقابله با تروریسم اقتصادی ترامپ در کشورهای اروپایی دیده نمی شود و برای هر اقدام خود منتظر اجازه و تایید آمریکا هستند. چرخش در موضع گیر اروپاییها از جهات دیگری نیز قابل تامل است بویژه تحولاتی که طی سالهای اخیر در قاره سبز رخ داده است و اروپا را از رویای اروپا مرکزی فرسنگها دور کرده است اگر روزگاری چهرههای مستقلی در فرانسه بودند که از ضرورت استقلال فرانسه و بازیگری مستقل آن در معادلات بین المللی سخن می گفتند، امروز دیگر چنین چهره ای در فرانسه حضور ندارد. علاوه بر این این کشور سالهاست که درگیر معضل جلیقه زردها شده و انتظار نمی رود این معضل به این زودیها پایان یابد. از سوی دیگر بریتانیا هم درگیر پرونده سنگین برگزیت و جدایی از اتحادیه اروپاست و انگلیس در بیرون اتحادیه اروپا چشم انداز روشنی پیش رو ندارد. شاید بتوان ریشه چاپلوسی نخست وزیر این کشور مبنی بر آمادگی برای جایگزین کردن توافق ترامپ با توافق برجام ریشه در همین نگرانی ارزیابی کرد. گذشته از اینها رویکرد آمریکا و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی در اختیار آنها به آن میزان هست که اروپاییها کماکان برای هر اقدامی به دنبال کسب اجازه از آمریکای ترامپ باشند. بازیگری آمریکا در اروپای شرقی یا همان اروپای جوان، ظرفیتهای فروپاشی اتحادیه اروپایی را بیش از پیش عیان کرد. با این اوصاف نمیتوان انتظار داشت اروپاییها در معادلات بین المللی نقشی متناسب با قدرت خود ایفا کنند.
*س_برچسبها_س*