شنبه 3 آذر 1403

تله آمریکا برای پوتین / جنگ اوکراین؛ باتلاق تزار؟/ چگونه واشنگتن می تواند کرملین را به زانو در آورد؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
تله آمریکا برای پوتین / جنگ اوکراین؛ باتلاق تزار؟/ چگونه واشنگتن می تواند کرملین را به زانو در آورد؟

اقتصادنیوز: گروهی از ناظران بر این باورند که تنها گزینه پیش روی واشنگتن برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، خرید زمان است تا مادامی که یا پوتین بمیرد یا کنار رود. از منظر آنها این تاکتیک کم هزینه ترین و واقع بینانه ترین تاکتیکی است که غرب در این باره می تواند از آن پیروی کند.

به گزارش اقتصادنیوز، دو سال و نیم پس از حمله روسیه به اوکراین، استراتژی ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ یکسان است: هزینه هایی زیاد به روسیه تحمیل شود تا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری این کشور به این نتیجه برسد که چاره‌ای جز توقف درگیری ندارد. واشنگتن در تلاش برای تغییر محاسبات هزینه و فایده خود، تلاش کرده میان حمایت از اوکراین و مجازات روسیه از یک سو و کاهش خطرات تشدید تنش از سوی دیگر روزنه‌ای به نفع خود بازتعریف کند. هر چقدر هم که این رویکرد منطقی به نظر برسد، بر یک فرض اشتباه استوار است: اینکه می‌توان ذهن پوتین را تغییر داد.

در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرده است، اقتصادنیوز این یادداشت را ترجمه و در دو بخش منتشر می‌کند. بخش اول با عنوان «خواب آشفته معمار جنگ اوکراین / در ذهن پوتین چه می‌گذرد؟/ آخرین گزینه آمریکا برای پایان جنگ در اروپا / چرا تزار ماشه را چکاند؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.

پشت پرده حمله روسیه به اوکراین

حتی پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، زمانی که مشخص شد واشنگتن تمایلی به کمک به کی یف ندارد، پوتین همچنان از انجام یک حمله نظامی‌گسترده تر یا هرگونه تلاش دیگری برای گسترش نفوذ روسیه در اوکراین خودداری کرد. چنین فرصت‌های از دست رفته در کنار دیدگاه پوتین به‌عنوان یک فرصت‌طلب چیره دست تعریف شده است.

به جای یک جنگ تجاوزکارانه فرصت طلبانه، حمله به اوکراین به عنوان یک جنگ پیشگیرانه ناعادلانه شناخته می‌شود که برای متوقف کردن آنچه پوتین به عنوان یک تهدید امنیتی آینده برای روسیه می‌دید، آغاز شد. از نظر پوتین، اوکراین در حال تبدیل شدن به یک کشور ضد روسی بود که اگر متوقف نشود، می‌تواند توسط غرب برای تضعیف انسجام داخلی روسیه و میزبانی از نیروهای ناتو که خود روسیه را تهدید می‌کنند، مورد استفاده قرار گیرد.

به نظر می‌رسد در برخی سطوح، مقامات ایالات متحده این گزاره را درک می‌کنند. همانطور که آوریل هاینس، مدیر اطلاعات ملی، گفت: "او اوکراین را دید که به طور اجتناب ناپذیری به سمت غرب و به سمت ناتو و دور شدن از روسیه حرکت می‌کند."

در حالی که این حمله یک فرصت نبود، اما برای پوتین تصمیمی‌خطرناک و پرهزینه قلمداد می‌شد. او در سطح بین‌المللی تمایل به ریسک‌گریزی دارد، حرکات حساب شده انجام می‌دهد و تعهد منابع روسیه را به حداقل می‌رساند. استقرار روسیه در سوریه با تنها چند هزار نیرو، نسبتاً کم رنگ شده و عمدتاً متکی به نیروی هوایی است. زمانی که نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا در سال 2019 به در آستانه سرنگونی قرار گرفت، پوتین تنها چند صد سرباز را برای کمک به حفظ او در سمتش به کار گرفت.

در مقابل، جنگ در اوکراین به قیمت جان بیش از صد هزار سرباز روسیه تمام شده و به اقتصاد و جایگاه بین‌المللی این بازیگر آسیب‌های بیشماری وارد کرده است. اینکه جنگ با محاسبه ریسک توسط پوتین بسیار ناسازگار است، نشان می‌دهد که او تصمیمی‌استراتژیک در مورد اوکراین گرفته و تمایلی به عقب نشینی از آن ندارد. تصمیم او برای فرستادن بخش اعظم ارتش روسیه به اوکراین در سال 2022 و سپس بسیج نیروهای بیشتر در صورت شکست حمله اولیه، نشان می‌دهد که او جنگ را بسیار مهم می‌داند و تمام هزینه‌ها، احتمالاً فکر می‌کند که هزینه‌های بی‌عملی بیشتر خواهد بود - یعنی روسیه نمی‌توانست با توسل به انقلاب رنگی از ظهور اوکراین همسو با غرب جلوگیری کند. پوتین تصور می‌کرد حتی اگر موفق هم نشود، می‌بایست هزینه‌های این تصمیم را متحمل شود. با توجه به این که پوتین احتمالاً سناریوهای پیش روی خود را اینگونه می‌سنجد، فشار غرب بعید است که او را مجبور به تغییر عقیده و پایان دادن به جنگ با شرایط قابل قبول برای کی یف و واشنگتن کند.

واشنگتن در انتظار پایان پوتین

اگر پوتین تمایلی به توقف حمله خود به اوکراین نداشته باشد، جنگ تنها به یکی از دو روش پایان می‌یابد: یا به این دلیل که روسیه توانایی ادامه کارزار خود را از دست بدهد یا به این دلیل که پوتین دیگر در قدرت نباشد. به دست آوردن اولین نتیجه، با تضعیف توانایی‌های روسیه، غیر واقعی است.

با توجه به اینکه پوتین به جنگ متعهد است و می‌تواند به ارسال سربازان و منابع به جنگ ادامه دهد، بعید است که ارتش روسیه سقوط کند. شکست دادن پوتین در زمین اوکراین مستلزم افزایش مهمات است، اما تنها در سال 2025 ایالات متحده افزایش تولید گلوله‌های توپخانه لازم را آغاز خواهد کرد و حتی این میزان سلاح برای برآورده کردن الزامات میدان نبرد اوکراین کافی نخواهد بود.

اوکراین همچنین باید سربازان بیشتری را راهی میدان نبرد کرده فارغ از این که غرب تمایلی برای آموزش آنها داشته باشد یا نه. علاوه بر این چالش، همانطور که بیش از دو سال جنگ نشان داده، حملات وسیع تر در مواجهه با دفاع آماده بسیار دشوار است، به ویژه اکنون که هواپیماهای بدون سرنشین و سایر فناوری‌های نظارتی عنصر غافلگیری را برای هر دو طرف کاهش می‌دهند.

چالش‌های پیش روی گزبنه اول، راه دومی‌را برای پایان دادن به جنگ باقی می‌گذارد: خروج پوتین از کرملین. تلاش برای تسریع این روند ممکن است جذاب به نظر برسد، اما ایده ای غیرعملی است. برای دهه ها، واشنگتن توانایی کمی‌برای دستکاری موفقیت آمیز سیاست روسیه از خود نشان داده است.

تلاش برای انجام این کار نشان دهنده پیروزی امید بر تجربه است. علاوه بر این، اگرچه پوتین می‌داند که ایالات متحده قصد برکناری او را دارد، اما اگر واشنگتن در این مسیر گامی‌جدی بردارد، پاسخ پوتین تندتر هست. او در پاسخ ممکن است تلاش‌های روسیه برای ایجاد هرج و مرج در جامعه آمریکا را تشدید کند. با توجه به این خطرات، بهترین رویکرد برای واشنگتن این است که درگیر بازی طولانی شده و منتظر خروج پوتین باشد. این امکان وجود دارد که او داوطلبانه از سمت خود کناره گیری کند یا کنار گذاشته شود. آنچه مسلم است این است که تزار در مقطعی خواهد مرد. تنها زمانی که او دیگر در قدرت نباشد، حل و فصل دائمی‌جنگ در اوکراین می‌تواند آغاز شود.

تا آن زمان، واشنگتن باید بر کمک به اوکراین جهت حفظ خط مقدم و جلوگیری از پیشرفت بیشتر نظامی‌روسیه تمرکز کند. آمریکا همچنین باید به تحمیل هزینه‌های اقتصادی و دیپلماتیک بر مسکو ادامه دهد، اما نباید انتظار داشت که چنین اهرمی‌تأثیر زیادی داشته باشد.

هدف اصلی چنین فشاری ارسال پیام درست به متحدان ایالات متحده و نگه داشتن اهرمی‌علیه روسیه پس از پوتین است،. در عین حال، واشنگتن باید منابع خود را به کار گیرد، آنها را تا حد امکان بهینه مصرف کند و کی یف را متقاعد کند که از حملات بزرگ و بیهوده خودداری کند. حتی حملات موفقیت آمیز کی یف تا به امروز - از جمله حمله غافلگیرانه به منطقه کورسک روسیه در ماه گذشته - تأثیر کمی‌بر روند کلی درگیری داشته است. این یک جنگ فرسایشی بدون هیچ نشانه ای از پیشرفت در آینده برای اوکراین است.

برگ برنده آمریکا

زمانی که حمله کورسک انجام شد و کی یف موفق شد پیشرفت روسیه در دونتسک را متوقف کند، واشنگتن نیز باید از آتش بسی که درگیری‌ها را متوقف می‌کند، حمایت کند. اگرچه پوتین می‌تواند هر توافقی را بشکند، اما مزایای آتش‌بس بیشتر از خطرات آن است. آتش بس به اوکراین این امکان را می‌دهد که سیستم دفاع خود را تحکیم و سربازان بیشتری را آموزش دهد. مهم‌تر از همه، آتش‌بس از کشته شدن سربازان و غیرنظامیان بیشتر در جنگی که پایانی واقع‌بینانه ندارد تا زمانی که پوتین نرود، جلوگیری می‌کند.

با این حال، زمانی که پوتین قدرت را ترک می‌کند، واشنگتن باید با برنامه‌ای آماده باشد - طرحی که نه تنها جنگ بین اوکراین و روسیه را حل کند، بلکه چارچوبی مثبت برای امنیت اروپا ایجاد کرده تا تنش‌های نظامی‌را کاهش دهد، خطر درگیری را به حداقل برساند؛ چشم اندازی که رهبران جدید روسیه در مسکو می‌توانند به آن بپردازند.

اگر واشنگتن بتواند هزینه‌های کافی بر پوتین تحمیل کند، می‌تواند او را متقاعد کند که جنگ در اوکراین را متوقف نماید. اگر فقط بتواند سلاح‌های بیشتری به اوکراین بفرستد، کی یف می‌تواند نیروهای روسی را بیرون کند. تمامی‌این گزاره‌ها در حد فرضیه است، پس از دو سال و نیم، باید مشخص شود که هیچ یک از این نتایج در راه نیست.

بهترین رویکرد این است که برای زمان بازی کنید - حفظ خط مقدم در اوکراین، به حداقل رساندن هزینه‌ها برای ایالات متحده و آماده شدن برای روز خروج پوتین تنها گزینه‌های باقی مانده هستند. این یک رویکرد رضایت بخش و از نظر سیاسی نامطلوب است. اما این تنها گزینه واقع بینانه است.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
تله آمریکا برای پوتین / جنگ اوکراین؛ باتلاق تزار؟/ چگونه واشنگتن می تواند کرملین را به زانو در آورد؟ 2
تله آمریکا برای پوتین / جنگ اوکراین؛ باتلاق تزار؟/ چگونه واشنگتن می تواند کرملین را به زانو در آورد؟ 3
تله آمریکا برای پوتین / جنگ اوکراین؛ باتلاق تزار؟/ چگونه واشنگتن می تواند کرملین را به زانو در آورد؟ 4