ایرانی شناختهشده در جهان و ناآشنا در ایران!
محمود جعفری دهقی میگوید: نظامی گنجوی در جهان امروز ناشناخته نیست. ایرانیان باید بزرگان خود را بشناسند و به جهان معرفی کنند.
این استاد دانشگاه تهران و رییس انجمن ایرانشناسی همزمان با روز بزرگداشت نظامی گنجوی در پاسخ مکتوب به پرسشهای ایسنا از این شاعر گفته است که متن آن در پی میآید:
نظامی گنجوی یکی از مشهورترین و در عین حال یکی از مهجورترین شاعران ماست، همه ما قصه لیلی و مجنون را شنیدهایم اما شاید کمتر شعر را از زبان نظامی خوانده باشیم، در حالی که تعداد ضربالمثلهایی که از این قصه به یاد داریم زیاد است. این مجهور بودن نظامی در زبان فارسی از کجا میآید؟
حکیم نظامی نزد اهل ادب چه ایرانی و چه غیرایرانی مهجور نیست. البته آگاهیهای اندکی از زندگی او در دست است. این آگاهیهای اندک درباره زندگی او از سرودههایش به دست میآید. از جمله اینکه مادر او به نام «رئیسه» از اشراف کرد بود و به واسطه تمکن مالی، نظامی توانست علوم رایج زمان خود را بیاموزد. بنابر گفته خود او پدرش همانند فردوسی از دهقانان بود که صاحب املاک فراوان بود و او این نکته را در منظومه «لیلی و مجنون»، ضمن اشاره به پدر خود چنین یاد میکند:
«دهقان فصیح پارسیزاد / از حال عرب چنین کند یاد»
اما همانطور که شما اشاره کردید این شاعر عالیمقام در میان عامه مردم چندان شناخته نیست. این به سبب آن است که جامعه ادبی ما کمکاری میکند. در بیرون از ایران نظامی نزد ایرانشناسان بسیار شناخته شده است. همانطور که میدانید شاهکار نظامی «خمسه» یا مثنوی «پنج گنج» است که از دیرباز از شهرت جهانی برخوردار بوده است. در انگلستان نخستین بار سر ویلیام جونز نظامی را به جامعه اروپا معرفی کرد. «مخزن الاسرار» را ناتانیل بلند در 1844 میلادی به انگلیسی، و رنته وورش در 2005 به آلمانی و عبدالنعیم محمد حسنین اهل مصر به عربی ترجمه کردند. «لیلی و مجنون» را جیمز اتکینسون در 1832 میلادی به انگلیسی، و رودل سیلپکه در 1963 به آلمانی و عبدالنعیم محمد حسنین اهل مصر به عربی و هون نین به چینی و خانم امیکو اوکادا به ژاپنی ترجمه کردند. «اسکندرنامه» را هنری ویلبر فورس کلارک در سال 1881 و پیتر چلکوفسکی در 1977 به انگلیسی، و اشپرینگر اتریشی در 1851 و فردریش روکرت در 1823 به آلمانی و یوگنی برتلس به روسی و خانم امیکو اوکادا به ژاپنی ترجمه کردند. «خسرو و شیرین» را الکساندر راجرز و روبرت گریفیث در سال 1889 به انگلیسی، و یوهان کریستف بورگل در 1980 و سپس در 2009 به آلمانی و پائولو اسراتی به ایتالیایی و ماگالی تودوا به گرجی و خانم امیکو اوکادا به ژاپنی ترجمه کردند. «هفت پیکر» را جولی اسکات میثمی استاد دانشگاه آکسفورد به انگلیسی، یوگنی برتلس به روسی و آلساندرو بائوزانی به ایتالیایی ترجمه کردند. بنابراین ملاحظه میفرمایید که نظامی در جهان امروز ناشناخته نیست. ایرانیان باید بزرگان خود را بشناسند و به جهان معرفی کنند.
جایگاه نظامی در شعر و ادبیات داستانی ما چیست؟
حکیم نظامی شیوههای داستانسرایی را به اوج اعتلای خود رسانید. او صاحب سبک است. شعر غنایی و سرودههای عاشقانه او از شاهکارهای ادبی جهان به شمار میرود. تشبیهات و استعارههایی که در سرودههایش به کار برده بسیار بدیع و هنرمندانه است. به طوری که تصویرسازیها و خیالپردازیهای او در توصیف طبیعت و شخصیتپردازیهای او الگوی شاعران دورههای پس از او شد. اصطلاحات علمی بهکاررفته در اشعار او نشاندهنده تسلط و استادی او در علوم و دانشهای گوناگون از فلسفه، ریاضی، موسیقی، نجوم و علوم دینی است. اندیشههای عرفانی و فلسفی او از پس سرودههایش هویدا است. چلکوفسکی نظامی را مبتکر «نمایشنامهنویسی برای خواندن» میداند. نوعی از نمایشنامه که اجرا نمیشود بلکه برای خواندن است. او اظهار میدارد که «زنجیره علی رویدادها در نمایشنامههایی که نظامی برای خواندن نوشته با دقت تنظیم شده است تا پیچیدگی روانشناختی داستان را فزونی دهد.... جانوران، گیاهان، ستارگان، طلوع و غروب خورشید، و اندوه شب چنان زنده وصف شدهاند که خود تبدیل به نیروی نمایشی دوچندان شود». از آنجا که نظامی اثرش را بنابر اصول نمایشنویسی تدوین نکرده محدودیت زمانی و مکانی نداشته و توانسته تمام همه جهان را شناخته و ناشناخته صحنه نمایش خود کند و شخصیتهای نمایش خود را حتی پس از مرگ در بهشت دنبال کند.
ضرورت و اهمیت نامگذاری روزی به نام نظامی و پرداختن به این شاعر چیست؟
این پیشنهاد بسیار مهم و ارزشمندی است و خوشبختانه همین امروز در حال انجام است.
و سرانجام عرض میکنم به بدخواهان این سرزمین باید گفت بروند و از نظامی درس انسانیت بیاموزند. نظامی خود پیرو صلح و دوستی بوده و آثار او پیام ارزشمندی در همین زمینه است.
محمود جعفری دهقیانتهای پیام