انتقاد راستینه راستین نیست
کسی که از پوشش کامل تیم فوتبال زنان ایران ناراضی است، در عرصههای فرهنگ و اجتماع بوضوح تمایلات طالبانی دارد. طالبانیسم اگر یک عارضه فرهنگی نیست، پس چیست؟ عقل سلیم و تجربه زیسته ملت ایران، حکم میکند که امثال جناب راستینه از افراطگرایی اجتناب کنند. ولو افراطگرایی به نام دین.
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - انتقاد احمد راستینه، رئیس کمیته تربیت بدنی کمیسیون فرهنگی مجلس، از لباس تیم فوتبال زنان ایران نشانه نوعی "عارضه فرهنگی" است که حاصلی جز دینگریزی ندارد.
در طول یکی دو دهه اخیر بارها پیش آمده که فلان دختر مسلمان بابت پوشش اسلامیاش در این مدرسه یا آن دانشگاه اروپایی دچار مشکل شده. در چنین مواردی، انقلابیون وطنی برای آزادی آن دختر یقه میدرانند و به غرب ناسزا میگویند.
اما اگر دقت کنیم، هدف جار و جنجال اصولگرایان در چنین مواردی، نه دفاع از آزادی پوشش آن دختر مسلمان اروپایی، بلکه صرفا حمله به غرب است و بس؛ چراکه معمولا آن دختر با همان پوششی که در فرانسه دچار مشکل شده، برای ورود به دانشگاه تهران یا دانشگاه آزاد علی آباد کتول هم دچار مشکل میشود!
در واقع اگر او برای ورود به فلان دبیرستان در پاریس باید روسریاش را بردارد، اینجا برای ورود به هر دانشگاهی باید علاوه بر روسری، موارد دیگری را هم رعایت کند تا بدحجاب قلمداد نشود.
این طنز روزگار است که رسانههای ایدئولوژیک اصولگرایان از گسترش حجاب در فرانسه و سوئد و آلمان و کجا استقبال میکنند ولی همان حد از حجاب را در ایران قبول ندارند.
به عکسهای دختران محجبه فرانسوی نگاه کنید؛ دخترانی که حجابشان در پاریس مایه خرسندی اصولگرایان در تهران است. آیا آنها پوشیدهتر از دختران تیم ملی بانوان فوتبال ایرانند؟ اگر مرغ همسایه غاز نیست، چرا از گسترش حجاب در اروپا خوشحال باشیم و از پوششی به مراتب بیش از پوشش دختران محجبه پاریسی، در تهران گلهمند باشیم؟
اگر پوشش تیم فوتبال زنان ایران ناکافی است، پسفردا اگر خدای نکرده اروپا هم تحت حاکمیت افرادی مثل احمد راستینه قرار گیرد، زنان مسلمان محجبه اروپایی هم باید احساس ناامنی کنند که حجابشان کافی نیست و بدحجابند و باید سلوک اجتماعیشان را اصلاح کنند.
عارضه فرهنگی یعنی همین انتقاد مدام از چیزی که عقلا و شرعا رواست، ولی فرهنگ خاص پارهای از افراد آن را برنمیتابد. این قبیل انتقادها، اولا خلاف منطق زندگیاند، ثانیا پایانناپذیرند.
اینکه در اروپا به حدی از پوشش زنان راضی باشیم و در ایران به پوششی بسی فراتر از آن حد، راضی نباشیم، چه معنایی دارد جز اینکه ما دچار زیادهخواهی ایدئولوژیک هستیم و با این زیادهخواهی، مخل زندگی نرمال خلقالله میشویم؟
آیا پوشش تیم فوتبال زنان ایران از پوشش زنانی که عکسهای رنگارنگشان در آستانه انتخابات در رسانههای اصولگرا منتشر میشود، کمتر و مشکلدارتر است؟ اگر انتقاد آقای راستینه راستین است، پس چرا در چنین مواردی سکوت میکنند؟
وانگهی، ورزش لباس خاص خودش را لازم دارد. اگر مسئله پوشاندن مو و بدن است، باید گفت پوشش تیم فوتبال زنان ایران کافی است. لباس ورزشی باید نسبتی با محیط ورزشی داشته باشد.
در بازیهای آسیایی پکن (1990) زنان ورزشکار ایران با چادر در مراسم افتتاحیه رژه رفتند؛ پوششی که آشکارا با فضای یک رویداد ورزشی نامتناسب بود و بعدها نیز تکرار نشد.
کسی که از پوشش کامل تیم فوتبال زنان ایران ناراضی است، در عرصههای فرهنگ و اجتماع بوضوح تمایلات طالبانی دارد. طالبانیسم اگر یک عارضه فرهنگی نیست، پس چیست؟
ترویج این بیماری به اسم اسلام، که شریعتش قاعدتا باید سهله و سمحه باشد، جز تشدید دینگریزی در جامعه ایران چه فایدهای دارد؟
زیادهخواهی معمولا به ضد خودش بدل میشود و زیادهخواهان را از همان چیزی که اندک میدانند نیز محروم میکند. افراط، به قول ارسطو، قطعا رذیلتی اخلاقی است.
عقل سلیم و تجربه زیسته ملت ایران، حکم میکند که امثال جناب راستینه از افراطگرایی اجتناب کنند. ولو افراطگرایی به نام دین.
لینک کوتاه: asriran.com/003NA7