بایدن اتحادهای بین المللی علیه چین را تقویت می کند
تهران - ایرنا - اندیشکده «بروکینگز» در تحلیلی از رقابت نزدیک و شدید سیاسی و اقتصادی ایالات متحده با جمهوری خلق چین در دوران دموکرات ها در آمریکا نوشت: بایدن برای مبارزه با قدرت فزاینده پکن با دیگر کشورها متحد میشود و از ظرفیت آن ها استفاده کند.
موسسه «بروکینگز» برترین اندیشکده جهان در چند سال اخیر در تحلیل رقابت گسترده و همه جانبه کاخ سفید با چین به عنوان مهمترین تهدید قریب الوقوع برای ایالات متحده آورده است: در سال 1949، استراتژیستهای آمریکایی میترسیدند که پیشرفتهای شوروی یک تهدید جدی برای جهان آزاد ایجاد کند. در ماه اوت، اتحاد جماهیر شوروی با آزمایش موفقیتآمیز تجهیزات اتمی خود، انحصار هستهای ایالاتمتحده را شکست. واشنگتن نگران بود زیرا امکان داشت تقویت نیروهای نظامی مسکو مقدمهای برای حمله علیه اروپای غربی و خاورمیانه باشد.
در ادامه این گزارش می خوانیم:
در پاسخ «دین آچسون» وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده، تلاش کرد تا پاسخی در سطح دولت ارائه کند. نتیجه این کار «NSC-68» بود، یک سند استراتژیک که نتیجه میگیرد برای تضمین بقای جهانی آزاد، بازسازی مجدد تسلیحات آن هم به صورت گسترده ضروری است.
آچسون در یک سخنرانی در سال 1950 در کاخ سفید چکیده تفکرات خود را ارائه کرد و اظهار داشت که... «تنها راه مقابله با اتحاد جماهیر شوروی، همانطور که از تجربههای دشوار و شدید دریافتیم، فراهم ساختن موقعیتهای افزایش قدرت و توانایی است. هرجایی که شوروی ضعف یا اختلافی را تشخیص میدهد از آن به طور کامل سوءاستفاده میکند».
استفاده آمریکا از تجربه تاریخی جنگ سرد
در تشابهات تاریخی رقابت بین ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی در آغاز جنگ سرد و رقابت فشردهای که امروز بین ایالات متحده و چین وجود دارد، محدودیتهای واضح و آشکاری وجود دارد. با این وجود، منطق اصلی که آچسون در سال 1950 بیان کرد، این تفکری که ایالات متحده باید «موقعیتهای قدرت» را با همکاری ملتهای همفکر برای پاسخگویی به چالشهای طرح شده توسط قدرتهای رقیب ایجاد کند، یک اصل پایهای برنامه ریزیهای دولت «جو بایدن» رییس جمهوری منتخب آمریکا برای رقابت با چین است.
این رویکرد برگرفته از همان قضاوتهای مربوط به سال 1950 است. ایالات متحده و شرکای اصلی آن در زمینه اهداف مهم همچون حل و فصل مسالمتآمیز اختلافها، جلوگیری از درگیری قدرتهای بزرگ، ترویج یک سیستم اقتصادی باز و مبتنی بر اصول و قواعد و نیاز به هماهنگی بینالمللی برای مقابله با چالشهای فراملیتی همسو هستند. علاوه بر این، واشنگتن و متحدان اصلی آن منافع گستردهای در منصرف ساختن پکن از انجام رفتارهای قلدرمآبانه و مسوولیتپذیری هرچه بیشتر این کشور در یافتن راهحل برای چالشهای جهانی دارند.
این همسویی اما در حمایت از اهداف مشترک به طور خودکار موجب ایجاد وحدت و تلاش مشترک نمیشود. برخلاف سال 1950 و زمانی که ایالات متحده 50 درصد از کالاهای جهانی را تولید میکرد، امروز همه اقتصادهای بزرگ جهان ارتباطهای عمیقی با چین برقرار کردهاند. در نتیجه، هیچ کشوری مایل به پیوستن به بلوکی برای مخالفت یا مهار پکن نیست. این واقعیت محدودیتهایی را در سطح وحدت ایجاد میکند که مانع مقابله با چالشهای مطرح شده توسط چین است.
کشورها با توجه به اولویتهای خود و نحوه ارتباط چین با آنها، برای تاثیر بر پکن به ایالات متحده میپیوندند. برای برخی ممکن است، هدف تحت فشار قرار دادن پکن برای متوقف کردن رفتارهای مشکلساز باشد. برای دیگران، امکان دارد فشار بر چین در پرداختن به چالشهای جهانی مانند تغییر اقلیم در اولویت قرار داشته باشد.
برای ایجاد ائتلاف مبتنی بر مساله، ایالاتمتحده به جای این که دیگر کشورها را مجبور به پذیرش دلایل واشنگتن برای تهدید چین کند، باید با آنها از موضعی که با پکن زاویه دارند وارد همکاری شده و با آنان اتحاد ایجاد کند. ساخت اهداف مشترک با متحدان منحصرا توسط چین ایجاد نخواهد شد. در عوض، هدف اصلی ایجاد هماهنگی با دوستان در هر زمان ممکن است. با وجود شرکای اروپایی، چنین تلاشهایی میتواند در جهت ایجاد همکاری در زمینه مقابله با تغییرات آب و هوایی مشترک عمل کند که پس از آن به تلاشهای مشترک برای وادار کردن پکن به شتاب بخشیدن به برنامههای زمانی خود برای رسیدن به اهداف آب و هوایی خود منجر شود. همچنین میتواند فضایی برای همکاری تولیدات فرا آتلانتیک در زمینه تسریع دستیابی به نوآوری در حوزه فناوری، حمایت از قوانین بینالمللی تجارت و سرمایهگذاری، مبارزه با بیماری همه گیر کووید 19، حمایت از حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک و تبادل بهترین روشها برای مقابله با افراطگرایی و خشونت داخلی به وجود آورد.
با همکاری شرکای «آ سه آن» (اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا گفته میشود که در راستای پیشرفت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی منطقه تلاش می کنند)، سیاست ایالات متحده ممکن است براساس اولویتهای جمعیت جوان و پویای منطقه تنظیم شود. پروژههای خاص ممکن است بر گسترش دسترسی به اطلاعات و فرصتها، توسعه سرمایه انسانی، نشان دادن رهبری در مورد تغییرات آب و هوا یا بهبود ظرفیت بهداشت عمومی محلی متمرکز باشد. چنین تلاشهایی میتواند در طول زمان به نفع آمریکا بوده و موجب شود تاتقاضا برای همکاری و هماهنگی با واشنگتن در مورد موضوعات خاص افزایش یابد.
وابستگی فزاینده کشورها به تجارت با چین
در مقابل، تلاش در زمینه ایجاد بسیج منطقهای برای عقب راندن مجموعهای از فعالیتهای دریایی چین همکاریهای محدودی را به وجود خواهد آورد. ایالات متحده باید همزمان نگرانیهای شرکای خود در زمینه «مجبور شدن به انتخاب» بین ایالات متحده و چین را برطرف کند. واقعیت گریزناپذیر این است که اهمیت چین برای سایر کشورها در حال افزایش است. این کشور بزرگترین قدرت تجاری جهان و موتور اصلی رشد اقتصاد جهانی است. این کشور هر روز بیشتر از گذشته در زنجیره ارزش آسیا و اروپا، جای خود را باز میکند.
با توجه به این واقعیت، ایالات متحده باید به متحدان خود فضا بدهد تا بتوانند حتی در شرایطی که با ایالات متحده شریک هستند، منافع خود با چین را نیز دنبال کنند. واشنگتن همچنین حتی در شرایطی که برای مقابله با رفتارهای چین آماده میشود، باید از طریق گفتار و رفتار خود نشان دهد که از توسعه یک رابطه سازنده با چین حمایت میکند.
این امر تا حدی به معنی ایجاد تفاوت در اندیشه و رفتار است، هر چه واشنگتن بیشتر به عنوان کشوری مسوول در تلاش برای توسعه روابط پایدار با پکن شناختهشود، فضای دیپلماتیک بیشتری برای همکاری با دیگران در زمینه مقابله با این کشور فراهم میشود. وقتی این اقدامات به عنوان ابراز خصومت با چین تلقی نشود، شرکای واشنگتن با احساس راحتی بیشتری با ایالات متحده در مورد مسایل مربوط به چین همکاری میکنند.
از طرف دیگر، وقتی واشنگتن به عنوان محرک تنش با پکن تلقی شود، تمایل شرکا برای کار با ایالات متحده از ترس اینکه این همکاری به عنوان حمایت ضمنی از خصومتها با چین تلقی شود کاهش مییابد.
مهمتر از همه، واشنگتن به عنوان شرط لازم برای ایجاد اعتماد در شرکای خود برای پیوستن به همکاری در زمینه چین باید کشتی خود را درست کند. ایالات متحده باید با تسریع در نوسازی داخلی، سرمایهگذاری در معاهدات، برقراری مجدد رهبری ایالات متحده در صحنه جهانی و بازیابی اقتدار آمریکا در حمایت از ارزشها، منابع قدرت خود را بازیابی کند.
رویکرد دولت «جو بایدن» رییس جمهوری منتخب آمریکا در برابر چین بیانگر دور شدن ظریف اما قابل توجه از رویکرد مستقیمتر دولت «دونالد ترامپ» رییس جمهوری اسبق این کشور در رویارویی با پکن است. اگرچه ممکن است نتایج استراتژی دولت بایدن برای مدتی قابل مشاهده نباشد اما بایدن و تیم وی توهماتی برای ایجاد تغییرات یک شبه در چین ندارند. آنها قصد دارند یک بازی طولانی انجام دهند. اگر رویکرد آنها به ثمر برسد، ایالات متحده ظرفیت خود را برای رقابت با چین از موضع قدرت تقویت کرده و ادامه میدهد.
*موسسه بروکینگز یک اتاق فکر آمریکایی دارای سابقه بیش از یک قرن در عرصه پژوهش های سیاسی و اجتماعی است که به طیف گسترده ای از موضوعات داخلی آمریکا و مسایل بین المللی می پردازد. این اندیشکده در سال های اخیر در صدر موفقترین و موثرترین موسسات مطالعاتی جهان در حوزه مختلف سیاسی و اجتماعی قرار داشته است.
انتشار این مطلب به معنای تائید محتوای آن نیست.
*س_برچسبها_س*