اعتصاب 62 روزه مطبوعات در سال 57، اعتراض به سانسور یا خودزنی؟
اعتصاب در ادارات و کارخانه ها به قصد ضربه زدن به حکومت و موفق بود اما اعتصاب مطبوعات خدمت ناخواسته به حکومت بود هر چند در عمل میدان را از گفتمانهای ملی و سکولار گرفت و یکسر به اسلام انقلابی و اسلام سنتی سپرد.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - 43 سال پیش و در 16 دی 1357 سه روزنامه سراسری اطلاعات، کیهان و آیندگان و شماری از نشریات به اعتصاب 62 روزه خود پایان دادند و انتشار خود را از سر گرفتند.
هر چند روزنامهنگاران اعتصابی گمان میکردند با ثبت طولانیترین اعتصاب مطبوعات در جهان تا آن زمان و شاید تاکنون به موفقیت دست یافتهاند اما بعدتر روشن شد که این اعتصاب موقعیت گفتمان روشنفکری در انقلاب ایران را به مخاطره انداخت چراکه مهمترین تریبون خود را از دست داد و در این 62 روز مردم یا به رادیو بیبیسی گوش میسپردند و کمی هم به رادیو مسکو یا رادیو آلمان و البته رسانه سنتی - منبر - خصوصا در ماه محرم کارکرد سیاسی یافت و شایعات نیز نقش پررنگی داشت. اعتصاب مطبوعات هر چند در اعتراض به دخالت نظامیان بود ولی بسیار زودتر میتوانست تمام شود چرا که اطلاعرسانی و ارایه تحلیل و خبر مانند خدمات دیگر نبود که تعطیل آن حکومت را به هراس افکند و به عکس به رسانههای حکومتی و به رادیو بیبیسی میدان داد تا جایی که سالها بعد منکران اصالت انقلاب، که از تحلیل فروپاشی عاجز مانده بودند آن را ساخته و پرداخته رادیو بیبیسی میدانستند حال آنکه اخبار همان روز را منتقل میکرد کما اینکه در سالهای اخیر دیدیم جنبشهای عربی هم انعکاس یافت و کسی نگفت کار فلان رادیو یا شبکه تلویزیونی است. جنبشی باشد در رسانه منعکس میشود و نباشد نه. رسانه نمیتواند جماعت را بجنباند. تنها دستاورد روزنامهنگاران اعتصابی این بود که از پوشش اتفاقات تاریخی و بی نظیری چون دو راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا محروم ماندند و اکنون ناچاریم به روایت شاهرخ مسکوب در کتاب خود استناد کنیم که اگر چه بعدتر در صف منتقدین نظام سیاسی پس از انقلاب قرار گرفت اما متن احساسی خود و همسرش درباره آن جمعیت را از کتاب حذف نکرده است.
انقلاب ایران حاصل ائتلاف گفتمانهای اسلام انقلابی، اسلام سنتی، ملیگرایی، چپ مارکسیسستی و روشنفکری سکولارعلیه گفتمان باستانگرایی سلطنتی و تجددخواهی آمرانه بود و البته سهم گفتمانهای چپ مارکسیستی و روشنفکری سکولار و ملیگرایی بسیار کمتر از سرو صدای آنها بود چندان که وزن اجتماعی شان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی جمهوری اسلامی که هنوز نام به اسلامی تغییر پیدا نکرده بود روشن شد. اعتصاب مطبوعات اما چه کرد؟ گفتمانهای روشنفکری سکولار و چپ مارکسیستی را که در مطبوعات انعکاس مییافت به حاشیه برد و نه تنها گفتمان اسلام انقلابی که اسلام سنتی هم دست بالا پیدا کرد. کافی است به شعارهای پیش و بعد از اعتصاب 62 روزه مطبوعات در سال 57 توجه کنیم تا روشن شود چگونه بازی را واگذار کردند. در این میان آیندگان وضعیت متفاوتی داشت چراکه به صورتی نامحسوس از بختیار حمایت میکرد. در حالی که این صدا هم شنیده نمیشد و بختیار دن کیشوتی تصور میشد که تصور میکرد پس از خروج شاه و به کمک ارتش امواج انقلاب را خاموش کند و حکومت مورد نظر خود را مستقر سازد. ابزارها اما چوبی از کار درآمدند. گفتمان ملی گرایی هم که خود را نماینده آن میدانست از او حمایت نمی کرد و نتوانست گفتمان تازهای بسازد و رایج کند و به عکس آنچه می گفت دستمایه تمسخر میشد. اشتباه مطبوعات این نبود که اعتصاب کردند. اشتباه این بود که ادامه دادند. (اشتباه از منظر گفتمان خودشان وگرنه به تفوق جریانات غیر روشنفکری یاری رساند و از این نظر خدمت به حساب میآید). همانگونه که سال بعد هم قرار بود اشغال سفارت آمریکا 3 روزه باشد اما 444 روزه شد! جنگ هم قرار بود بعد از بازپسگیری بندر خرمشهر تمام شود اما 8 ساله شد.
باری، سحرگاه 15 آبان 1357 دولت نظامی ارتشبد ازهاری جلوی انتشار سه روزنامه بزرگ - کیهان و اطلاعات و آیندگان - را گرفت و شماری هم بازداشت شدند و در اعتراض، تحریریه روزنامه رستاخیز هم که به رغم انحلال حزب رستاخیز به کار خود ادامه داده بود دست از کار کشید. با این که روزنامهنگاران بازداشت شده 16 ساعت بعد آزاد شدند اما اعتصاب ادامه یافت و حتی روزنامه ارمنی زبان «آلیک» هم به آن پیوست.
توجیه سندیکای مطبوعات این بود که «ممکن است با صرف هزینه سنگین روزنامه منتشر شود ولی فرمانداری نظامی تهران جلوی آن را بگیرد». این در حالی بود که هنوز با تکرار ماجرای 15 آبان مواجه نشده بودند. برخی از نشریات اما با همین استدلال که از ترس مرگ نباید خودکشی کرد به انتشار ادامه دادند ولی متهم به همکاری با دولت نظامی شدند. به همین خاطر روزنامه خراسان هم از 29 آبان 57 به اعتصاب پیوست. اعتصاب در ادارات و کارخانه ها به قصد ضربه زدن به حکومت و موفق بود اما اعتصاب مطبوعات خدمت به حکومت بود هر چند در عمل میدان را از گفتمانهای ملی و سکولار گرفت و یکسر به اسلام انقلابی و اسلام سنتی سپرد. محمد قائد بعدها نوشت: «شرط گذاشتن روزنامهنگار که تا آزادی نباشد نمینویسم این پرسش را مطرح می کند که وقتی همه چیز گل و بلبل باشد چه نیاز به مطبوعات؟ روزنامه خواندن در روزهای توفانی بیشتر به کار میآید تا در هوای ملایم.» به خاطر دارم که در همان ایام اعتصاب مطبوعات وقتی تصویر کامران نجاتاللهی را روی جلد مجلهای دیدم (استادی که در جریان تحصن دانشگاهیان در وزارت علوم و هنگامی که از طبقه بالا به تراس آمد و کشته شد) احساس کردم چه خوب که این یکی منتشر میشود و چه بد که دیگران نیستند. چگونه یک نوجوان این نکته را دریافت و کارکشتههای مطبوعات بازی را به دو رقیب - رادیو بی بیسی و تریبونهای سنتی و شایعات - سپردند نکتهای نامکشوف است. هر قدر اعتصاب کوتاه در مهر همان سال قرین موفقیت بود این اعتصاب 62 روزه تنها گفتمان روشنفکری را از بازی خارج کرد. هر چند پس از آن آیندگان میکوشید جبران مافات کند اما بازی را باخته بود. کیهان نقش مجاهدین و چپها را پررنگ جلوه میداد و اطلاعات متعادلتر رفتار میکرد و هم از آیتالله مکارم شیرازی مقاله داشت و هم از علیاصغر حاجسید جوادی. امواج انقلاب اما توفنده بود و هیچ صدایی به اندازه آیتالله خمینی شنیده نمیشد. در واقع برندهای بزرگ مطبوعات ایران از ترس مرگ، خودکشی کرده بودند و پس از بازگشت نتوانستند نقش سابق را ایفا کنند و پس از پیروزی انقلاب و در سال 1358 نشریات تازهنفس میدان را در دست گرفتند. آیندگان، توقیف نشد اما چون دفتر امام خمینی اطلاعیه داد که ایشان دیگر آن را نمی خواند متوقف شد و بعدتر ساختمان آن به روزنامه آزادگان تحویل شد.
کارکنان آیندگان البته مدعی بودند داریوش همایون سهام را به آنان بخشیده و مالک تشکیلات روزنامه آنها هستند و نباید در زمره اموال همایون مصادره شود. کیهان و اطلاعات هم به دست بنیاد مستضعفان افتاد و بخش قابل توجهی از همان کارکنان اعتصابی اخراج یا منزوی شدند و میدان از دست آنان گرفته شد. یکی از دلایل ناکامی بختیار همین بود که در غیاب مطبوعات به قدرت رسید و به همین خاطر تلاش کرد تا هر چه سریع تر منتشر شوند و به همه خواست ها تن داد اما مطبوعات آزاد شده از سانسور دنبال آرمانهای بزرگتری بودند و گفتمان او ذیل هیچ یک از گفتمانها قرار نمیگرفت.
لینک کوتاه: asriran.com/003RaH