اصولگرایان هم ناگزیر از «اصلاح» هستند
تهران - ایرنا - روزنامه آرمان در گفت وگویی آورد: تجربه تاریخی نشان داده هر زمان جریانهای سیاسی از نظر محتوا و گفتمان با چالش مواجه شده و نحیف شدهاند بالهای رادیکال آنها فعالتر عمل کرده است. در نتیجه ظهور رادیکالیسم در هر دو جریان سیاسی کشور بیش از آنکه ایجابی و براساس گفتمان باشد، سلبی و در فضای ضعف جریانهای سیاسی رقم خورده است.
در گزیده ای از گفت وگوی روزنامه آرمان ملی با محمدصادق جوادیحصار تحلیلگر مسائل سیاسی، آورده است: در درون گفتمان اصلاحات اختلافنظرها بین دو گروه اصلاحطلبان بیرون از قدرت و اصلاحطلبان درونقدرت بالا گرفته و تئوریسینها هر گروه چالشها و فرصتهای پیشروی جریان اصلاحات را براساس آموزههای خود تئوریزه میکنند. این در حالی است که متنهیالیه هر دو جریان سیاسی کشور فعال شده است. از یک طرف منتهیالیه یا طیف رادیکال جریان چپ فعالتر از گذشته عمل میکند و از سوی دیگر طیف رادیکال جریان راست با پیشران مجلس فعال شده است. به نظر میرسد از برخورد دو طیف رادیکال جریانهای سیاسی چشماندازی پیشروی صحنه سیاسی ایران قرار دارد که چندان خوشایند نخواهد بود. تجربه تاریخی نشان داده هر زمان جریانهای سیاسی از نظر محتوا و گفتمان با چالش مواجه شده و نحیف شدهاند بالهای رادیکال آنها فعالتر عمل کرده است. در نتیجه ظهور رادیکالیسم در هر دو جریان سیاسی کشور بیش از آنکه ایجابی و براساس گفتمان باشد، سلبی و در فضای ضعف جریانهای سیاسی رقم خورده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با محمدصادق جوادیحصار، تحلیلگر مسائل سیاسی گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل آن را میخوانید.
چرا مرزبندی طیفهای درونجریان اصلاحات نسبت به گذشته پررنگتر شده است؟ تحلیل شما از رفتارشناسی طیفهای مختلف درون جریان اصلاحات چیست؟
اختلافنظر در بین اصلاحطلبان اتفاق جدیدی نیست و از ابتدای انقلاب تا امروز وجود داشته است. از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون در مقاطع تاریخی مختلف بین نیروهای چپ اسلامی یا گروههای موسوم به خط امامی، پس از آن خط سومیها و در ادامه اصلاحطلبها اختلافنظر رخ داده است. اولین این اختلافها نیز در بین مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز رخ داده که سبب انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز شده است. این اتفاق در آینده نیز در جریان چپ و در جریان راست صورت گرفته است. با این وجود موضوع مهم این است که در شرایط کنونی منشأ اختلافات کجاست و تعاریفی که میتوانیم از مفاهیم سیاسی منطبق با این اختلافات پیدا کنیم چیست؟ اگر اصلاحطلبان را به دو گروه رادیکال و میانهرو تقسیم کنیم باید مفاهیم سیاسی منطبق با رفتارشناسی این گروهها را نیز مطرح کنیم. برخی نیز به اصلاحطلبان ائتلافی با اعتدالی موسوم شدهاند. براساس تفسیری که آقای روحانی از مفهوم اعتدال دارند در گفتمان اعتدال از نیروهای کارآمد هر دو جریان سیاسی کشور در راستای تقویت منافع ملی استفاده میشود. این اختلافنظرها در جریان اصلاحات همواره وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت.
چرا نقش اصلاحطلبان که تمایل به زیست در بیرون از قدرت دارند در جریان اصلاحات بیشتر از گذشته شده است؟ در شرایط کنونی بسیاری از تحلیلها حول محور این طیف انجام میشود. مهمترین دغدغههای این طیف از جریان اصلاحات چیست؟
این طیف از جریان اصلاحات برخی مباحث تئوریک و عملی را با هم دنبال میکنند. این طیف معتقد است اگر قرار است برنامهها و مدیران اصلاحطلب را به جامعه عرضه کنیم باید از کسانی استفاده کنیم که در مرحله نخست واقف به این برنامهها باشند و در مرحله دوم مومن به این برنامهها. این طیف به دنبال مدیران بوروکرات که برای آنها تفاوتی نمیکند کدام جریان سیاسی قدرت را در اختیار داشته باشد، نیست. این مدیران هنگامی که وارد فضای تصمیمگیری میشوند به تمایلات و حرکات اصلاحی جامعه کمتر توجه میکنند. به همین دلیل نیز این گروه معتقدند ما باید از کسانی استفاده کنیم که به رویکرد اصلاحی اعتقاد داشته باشند و به صورت عمیق به آن باور دارند. این طیف معتقدند هر زمان که ما کوتاه آمدهایم و مماشات کردهایم نیروهایی سکان هدایت جریان اصلاحات را برعهده گرفتهاند که ناکام و ناموفق بودهاند. این درحالی بوده که هزینه عملکرد ناموفق آنها را جریان اصلاحات پرداخت کرده است. در نتیجه دلیلی وجود ندارد که هنگامی که اصلاحطلبان نمیتوانند برنامههای خود را اجرا کنند برنامههای خود را به کسی دیگر بسپارند تا او اجرا کند.
چرا در کنار این طیف از جریان اصلاحات از مفهوم «رادیکال» استفاده میکنند؟
دلیل اصلی این موضوع این است که این عده به تحقق مطالبات اندک راضی نیستند و معتقدند نباید ماهیت مطالبات زیرسوال برود. در مقابل، گروه دیگری وجود دارد که چنین اعتقادی ندارد و معتقد است میتوان با گذشتن از برخی مطالبات به تحقق دستاوردهای دیگر خوشبین بود. گروه نخست این رویکرد را برنمیتابد و عنوان میکند شیوه عمل و نوع نگاه ما به مقولههای اجتماعی و سیاسی متفاوت است. از نگاه این گروه توسعه سیاسی زیرساخت یک توسعه متوازن است. این اتفاق در دولت اصلاحات نیز رخ داده است. این عده معتقدند ما در دولت اصلاحات انسداد سیاسی قبل از اصلاحات را به مردم اعلام کردهایم و مردم با آگاهی از این موضوع به صحنه آمدهاند و از ما حمایت کردهاند. از نظر این گروه جریان اصلاحات باید در زمین اصلاحات بذر اصلاحطلبانه بکارد و برداشت مصلحانه انجام بدهد تا جامعه در مسیری که انتخاب کرده امیدوار باقی بماند. ملاک در اینجا دیدگاه مردم است. این دو گروه باید برنامههای خود را به مردم ارائه کنند و مردم پس از چند سال متوجه شوند که با حمایت کدام گروه سود بیشتری کردهاند و کیفیت زندگی آنها بهتر شده است. در چنین شرایطی کسی نمیتواند از محصولی که در زمین و با بذر اصلاحات به وجود آمده به شکل دیگری برداشت کند. این طیف معتقد است جریان اصلاحات باید برای چیزی مبارزه کند که محصول و خواست این جریان باشد. اگر نمیتوانیم این نقش را بزنیم نباید قلم به دست بگیریم؛ در غیر این صورت هر کسی هر نقشی که دوست دارد بزند اما نباید به پای جریان اصلاحات گذاشته شود. این طیف معتقد است هنگامی که ما نقش خود را بزنیم دیگران متوجه خواهند شد که نقش ما با نقش دیگران متفاوت است. برخی این گروه از جریان اصلاحات را رادیکال میدانند. رادیکالیسم در نگاه مارکسیستی در مقابل کاپیتالیسم و سرمایهداری قرار میگیرد. در این نوع نگاه به صورت بنیادین روشهای مدیریت جامعه تغییر میکند. این گروه معتقدند با رفرمهای سطحی و ناکارآمد نمیتوان به نتیجه مطلوب دست پیدا کرد. برگشت به بنیان و تغییر بنیانی ایجاد کردن رویکرد اصلی رادیکالیسم است. در نتیجه اصلاحطلبانی که امروز به عنوان اصلاحطلبان رادیکال شناخته میشوند در واقع رادیکال نیستند و دیدگاههای متفاوتی نسبت به طرفداران رادیکالیسم دارند. قرار نیست جریان اصلاحات به یک آش شعلهقلمکار تبدیل شود که هر کسی هر چه دوست دارد در آن بریزد. در چنین شرایطی آشی که درست میشود طعم و مزه مطلوبی نخواهد داشت.
هر زمان که طیفهای رادیکال در محوریت گفتمانهای سیاسی قرار گرفتهاند هم هزینه ایجاد کردهاند و هم پتانسیل واگرایی را افزایش دادهاند. در شرایط کنونی نیز کسانی که اصلاحات را بیرون از قدرت تعریف میکنند در این طیف قرار میگیرند. آیا در شرایطی که این طیف فکری در محوریت جریان اصلاحات قرار بگیرد گفتمان نحیف شده اصلاحات توانایی پرداخت هزینه را دارد؟
این طیف فکری معتقد است اگر ما به اصل خود برگردیم و گفتمان اصلاحات را براساس آرمانهای واقعی این جریان تعریف کنیم جامعه از این رویکرد استقبال خواهد کرد. این طیف معتقد است ائتلاف با گفتمانهای دیگر برای جریان اصلاحات نتیجه مطلوبی به همراه نداشته و به همین دلیل باید به اصل خود بازگردیم و جریان اصلاحات را براساس آموزههای اصیل اصلاحطلبی جلو ببریم. قرار نیست عدهای با انحصارطلبی و محدودیتآفرینی هر زمان در رقابتهای سیاسی و اجتماعی بازنده میشوند بازی را به هم بزنند و هزینه ایجاد کنند. دیگران نیز از هراس اینکه مبادا طرح این مطالبات هزینهساز باشد یک شیر بییال و دم و اشکمی به نام اصلاحات درست کنند که تعریف مشخصی ندارد. اگر کسانی معتقدند باید در میانه قرار گرفت و به قدرت نزدیک شد باید عملکرد آنها را مورد نقد قرار داد که از این رویکرد چه دستاوردی نصیب گفتمان اصلاحات شده است.
در مقابل طیف دیگری در جریان اصلاحات وجود دارد که به یک اصلاحات حداقلی و در قدرت اکتفا میکند و معتقد است برای حضور در قدرت باید با زبان قدرت سخن گفت. این طیف حتی به یک گزینه حداقلی در انتخابات ریاستجمهوری آینده نیز فکر میکند. این طیف چه جایگاهی در گستره گفتمان اصلاحات خواهد داشت؟
این طیف معتقد است در درون جریان حاکم عدهای هستند که تلاش میکنند ما را در شرایطی قرار بدهند که در مقابل آنها بایستیم و پس از آن عنوان کنند شما هم ادامهدهنده همان رفتارهای ابتدای انقلاب هستید. به همین دلیل میخواهند این طیف را از گرودنه تصمیمگیری و تصمیمسازی برای جامعه حذف کنند. هنگامی که ما در صحنه حتی در سطوح میانی نیز قرار نداشته باشیم مسیر برای حرکت به سمت تمامیتخواهی همواره خواهد شد. این عده معتقدند اگر ما نمیتوانیم به 100 برسیم حداقل به 50 یا 60 اکتفا کنیم. نمیتوان سیاه و سفید به قضیه نگاه کرد و عنوان کرد یا 100 یا هیچ. برخی معتقدند این رویکردی بود که آقای هاشمی در فضای سیاسی ایران دنبال میکرد و کسانی که امروز از آن حمایت میکنند تئوریزهکنندگان مشی اعتدالی آقای هاشمی هستند. طیف اصلاحطلبان اصیل معتقدند چه تضمینی وجود دارد هنگامی که تزاحم قدرت ایجاد میشود و تقابل مدافعان مردم با گروههای منفعتطلب درون رخ میدهد این گروه به نتیجه دلخواه و مطلوب خود دست پیدا کند. برای اینکه اختلافات این دو گروه در یک نقطه پایان پیدا کند باید به هر دو گروه فرصت داد برنامههای خود را به جامعه عرضه کند تا مردم تصمیم بگیرند کدام برنامه بیشتر دغدغههای آنها را مرتفع میکند. ما باید بپذیریم بخشی از رفتاهای سیاسی و اجتماعی باید در متن جامعه تحلیل شود. جامعه باید سود و زیاد هر رویکرد را مشاهده کند، سپس نسبت به یکی از این رویکردها اقبال نشان بدهد.
از برخورد این دو طیف کلی در جریان اصلاحات چه چشماندازی پیشروی جریان اصلاحات قرار گرفته است؟
اگر این دو گروه به کج رفتاریهای متداول سیاسی مبتلا نشوند و در مسیر صحیح حرکت کنند بنده فکر میکنم این اختلافات فرصت خوبی است که این دو جریان یکدیگر را به صورت برادرانه نقد کنند. در این زمینه دو راهحل وجود دارد؛ نخست اینکه دو گروه فکری دیدگاههای خود را به هم نزدیک کرده و در نهایت تصمیمگیری کنند یا در نهایت دیدگاههای یک گروه بر دیگری تفوق پیدا کند و پس از آن همه آن دیدگاه را بپذیرند. این دو گروه فکری در درون جریان اصلاحات باید به جای تقابل با هم تعامل داشته باشند.
در حالی که طیف رادیکال جریان اصلاحات فعالتر از گذشته شده طیف رادیکال جریان راست نیز با پیشران مجلس در صحنه سیاسی ایران فعال شده است. تقابل طیفهای رادیکال دو جریان سیاسی چه چالشهایی را برای فضای سیاسی ایران به همراه خواهد آورد؟
اگر طیف رادیکال راست که امروز در مجلس حضور دارد به دنبال حل کردن مشکلات کشور است چارهای جز تعامل و تبادلنظر با امکانات موجود در گفتمان اصلاحات ندارند. اصولگرایان نمیتوانند از ظرفیت جریان اصلاحات برای حل مشکلات چشمپوشی کنند. اگر اصولگرایان به دنبال این مساله باشند که رفتاری را که با آقای ظریف در مجلس کردهاند ادامه بدهند اوضاع سیاسی کشور بهنجار پیش نخواهد رفت و این کار منشأ ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی و صرف هزینههای غیرضروری خواهد شد. امروز کشور در شرایطی نیست که یک گروه بخواهد روی گروه دیگر خط قرمز بکشد. به همین دلیل نباید اجازه داد عدهای با رفتارهای اشتباه، کشور را روانه سرابهای بیسرانجام کنند.
منبع: روزنامه آرمان امروز *س_برچسبها_س*