باید تا میتوانیم بهانههای آمریکا را رفع کنیم / شریعتی: اصلاحطلبان سالهاست در ارکان قدرت حضور ندارند
تعداد زیادی از مدیران ارشد دولت روحانی، در دولت اصلاحات نیز جزو مدیران ارشد بوده اند. این افراد در دولت هاشمی و در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی نیز جزو مقامات ارشد دولت بوده اند.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**شریعتی: اصلاح طلبان سالهاست در ارکان قدرت حضور ندارند
«سعید شریعتی» از دستگیرشدگان فتنه 88 در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «جریان اصلاحطلبی سالیان طولانی است که در ارکان قدرت حضور ندارند و اگر اشخاصی در ارکان قدرت از این جریان، خدمت میکنند صرفا کارمند دولتها هستند؛ چراکه اصلاحطلبی به معنای واقعی خود زمانی معنا دارد که برنامههای آن اجرا شود و جریان اصلاحطلب با فردگرایی تفاوت دارد. اگر شخصی در هر مقامی اصلاحطلب است اما نمیتواند برنامهها و سیاستهای این جریان را اجرا کند نمیتوان گفت دولت یا نهادی اصلاحطلب است. برنامه عمل اصلاحطلبانه که مجری اصلاحطلب هم داشته باشد باید اداره حکومت را رقم بزند، نه اینکه صرفا از اصلاحطلبان برای اداره برخی صندلیها استفاده شود».
شریعتی در ادامه گفت: «هرگاه اصلاحطلبان در پیشگاه رای مردم با برنامه اصلاحطلبی انتخاب شدند و در جهت پیریزی این برنامهها در اداره حکومت تلاش کردند میتوانیم بگوییم قدرت در دست اصلاحطلبان است اما طی سالیان اخیر هیچگاه چنین شرایطی در کشور وجود نداشته است».
در انتخابات ریاست جمهوری سال 88، «میرحسین موسوی» کاندیدای اصلی طیف اصلاح طلب بود. «عباس آخوندی»، «بیژن زنگنه»، «محمدرضا نعمت زاده»، «علی ربیعی»، «اکبر ترکان»، «محمدباقر نوبخت»، «حسین فریدون»، «اسحاق جهانگیری»، «مجید انصاری»، «معصومه ابتکار»، «علی یونسی»، «رضا صالحی امیری» و... از جمله اعضای ستاد و نزدیکان میرحسین در انتخابات 88 بودند که به احتمال بسیار قوی در صورت پیروزی کاندیدای مذکور، در کابینه حضور می افتند.
اصلاح طلبان در آن سال در انتخابات شکست خوردند، اما با دروغ تقلب، علیه «جمهوریت» شورش کرده و کشور را چندین ماه درگیر آشوب و التهاب کردند.
4 سال گذشت. پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 92، تقریبا تمامی اعضای ارشد ستاد موسوی در مناصب ارشد اجرایی در دولت روحانی حضور یافتند. از معاون اول رئیس جمهور گرفته تا وزیر نفت و وزیر مسکن و وزیر کار و وزیر صنعت و معاون رئیس جمهور و...
برهمین اساس اکنون حدود 7 سال است که اصلاح طلبان دولت را دربست در اختیار دارند. اصلاح طلبان در سالهای 94 تا 98 نیز در مجلس دهم در قالب فراکسیون امید حضور داشتند. علاوه بر این، حدود سه سال است که شهرداری و شورای شهر پایتخت نیز دربست در اختیار اصلاح طلبان است.
نکته قابل توجه اینجاست که تعداد زیادی از مدیران ارشد دولت روحانی، در دولت اصلاحات نیز جزو مدیران ارشد بوده اند. این افراد در دولت هاشمی و در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی نیز جزو مقامات ارشد دولت بوده اند.
اگر بخواهیم کلان تر به مسئله نگاه کنیم، در 42 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طیف اصلاحات بیش از 30 سال در مناصب ارشد اجرایی و تقنینی حضور داشته است.
برجام یکی از دستپخت های اخیر طیف اصلاحات در مدیریت امور کشور است. توافقی خسارت بار که تشدید تحریم ها، صدور قطعنامه و کاهش ارزش پول ملی کشورمان را در پی داشت.
**باید تا می توانیم بهانه های آمریکا را رفع کنیم
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «کورش احمدی» نوشت: «قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نقطه اوج برخی دشواریها است که طی حدود دو سال گذشته بر روابط ایران و آژانس سایه افکنده است... این قطعنامه جدید دقیقا چنین خصلتی دارد؛ باتوجه به رویهها و سوابق، لحن آن به نسبت ملایم است. در آن از محکومیت، تعیین ضربالاجل، اعلام رسمی عدم پایبندی و ارجاع موضوع به شورای امنیت خبری نیست».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «ظاهرا هدف آنها (انگلیس، فرانسه، آلمان) در این مرحله طرح موضوع و زمینهسازی برای اقدامات بعدی و در عین حال جلوگیری از دادن حربهای قوی به دست امریکا بوده است. اروپا نشان داده که حفظ برجام سیاسی برای منافع امنیتیاش مهم است و بهرغم کوتاهی یا ناتوانی در تامین منافع اقتصادی ایران نمیخواهد شاهد فروپاشی کامل آن و دست بالا یافتن دولت ترامپ در این حوزه باشد... در چنین شرایطی هدف ایران باید تا حد مقدور گرفتن بهانه از عناصر تندرو در واشنگتن و منطقه باشد».
مقامات اروپایی بارها صراحتا اعلام کرده اند که در موضوع ایران، با آمریکا دارای هدف مشترک ولی روش متفاوت هستند. در جدیدترین نمونه، تروئیکای اروپایی مسبب آن شد که قطعنامه ای علیه ایران در شورای حکام آژانس صادر شود. این اقدام تروئیکای اروپایی تعریف و تمجید دولت ترامپ و سران رژیم صهیونیستی را در پی داشت.
با اینحال فعالین و رسانه های اصلاح طلب همچنان مشغول بزک اروپا بوده و با تعابیری همچون «قطعنامه ملایم» در پی بزک اقدامات ضدایرانی اروپا هستند.
نویسنده یادداشت مذکور تاکید کرده است که باید تا حد مقدور بهانه را از آمریکا و شرکای واشنگتن در منطقه بگیریم. این ادعا در حالی است که در سالهای اخیر توافق هسته ای با ادعای گرفتن بهانه از آمریکا توسط دولتمردان و طیف اصلاح طلب کلید خورد. سوال اینجاست که آیا بهانه آمریکا و اروپا در زمینه هسته ای تمام شد!؟ اگر پاسخ مثبت است، پس قطعنامه اخیر به چه بهانه ای صادر شد!؟
متاسفانه اصلاح طلبان هیچ شناختی از روابط بین الملل و واقعیت های موجود در عرصه نظام بین الملل ندارند. آنچه روند بهانه گیری آمریکا را کند و متوقف می کند، نه امتیازدادن یکطرفه بلکه زبان اقتدار و قدرت است.
اگر با زبان اقتدار و نه انفعال با طرف زورگوی غربی مواجه شوی، هم با نفتکش بنزین صادر می کنی، هم ماهواره نظامی به فضا پرتاب می کنی و هم مقتدرانه، پهپاد متجاوز دشمن را به قعر دریا می فرستی.
** بجای انتقاد، به دولت با این کارنامه موفق «خداقوت بگویید»
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «اگر کاندیداهای دیگر رئیس جمهور شده بودند!» نوشت: «این روزها برخی رسانههای همیشه منتقد دولت در حالی تیترهای نخست صفحات شان را به تخریب دولت دوازدهم اختصاص میدهند که ردپایی از واقعیتگویی در نقدهایشان دیده نمیشود... همه میدانند گرداندن کشور تحریمشدهای که همیشه فروش نفت مهمترین منبع تأمین ارز و بودجه جاریاش بوده، در این وضعیت کار آسانی نیست؛ بنابراین با توجه به پیشینه بقیه کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 92 و 96؛ آنان بعید بود بتوانند کاری از پیش ببرند؛ آن هم در شرایطی که بلایای طبیعی و بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متعددی در سالهای اخیر دامنگیر کشور شده است».
ارگان رسانه ای دولت در ادامه نوشت: «اگر مدیریت بحرانهایی مانند سیل سال گذشته در سه استان گلستان، لرستان و خوزستان، زلزلههای هرمزگان، کرمانشاه و آذربایجان غربی و سرانجام فراگیری ویروس کووید 19 و بیماری کرونا که نه تنها ایران بلکه جهان را با بحران مواجه کرده است؛ در شرایطی که درآمدهای ایران از 100 میلیارد دلار در سال به 9 میلیارد دلار رسیده؛ از نظر رقبای سیاسی دولت «خدا قوت گفتن» ندارد لااقل با تحریف واقعیت، آدرس غلط به مردم ندهند آن هم در شرایطی که نیک میدانند در بحرانیترین وضعیت مالی و ارزی پس از انقلاب هستیم و این کاهش درآمد، بر همه بخشها از جمله بودجه دولت تأثیر گذاشته است».
در روزهای گذشته، «علی ربیعی» سخنگوی دولت در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «اگر دولت روحانی نبود، اوضاع صدبرابر بدتر می شد»! متاسفانه دولتمردان بجای ارائه کارنامه و گزارش عملکرد، صرفا به فرافکنی روی می آورند.
دولتمردان و رسانه های دولتی بجای این موضع گیری تأمل برانگیز باید بگویند که سرانجام وعده ها چه شد!؟ مسکن اجتماعی به کجا رسید!؟ آیا ارزش پول ملی افزایش یافت!؟ آیا دیگر آنچنان رونقی ایجاد شده که مردم هیچ نیازی به یارانه نقدی ندارند!؟ آیا اکنون هم چرخ کارخانه ها می چرخد و هم چرخ سانتریفیوژها!؟ آیا قطعنامه های ضدایرانی تمام شد!؟ آیا تحریم های ضدایرانی به تاریخ پیوست!؟ بازار خودرو به درستی مدیریت شد!؟ برنامه 100 روزه چه شد!؟ و...
رهبر معظم انقلاب در سالهای گذشته تاکید کردند که جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که چنانچه آن وعده را بعدا به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید و بگویید که نگذاشتند، نشد...