یک‌شنبه 4 آذر 1403

بزرگان اصلاحطلب و اصولگرا در سالگرد دعایی گردهم آمدند؛ به پاس اعتدال

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
بزرگان اصلاحطلب و اصولگرا در سالگرد دعایی گردهم آمدند؛ به پاس اعتدال

اقتصادنیوز: هم‌میهن گزارشی از مراسم سالگرد سیدمحمود دعایی منتشر کرده است.

به گزارش اقتصادنیوز متن کامل این گزارش به این شرح است: منصوره محمدی - سیدمحمود دعایی، زاده 30 فروردین 1320 که در نیمه خرداد 1401 از دنیا رفت. او روحانی و سیاستمدار ایرانی بود و حضور سیاسی، فکری و مطبوعاتی پررنگی در سال‌های پیش و پس از انقلاب داشت. از همسفری او با امام خمینی در روزهای تبعید در نجف گرفته تا نمایندگی ادوار مجلس طی 6 دوره متوالی، مهمترین بخش‌های کارنامه سیاسی او است؛ کارنامه‌ای پررنگ که او را به تاریخ شفاهی انقلاب ایران تبدیل کرد. دعایی از سال 1359 تا سال 1401 سرپرست روزنامه اطلاعات بود و بر آزادی اندیشه و بیان در روزنامه‌نگاری تاکید داشت. «باید گفتگو کنیم» تیتری بود که او با عکس سیدمحمد خاتمی، برای نخستین‌بار پس از ممنوع‌التصویری خاتمی در روزنامه اطلاعات منتشر کرد. پس از جنجال عکس و انتشار خبر خاتمی او گفت:«در روزی که عزیزی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری، وفاداری‌ام را به خاتمی و نقل‌سخن‌ها و اظهارات او را در روزنامه برنتافت و از منظر رهبری اعتراضی داشت، نامه‌ای خصوصی به محضر رهبر و مرادم نوشتم. در آن نامه همه عشق و عاطفه و امید و انتظارم در مورد خاتمی را با آقا در میان گذاشتم و این انگیزه وفاداری‌ام به خاتمی و استجازه در ادامه همراهی‌ام با وی را بیان کردم...». دعایی که نماینده ولی‌فقیه و مدیرمسئول روزنامه اطلاعات بود در نامه‌ای سرگشاده که سعدالله زارعی در خبرگزاری فارس منتشر کرد، از پاسخ رهبری به نامه خود خبر داد و گفت:«مراد و ولی‌امرم بعد از خواندن آن نامه، کریمانه و بزرگوارانه فرمودند: «من هم مثل تو فکر می‌کنم اما نه به نرمی دلِ تو!» اشک شوق و امیدم جاری شد و از آن روز به بعد کاکایم را غریب نگذاشتم و اگر سخن و مطلبی داشت به دور از هیاهو و جنجال در روزنامه منعکس کردم. همان مقامِ عالی و مسئول در دفتر مجدداً توضیح خواست که متن تقدیمی به محضر مولایم را برایش خواندم. متواضعانه و بزرگوارانه فرمود، اگر بین خود و خدایت حجت داری، ادامه بده که تا به امروز ادامه داده‌ام.»

گل‌آقا نیز ظهور خود را به‌نوعی مدیون محمود دعایی بود. این را کیومرث صابری‌فومنی، یا همان گل‌آقای معروف می‌گفت، چراکه محمود دعایی یکی از مشوقین ظهور «گل آقا» برای فومنی بوده است. بی‌تکلف و مقام‌گریز بود و سبک خاص خود را در معاشرت و کمک به دیگران داشت. یک روحانی متواضع، خوش‌اخلاق، ساده‌زیست، خوشبین به انسان‌ها، رئوف و مهربان، همه آن‌چیزی است که نزدیکان دعایی در توصیف او می‌گویند و فقدان او را فقدان انسانی ساده‌زیست، مردی بزرگ و بی‌حاشیه می‌دانند. اگرچه آخرین تصویری که از او در دیدار با رئیسی منتشر شد، واکنش‌های بسیاری را برانگیخت و حداقل اصلاح‌طلبان که او را همراه و دوست خود می‌دانستند، به نقد او پرداختند. شاید یکی از ویژگی‌هایی که از او در ذهن اکثر مردم تداعی می‌شود این باشد که او طردشدگان سیاسی را دوباره به جامعه باز می‌گرداند، گره‌گشای دیگران بود و به شیوه خود به‌دنبال برطرف کردن مشکلات اطرافیانش برمی‌آمد. هادی خانیکی، در توصیف دعایی می‌گوید، او سبک خاص خود را داشت، سوار پیکان خود می‌شد و به دیدار هرکسی در هر مسئولیتی می‌رفت. روز گذشته مؤسسه اطلاعات به مناسبت سالگرد درگذشت او مراسمی با حضور چهره‌های سیاسی و مطبوعاتی با نام «یاد یار گره‌گشا» برگزار کرد که بخش‌هایی از آن در ادامه می‌آید:

از سازشکار خطاب شدن، نترسید

محمدجواد ظریف؛ وزیر سابق امور خارجه: دعایی نمونه الفت بود که مهمترین عامل قدرت ما در برابر بیگانگان است. آنچه به این نظام، مردم و کشور قدرت داده و باعث شده است در برابر متجاوزین ایستادگی کنند، یکپارچگی مردم است و دعایی کسی بود که در این یکپارچگی، کسی را حذف نمی‌کرد. کسی بود که بر همه نماز خواند و بر همه گفت:«اللهم انا لا نعلم منه الا خیراً». همه را جزئی از قدرت ملی کشور دید و این عاملی بود که دعایی را در سیاست خارجی ما هم نمونه کرد؛ کسی که می‌دانست همه جمهور و مردم را زیر پرچم محبت، زیر پرچم در کنار هم بودن، زیر پرچم کنشگر مرزی بودن چگونه نگه دارد و از کسانی که، از هر طرف به او وسط‌باز می‌گفتند و به او سازشکار می‌گفتند، نترسید. او یک انقلابی بزرگ بود و در زمان شاه سخنگو و صدای انقلاب بود. اما همزمان در برابر همه کوچکی و تواضع می‌کرد. او همه را به دور خود جمع می‌کرد. در فرمانی که برای دکتر صالحی صادر شد، گفتند صدای کسانی باشید که در کشور صدایی ندارند. سوال این است این خواسته که مرکز قدرت فراهم می‌کند با رفتار دعایی سازگار بود یا با رفتار کسانی که ادعای انقلابی‌گری می‌کنند؟ دعایی آینه آن بزرگوار بود که رحمت خدا بر او نازل شد و به‌خاطر آن رحمت بر مردم مهربان شد. از دعایی این درس را آموختم که لازمه انقلابی بودن، گریزان بودن از دیگران نیست، دشمن‌انگاری و دور ریختن افراد نیست، بلکه لازمه انقلابی بودن جذب حداکثری و فراخواندن همه به زیر علم انقلاب است. امروز جای دعایی خیلی خالی است، دعایی نماد رواداری، نماد همراهی، نماد همدلی، نماد پذیرش دیگران و نماد جذب بود و ما امروز برای مقابله با شرایط جهانی به چیزی بیش از این نیاز نداریم.

دعایی و روزنامه اطلاعات

حسین مرعشی؛ دبیرکل حطب کارگزاران سازندگی: مرحوم دعایی، میراث‌های گرانقدری دارد. یکی از بزرگترین میراث‌های آقای دعایی مشی ایشان و روزنامه اطلاعات، بود. ایشان با یک بلندنظری و ایجاد ارتباط با صاحبان اندیشه و صاحبان قلم، تلاش کردند تا روزنامه اطلاعات تا حد امکان روزنامه اکثریت مردم ایران باشد. خوشبختانه در حکمی که مقام معظم رهبری خدمت آقای صالحی داشتند، مشی آقای دعایی به‌عنوان مشی نظام پذیرفته شد و امروز با حضور جناب آقای صالحی این میراث آقای دعایی به خوبی پاسداری شده و روزنامه اطلاعات همچنان روزنامه‌ای است که می‌تواند روزنامه ملی و مردم ایران تلقی شود. میراث بعدی آقای دعایی میراث مادی است. مجموعه روزنامه اطلاعات از کارهای ماندگار آقای دعایی است و وقتی اهمیت این کار روشن می‌شود که باید توجه کنیم متأسفانه خیلی از هم‌لباس‌های آقای دعایی در دوران طولانی مسئولیت‌شان از خود چیزی به جای نگذاشتند. باید بپذیریم که خیلی از ما در این مملکت چیزی نساختیم و آقای دعایی یک روحانی سازنده بود. روزنامه اطلاعات را از خیابان خیام به یکی از بهترین نقاط تهران منتقل کرد و این مجموعه بزرگ و ارزشمند را از خود به یادگار گذاشت. دعایی نیست اما مسئولیت‌های اجتماعی و مسئولیت‌های سیاسی همه ما سنگین است. باید طوری حرکت و زندگی کنیم و با شجاعت از رسالت‌های نظام و انقلاب دفاع کنیم که این کشور که با نام اهل بیت رقم خورده، سرپا بماند و بتوانیم از دعایی‌ها همیشه ذکر خیر داشته باشیم.

اختلاف‌نظرمان در مصادیق بود، نه مبانی

غلامعلی حدادعادل؛ رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی: آقای دعایی را از مصادیق این آیه می‌دانم که «الَذِینَ سَبَقُونَا بِالاِیمَانِ» و برای همین سخنانم را با دعای مغفرت برای ایشان آغاز کردم. جای آقای دعایی در جلسات فرهنگی و علمی خیلی خالی است. ایشان پای ثابت اینگونه جلسات بود و در این جلسات به اعتبار موضوع آن حضور پیدا می‌کرد، نه به اعتبار طول و عرض جلسات. او به نفس برنامه‌های فرهنگی و مطبوعاتی اهمیت می‌داد. در این برنامه‌ها ساده و بی‌پیرایه بود و یکی از دعواهای دعوت‌کنندگان با او این بود که چرا در ردیف اول نمی‌نشیند، اما او ترجیح می‌داد که از درِ پشتی بیاید و ساکت و آرام گوشه‌ای بنشیند. ایشان واقعا بی‌ریا و از صمیم قلب پای ثابت جلسات فرهنگی بود. او «سید دوست‌داشتنی» بود و فکر می‌کنم همه با این عنوان در کنار «یار گره‌گشا» موافق هستند. او در هر جلسه که شرکت می‌کرد گزارش جلسه را در روزنامه اطلاعات منتشر می‌کرد و گاه تنها روزنامه‌ای بود که به این جلسات توجه می‌کرد. روزنامه اطلاعات قدیمی‌ترین روزنامه‌ای است که به حیات خود در حال ادامه دادن است. به دلیل این قدمت همیشه تعدادی خواننده سالخورده و سنتی در ظرفیت خودش داشته است. آقای دعایی هنرش این بود که اینها را از گرد روزنامه اطلاعات پراکنده نکرد. ایشان روزنامه اطلاعات را در اختیار کسانی می‌گذاشت که در روزنامه‌های دیگر یا حداقل بسیاری از روزنامه‌های دیگر از آنها استقبال نمی‌شد یا آنها رغبت نشان نمی‌دادند. این افراد می‌توانستند حرف‌شان را بزنند و معیار او شاید این بود که این افراد ضدانقلاب، تابلودار از این حیث و ساختارشکن نباشند. بودند اشخاصی که مخاطب داشتند در روزنامه اطلاعات و ستون‌نویسی می‌کردند مانند مرحوم باستانی‌پاریزی. انگار او برای اطلاعات و اطلاعات برای او ساخته شده بود. مرحوم اسلامی‌ندوشن هم همینطور بود. آقای دعایی این نوع افراد را حفظ کرده بود. رهبری انقلاب هم به این سیاست درست آقای دعایی توجه داشتند که خاص روزنامه اطلاعات هم بود. به همین جهت وقتی هم خواستند جانشین او را انتخاب کنند، همین توصیه را کردند که این جهات را رعایت کند. نکته دیگر، دعایی و سیاست است. ایشان بنایش بر جذب بود و همتش بر این بود که آدم‌ها را تا جایی که می‌شود جذب کند. دائم به کسانی که کاری دست‌شان بود سفارش این و آن را می‌کرد و گره‌گشایی می کرد. هر جایی که راه داشت سعی به رفع مشکلات مردم می‌کرد. شاید افرادی مثال من در بخش‌های مختلف با آقای دعایی اختلاف‌نظر داشتند و جاهایی هم تعجب می‌کردیم که چرا آقای دعایی پیگیر کار فلان شخص است. اما این اختلاف‌نظر در مصادیق بود نه در مبانی. به گفته طلبه‌ها اختلاف صغروی بود و کبروی. همه می‌دانستند اگر دعایی سفارش کسی را می‌کند از روی دلسوزی است و نگاهی دارد که خواسته مشکلی را حل کند. صداقت آقای دعایی مورد قبول همه بود. از نشانه‌های صداقتش پاک‌دستی او بود که در ساده‌زیستی‌اش تجلی کرد. چه منتقدان و چه دوستانش بر پاکدستی او طی ده‌ها سال دسترسی به امکانات اتفاق‌نظر دارند. پاکدامنی و پاک‌چشمی و دوری از جاه‌طلبی و اخلاق‌مداری از ویژگی‌های او بود. او بی‌منت کمک و محبت می‌کرد؛ نمونه‌اش کمکی که به من برای مدرسه فرهنگ انجام داد. او هر روز یک آگهی مجانی در روزنامه‌اش منتشر کرد. او بعدها پسرش را بدون اینکه با من مطرح کند به مدرسه دیگری برد و ثبت‌نام کرد. ایشان در این حد منیع‌الطبع و بزرگوار بود.

کنشگر همگرا

هادی خانیکی؛ استاد علوم ارتباطات: از زمانی که مرحوم دعایی به‌طور مشخص با محوریت حضرت امام، وارد عرصه مبارزه شدند، یعنی از خرداد 1341، تا زمانی که در خرداد 1401 از دنیا رفتند، این 60 سال، آقای دعایی با افراد زیادی زیست و در عرصه مطبوعات نیز کهن‌ترین نهاد مطبوعاتی کشور، روزنامه اطلاعات، حداقل 42 سال از عمر 97ساله مؤسسه اطلاعات تحت مدیریت مرحوم دعایی گذر عمر کرد. در جامعه‌ای که نهادهای ارتباطی به‌طور عام و مطبوعات به‌طور خاص جوانمرگ می‌شوند و عمر کوتاهی دارند، عمری به اندازه عمر حضور دعایی در مؤسسه مطبوعات، عمری است که برای انباشت تجربه‌های مطبوعاتی و فرهنگی بسیار بالاست. سخن این است که با این خاطرات چگونه مواجه شویم؟ مسیر ما و سن‌وسال ما، با خاطره زندگی می‌کند. با خاطره زندگی کنیم یا با آرمان و آرزو یا با هر دو؟ اگر با خاطره زندگی کنیم، اتفاقاً خاطره در خیلی از جاها می‌تواند گسیختگی‌ها را جبران کند. از کنش‌هایی که از دعایی به یاد داریم، دل‌های رمیده و ساحت‌های جدا از هم را به همدیگر نزدیک می‌کردند و اگر با آرزو زندگی کنیم، برای امروز ایران که با بسیاری از گسیختگی‌ها، گسست‌ها و فاصله‌ها مواجه است، باز می‌بینیم که چقدر جای دعایی و امثال او خالی است. به این دلیل گفته حافظ تعبیر درستی است که هم به‌عنوان خاطره و هم به عنوان آرزو می‌شود درباره دعایی به کار برد و اگر بخواهیم با یک واژه تصویری از دعایی ارائه دهیم دلنوازی است. باید شکر کنیم که دعایی پیشینه و داشته‌ای دارد که امروز می‌توانیم به آن افتخار کنیم که در هر جا دلی شکست و ایستاده‌ای به زمین افتاد، دعایی دست او را گرفت و شکایت داشته باشیم از اینکه چرا دعایی‌ها چه در عرصه سیاست و چه در عرصه مطبوعات، کم هستند. اگر بخواهیم 5 خصوصیت بارز دعایی را برشماریم؛ اولین خصوصیت دعایی این بود که انقلابی و شیفته امام و رهرو راه امام بود. اما انقلابی‌ای بود مهربان. معمولاً در انقلابی بودن، تمایزبخشی و مرزکشیدن خیلی پررنگ است، اما دعایی انقلابی‌ای بود که مهربانی داشت. دومین خصوصیت دعایی این بود که سیاست‌ورز بود، اما سیاست‌ورز اخلاقی بود. سیاست‌ورزی معمولاً با خروج از موازین اخلاقی همراه است و دعایی سخت به این وجه دوم پایبند بود. بهترین مصداق سیاست‌ورزی اخلاقی دعایی نوع زیست سیاسی او بود. سومین خصوصیت او، مطبوعاتی بودن او بود. در واقع دعایی یک کنشگر مطبوعاتی بود، اما بنای این کنشگری را بر همگرایی گذاشته بود. او برای خانواده مطبوعات و رسانه‌ها در سطوح مختلف پدری می‌کرد و بدون اینکه کسی بداند، حامی روزنامه‌نگاران بود. چهارمین خصوصیت او این بود که مدیر بود، اما یک مدیر میان‌دار بود. میان‌داری او در جامعه ما که دچار دو سر طیف از رادیکالیسم و افراط می‌شود، نقش مهمی ایفا می‌کرد. پنجمین خصوصیت او، این بود که با تعبیر رایجی که الان دوستان جامعه‌شناس به کار می‌برند، یک کنشگر مرزی بود. در مرز نشستن کار خیلی سختی است چراکه هم در جامعه مورد اعتراض هستند و هم در سطح مدیریتی، اما دعایی در کنشگری مرزی کار خود را به نحو احسنت به انجام رساند. درخواست همه ما این است که کاش دعایی تکثیر شود و دعایی که خود یک رسانه بود، رسانه‌های ما بشوند یک دعایی.

از حجت‌های مسلمانی عصرما

سیدعباس صالحی؛ مدیرمسئول روزنامه اطلاعات: مرحوم دعایی، در وجوه مختلف شخصیتی‌اش، ابعاد سه‌گانه تجسم معنوی‌اش کامل و یا نزدیک به کمال بود. بعد از معصومین علیه‌السلام اسوه‌هایی در هر عصری هستند که حجت مسلمانی ما هستند و یکی از حجت‌های مسلمانی عصر ما، مرحوم دعایی بود. آقای دعایی، مرید، دل‌باخته و دلداده امام بود و این چیزی نیست که احتیاج به توضیح داشته باشد. از همان روزهای نخستین که به قول خودش از پس پرده اشک امام را دید، در مغناطیس امام گرفتار شد و این تا پایان حیات وجود داشت. مرحوم دعایی می‌فرمود، امام فردی بود که هرچه به او نزدیک و نزدیکتر می‌شدیم، بخشی از شخصیت امام آشکارتر و بزرگتر می‌شد. در مرحوم دعایی از ابتدای دهه چهل تا پایان حیات‌اش عشق و دلدادگی به امام نمایان بود. لحظه به لحظه با امام می‌زیست و حیات‌اش به نفس حیات امام بسته بود. مرحوم دعایی وکیل مطلق امام بود. براساس کتاب اجازات مؤسسه تنظیم نشر، حدود 430 نفر از امام اجازه وجوهات دارند که از آنها تنها 12 نفر اجازه مطلق دارند و وکالت آنها به‌گونه‌ای است که گویا جای امام هستند در گرفتن و تصرفات. اینکه مرحوم دعایی در زمره این 12 نفر قرار دارد، ایشان را به بال مجاز مطلق امام در اخذ وجوهات تبدیل کرده بود که جایگاه مهم خود را دارد. امام در میان انبوهی از یاران خود، دعایی و 11 نفر دیگر را دارای این مرتبط دیدند. دعایی محرم خانوادگی امام قرار گرفت. مرحوم دعایی یاد می‌کردند وقتی از سفر اول به عراق خواستند به ایران بیایند، امام نامه‌ای را به همسر خود نوشتند و بدون اینکه آن را ببندند، پاکت سر باز را به ایشان دادند. اینکه وقتی دختر امام به نجف آمدند، در کنار و همراه با آقای دعایی به سفر سوریه و لبنان رفتند، یعنی چنین محرمیتی را حضرت امام برای آقای دعایی قائل بودند. مرحوم دعایی، معتمد امام در حوزه‌های مختلف بود. در ماه‌های آخر حضور امام در عراق، تنها کسی که در جلسات «سعدون شاکر» حضور دارد، مرحوم دعایی است. وقتی سعدون شاکر از امام سوال می‌کند که خط ارتباطی ما با شما ایشان است و ایشان را قبول دارید، امام می‌گویند بله؛ اینکه مرحوم دعایی به‌عنوان اولین سفیر و تنها کسی است که امام به‌صورت مصداقی در حوزه سیاست خارجی برای انتخاب ایشان دخالت کردند و معتمد امام در سفارت عراق شدند. رسانه اطلاعات با صداوسیما در سال‌های 58 و 59 پهلو به پهلو حرکت می‌کرد. اینکه امام در مناسب و مجاری خاص به مرحوم دعایی اعتماد داشتند، نکته دیگری است که جایگاه ایشان را در افق نگاه امام نشان می‌دهد. لطف و مهر امام به آقای دعایی نکته دیگری است که باید به آن اشاره کنم. این لطف و مهر در جاهای مختلف خود را نشان می‌دهد. برای نمونه وقتی پدر مرحوم دعایی فوت کردند، از سهم ارث پدر مقدار زیادی از آن در مبارزات خرج شد و بعد که مستطیع شدند و با مادر می‌خواستند به مکه بروند، امام نامه مکتوبی را به آقای دعایی می‌دهند. متن این نامه کوتاه شبیه یک پدرِ دلواپسی است که حضرت امام احساس می‌کنند مرحوم دعایی باید مراقبت‌هایی را بکنند و به ایشان تذکراتی را بدهند. امام با خط خودشان در برگه کوچکی نوشته‌اند: «انشاءالله تعالی موفق و مؤید باشید. ضمناً من راضی نیستم که در این سفر مبارک کاری بکنید که احتمال خطر و اشکال در آن باشد، از قبیل پخش اوراق. یا تماس‌هایی که ممکن است خطر داشته باشد. جداً شما را منع می‌کنم.» این لحن و ادبیات، فضای آن مهر و محبت امام است که می‌خواهند این فضا با کارهای مرحوم دعایی و کارهای مبارزاتی فاصله داشته باشد.

دعایی شبیه موسیقی خوب یک فیلم بود

حسین دعایی؛ پسر مرحوم دعایی: لطف ایشان شامل همه اعضای خانواده بود. آنچه که تقریبا همه بر آن اتفاق‌نظر داشتند، صفت گرهگشایی حاج‌آقا بود. اگر شجاعت و حریت و آزادگی ایشان نبود، قطعاً گره‌گشایی به‌عنوان صفت برجسته حاج‌آقا مطرح نمی‌شد. دکتر محمدامین ریاحی، وزیر کابینه بختیار قبل از انقلاب بودند و مرحوم حاج‌آقا به‌عنوان نماینده ولی‌فقیه و مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، وقتی متوجه جفایی شدند که در حق شخصی به‌عنوان وزیر دولت گذشته اما با خصوصیات اخلاقی و علمی بالا صورت گرفته، بدون توجه به عواقبی که ممکن است برای این موضوع متصور شوند، وارد می‌شوند، مشکلات را حل می‌کنند، حقوق ایشان را برقرار می‌کنند و از آبروی خود مایه می‌گذارند و در واقع گره‌گشایی می‌کنند و این خصوصیت به حریت و آزادگی که در وجود ایشان بوده باز می‌گردد. البته باید گفت این صفات در ایشان بود چراکه شاگرد حضرت امام بودند و این صفات را سال‌های سال در مکتب امام یاد گرفته بودند و از دامن مادری پرورده شده بودند که آزادگی در وجودشان نهادینه شده بود. زمانی که احساس می‌کردند مشکلی برای کسی پیش آمده، عبای خود را زیر بغل می‌زدند و برای حل مشکل پیش‌قدم می‌شدند. مثالی که حاج حسن آقا درباره حاج‌آقا در سال‌های پیش مطرح کردند و گفتند آقای دعایی شبیه موسیقی فیلم است، موسیقی خوبی که آدم آن را موقع تماشای فیلم احساس نمی‌کند، بلکه موسیقی را درک می‌کند و آقای دعایی اینگونه بود. از آقای دعایی چیزی نشنیدیم، و اگر شنیدیم خیلی کم بوده، اما بزرگواری و گره‌گشایی ایشان بسیار بود. آقای دعایی شبیه موسیقی خوب یک فیلم بود که همه احساس‌اش می‌کردند و به یاد افراد مانده است. این داغ برای همه ما سنگین است اما وقتی می‌بینیم همه دوستان کماکان در این داغ شریک هستند و در کنار ما هستند، آرام می‌شویم.

پیام مرجعیت

آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی؛ تابع امام و خیرخواه مردم: انسان خواسته‌ای دارد. همه ما علاقه‌مندیم که عمر طولانی و بابرکت داشته باشیم و در درازمدت بمانیم و این علاقه در نهاد همه ما بحث شده است. آیا این علاقه بیهوده است یا راه صحیح دارد؟ با اینکه می‌دانیم کسی عمر طولانی به آن معنایی که در آرزوهای ماست، ندارد. این یک راه صحیح دارد که اگر کسی آن راه را طی کند به مقصد می‌رسد. اینکه گفته شد، مردانی در جهان زندگی می‌کنند که کار ماندنی دارند، این کار که می‌ماند یعنی صاحب کار زنده است. چون این فعل بدون فاعل نخواهد بود، ممکن نیست اثر بماند و مؤثر رفته باشد. اگر نوشته‌های مرحوم کلینی، موسوی، بوشهرطوسی، مرحوم گوهری، خواجه نصیر همچنان زنده است، معلوم می‌شود که ارباب تابناک اینها همچنان زنده‌اند و همه اینها شاگردان اهل‌بیت علیه‌الاسلام بوده‌اند. ممکن نیست اثر بماند و مؤثر از بین رفته باشد، چه انسان بداند و چه نداند، این کتاب اثر علمی خود را دارد. این موجود زنده است و این موجود اثر آن بزرگوار است، پس او زنده است. گاهی ممکن است خود صاحب اثر بر اثر مرگ طبیعی در روی زمین نباشد، اما در عین حال که بدن حذف شد، ارواح طیب و طاهر زنده باشد و این عرض‌ادب‌ها که ما به حضور بزرگان می‌کنیم و به آنها سلام می‌کنیم، نشانه آن است که آنها زنده هستند. وقتی از بارگاه ائمه رد می‌شویم و عرض می‌کنیم که شهادت می‌دهیم شما کلام ما را می‌شنوید. پس مطلب اول آن است که انسان می‌تواند به خواسته درونی خود پاسخ مثبت بدهد و عمر طولانی داشته باشد تا آن اثر، آن مقام یا مقامت زنده است، مؤثر آن زنده است و فیض می‌برد و فائض می‌شود. مطلب دوم آن است که این اختصاص به یک رشته خاص ندارد، فعل همینطور است، بنا همینطور است. فرشی که یک هنرمند برای مراکز مذهبی بافت، تا آن فرش و تار و پود فرش سالم و حاضر است، آن فرد زنده است. بنایی را که احداث کرد، زنده است. شعر نابی که در مدح مردان الهی به‌ویژه اهل بیت سروده می‌شود، این یعنی صاحب اثر زنده است. راهنمایی‌ها، سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌هایی که کرد، تا زنده است، صاحب آن نیز زنده است. در بین دوستان و یاران انقلاب مردان بزرگی هستند که هم صدق عابدی دارند و هم صدق فاعلی. هم حُسن فعلی دارند و هم حُسن فاعلی. کار خوب را با نیت خوب انجام دادند و اینها کسانی هستند تا اثر کار خوب و نیت خوب هست، اینها زنده‌اند. مرحوم دعایی رضوان‌الله، آن وقت که طلبه مدرسه خان قم بود، در موضع‌گیری‌ها، نشر پیام‌های انقلابی امام، اعلامیه‌هایی که می‌دادند را خوب بررسی می‌کرد و منتشر می‌کرد. نگهداری و جاسازی می‌کرد و آنها را می‌رساند و صادقانه این کارها را می‌کرد و اگر حوادث تلخی هم پیش می‌آمد، تأمل می‌کرد. وقتی امام به نجف وارد شدند، به هر وسیله‌ای بود خود را به حضور امام رساندند و آنجا در خدمت امام در حوزه علمیه نجف فداکاری می‌کردند. بعد از اینکه انقلاب به ثمر رسید و امام رهبری انقلاب را برعهده گرفت، مأموریتی را از طرف نظام اسلامی در عراق پیدا کردند و سفیر ایران اسلامی در عراق شدند و رسالت خود را انجام می‌دادند. در جمع وقتی درباره سیره و سنت مرحوم دعایی می‌گوییم، می‌بینیم تا جایی که مقدور بود و در وسع علمی و عملی او می‌گنجید، می‌کوشید که پیرو نظام اسلامی، تابع امام و خیرخواه مردم باشد. تا جایی که مقدور بود، سعی می‌کرد نه به بی‌راهه برود و نه راه کسی را ببندد و امیدواریم تا آثار او زنده است، نام او زنده باشد. تا آثار او ثمربخش است، روح او متنعم باشد و از فیض و فوض شهدای اسلام و امام رضوان‌الله بهره ببرند و این نظام اسلامی تا زمان ظهور صاحب اصلی و اصیل خود (ولی‌عصر‌عج) از هر گزندی مصون و محفوظ بماند.

همچنین بخوانید
بزرگان اصلاحطلب و اصولگرا در سالگرد دعایی گردهم آمدند؛ به پاس اعتدال 2