به نام مهسا؛ به کام ضدانقلاب / چه کسانی از کاسبی با خون خانم امینی منتفع میشوند؟!
برخی کاربران شبکههای اجتماعی در ابتدای وقوع حادثه دست به دروغ پردازی زده و با روایتهای غلط، احساسات و افکار عمومی را دستمایه بازیهای سیاسی کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین، دو مولفه تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی بارها توسط کارشناسان این عرصه مطرح و جنبههای گوناگون آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در این میان کمتر قوه عاقلهای مخالف تبادل فرهنگی است، هرکشوری نیازمند استفاده از تجربیات و یافتههای سایر تمدنها میباشد، شاید همین تبادل زمینهساز تسریع در روند رو به رشد کشورها باشد. تبادل فرهنگی میتواند فرهنگ ملی را بارور یا در برخی موارد آن را تکمیل کند ولی در تهاجم فرهنگی، ریشهکن کردن فرهنگ ملی و ازبین بردن زیرساختهای فکر آن ملت هدف قرار گرفته میشود. تهاجم فرهنگی همانند اقدام فرهنگی، آرام و بی سر و صدا انجام میشود پس لزوماً برای مقابله با این اقدام تهاجمی نیازمند برنامههای مدون و دارای ریشه هستیم. مسئله حجاب از آن دسته از واجبات الهی است که جزو قانون کشورمان میباشد و هر از چند گاهی جریانهای مخالف و معاند با تمسک به آن به دنبال ایجاد جنجال و بلوا هستند و در این میان هستند افرادی که با اجرای غلط در مسیر درست هزینههایی برای کشور و انقلاب بسازند. همواره اسلام زن را به عفت، عصمت و حجاب توصیه کرده است؛ حفظ کرامت انسانی به ویژه زنان مورد تاکید دین و جامعه اسلامی است. حجاب یکی از چالشهایی است که متولیان فرهنگی با آن روبرو هستند؛ تبلیغ حجاب و ترویج پوشش اسلامی از مسائلی است که صرفاً با کار تحقیقی انجام پذیر بوده و بدون شک باید با آرامش و برنامه پیش رفت. جریانهای خاص در کشور همواره از نبود آزادی مطبوعات و رسانهها در ایران سخن میگویند و این در حالی است که قلمزنانِ جریان فرهنگی وابسته به استکبار، هرچه میخواهند مینویسند و تنها هدفشان ضربه به امنیت روانی و انقلاب اسلامی است. چندی پیش مهسا امینی با اسم اصلی ژینا متولد سال 1379 در یکی از مناطق پایتخت به دلیل پوشش نامناسب توسط گشت ارشاد به یکی از بخشهای پلیس تهران بزرگ هدایت شد. وی به منظور توجیه و آموزش به یکی از سالنهای همایش مقر پلیس هدایت شده و ناگهان در جمع سایر مدعوین به طور ناگهانی دچارعارضه قلبی میشود. در ماجرای دردناک فوت مهسا امینی دیدیم که لاشخورهای داخلی و خارجی چگونه با انواع دروغ و حیله حقایق را وارونه نمایش دادند. لازمه بررسی هر واقعهای، اشراف همه جانبه و کشف علتهای به وجود آورنده آن است؛ متاسفانه این قاعده در شبکههای اجتماعی فعال و حتی برخی مطبوعات و جراید حاکم نیست؛ به محض وقوع حادثه و قبل از فهم دقیق و البته درست از جنبههای گوناگون؛ کلیه کاربران به جهتگیری و واکنشهای احساسی اقدام کرده و در واقع دچار نوعی رسانهزدگی میشوند. نکته دیگر اینکه، سالهاست بسیاری از کارشناسان مسائل فرهنگی به کم توجهی دستگاههای تربیتی و پرورشی نظیر آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت علوم، وزارت ارشاد و... نسبت به ترویج و تبیین مسئله حجاب که از ارکان مهم حفظ عفاف و حیا و امنیت اجتماعی جامعه است هشدار دادهاند، دستگاههای عریض و طویلی که همگی وظیفه آشنایی دادن و ترویج حجاب و به نوعی وظیفه پیشگیرانه نسبت به گسترش بدحجابی داشتهاند و گویی سالهای سال است که در خوابی عمیق فرورفتهاند. در عوض نهادی همچون نیروی انتظامی که وظیفهاش اجرای قانون و برخورد با قانون شکنی است در فضایی اینچنین به تنهایی علم مقابله با هنجارشکنی و بدحجابی را به دست گرفته است و با هر اتفاق بزرگ و کوچکی مورد هجمه قرار میگیرد، بیتوجه به آنکه در حال حاضر یکی از مهمترین سنگرها برای مقابله با گسترش هنجارشکنی و بدحجابی در جامعه در دستان همین فرزندان جامعه اسلامی است و نه تنها نباید غیر منصفانه مورد هجمه قرار گیرند بلکه باید سایر نهادها و سازمانهایی که در زمینه پیشگیری از بدحجابی و تبیین ارزشی عفاف و حجاب در جامعه کمکاری کردهاند برخورد قاطعانه شود. گشت ارشاد و آسیب شناسی نحوه عملکرد آن از موضوعاتی است که نیازمند بررسی کارشناسی است اما اینکه بخواهیم نسبت به آسیبهای فرهنگی موجود در جامعه نیز منفعلانه رفتار کنیم، قابل پذیرش و اغماض نیست. فوت نابه هنگام مهسا امینی در کنار تمام مصائبی که برای خانواده آن مرحومه داشت اما ابعاد جدیدی از نگاه رسانهای و برخورد مسئولین ارشد کشور با این دسته از حواشی را آشکار کرد. پرداختن به اصل ماجرا و هوشیاری فراجا در اطلاع رسانی به موقع سبب شد تا دست لاشخورهای رسانهای و کاسبی از خون مهسا امینی تا حدودی کوتاه شود. بیان حقایق و زوایایی گوناگون این حادثه در رسانه ملی و پیگیری مجدانه مسئولان کشور، نویدبخش تغییرات مدیریتی در دولت سیزدهم را نشان میدهد. درواقع این موارد نشان دهنده صداقت مسئولین در برخورد با مسائل است و از طرفی بیانگر آن است که اگر خطایی از هر ارگان و مقامی در کشور سر بزند، مسئولین در برخورد با آن قاطع هستند. اما از این ابعاد که بگذریم، به موج سواری سودجویان داخلی و خارجی میرسیم که مهسا امینی را دستمایه رسیدن به اهداف خود کردهاند؛ از پستهای مجازی تا اظهار نظرهای غیر معتبر رسانهای که بازتابی از تناقضهای رفتاری و دروغپردازیهایی است که صرفا در جهت ماهیگیری از آب گلآلود صورت میگیرد و نمیتوان بر آن مُهر دلسوزی برای مهسا زد! برخی کاربران شبکههای اجتماعی در ابتدای وقوع حادثه دست به دروغ پردازی زده و با روایتهای غلط، احساسات و افکار عمومی را دستمایه بازیهای سیاسی کردند. برخی کاربران شبکههای اجتماعی و حتی سلبریتیها، علت فوت مهسا را ضرب و شتم عنوان کرده و با تشویش اذهان عمومی آرامش روانی مخاطبان را تحت ثاثیر قرار دادند؛ پس از اظهارات خلاف واقع برخی سلبریتیها درباره حادثه تلخ فوت مهسا امینی، مصاحبه برخی از آنها مانند کتایون ریاحی با رسانه بن سلمان و اظهارات ساختارشکن و منطبق با معاندین خارجنشین مانند توییتهای علی کریمی، موج وسیعی از انتقادات در قسمت نظرات صفحات مجازی این افراد سرازیر شد؛ اصغر فرهادی، کتایون ریاحی، زیباکلام، فرشادجو، شاکردوست، علی کریمی و برخی دیگر از افراد در واکنش به انتقادات مردمی کامنتهای خود را محدود کردند تا کسی به جز مخاطبان مورد تایید آنها نتواند به نظرات آنها اعتراض کند و یا در صورت اعتراض بلاک شود! برخی دیگر مانند محمدعلی ابطحی مکرر توییتهای خلاف واقع خود را حذف کردهاند؛ معصومه ابتکار نیز در توییتر قسمت نظرات خود را بست! هوشیاری و انتشار به موقع فیلم دوربینهای مدار بسته فراجا سبب شد تا کاربران شبکههای اجتماعی از اهداف شوم جریانهای معاند مطلع و با انتشار مطالبی با کلیدواژهای دادستان کجاست و دروغ ضرب و شتم مهسا، خواستار برخورد با دروغ پردازیها در این حادثه شوند. به عنوان مثال بعد از فوت مهسا امینی، فردی به نام مهدیار سعیدیان با انتشار توییتی مدعی شد دلیل درگذشت این خانم، شکستگی جمجمه بوده است؛ بررسیها نشان میدهد تخصص این فرد، پوست، مو و زیبایی است و در زمینه لیزر موهای زائد فعالیت میکند؛ وی پس از انتشار فیلم توسط فراجا مجبور به حذف توییت خود شد. در ادامه به تناقضات رفتاری روزنامههای اصلاح طلب از جمله سازندگی میپردازیم؛ در ماجرای مرگ میترا استاد به دست همسرش نجفی شهردار اسبق تهران، این روزنامه تمام قد از قاتل حمایت کرد؛ در آن زمان خبری از احقاق حقوق زنان نبود و اما اکنون در ماجرای مهسا امینی، پرچم حمایت از حقوق زنان را به دست گرفته و از هر ابزاری برای دروغپردازی و شبهافکنی استفاده میکند. روزنامه اصلاح طلب سازندگی در زمان مرگ میترا استاد، تلاش کرد که نجفی را از این اتهام مبرا سازد تاجایی که میترا را مهدورالدم دانست و حالا دلسوزانه به دنبال احقاق حقوق زنان در کشور است.این روزنامه در جدیدترین شماره خود با تیتر درشت از برکناری رئیس گشت ارشاد خبر داد و این در حالی است که فراجا با انتشار مطلبی این خبر را تکذیب کرد. علی صباحی رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس تهران بزرگ ساعاتی پیش در گفتگوی رسمی اظهار کرد که هیچگونه خبری در خصوص تودیع میرزایی رئیس پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ به مرکز اطلاعرسانی رسانی پایتخت اعلام نشده است.
روزنامههایی که به دنبال سیاسیکاری به نفع جریان خودی هستند از کوچکترین فرصت برای تخریب جریان سیاسی مقابل استفاده کرده و فضا را برای موج سواری معاندین هموار میکنند.
به نظر میرسد موج سواری مغرضانه اصلاح طلبان نشان میدهد که حمایت از حقوق زنان صرفا در بزنگاههای سیاسی خلاصه میشود و ابزاری است تا به اهداف خود برسند.انتهای پیام /