تابآوری میان دو خطر
تهران - ایرنا - داستان کرونا مقتضیات خودش را داشت؛ این دو ماه و نیم که بر مردم دنیا و کشور ما گذشت اقتضای این را داشت که فاصله اجتماعی رعایت شود و حتی آدمها نمیتوانستند خانواده و دوستان خود را ملاقات کنند.
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم محمدجوادحقشناس، نوشته است: بارها ما شاهد بودیم که پدر و مادر در این شرایط از دیدن فرزند خود محروم بوده است و به خصوص کسانی که در کادر درمان هستند شاید نزدیک به یک یا دو ماه از دیدن همسر و فرزندشان محروم بودند. کرونا حکم قرنطینه و در خانه ماندن را به جامعه تحمیل کرد و شاید راهحل درست این بود که این اتفاق بیفتد و در خانه بمانیم اما زلزله اخیر که به بزرگی 5.1 دهم ریشتر آن هم در اواخر نیمهشب ماه مبارک رمضان شوک بزرگی به مردم وارد کرد، ناخودآگاه آنها را از خانه به سمت خیابان کشاند و مردم مانده بودند بین این دو ماجرا و این دو واقعیت چگونه عمل کنند. به هر حال حفظ این دو قاعده با قواعد و ضوابط متفاوت بین کرونا و پدیده زلزله سخت است و آن هم به دلیل همخوان نبودن اقتضائات این دو بود. من فکر میکنم که انسان به عنوان کمال و تکامل یافته هستی شاید تنها موجودی است که میتواند در برابر این شرایط تاب بیاورد و بتواند در این فضای غیرهمخوان یک شرایط جدید خلق کند تا هم از این قاعده عبور کند و هم خود را به سلامت از این رویکرد و بن بست به بیرون هدایت کند. اینها نشان میدهد که روزگار، روزگار آسانی نیست و همراه با سختیهایی است که ما ناچاریم به آن تن دهیم. اما قواعد رو به جلوی هستی و چرخ روزگار باید با هزینه کمتر و آسایش بیشتر بچرخد و این نیازمند همراهی و درک دقیق از شرایط هستی و طبیعت دارد؛ اینکه انسانها در کنار هم و به کمک هم از فضا و موانعی که پیش رو دارند به خوبی بتوانند عبور کنند. شاید کمتر پیش آمده که انسانهای معاصر این روزگار با چنین موانعی از جنس طبیعت رو به رو شده باشند. اما به هر حال این هم موقعیتی یگانه بود که مردم تهران با آن رو به رو شدند و ساعاتی را هم با دلهره زلزله رو به رو شدند و هم باید فاصله اجتماعی را رعایت میکردند.
کرونا پدیدهای است که تا حدودی شناخته شده است و به هرحال بر آن اساس باید سبک زندگی انتخاب کرد که مبتنی بر دو گزینه است؛ یکی مدلی است که از آن به عنوان همهگیری جمعی یاد میشود. این دیدگاه میگوید همه باید مبتلا شوند تا دیگر نگرانی از ابتلا وجود نداشته باشد و دیگری حد زنجیره انتقال کمتر باشد و به نوعی مراقبت واگیری و ابتلا را در دستور کار قرار دهند. طبیعتا باید تا جایی که امکان دارد و تا زمانی که علم و تکنولوژی، درمان قطعی را پیدا نکرده، امکان ابتلا را به حداقل برسانیم. اما در رابطه با زلزله باید گفت با تمام پیشرفتهایی که بشر کرده اما همچنان قادر نیست که بتواند مکان، زمان و شدت زلزله را پیشبینی کند و از این بابت ما در شرایط مبهمی هستیم. اما در شرایط زلزله اگر نکات ایمنی و زیرساخت درست و قوانین زیرساخت را رعایت کنیم تا خانه، سرپناهی باشد که انسان در آن قرار بگیرد و آسوده باشد، مخصوصا در کشوری مانند ایران که یک کشور زلزلهخیز است. باید ساختار مهندسی، نظام مهندسی و مدیریت شهری همزمان به این قواعد تن دهند؛ چه در ساخت و سازها و چه در طراحی معماری شهری و خانه به گونهای عمل کنند که به هرحال افرادی که در این شهر زندگی میکنند در هنگام وقوع زلزله با آسیب کمتری مواجه شوند.
بهرغم اینکه کشور ما در نوار زلزله قرار دارد و زلزلهخیز است آن طورکه باید در خیلی از تصمیمات درست عمل نکردهایم و نسبت به این طبیعت بیتوجه بودهایم. اگر بخواهم مثالی بزنم ژاپن کشور زلزلهخیزی است اما ساختمانها آنجا به شکلی است که در مقابل زلزلههای سخت هم مقاومت میکند و مردمان ژاپن از یک ایمنی حداکثری برخوردارند. چیزی که در معماری شهر بزرگی مانند لسآنجلس هم دیده میشود.
به هر حال باید مصالحی که در بناها و ساختمانها به کار گرفته میشود متناسب با طبیعت و جغرافیا باشد. از این بابت میتوان گفت که ما کار درخوری انجام ندادهایم و تقریبا هر چند سال یکبار با بحران بزرگ زلزله رو به رو هستیم و همچنان عزادار زلزلههای بزرگی مانند طبس، بویینزهرا، بم و سرپلذهاب و... باتوجه به اینکه تهران هم از شهرهایی است که روی گسل قرار دارد، متاسفانه رویکرد درستی در زمینه توسعه آن و متناسب با جمعیت و فضای شهری آن اتخاذ نشده است. ما باید به گونهای انتظارات را تنظیم کنیم که مدیریت جمعی فضای محیطی و مدیریت ساخت و سازها یکی از شاخصهای اصلی آن باشد تا اگر زمانی با بحران رو به رو شدیم بتوانیم با کمترین آسیب خود را از مخمصه نجات دهیم و گرفتار تبعات آن نشویم. در این بخش باید بیشتر کار شود و باید همه در این مساله کمک کنند و دست به دست هم دهند؛ چه به لحاظ قانونی و چه به لحاظ ضوابط شهرسازی. همه باید منافع جمعی را مقدم بر منافع شخصی بدانند تا گرفتار وضعیت غیرقابل جبران نشویم.
منبع: روزنامه اعتماد *س_برچسبها_س*