بحران اوکراین، گواه بیاعتمادی ایران به غرب است
پژوهشگر و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفت: سیری در تحولات اخیر ثابت میکند غربیها در وعدههای خود به هیچوجه صادق نیستند و بر این اساس اوکراین را به عرصه چالشی کشاندند.
به گزارش مشرق، اینروزها تحولات اوکراین در کانون توجه بینالمللی قرار دارد و نوع مواجهه غرب با این بحران انتقادهای بسیاری را در محافل سیاسی و رسانهای دنیا بههمراه داشتهاست؛ رویکردی که از یکسو گزاره تاریخی بیاعتمادی به غربیها را به اثبات میرساند و ازسوی دیگر، نشاندهنده جهتگیری صحیح جمهوری اسلامی در حوزه سیاستخارجی است. جمهوری اسلامی ایران طی دهههای اخیر بارها بر این موضوع تأکید کرده که غرب در وعدههای خود صادق نیست؛ گزارهای که در سالهای اخیر بهدفعات به اثبات رسیده که آخرین نمونه آن، بحران اوکراین است.
بیشتر بخوانید:
حمله به حاج احمدآقا توسط آقای منتظری شروع شد / تخریب فرزند امام همچنان ادامه دارد
بسیاری از ناظران بینالمللی معتقدند اشتباه محاسباتی مقامهای سیاسی کییف در اعتماد به ناتو و آمریکا و بیتوجهی به دغدغههای امنیتی مسکو، اوکراین را درگیر منازعهای کرد که تبعات جبرانناپذیری برای این کشور بههمراه خواهد داشت؛ موضوعی که عباس سلیمینمین، پژوهشگر و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران نیز بر آن صحه میگذارد. سلیمینمین با نگاهی تاریخی به تحولات امروز اوکراین، معتقد است بیتوجهی به دغدغههای امنیتی روسیه زمینهساز واکنشی از سوی این کشور شدهاست که عقبه آن به پایان جنگ سرد و رویدادهای متعاقب آن بازمیگردد. گفتوگوی همشهری با عباس سلیمینمین را در ادامه میخوانید.
نوع مواجهه با بحران اوکراین در داخل کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم در بعد داخلی بررسی تحولات اوکراین دربردارنده تجربههای خوبی است که با حساسیت ویژهای باید مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. عبرتهای تاریخی این تحولات و تجربههای گذشته اثباتکننده تلقی اشتباه برخی از غرب در داخل کشور است. برخی جریانهای سیاسی کشور در زمانی که آمریکاییها گردنکشیشان را در منطقه ما آغاز و به افغانستان و عراق حمله کردند، مطالبهشان این بود که پیشاز اشغال ایران ازسوی آمریکا، باید در برابر آنها تسلیم شویم. به یاد داریم که درآن مقطع 127نماینده مجلس ششم در نامهای به مقاممعظمرهبری رسما اعلام کردند در برابر گردنکشیهای بوش پسر راهی بهجز تسلیم نداریم.
این جریان سیاسی نهتنها درمسیر منکوبکردن این تجاوزکاریها قرار نگرفتند، بلکه ترساندن مدیریت کشور از تبعات این تجاوزهای نظامی را کلید زدند و مدعی بودند اگر تسلیم نشویم، چیزی از کشور باقی نمیماند. جای تأسف است که امروز همین جریان در نقطه مقابل عمل میکند و بهجای محکومکردن ناتو و سیاست گسترش آن، «زیادهخواهی» روسیه را محکوم میکنند. این جریان بهجای اینکه به جنگطلبی ناتو، تهدید صلح جهانی ازسوی این سازمان و استقرار سلاحهای کشتارجمعی در کشورهای همسایه روسیه انتقاد کند، دغدغههای امنیتی این کشور را محکوم میکند.
آنها باید به این سؤال پاسخ دهند که مگر ملت ایران در زمان پهلوی تحقیر شد، واکنش نشان نداد و طغیان نکرد؟ امروز باید تأسف خورد که برخی جریانات در برابر گردنکشی اسرائیل میگویند «مسئله ما نیست»، اما بلافاصله وقتی روسها در برابر زیادهخواهی ناتو واکنش نشان میدهند، این موضوع را مسئله اصلی خود قلمداد میکنند. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که ما از رنج امروز مردم اوکراین ناراضی هستیم، اما باید درنظر داشت که عامل اصلی این رنج، جنگطلبیهای ناتو و اقمار غرب است.
با بررسی ریشههای بحران اوکراین، با چه عبرتها و آموزههای تاریخی مواجه هستیم؟
مهمترین عبرت این است که وقتی کشوری تحقیر میشود، طبیعتا واکنشهای مختلفی نشان میدهد. در عصر اتحاد جماهیر شوروی این کشور ازسوی غربیها تحقیر شد و بهنوعی فریب وعدههای غرب را خورد. شوروی در آن مقطع هم «پیمان ورشو» را منحل و هم بسیاری از اقمار خود را رها کرد. بعد از آن نیز پیمانهایی با آمریکا بست که براساس آن، بسیاری از سلاحهای استراتژیک خود را از بین برد. ایندرحالی بود که آمریکاییها به توافقهای خود در چارچوب معاهده «سالت» پایبند نماندند.
این نوع عقبنشینیها درنهایت به اضمحلال شوروی منجر شد، اما با وجود این پیشرویهای غرب متوقف نشد و حتی از اقمار شوروی فراتر رفتند و به دخالت در مسائل برخی جمهوریهای فدراسیون روسیه پرداختند. طبیعتا اینها بالاترین تحقیر برای ملت روس بهحساب میآمد که تا یکجایی ادامه مییابد و سرانجام واکنشهایی را بهدنبال خواهد داشت و شد آنچه امروز در اوکراین شاهدیم. در آلمان پساز جنگجهانی دوم نیز شاهد همین موضوع هستیم و واکنش ملت تحقیرشده آلمان، جنگ دوم جهانی را بهدنبال داشت.
امروز در اوکراین با واکنشی ازسوی روسیه مواجه هستیم که از عقبه اجتماعی قدرتمندی برخوردار است که در رویدادهای پساز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ریشه دارد و اکنون شاهد حمایت اجتماعی از پوتین درمسیر بازگرداندن این کشور به جایگاه گذشتهاش هستیم. این موضوع برای ملتها یک تجربه بزرگ بهشمار میرود؛ تجربهای جهانی که باید در آن بسیار تأمل کرد.
با توجه به این آموزههای تاریخی، امروز با چه رویکردی در تحولات جهانی مواجه هستیم؟
باید توجه داشته باشیم که بعد از پدیدارشدن نشانههای ضعف در شوروی و رهبران آن، که به عقبنشینیهای متعددی ازسوی آنان در مقابل غرب منجر شد، امروز شاهد معکوسشدن این فرایند در نظم نوین جهانی هستیم و شاهدیم در شرایط کنونی آمریکاییها در نقاط مختلف جهان در حمایت از اقمار خود دچار مشکلات اساسی هستند و گریز بیسابقه از افغانستان شاهدی بر این مدعاست. درحالحاضر با این موضوع مواجه هستیم که بسیاری از متحدان منطقهای آمریکا در خاورمیانه و خلیجفارس درحال از دست دادن اعتماد خود به این کشور هستند و بهدنبال نقطه اتکای دیگری برای خود هستند؛ موضوعی که در بعد بینالمللی بسیار قابل تأمل و بررسی است.
رویکرد ایران در مواجهه با بحران اوکراین را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر من موضع ایران در قبال تحولات اوکراین بسیار سنجیده و عاقلانه بودهاست. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که این بحران تجربههای بسیار آموزندهای بههمراه دارد. بهعنوان مثال، زمانی که ما اعلام کردیم در اعتراض به غصب سرزمینهای اسلامی ازسوی رژیم صهیونیستی، با ورزشکاران این رژیم در مسابقات بینالمللی رودررو نمیشویم، ما را متهم به دخالتدادن سیاست در ورزش کردند، اما اکنون همان معترضان، در مواجهه با تحولات اوکراین، بالاترین بهرهبرداری سیاسی را از ورزش میکنند.
برخی بحران اوکراین را شاهدی بر اثبات رویکرد ایران در بیاعتمادی به غرب تلقی میکنند. با این گزاره موافقید؟
بررسی تحولات رویداده در این عرصه، صحت این رویکرد را به اثبات میرساند. اکنون به این جمعبندی میرسیم که نمیتوان به غرب اعتماد کرد. سیری در تحولات اخیر ثابت میکند آنها در وعدههای خود به هیچوجه صادق نیستند و بر این اساس اوکراین را به عرصه چالشی کشاندند که بیشترین آسیب آن متوجه مردم عادی میشود. این موضوع درحالی است که معتقدم تصمیمسازان اوکراین باید عاقلانه عمل میکردند و اجازه نمیدادند ناتو وارد معادلات منطقهای این کشور شود. مسئولان این کشور سرخوش از وعدههای غرب، بر این گمان بودند که اگر درگیر چالشی هم شوند، غرب با تمام وجود به میدان میآید، اما چنین نشد. بنابراین به این نتیجه میرسیم رویکرد ایران در بیاعتمادی به غرب علاوهبراینکه در یک بستر تاریخی شکل گرفته، با نمودهای عینی در تحولات امروز جهان نیز همراه است.
پیامدهای این بحران برای ایران چه خواهد بود؟
در درجه نخست باید تجربه کسب کنیم و به بسط این تجربه گرانبها در مواجهه با غرب بپردازیم. البته شاید در کوتاهمدت در حوزه خرید غلات از اوکراین با مشکلاتی مواجه شویم. این موضوع در مقابل منافعی که میتوانیم ازنظر اقتصادی کسب کنیم، ناچیز است. شرایط بهگونهای است که میتوانیم در تحریمهایی که ازسوی غرب اعمال میشود، عملکرد خوبی داشته باشیم و کالاهای خود را به بازارهای تحریمشده روانه کنیم. نقش دولت در بهرهبرداری بهینه از شرایط موجود بسیار اساسی است.
در کوران تحولات اوکراین چگونه میتوان براساس اقتضای منافع ملی ایران عمل کرد؟
سیاستی که در شرایط کنونی درپیش گرفته شده، صیانت از منافع ملی است؛ یعنی با جنجال غرب همراهی نکردیم؛ جنجالی که کاذب است. بهنظرم اکنون منافع خود را در ارتباط با این چالش در حوزه جلوگیری از گسترش تنشها میتوانیم پی بگیریم و نگذاریم این چالش گسترش یابد. ازسوی دیگر میتوانیم با بهکارگیری یک دیپلماسی فعال، نقش جهانی و منطقهای خود را در این عرصه بهصورت پررنگتری ایفا کنیم و به برخی کشورها که بعضا بهدنبال تشدید چالشهای منطقهای و دخالتدادن قدرتهای فرامنطقهای هستند، بفهمانیم مشکلات موجود باید در چارچوب مسائل منطقهای رفع شود. با تحرک دیپلماتیک میتوان کشورهایی مانند عربستانسعودی و امارات را متوجه این نکته کرد که نباید با اتکا به غرب، دچار بیتدبیری شوند. اکنون فرصت مناسبی است که منافع ملی را از طریق حاکمیت عقلانیت پی بگیریم. برخی همسایگان ما باید متوجه این نکته شوند که امنیت منطقه تنها از طریق گفتوگوهای داخلی تأمین میشود و باید متکی به توانمندیهای خود باشیم.
منبع: فارس