بازار داغ رمالی در ایران / در این مورد هم اینستاگرام مقصر است؟
«اگر میخواهید فال بگیرید حتما بخوانید»؛ این جملهای است که در آخرین پست یکی از صفحات فالگیری اینستاگرام نوشته شده است. در ادامه بنر هم نوشته شده «فال آینده کلی، شامل تمامی اتفاقات آینده شما در تمامی موضوعات زندگی مانند ازدواج، شغل، مالی، عشق، خیانت، به هم رسیدن یا نرسیدن و هر اتفاقی که در آینده دور و نزدیک برای شما خواهد افتاد» «اگر میخواهید فال بگیرید حتما بخوانید»؛ این جملهای است...
«اگر میخواهید فال بگیرید حتما بخوانید»؛ این جملهای است که در آخرین پست یکی از صفحات فالگیری اینستاگرام نوشته شده است. در ادامه بنر هم نوشته شده «فال آینده کلی، شامل تمامی اتفاقات آینده شما در تمامی موضوعات زندگی مانند ازدواج، شغل، مالی، عشق، خیانت، به هم رسیدن یا نرسیدن و هر اتفاقی که در آینده دور و نزدیک برای شما خواهد افتاد» 74 نفر هم برای این پست کامنت گذاشتهاند، بعضی وقت میخواهند که سراغ فالگیر اعظم بروند تا آنها را از آینده آگاه کند. چند نفر هم قیمت پرسیدهاند. یکی برای پاک شدن همسر معتادش تقاضای دعا دارد و دیگری از طلسمی برای افزایش رزق و روزی میگوید.
امید رمالها به ناامیدی اجتماعی
دادگسترنیا با سه کلید واژه طلسم، دعانویسی و رمالی به بررسی شبکههای اجتماعی فارسیزبان و رسانهها در بازه زمانی سال 1395 تا 16 مهر 1402 پرداخته و دادههای این شبکهها را استخراج کرده تا در ابتدا ببینیم در آنها چه خبر است.
او در ارتباط با عواطف مردم در شبکههای اجتماعی در ارتباط با محتوای رمالی، طلسم و دعا نویسی میگوید: «در اینستاگرام عواطف منفی کمتر بوده و بیشتر اقبال مثبت راجع به طلسم، دعا نویسی و رمالی وجود دارد. مهمترین عواطفی که در محتوای اینستاگرام دیده شده امید، انتظار و اعتماد است. یعنی یک نوع اقبال مبتنی بر امید و اعتماد در اینستاگرام وجود دارد. در توییتر به واسطه فضای انتقادی عواطف منفی نقش پررنگتری دارد. مثلا اگر در ارتباط با طلسم و دعانویسی صحبت شده همراه با ترس، تردید و نفرت بوده است.» اما نکته دیگری که به آن اشاره میکند، این است که برخی از این صفحات در اینستاگرام نزدیک به یک میلیون نفر فالوئر دارند، اما در ایکس با وجود کمکاربر بودن به کار ادامه میدهند.
دادگسترنیا میگوید: «به عنوان مثال صفحاتی وجود دارند که تا 8 هزار نفر دنبالکننده دارند اما لایک نمیخورند.» این نکته میتواند به این دلیل باشد که کاربران ایکس برای مخفیکاری از دیگر کاربران سعی نمیکنند این صفحات را لایک کنند، اما ادامه کار این صفحات نشان میدهد که آنها هم مانند بسیاری دیگر از مردم در جامعه واقعی علاقهمند به این شیوه برای گشایش کارها هستند به شرطی که کسی نفهمد.
دادگسترنیا با تکیه به دادههای استخراجشده، محورها و دستههایی که در این پلتفرمها صحبت شده را اینگونه توضیح میدهد که در ایکس بیشتر روزمرهنویسها در ارتباط با آن صحبت کردهاند. در تلگرام کانالهای پزشکی و بهداشتی بیشترین تولید محتوا را داشتند.
بعد از این دسته کانالهای مربوط به شعر و متون انگیزشی در این زمینه بیشترین تولید محتوا را داشتند. در اینستاگرام هم صفحات عاشقانه، غمگین و انگیزشی بیشترین تولید محتوا یا تبلیغ را داشتند. دادگسترنیا میگوید: «در اخبار اما محتوای مربوط به طلسم، دعانویسی و رمالی بیشتر متمرکز بر فوتبال و فوتبال داخلی و بعد از آن فوتبال خارجی و در انتها ورزشهای دیگر بوده است.» تا اینجای کار میتوان فهمید که مهمترین محل برای کسب درآمد فالگیران و رمالان ابتدا اینستاگرام و بعد از آن ایکس و تلگرام هستند.
حالا بد نیست بدانیم روندها به ما چه میگویند؟ از چه زمانی فعالان این عرصه شروع به کار در این شبکهها کردند؟ دادگسترنیا با اشاره به این نکته که این کسب وکار در همه پلتفرمها تا اوایل سال 1396 فعالیت مهمی در شبکههای اجتماعی نداشتند، میگوید: «در توییتر سال97 نسبت به 96 محتوا با سرعت کم افزایش دارد اما در ابتدای سال 99 این روند در توییتر شدت میگیرد. در اینستاگرام اما مساله متفاوت است و در سال 99 محتوای زیادی تولید میشود که نسبت به قبل و بعد این تاریخ افزایش حداکثری را نشان میدهد.
اگر بخواهیم کمی عقبتر برویم، میبینیم روند تولید محتوا در سال 97 شروع میشود، اما در 98 پایین میآید و دوباره در 99 افزایش دارد، بعد از سال 99 بازهم شاهد روند کاهشی هستیم تا اوایل سال 1402 که افزایشی میشود. در تلگرام هم بعد از آبان 98 روند تولید محتوا نزولی است و بعد از آبان ماه این روند افزایشی میشود و از 1401 دوباره شروع به کاهش میرود و هنوز در تلگرام افزایش آنچنانی ندارد.»
کسانی که در حوزه دادهکاوی فعالیت میکنند، جملهای معروف دارند که میگوید دادهها با انسان صحبت میکنند. اگر نخواهیم دادهکاوی را هم پیشگویی و فالگیری تعریف کنیم، باید بگوییم حتی شما هم میتوانید با کنار هم گذاشتن این تاریخها و بررسی اخبار سالهای گذشته صدای این دادهها را بشنوید.
سوژه سیاستزداییشده مبتذل
سالهاست پلتفرم پرطرفدار اینستاگرام در دنیا و ایران مورد نقد جدی از طرف جامعهشناسان قرار گرفته است. پلتفرمی که به واسطه تمرکز بر انتشار عکس و سلفی به آسیبهای زیادی دامن زده است. این آسیبها طیف وسیعی از مسائل را شامل میشود که شاید یکی از مهمترین آنها رواج یک زندگی نمایشی باشد.
«مهدی خویی»، جامعهشناس و استاد سابق دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به احساس مثبت مردم در مواجهه با سحر و جادو در اینستاگرام معتقد است این پلتفرم به لحاظ فرمی بیشتر ابتذال را بازنمایی میکند و به واسطه دینامیک درونی به رو آمدن امور مبتذل کمک میکند: «اینستاگرام به نوعی یک هویت سیاستزداییشده مبتذل به لحاظ فرهنگی را تبلیغ یا ایدهآلسازی میکند. در واقع این سبک زندگی نمایشی، شوآف است که در این پلتفرم کسب سرمایه میکند. این نمایش عریان خود که با کسب سرمایه در اینستاگرام ارتباط دارد واجد امور و رذیلههای هویتی مانند؛ نژادپرستی، قومستیزی، سحر، خرافه و جادو است.»
پرهیز از نگاه آسیبشناسانه به موضوع جادو و رمالی
علیرضا دوستدار، جامعهشناس و دانشیار انسانشناسی دانشگاه واشنگتن برای پژوهش دکتری خود تحقیقاتی در بازه سال 84 تا 88 در ارتباط رمالی و دعانویسی انجام داده بود. او در آن زمان با رجوع به روزنامهها و حضور در مکانهایی که در آن رمالی و دعانویسی انجام میشد به نتایجی رسیده بود که در کتابی آن را منتشر کرد. دوستدار معتقد است نمیشود مبدا این اقبال را از زمان شروع به کار شبکههای اجتماعی گذاشت و حتی در دهه 80 که او مشغول پژوهش بود هم به صورت شهودی این اقبال را در جامعه میدید.
او در تحلیل این پدیده در آن سالها میگوید: «مقداری از این تغییرات را به تغییر اقتصادی که بعد از جنگ اتفاق افتاد و آزادسازی نسبی اقتصاد ارتباط دادم. یک تحلیل میتوانست این باشد که چگونهعدم اطمینان اقتصادی در این دوره ایجاد میشود؟ اینکه از طرفی برخیها میتوانند خیلی پولدار شوند و از طرفی مشخص نیست مسیرهای پولدار شدن چیست؟ مانند این میماند که روشهای نامرئی دسترسی به منابع دارند که میتوانست پارتی و رانت و... باشد ولی در این بازه رجوع به نیروهای ماورایی و نامرئی میتوانست تناسبی داشته باشد با اینکه روندهای اقتصادی هم با روندهای نامرئی مفروض گرفته بشود. خیلی در مورد این مساله نوشته شده که جوامعی که یک تجربه پساسوسیالیستی داشتند مانند؛ آفریقای جنوبی و کره جنوبی و روسیه و رومانی و... هم در یک بازهای اقبال نسبت به جادو و فالگیری زیاد شده است.»
اما انتقادی که دوستدار دارد، برمیگردد به نگاه آسیبشناختی به این موضوع که از نظر او منظری مدرنیستی است. اینکه گفته میشود این مسائل نامرئی وجود ندارند؛ کاغذ کاری انجام نمیدهد یا اینکه مشتری چنین شیوههایی از راههای عادی و معمولی نتیجه نمیگیرد، بنابراین به راههای غیرواقعی رجوع میکند، خیلی دقیق نیست. این نگاه آسیبشناسانه به این مساله در ایران سابقه دارد. او از اواخر دوره قاجار مثال میآورد که با یکسری قانونگذاری به جنگ رمالی و جنگیری رفتند و در دوره پهلوی هم این نگاه وجود داشت. دوستدار میگوید: «اما در دوران جمهوری اسلامی این موضوع خیلی تشدید شد. به دلیل اینکه نگاه عقلگرایانه یا به نوعی ماتریالیستی با یک نگاه متشرعانه اسلامی پیوند خورده است که این مسائل را محکوم میکند.»
او با اشاره به گفتههای محمدعلی دادگسترنیا میگوید: «در تحلیلها فرض گرفتهشده که دنیای افراد در وهله اول دنیای مادی و صرفا در مراحل بعدی است که رجوع به غیبیات میکنند اگر ما چنین نگاهی داشته باشیم، مجبور هستیم دعا و زیارت و نذر را هم به همین صورت به عنوان یکسری امور خیالی و اموری که در تضاد و حالت ثانویه با دنیای واقعی مادی دارند، تحلیل کنیم و مجبوریم اقبال به این مسائل را به صورت آسیبشناسانه تحلیل کنیم که این مساله غلط است.
به این دلیل که دنیای اکثر مردم در همه جای جهان با دنیای غیب و عالم شهود و مادیات و غیرمادیات درهم تنیده است. در عالم دعا کردن و نذر کردن و دخیل بستن جزو کارهای خارقالعاده محسوب نمیشود. ممکن است فردی در بازهای از زمان دچار معضل رجوع بیش از حد به این شیوه بشود و با تاکید بیشتری به این مسائل رجوع کند و کارهایی انجام بدهد که قبلا حاضر به انجام آنها نبوده است. اما این مساله جزو زندگی و زیست جهان ایرانیهاست.»
دوستدار از روزنامهها و سایتهای رسمی میگوید که با ایجاد صفحاتی فال روز مخاطبان را مینویسند یا با اتکا به نجوم در ارتباط با روز تولد حرفهایی میزنند. در کنار چنین رویکردی در رسانه ما در جامعه هم با فالگیران در خیابان روبهرو هستیم یا خانههایی که برای این کار هستند و قیمتهایی که به در ورودی خود زدهاند. دوستدار معتقد است در خیلی از جوامع چنین بازارهایی دیده میشود و کسی هم به عنوان آسیب به آن نگاه نمیکند و این مساله چیزی است که افراد برای حل مشکلات خود به آن رجوع میکنند.
اما نکته جالبی که دانشیار انسانشناسی دانشگاه واشنگتن میگوید، جنبه تفریحی رجوع به چنین کارهایی است: «حتی افرادی که برای منظور خیلی جدی و رفع مشکل هم که رجوع میکنند با این مساله مواجه میشوند که ناگهان جنبه تفریحی هم پر رنگ و قوی میشود و تا حدی هم به مساله تضاد باز میگردد که آیا این کار واقعی است یا خیر؟ آیا این رمال واقعا دسترسی به عالم غیب یا موکلهای جن دارد؟ در خود این تجربه به نوعی منبع گونهای از شور و هیجان و لذت وجود دارد.»
دوستدار معتقد است اگر فردی برای معرفی خود در صفحات شبکههای اجتماعی از طلسم شرعی نوشته و ما این خوانش را داشته باشیم که چنین چیزی در مقابل دین قرار دارد امر درستی نیست. او از سابقه طولانی علوم غریبه، رمل و شفاهای مرتبط با ادعیه میگوید؛ از انگشترها و حرزهایی که همین حالا در بازارهای سنتی ایران وجود دارند: «اینها از جهت دینی واقعیت عینی است و خیلی از آنها تایید شده است.
در بین برخی مراجع این مساله وجود دارد که یکسری از کارهایی که فردی به عنوان دعانویس انجام میدهد را آنها هم انجام میدهند. در تاریخ تفکر اسلامی هم به خصوص رمل و جفر و نجوم جای خیلی پررنگی داشته است. اما در قرن بیستم تا حد خیلی زیادی به دلیل شکل گرفتن نگاه مدرنیستی به تدریج نمیتوان گفت به حاشیه رفتند اما پنهان شدهاند. این وضعیت گاهی حالت متناقضی ایجاد میکند که در نشریههای عمومی کسی از این مساله صحبت نمیکند و حتی به دیده خرافه و... به آن نگاه میشود و اگر صحبتی بشود با دید نفی به آن پرداخته میشود. اما وقتی پیگیری کنید و از مراجع امر بپرسید، میگویند که علوم غریبه وجود دارد اما باید خیلی مراقب بود یا میگویند اکثر افرادی که اینها را تدریس میکنند شارلاتان و... هستند.»
علیرضا دوستدار زمانی که کتاب خود را منتشر میکرد از مراجع بسیاری در زمینه یاد گرفتن علوم غریبه و به کار بردن آن استفتا گرفته و آنطور که میگوید جز چند مرجع بیشتر مراجع گفتند اصل اینها درست است، اما افرادی که این علوم را دارند اکثرا شارلاتان هستند: «میتوان به این مساله صنفی هم نگاه کرد. از این جهت که شکل گرفتن صنف دعانویس و فردی که تحصیلات حوزوی ندارد، اما به یک نحوی به امور دینی به صورت ابزاری و برای رفع مساله و حتی از این جهت کسب رزق میکند از طرف صنف روحانیت به صورتی که اکنون در ایران جا افتاده است نسبت خوبی ندارد. هر چند که بین خود علما و افرادی که درس حوزوی خواندند این مساله کم نیست، اما بیشتر در اقشاری آن را میبینیم که در سطوح پایین هستند و نتوانستند به سطوح بالا دست پیدا کنند.»
دوستدار معتقد است اشاره به بیآیندگی برای رجوع به پیشگو یا رمال خیلی دقیق نیست، از نظر او نوعیعدم اطمینان در مورد آینده شاید گزاره درستتری از بیآیندگی باشد به این دلیل که اگر شما آینده نداشته باشید ناامید مطلق هستید در صورتی که مراجعه به دعانویس و رمال شکلی از امیدواری است و شما میخواهید از آینده کسب اطلاع کنید و آن را تغییر بدهید: «اما اگر به صورتعدم اطمینان به این مساله فکر کنیم با تعبیر نئولیبرالیسم به صورت جالبی هماهنگ میشود.
اینکه افراد چون نمیتوانند به روندهای قابل پیشبینی اعتماد کنند، به این سمت میروند. بهطور مثال؛ اگر شما درس بخوانید و بدانید آینده شغلی دارید و بعد از اینکه کسب درآمد کردید، میتوانید ازدواج کنید و بچهدار شوید و... مسیر قابل پیشبینی است، اما چون اینگونه نیست افراد یکسری کارها انجام میدهند که در مورد آینده مطلع شوند و ابهامهایی که در مورد آینده وجود دارد را تا حدی برطرف کنند تا از این طریق بتوانند کنترلی نسبت به آن داشته باشند و این راههای متفاوت و مختلفی دارد و در این راه شاید مراجعه به رمال و دعانویس در تضاد با راههای دیگر نباشد و یکی از مسیرها باشد. یعنی شما هم کسب اطلاع در مورد آینده میکنید و هم سعی میکنید با کمک موکل و دعا و... نسبت به آینده به نوعی کنترلی کسب کنید.»
سالهاست که انکار کردن و نگاه مجرمانه به مساله جادو، رمالی و دعانویسی باعث شده مطالبی که در این زمینه به خصوص در رسانهها تولید میشوند فراتر از گزارشهای توصیفی و اخبار حوادثی نروند. در حالی که میتوان با خوانشی علمی ضمن به رسمیت شناختن این حوزه در مواجهه با وجوه آسیبشناسانه و مجرمانه آن برخوردی دقیقتر داشت.