این هیولا چشم در چشم ما دوخته است!
«فرونشستها» حالا مثل یک هیولا چشم در چشم ما دوختهاند! اکنون حفظ آب یک مدیریت فراقوهای میطلبد.
به گزارش مشرق، غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: «فرونشستها» حالا مثل یک هیولا چشم در چشم ما دوختهاند! با آنکه هولناک و به معنای واقعی هیولا هستند، نه در میان بحثهای اصلی مسئولان و نه در فضای گفتمانی روشنفکران و نه حتی در فضای مجازی بهقدر توئیتی که یک شهره در تمسخر شهرهای دیگر میزند، جایی ندارند! اکنون فارس، اصفهان و خراسان شمالی در بدترین وضعیت فرونشست قرار دارند. کارشناسان میگویند فقط 10 سال وقت داریم تا مانع آن واقعه غیرقابلبازگشت و جبران شویم. یاد جملهای از نیچه افتادم: «آنکه با هیولا میستیزد، باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیرزمانی در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم خواهد دوخت»! اکنون این مغاک و پرتگاه در چشم ما چشم دوخته است.
این هشدار یک فعال محیط زیست است که مشابه آن را دیگران هم گوشزد میکنند، اما گویی صدایشان از ته پرتگاهی به گوش میرسد: «بخشهای بزرگی از ایران کمتر از هزار مترمکعب در سال، آب در دسترس دارند و وارد جدیترین تنش آبی شدهاند. طبق آخرین آمار بدترین اوضاع را در اصفهان داریم. فرونشست وارد شهر شده و شبکه فاضلاب را نیز شکسته است. میزان تراز منفی اصفهان 13میلیارد مترمکعب، معادل چیزی حدود 20رودخانه به اندازه زایندهرود است. استان فارس ظرفیت زیادی دارد که بهیکباره فروبپاشد. ترسناکتر از استان فارس، خراسان رضوی است.»
متأسفانه طرفداران محیطزیست معمولاً از ایده خود بد دفاع میکنند. آنان یکباره سدسازی یا طرحهای خودکفایی کشاورزی را چنان میکوبند که نه از تاک، نشان میماند و نه از تاکنشان! اگر سدسازیها و کشاورزی نبود، این تمدن جدید هم نبود و ما هم نبودیم که حمله یا دفاع کنیم. رودخانهها میماند برای ماهیها و سنجاقکها! مسئله اصلی، مدیریت آب است. 65 درصد آب استحصالشده در ایران (بنا به ادعای وزارت جهاد کشاورزی) و 90 درصد آن (بنا به ادعای وزارت نیرو) در کشاورزی مصرف میشود که باتوجه به شیوه غالباً سنتی، بیشتر آن هدر میرود. در تصفیه پسابهای شهری و صنعتی و بازگرداندن آن به آبهای زیرزمینی هم بسیار عقبیم. مدیریت آبخیزداری کشور هم بسیار ضعیف است؛ و مدیریت صادرات آبمجازی نیز. تلویزیون مستند تهیه میکند به اسم کارآفرینی که جوانی در کنار مزرعه خود در کوههای زاگرس ایستاده است و میگوید این خاک، بکر است و برای نخستینبار است که کشت میشود و من کلم میکارم و فقط به عربستان صادر میکنم! و سپس یک کلم بهاندازه یک بره در بغل میگیرد و به دوربین نشان میدهد! اسم این کار و اسم هلو کاشتن در باغات مدرن بالادست زایندهرود و صادرات به اروپا و امارات، کارآفرینی نیست، هیولاآفرینی است. خربزه تایباد صادر میشود به امارات و خیار اهواز هم؛ و این آب را به بهای ارزان صادر میکنیم.
دفاع خوب از منابع آب باید با حمله به مدیریتها باشد. اکنون حفظ آب یک مدیریت فراقوهای میطلبد. فرصت اندک است. مردم نیز در غفلتاند. در همان اصفهان با آن هشدارها، بسیاری در شهرهای اطراف زایندهرود ویلا ساختهاند با چاه غیرمجاز. به تقلید از سبک زندگی که در ماهوارهها تماشا میکنند، در ویلا استخری برپا کردهاند و برای یک شیرجهزدن در استخر و لمیدن زیر آفتابگیر، استخر را با آب غیرقابلجبران سفرههای زیرزمینی، پر میکنند و تا هفته بعد که دوباره آن را پر کنند، همه آن آب درآفتاب کویر تبخیر میشود! شخصاً از برخی از آنان شنیدهام که با پرداخت رشوه به عوامل نظارتی و هزینه دهها میلیونی، چاه 15 متری را تا 130 متر عمیقتر کردهاند و هنوز به آب کافی برای پرکردن استخرها دسترسی ندارند! اینها با توصیه و خواهش و تمنا درستبشو نیست.
تصاویر فرونشستها در تهران، اصفهان (همین دیروز در خیابان صفه)، در فارس، خراسان شمالی و در مناطق کویری هولناک است. دیروز وزیر نیرو در کرمان گفت که با آبهای سطحی و آب دریا و بازچرخانی آب تصفیهشده، کمبود آب استان را جبران میکنیم. مسئله آب دریا و بازچرخانی آب تصفیهشده از طرحهای سالهای اخیر وزارت نیرو است، اما اکنون چندبرابر آن را با مدیریت ضعیف کشاورزی و مدیریتنکردن مصرف مردم در باغات و ویلاها هدر میدهیم. حتی گاهی یک نماینده مجلس برای اینکه دوباره رأی بیاورد، دستگاهی را مجبور به ساخت صنایعآببر در دل کویر و در جاهای خشک میکند. این است آن هیولایی که در چشم ما با غیض چشم دوخته است!