دوشنبه 5 آذر 1403

از پیش بازنده‌ها زیر سبد المپیک / وقتی همه خواب بودند!

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
از پیش بازنده‌ها زیر سبد المپیک / وقتی همه خواب بودند!

نمایش تیم ملی بسکتبال ایران در بازی‌های المپیک 2020 توکیو فراتر از فاجعه بود؛ فاجعه‌ای که نسل طلایی آسمان‌خراش‌ها در آن نقشی نداشت و تمام مسئولیت این ناکامی را باید شخص سرمربی تیم ملی و مسئولین فدراسیون برعهده بگیرند.

به گزارش خبرنگار ورزشی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ با تعیین قرعه‌کشی رقابت‌های بسکتبال بازی‌های المپیک 2020 توکیو و هم‌گروهی آسمان‌خراش‌های ایرانی با تیم‌های قدرت‌مند آمریکا، فرانسه و چک، مشخص شد که کار ملی‌پوشان در آوردگاه المپیک فراتر از سخت خواهد بود و موفقیت بسکتبال ایران صرفا به حضور در جمع 12 تیم برتر دنیا که سهمیه المپیک را کسب کرده‌اند، محدود خواهد شد.

این تفکر گر چه در اذهان عموم وجود داشت اما کادرفنی تیم ملی بسکتبال و مسئولین این فدراسیون با رواج اتمسفر ازپیش‌بازنده در رختکن و اردوهای تیم ملی، به بازیکنان القا کردند که قرار است در بازی‌های 2020 متحمل 3 شکست سخت شوند و به تهران برگردند؛ ذهنیتی به‌شدت غلط و به‌غایت بدی که باعث تحقیر روحی و روانی بسکتبال ایران شد. این نگرش در حالی بین المپین‌های بسکتبال ایران ترویج پیدا کرد که جذابیت تمامی رشته‌های ورزشی در سراسر دنیا، با مسئله غیرقابل پیش‌بینی و شگفتی‌خیز بودن آن رابطه مستقیمی داشته و نمونه‌های آن را هم در فوتبال به کرات دیده‌ایم؛ مثلا جام‌جهانی فوتبال 2018 روسیه که تیم ملی فوتبال ما مقابل قدرت‌های فوتبال 2 قاره اروپا و آفریقا و در گروه مرگ رقابت‌ها توانست نمایشی شایان توجه و در حد صعود از خود نشان دهد. نفوذ این فضای سمی به رختکن تیم ملی بسکتبال در همان نخستین بازی اثرات سؤ خود را نشان داد؛ جایی که آسمان‌خراش‌ها در کوارتر اول و دوم نخستین جدال المپیکی خود مقابل تیم بسکتبال چک نمایشی فراتر از فاجعه را از خود بر جای گذاشتند و از کوارتر سوم تازه قدرت خود را دریافتند و توانستند نبض بازی را در دست گرفته و اقدام به برگرداندن امتیازهای ازدست‌رفته کنند؛ موضوعی که اگر از ابتدای کوارتر نخست اجرا می‌شد، قطعا تیم ملی بسکتبال ایران به نخستین پیروزی خود در المپیک 2020 دست می‌یافت. مشکل تیم ملی بسکتبال در توکیو اما به ستاره‌های بلندقامت ارتباطی نداشت؛ بسکتبال ایران نه در مقابل آمریکا و فرانسه، بلکه جایی تحقیر شد که مهران شاهین‌طبع برای 3 سال سکان‌دار هدایت کادرفنی‌اش گردید و ابرقدرت بسکتبال آسیا را طی همین مدت تبدیل به یک تیم بی‌باور، بی‌انگیزه و کام‌بک‌خور نمود. مشکل کادرفنی و کوچینگ اما با بی‌تفاوتی و انفعال فدراسیون بسکتبال همراه شد تا وضعیت در شرایط خطرناک قرار بگیرد. صرف حضور یک مربی ایرانی در رأس کادرفنی تیم‌های ملی ایران در بازی‌های المپیک به خودی خود اتفاقی ارزش‌مند و افتخارآمیز بوده، اما این موضوع نباید با لوث شدن به عاملی برای تحقیر نام ایران و خودزنی تبدیل می‌شد. فدراسیون بسکتبال با اعتماد بیهوده و واهی به یک سرمربی دوشغله، گور موفقیت آسمان‌خراش‌ها در توکیو را کند تا رسما تبدیل به زنگ تفریح گروه و دست‌مایه خنده رقبا شویم و البته بزرگ‌ترین دست‌آورد این کادرفنی، کام‌بک خوردن‌های پیاپی مقابل رقبای معمولی و متوسط باشد! سرمربی تیم ملی بسکتبال به‌رغم ایرانی بودن اما از بازیکنان دورگه‌ای برای تیم ملی در المپیک استفاده کرد که نمایش آن 3 نفر در سالن‌های توکیو، مشکوک بودن علت دعوت‌ها و سپردن پیراهن مقدس و باارزش تیم ملی را تشدید کرد. در حالی که بازیکنان ایرانی باکیفیت‌تری نسبت به دورگه‌ها برای حضور در توکیو وجود داشت، مهران شاهین‌طبع با اصرار بر استفاده از آن‌ها تقریبا تیم را در نقاطی فلج کرد. احتمالا مهران شاهین‌طبع از معدود مربیان تاریخ بسکتبال دنیا بوده که هم‌زمان با هدایت تیم ملی بسکتبال یک کشور، هدایت یک تیم لیگ برتری از همان کشور را هم در اختیار داشته. این بی‌مبالاتی نسبت به مسئولیت سنگین سرمربی‌گری تیم ملی بسکتبال و شغل مستقل ندانستن هدایت ملی‌پوشان باعث شد تا حاشیه‌هایی عجیب در اردوی تیم ملی رخ دهد. محمد جمشیدی، بازیکن باسابقه تیم ملی بسکتبال کشورمان در مصاحبه‌ای از رفتارهای غیرحرفه‌ای و حتی غیرانسانی سرمربی آسمان‌خراش‌های ایرانی پرده برداشت که نیاز به بررسی توسط نهادهای انضباطی و قضایی مربوطه خواهد داشت. مهران شاهین‌طبع دقیقا در ایامی که می‌بایست به مرور فن، طراحی تمرین و آنالیز فنی می‌پرداخت، مشغول بستن ترکیب تیم باشگاهی خود برای فصل آتی لیگ بود و جو اردو را متشنج می‌کرد. سرمربی تیم ملی بسکتبال کشورمان هم‌چنین مبدع آخرین و جدیدترین متدهای درگیری فیزیکی و دعوا بین بازیکنان تیم ملی بود و آسمان‌خراش‌ها را ضمن برحذر داشتن از درگیری لفظی، دعوت به دعوا و درگیری فیزیکی می‌کرد تا اصطلاحا رفتارشان در زمان عصبانیت مردانه باشد! اصرار فدراسیون بسکتبال به ادامه همکاری با چنین فردی و انفعال مسئولین این نهاد و در رأس آن شخص رئیس فدراسیون نسبت به برخورد با این سؤرفتارها، کار را به جایی رساند که طلایی‌ترین نسل بسکتبال ایران با چنین فاجعه‌ای از نظر فنی و اخلاقی به مرزهای کشور برگردد. اتفاقی که قطعا با اهمال‌کاری مسئولین وزارت ورزش‌وجوانان نیز همراه بوده و تمام برخوردهای موردنیاز به زمانی نامعلوم موکول شده تا بد، بدتر شود و بسکتبال در چاه نابودی ملق بخورد. جالب این‌که وزارت ورزش‌وجوانان و کمیته ملی المپیک به‌عنوان متولیان ورزش ایران و تدارکات در دهکده ساحلی، چشم‌شان را بر این سؤمدیریت‌ها بسته‌اند و رئیس کمیته ملی المپیک هم به‌جای اتخاذ موضع صحیح در قبال این رفتارهای نامناسب، میان‌جی‌گری و وسط لحاف خوابیدن را انتخاب کرد تا مثلا حاشیه‌ها فروکش کند؛ حاشیه‌هایی که مستقیما فدراسیون بسکتبال و کادرفنی در ایجاد آن نقش داشته‌اند و همه در خواب خرگوشی به‌سر می‌بردند. انتهای پیام /