ترامپ با کره شمالی به توافق می رسد؟ | نقشه راه آمریکا در دور جدید مذاکرات با کیم جونگ اون

اقتصادنیوز: حتی اگر رئیسجمهور آمریکا تصمیم بگیرد یک نماینده ویژه برای کره شمالی منصوب کند تا نقشی مشابه با نقشی که استیو ویتکوف هماکنون در قبال روسیه و ایران دارد ایفا کند، آن نماینده باید اختیار داشته باشد که از همان ابتدا لغو تحریمها را بهصراحت روی میز بگذارد.
به گزارش اقتصادنیوز، به نظر میرسد که دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده، میخواهد بار دیگر برای دیدار با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی، تلاش کند و امیدوار است تا این بار موفق به دستیابی به توافقی دوجانبه و سودمند شود.
با توجه به سابقه روابط بین ایالات متحده و کره شمالی، دستیابی به یک توافق جدید دشوار خواهد بود. نسلهاست که رهبران آمریکایی در تلاشند منافع خود را در شمالشرق آسیا تعریف کرده، سیاستهایی را تدوین و آنها را اجرا کنند.
استفان کاستلو در انستیتو کوئینسی نوشته است: با وجود تغییر قابلیتهای کره شمالی از زمان آخرین دیدار ترامپ با کیم در سال 2019، منافع بازیگران منطقهای بهطور قابلتوجهی تغییر نکرده است. واشنگتن و متحدان و شرکای آسیای شرقی آن هنوز به شدت از توقف توسعه تسلیحات هستهای پیونگیانگ، کاهش تنشها، افزایش تجارت و گسترش تعاملات سیاسی سود خواهند برد.
اهداف آمریکا از گفتگو با کره شمالی
توقف تولید مواد هستهای جدید، تسلیحات و موشکهای دوربرد توسط کیم، باید اولین اهداف یک توافق اولیه باشد. پس از آن، پیوستن کره شمالی به معاهداتی مانند پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، رژیم کنترل فناوری موشکی و سایر توافقنامهها میتواند به اهداف واقعبینانه سیاست آمریکا تبدیل شود.
خبر مرتبط آمریکا و روسیه به تنش هستهای نزدیک شدند؟/ دردسرهای مدودف برای روسهااقتصادنیوز: مدودف، که اغلب به عنوان صدای تندرو طرفدار کرملین شناخته میشود، چند روز پیش در واکنش به ضربالاجل ترامپ برای آتشبس در اوکراین، گفت: او دارد به روسیه اولتیماتوم میدهد.
در حالت ایدهآل، تعهدی برای حرکت بهسوی خلع سلاح کامل هستهای باید مورد توافق قرار گیرد، حتی اگر جدول زمانی آن یک دهه یا بیشتر باشد. با این حال، این اهداف بلندمدت تنها زمانی امکانپذیر خواهند بود که دولت آمریکا نشان دهد میتواند و خواهد توانست پنج تحریم غیرنظامی را که کره شمالی شش سال پیش در هانوی درخواست کرده بود، بردارد.
اشتباهات ترامپ در دور اول ریاست جمهوری
در دور اول ریاست جمهوری، ترامپ با ویرانهای از دههها سیاستگذاری متناقض و بیاساس توسط واشنگتن روبهرو شد. در دهه 1990 جهان شاهد یک رویکرد واقعبینانه و از نظر استراتژیک ارزشمند از سوی آمریکا و در قبال کره شمالی بود. اما این وضعیت مربوط به دو دوره ریاست جمهوری جورج بوش پدر و بیل کلینتون بود. این ابتکارات دیپلماتیک در چارچوب توافقشده اکتبر 1994 به اوج خود رسید و تولید پلوتونیوم کره شمالی را تحت رژیم بازرسیهای میدانی توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا IAEA مسدود کرد. در عوض، ایالات متحده سازمان جدیدی به نام سازمان توسعه انرژی شبه جزیره کره ایجاد کرد تا بر تامین راکتورهای هستهای «آب سبک» مقاوم در برابر تکثیر در شمال نظارت داشته باشد.
با این حال، روی کار آمدن جورج دبلیو بوش در ژانویه 2001، نشانهای از تغییر دیدگاه قبلی کاخ سفید در مورد منافع ایالات متحده داشت. بسیاری از ناظران متوجه شکاف بزرگی بین سیاستگذاریهای نسبتا کاربردی گذشته شدند.
خبر مرتبط زندگی سخت کارگران مهاجر در پایتخت / مستمری بگیران اقتصاد چین را نجات خواهند داد؟اقتصادنیوز: در حالی که شی جینپینگ مردم را به مدرنسازی با سبک چینی و صنعتیسازی درخشان فرا میخواند، بسیاری از سالمندان تنها به فکر بازگشت به زمین هستند.
در سالهای 2018 تا 2019 احتمالا معاملهای که میتوانست منافع ایالات متحده را بهطور ملموس پیش ببرد، کنار گذاشته شد. اما اطلاعات زیادی درباره آنچه کره شمالی روی میز گذاشت داریم و نمونه تلاش این کشور در نشست هانوی برای پاسخدادن به برخی از خواستههای گستردهتر ایالات متحده هم در دسترس است.
کارشناسان باتجربه حوزه منع اشاعه سلاح هستهای بهروشنی اعلام کردهاند که آمریکا باید آن معاملهای را که در هانوی ممکن بود، میپذیرفت. آن معامله شامل مواردی چون برچیدن کامل تاسیسات هستهای یونگبیون و همچنین آغاز گفتوگو درباره محدود کردن و عقبنشینی بیشتر برنامه هستهای در ازای لغو پنج تحریم شدید، که امنیتی نبودند، میشد.
مقاومت در برابر لغو تحریمها علیه کره شمالی تا حدی ناشی از این باور بود که تحریمهای گسترده علیه جمعیت غیرنظامی، اهرم فشاری بسیار ارزشمندند و نباید کنار گذاشته شوند. اما پژوهشگران حوزه تحریمها بارها تاکید کردهاند که این باور نادرست است. تحریمها احتمال اینکه طرف مقابل را به مقاومت بیشتر، افزایش توان دفاعی، و توسعه بازارها و اتحادهای جایگزین سوق دهند را بیشتر میکنند. این دقیقا همان اتفاقی است که برای کره شمالی رخ داده است.
آمریکا درگیر خیالپردازی شد
آمریکا گرفتار خیالپردازی شد؛ خیالپردازیای که تصور میکرد میتواند پیشنهادهای دیگری را جایگزین مطالبه اساسی کره شمالی یعنی رفع تحریمها کند. با نگاهی به گذشته، شگفتانگیز است که چندین کارشناس مجرب در زمینه سیاستگذاری که برای حمایت از ترامپ و دولتش فعالیت میکردند، نتوانستند بهروشنی برای آنها توضیح دهند که چه چیزهایی کارآمد خواهد بود و چه چیزهایی کارآمد نیستند. دونالد ترامپ در نقش رئیسجمهور بدون داشتن هیچ برنامهای در میانمدت یا بلندمدت پیش رفت و حتی پیش از نشست، اهدافی روشن و واقعبینانه را هم ترویج نکرد.
از دید پیونگیانگ، دستیابی به مسیر تجارت گستردهتر و تعامل اقتصادی بینالمللی، خواستهای ثابت طی دههها بوده است. با این حال، ترامپ بدون هیچ برنامهای برای بهرهگیری از اهرم تحریمها وارد نشست هانوی شد.
شکست کیم و ترامپ در رسیدن به یک توافق، روند نزدیکی دو کشور و آغاز خلع سلاح هستهای را دشوارتر کرد.
ترامپ چطور میتواند اینبار پرونده کره شمالی را پیش ببرد؟
برای اینکه کاخ سفید بتواند بررسی کند آیا دور جدیدی از مذاکرات مطلوب است یا نه، ترامپ باید یک تیم کارآمد تشکیل دهد. او باید کابینهاش را با دقت برای یک ابتکار موفق آماده کند. چارچوب کلی و مبادلات باید بین جناحهای گوناگون تیم امنیت ملی مورد توافق قرار بگیرد. تحریمهایی که قرار است لغو شوند و روند اجرایی آن باید مشخص و دقیق توضیح داده شده و تاسیسات هستهایای که باید بسته شوند باید مشخص باشند.
با حضور مارکو روبیو بهعنوان وزیر امور خارجه، الیسون هوکر بهعنوان معاون سیاسی وزارت خارجه، و ریچارد گرنل بهعنوان نماینده ویژه ماموریتها، دونالد ترامپ اکنون وفادارانی در اختیار دارد که اگر خودش به این مسیر متعهد باشد، میتوانند نقشه راه توافق را طراحی کرده و ساختاری برای پیشبرد آن فراهم کنند.
حتی اگر رئیسجمهور تصمیم بگیرد یک نماینده ویژه برای کره شمالی منصوب کند تا نقشی مشابه با نقشی که استیو ویتکوف هماکنون در قبال روسیه و ایران دارد ایفا کند، آن نماینده باید اختیار داشته باشد که از همان ابتدا لغو تحریمها را بهصراحت روی میز بگذارد تا امکان آغاز گفتگوها فراهم شود. این اقدام، به نوبه خود، مستلزم توافق تیم امنیت ملی بر سر یک استراتژی پایهای خواهد بود.
تعداد زیادی از تحلیلگران مسائل کره بر این باورند که ایالات متحده باید از مطالبه خلع سلاح هستهای صرفنظر کند، زیرا این امر در حال حاضر امکانپذیر نیست. این مسئله درباره خلع سلاح فوری درست است، اما در بلندمدت، خلع سلاح همچنان میتواند هدفی مهم باقی بماند. خلع سلاح هستهای باید همچنان هدفی مورد توافق باقی بماند، اما تحقق آن دستکم یک دهه زمان خواهد برد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید



