پنج‌شنبه 8 آذر 1403

انتظامی حاضر است قیمومیت حلقه سه نفره کنترل کننده سینما را بپذیرد؟

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
انتظامی حاضر است قیمومیت حلقه سه نفره کنترل کننده سینما را بپذیرد؟

در مقطعی از بررسی عملکردها، مشخص می‌شد که یک تیم سه نفره شکل گرفته که یک ضلع آن ساکت نگه داشتن صنوف، ضلع دیگر کنترل فضای سیاسی و حواشی پیرامون مدیریت سینما و ضلع سوم مدیریت امور روزمره سینما را بر عهده داشت. پرسش اساسی این است که آیا انتظامی حاضر است قیمومیت حلقه سه نفره کنترل کننده سینما را بپذیرد یا از مدیریت محفلی سینما پرهیز می‌کند؟

حسین انتظامی در حالی سرپرستی سازمان سینمایی را بر عهده گرفته که به عنوان مدیر این مجموعه تا زمانی نامشخص باید به تمشیت امور این مجموعه بپردازد؛ مجموعه‌ای که آبستن بحران‌های فراوانی که هریک از آنها می‌تواند زمینه ساز حواشی فراوان برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به ویژه جامعه سینما شود و اگر انتظار قصد ماندن در این مسئولیت را داشته باشد، چاره‌ای جز رفع آنها نخواهد داشت.

به گزارش «تابناک»؛ با پایان دوران محمدمهدی حیدریان در سازمان سینمایی، هیچ گزینه‌ای به ریاست این سازمان منصوب نشد و حسین انتظامی، سرپرستی مدیریت این مجموعه را بر عهده گرفت. انتظامی در چند روزی که عهده‌دار این مسئولیت شده، سکوت کرده و چنین به نظر می‌آید، در حال ارزیابی شرایط است. سینمای ایران، نه تنها در کنار سایر بخش‌های فرهنگی، بلکه در قیاس با بسیاری از حوزه‌های دیگر، ساختار پیچیده ای دارد که مدیریت آن را دشوار ساخته و معمولا مدیرانش بدون حاشیه این سازمان را ترک نکرده‌اند.

در این شرایط، پرسش اساسی این است: آیا انتظامی در این مسئولیت می‌ماند یا در هفته‌های پیش‌روی، سرپرستی این سازمان را به رئیس جدید تحویل خواهد داد؟ چه فرض را بر این بگذاریم که انتظامی رئیس می‌ماند و چه این که مدیر آینده سینما به زودی حکم خواهد گرفت، باید به برخی بحران‌های کنونی سینما اشاره کرد و از مدیر سینمای ایران در دو سال آینده دولت دوازدهم خواست، در این زمینه‌ها، تدبیر کند.

«تابناک» به برخی از این چالش‌ها اشاره می‌کند که مهم‌ترین آنها همراهی و قرار گرفتن یا نگرفتن مدیر آینده سینما در حلقه سه نفره کنترل سینمای ایران است.

مانع از انحصار اقتصاد سینما خواهند شد؟

افزایش ابعاد اقتصاد سینمای ایران در سال‌های اخیر، نتوانسته منجر به تقویت گروه‌های فیلمسازی و شکل‌گیری کمپانی‌های فیلمسازی شود و ایده‌هایی که در این زمینه نیز مطرح بود، روی کاغذ ماند. در عوض، بخش اعظمی از درآمد حاصل از اکران به جیب برخی پخش کننده‌ها رفت که سلاطین کنونی سینمای ایران هستند. عنصر اصلی این بازی، یکی از پخش کنندگان است که گروهی شناخته‌شده را نمایندگی می‌کند و تقریبا کنترل نیمی از فروش سینمای ایران را در اختیار دارد.

در این میان، آنچه اسباب نگرانی شده، تلاش برای کنترل کل زنجیره سینما از تولید تا پخش و اکران و تبلیغات توسط این گروه است. به تعبیر دیگر، این پخش کننده ی کلیدی، خرید سینما در شهرستان‌ها را نیز آغاز کرده و در تهران نیز علاوه بر کنترل برخی سالن‌های سینما، برای کنترل سالن سینمای شماری از مجتمع‌های تجاری عظیم که در مرحله ساخت هستند، دورخیز کرده و در واقع یک شبکه‌ای از سالن‌های کلیدی، که سهم اصلی فروش را دارند، یا در کنترل دارد و یا در مسیر به کنترل درآوردنشان است.

پیش از این به نهادهای صنفی توصیه شد، میان دفاتر تولید، دفاتر پخش سینما و مالکیت (مدیریت) سالن‌های سینما تفکیک قائل شوند و سینماداران و دفاتر پخش از ترکیب مدیریتی مشابهی برخوردار نباشند؛ اما قاعدتا زمانی که یک شخص کنترل نیمی از گردش مالی سینمای ایران را در اختیار دارد، به سختی می‌توان ساختاری را که او بر آن استوار شده، تغییر داد.

بی‌گمان در آینده‌ای نه چندان دور، تبعات حرکت پرشتاب سینمای ایران به سمت شکل گیری فضای انحصاری بیش از پیش نمایان خواهد داشت و آن زمان برای وضع قوانین بازدارنده و ضدتراست دیر خواهد بود. باید پیش از آنکه انحصار بر بخش‌های مختلف سینمای ایران با پوشش مالکیت خصوصی شکل بگیرد، قوانین ضدتراست در این حوزه و حوزه‌های مشابه اقتصادی برقرار شود

مشاوران دهه شصتی کنار کذاشته می‌شوند؟

یکی از عللی که سینمای ایران در دوره‌های اخیر با برخی چالش‌ها مواجه شد، حضور مشاورانی است که هزینه تصمیمات‌شان را رؤسای سازمان سینمایی پرداختند. یکی از این مشاوران که گفته می‌شود به برخی کاندیداهای ریاست جمهوری دوره آینده نیز نزدیک شده و برخی روایات‌، حکایت از آن دارد که رابطه نزدیکی به رئیس جدید سازمان سینمایی نیز دارد، از مهم‌ترین عوامل شرایط فعلی سینمای ایران است.

این مشاور عملا در بسیاری از جلسات، مستقیم به جای رؤسای پیشین سازمان سینمایی حضور داشته، درباره انتخاب، انتصاب و یا تغییر و ابقای مدیران کلیدی سینما تصمیم گیری کرده و در فرآیندهایی نظیر جشنواره فیلم فجر تأثیرگذار بوده است. برخی از حواشی که در ماه‌های پایانی دوره حجت‌الله ایوبی رخ داد، متأثر از این بود که ایوبی خیلی دیر به نقش مخرب تصمیم‌سازی‌های این شخص و اطرافیانش پی برد. وی پس از این اتفاق، او را عملا از تصمیم گیری و تصمیم سازی کنار گذاشت و این شخص نیز به همراه گروهش که از دهه شصت در سینما حضور مداوم دارند، لابی کرد.

در ماه‌های پایانی مدیریت ایوبی، او عملا تصمیم گیرنده نبود و در جشنواره فیلم فجر که اوج جنجال بود، همین شخص و گروهش به ابلاغ مستقیم دستورها، روند جشنواره را به سمتی بردند که منجر به آن حواشی شد. مشخصا دو تن از داوران آن دوره از جشنواره که حواشی رقم زدند و یکی از آنها مانع از اهدای جایزه به فیلم «ماجرای نیمروز» شد، توسط همین مشاوران به اجبار و فشار از بالا به ایوبی و دبیر وقت جشنواره تحمیل شدند.

در مقطعی از بررسی عملکردها، مشخص می‌شد که یک تیم سه نفره شکل گرفته که یک ضلع آن ساکت نگه داشتن صنوف، ضلع دیگر کنترل فضای سیاسی و حواشی پیرامون مدیریت سینما و ضلع سوم مدیریت امور روزمره سینما را بر عهده داشت. پرسش اساسی این است که آیا انتظامی حاضر است قیمومیت حلقه سه نفره کنترل کننده سینما را بپذیرد یا از مدیریت محفلی سینما پرهیز می‌کند؟

قطعا باید این گروه که همگی بازماندگان دهه شصت هستند، تا درب خروج وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدرقه شوند و نسل جوان و باانگیزه که وابستگی به این حلقه ندارند، امور را به دست بگیرند. رهبر انقلاب به شدت بر جوانگرایی تأکید دارند و این مهم در انتصابات اخیرشان از جمله در حوزه هنری نمایان است. از انتظامی انتظار می‌رود، این پوست اندازی مدیریتی در سینمای ایران را رقم بزند و سینمای کشورمان بدین شکل از تفکر دهه شصتی عبور کند.

گروهی از اهالی سینما که برای نگارش این توصیه نامه مورد مشورت قرار گرفتند، همگی تأکید داشتند، در صورت حفظ همان ساختار گذشته و نقش این شخص در مدیریت تازه سینما، عملا هیچ اتفاقی در حوزه رخ نداده و رخ نخواهد داد و همگی تأکید کردند از رئیس جدید سازمان سینمایی خواسته شود، این پدرخوانده را به همراه گروهش که نقش‌های حساسی را بر عهده دارند، کنار بگذارد.

حلقه تنگ مدیریتی، بسط می‌یابد؟

یکی از نقدها به دوره حیدریان، شکل‌گیری یک حلقه تنگ مدیریتی بود؛ برای نمونه در شرایطی که این امکان وجود داشت اعضای مختلف هیأت مدیره یا رؤسای صنوف سینمایی، خانه سینما را در شوراهای مختلف سینمایی نمایندگی کنند، رئیس سازمان سینمایی در قریب به اتفاق این مسئولیت‌ها، منوچهر شاهسواری، مدیرعامل خانه سینما را به کار گرفته بود که این موضوع اسباب نقد درون صنفی را در پی داشت.

انتظامی می‌تواند اشتباه حیدریان را تکرار نکند و به جای تشکیل گعده چند نفره، لیست بلندبالای مسئولیت‌های سپرده به مدیرعامل خانه سینما را میان صنوف سینمایی تقسیم کند و بدین ترتیب در نخستین گام، همراهی صنوف سینمای ایران را با خود داشته باشد. صنوف سینمایی نسبت به نادیده گرفته شدن در تصمیمات به شدت انتقاد دارند. پررنگ‌ترین نقدها در این زمینه از سوی کانون کارگردانان به عنوان دومین صنف قدرتمند سینمای ایران (پس از تهیه کنندگان) مطرح شد که عملا به هیچ یک از درخواست‌های آنها کمترین توجهی نشد.

در عین حال، در چند سال اخیر، خبری از کسب مشورت از کارشناسان مؤثر در رسانه‌های اصلی نیز نبود و افکارعمومی به شیوه دهه شصتی در سینما مورد توجه قرار می‌گرفت. انتظامی با توجه به سوابق مثبتش در حوزه مطبوعات، می‌تواند این ظرفیت را نیز برای گرفتن تصمیمات جامع‌تر فعال کند و بدین ترتیب، در تصمیمات مهمی که باید بگیرد، حمایت نمایندگان افکارعمومی را داشته باشد.

چالش بزرگ جشنواره فیلم فجر

حسین انتظامی در حالی مدیریت سینما را به دست می‌گیرد که یکی از چالش‌هایش مدیران تحمیلی است. در حالی که حیدریان می‌دانست باید در این زمان مطابق با قانون مسئولیتش را ترک کند، داروغه زاده را مجددا به عنوان دبیر جشنواره ملی فیلم فجر منصوب کرد. این در حالی است که اخلاق حکم می‌کرد، اجازه داده شود، مدیر تازه سینمای ایران درباره مهم‌ترین رویدادی که برای مدیریتش نیز می‌تواند چالش‌زا باشد، تصمیم‌گیری کند.

برگزاری پرخطای جشنواره فیلم فجر در دوره پیشین توسط داروغه زاده، اتفاق دور از انتظاری نبود، کما اینکه خطاهای مکرر داروغه زاده در حوزه نظارت بر فیلم‌های سینمایی به عنوان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، عجیب نیست. وقتی یک پزشک عمومی بدون سابقه مؤثر حرفه‌ای سینمایی، یکباره حساس‌ترین مسئولیت‌ها را می‌گیرد، مشخص است که نباید منتظر یک نتیجه مطلوب بود.

دور از انتظار نیست که انتظامی برای جلوگیری از حواشی، دست به ترکیب این دوره از جشنواره فجر نزند و ماه‌های باقی مانده تا بهمن ماه را به مطالعه سینما و شناخت اوضاع بپردازد؛ اما او باید در نظر داشته باشد که جشنواره فجر می‌تواند هزینه‌ساز شود و به همین دلیل باید تأثیر مستقیم در فرآیندها از ترکیب داوران که شیمی آنها، تأثیر مستقیمی در کیفیت و نوع توزیع جوایز دارد و همچنین اصول و فروع برگزاری این رویداد داشته باشد.

یکی از مهم‌ترین نقدهایی که به دوره‌های اخیر بوده، بردن جشنواره فیلم فجر به سینماملت است. انتظامی با بازگرداندن این جشنواره به برج میلاد که شکوهی به این رویداد داده بود، می‌تواند یک حرکت کوچک اما معنادار را انجام دهد و نشان دهد بر خلاف مدیران پیشین به دنبال کوچک سازی مهم ترین رویداد سینمای ایران به قصد کاهش حواشی و کم دردسر شدن آن نیست.

انتظامی حاضر است قیمومیت حلقه سه نفره کنترل کننده سینما را بپذیرد؟ 2