دوشنبه 5 آذر 1403

تهیدستان زیر تیغ تورم / مصائب جامعه در سایه نجومی بگیران / بی‌معنی شدن خصوصی‌سازی در ایران

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

کاهش قیمت دلار در راه است؟، چالش‌های پیش روی ایران، امریکا و 1+4، جامعه بین‌المللی و واقعیتی به اسم طالبان، امارات در کدام زمین بازی می‌کند؟، واکسن نزن‌ها 40 برابر نزدیک‌تر به مرگ!، چین و موازنه اجتناب‌ناپذیر هسته‌ای با آمریکا، بیم قطعی گاز با چرخش تند کنتورها، نگرانی سهامداران از انتخاب‌های جدید در شورای عالی بورس، حذف ارز 4200 تومانی، محل مناقشه دولت و مجلس! و اعتراف کم‌سابقه القاعده...

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز یکشنبه 23 آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که کارنامه صدروزه دولت سیزدهم و رئیسی در مسیر تنش‌زدایی، افزایش قیمت دلار و شکستن رکورد در بازار: کاهش قیمت دلار در راه است؟ و اهداف و رویکرد تیم مذاکره کننده کشورمان در فصل جدید گفتگو‌ها با 1+4 در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

*س_ بی‌معنی شدن خصوصی‌سازی در ایران_س*

احسان شادی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: سرود خصوصی‌سازی در اوایل دهه 1980 میلادی در انگلستان و با رهبری مارگارت تاچر نخست‌وزیر سرسخت آن کشور ساخته شد و پس از آن دونالد ریگان در آمریکا آن را اجرا کرد. مارگارت تاچر به چشم می‌دید اقتصاد دولتی‌شده این کشور از رقبای اروپایی پس افتاده است و بنگاه‌های دولتی که یادگار دولت‌های کارگری بوده‌اند به چاه ویل تبدیل شده‌اند که با ناکارآمدی ثروت ملی بریتانیا را به درون خود می‌کشد و یک طبقه و قشر رانت‌خوار به نام مدیران دولتی ساخته است. این راهبرد خصوصی‌سازی بود که بر پایه آن قدرت موجود در کشور اعم از قدرت سیاسی و اقتصادی باید بین نهاد دولت و نهاد‌های مدنی مثل احزاب، بنگاه‌ها و خانوار‌ها و نیز سایر نهاد‌های مدنی تقسیم شود. این راهبرد، یعنی تقسیم قدرت و کاستن از قدرت مرکزی و دولت تمرکزگرا به زودی پدیده‌ای فراگیر شد و رهبران و روشنفکران کشور‌های گوناگون این استراتژی را پذیرفتند و در دستور کار قرار دادند. در ایران، اما در دهه شروع جنبش خصوصی‌سازی به دلیل همزمانی تغییر رژیم و انقلاب و جنگ رفتار‌ها برعکس شد و نه‌تن‌ها خصوصی‌سازی در دستور کار نبود بلکه دولتی‌سازی با شدت اجرا شد. وجود ده‌ها شرکت دولتی زیان‌ده که سهم قابل اعتنایی از کل بودجه را به خود اختصاص می‌دهند و هر سال نیز در لایحه بودجه سال بعد باقی می‌مانند یادگار آن دهه است. در بهار 1370 بود که شادروان حسن حبیبی معاون اول رییس‌جمهور وقت به طور رسمی سوت حرکت قطار خصوصی را به صدا درآورد. از آن سال تا امروز سی سال است ایران بدترین نوع خصوصی‌سازی را تجربه کرده و این نمایش ادامه دارد.

از دهه 1370 تا امروز این پدیده فراز و فرود‌های حیرت‌آوری را تجربه کرده است. اجرای ناقص سیاست خصوصی‌سازی به دلایل گوناگون در 30 سال گذشته در ایران موجب شده است تا ایران از این پدیده کامیاب سودی نصیبش نشود و زیان‌های آن را تجربه کند. هدف این است که در فرآیند خصوصی‌سازی قدرت میان نهاد دولت و جامعه مدنی، گونه‌ای توزیع شود که در نهایت به تعادل برسد. اگر این مساله در ذهن قدرتمندان پذیرفته نشود، بعید است حتی با وجود قانون و نیاز دولت و نیز تغییرات در جهان، ایران خصوصی‌سازی را به معنای واقعی اجرا کند. خصوصی‌سازی باید به معنای واقعی اجرا شود. برای اینکه تقسیم قدرت صورت پذیرد، مسوولان دولت، رهبران سیاسی، گروه‌های روشنفکری و مرجع باید فکری به حال بخش خصوصی کنند. نگاهی به سخنان رییس تازه سازمان خصوصی‌سازی درباره کارنامه و برنامه خصوصی‌سازی نشان می‌دهد این دولت مرد خصوصی‌سازی به معنای تقسیم قدرت با نهاد‌های مدنی نیست و حتی در صورت نیاز شدید به منابع مالی باز هم در آینده می‌تواند به بهانه‌های گوناگون شرکت‌های خصوصی‌شده را پس بگیرد. در ایران نیز سرمایه‌گذاران اصیل هرگز به این دولت و هیچ دولتی اعتماد نخواهند کرد که بخواهند منابعی را به خصوصی‌سازی اختصاص دهند.

*س_ مصائب جامعه در سایه نجومی بگیران_س*

مجید ابهری در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان مصائب جامعه در سایه نجومی بگیران نوشت: موضوع حقوق نجومی مدت هاست که به عنوان یکی از مفاهیم اجتماعی در جامعه ترویج یافته است، متاسفانه تا امروز هیچ یک از جامعه‌شناسان و رفتارشناسان درمورد این موضوع و اینکه کف و سقف حقوق نجومی کجاست صحبتی نکرده اند؛ این در حالی است که با توجه به تفاوت چشمگیر حقوق‌ها در جامعه ما، افراد با توجه به حقوقی که می‌گیرند برخی از این دستمزد‌های ماهیانه را نجومی قلمداد می‌کنند. مثلا شخصی که ماهیانه 3 میلیون تومان دریافت می‌کند 15 الی 20 میلیون تومان را حقوق نجومی می‌داند و بعضی که 20 الی 30 میلیون تومان حقوق دریافت می‌کنند 100 میلیون به بالا را حقوق نجومی می‌دانند؛ واقعیت چیست؟ چرا بعضی از جوانان ما با کمال تاسف به مفهوم حقوق نجومی خیره شده و علاقه‌مند هستند که آن را به دست بیاورند؟ اصلا حقوق نجومی یعنی چه؟ این عبارت از کجا وارد زبان گفتمان ما شده است؟

متاسفانه از وقتی که بعضی از افراد از ده سال پیش حقوق‌های کلان دریافت می‌کردند و البته هنوز هم ادامه دارد، این عبارت وارد گفتگو و رسانه‌ها شد و همچنان هم به قوت خود پا بر جاست. از نگاه رفتارمتاسفانه تعادل رفتار سازمانی را بهم می‌ریزند و برای جوانان و افرادی که تازه وارد چرخه اداری شده‌اند الگو‌های بسیار آزار دهنده‌ای را ایجاد می‌کنند که آسیب‌ها و عوارض آن‌ها منجر به اختلاس، رشوه و سوءاستفاده از موقعیت می‌گردد چرا که وقتی یک نفر حقوق متعارف بر اساس مصوبات و بخشنامه‌های دولتی دریافت می‌کند، یا دچار تحقیر و حقارت پیش خود و خانواده‌اش می‌گردد و یا تحریک می‌شود که او هم به چنین درآمد‌هایی برسد. ما امیدواریم که دولت حاضر عبارت نجومی اعم از زمین ها، خانه‌ها و اجاره بهای نجومی را از زبان گفتمان جمع‌آوری نماید تا ضمن اصلاح و سالم‌سازی نظام اداری، با فساد آزاردهنده موضوع گفته شده مقابله گردد؛ البته گرانی و تورم نیز بهانه مناسبی برای دریافت و درخواست این گونه حقوق‌ها است.

*س_ تهیدستان زیر تیغ تورم_س*

جعفر گلابی طی یادداشتی با عنوان تهیدستان زیر تیغ تورم در شماره امروز اعتماد نوشت: جنگ‌ها برتعداد فقیران و شدت فقرمی‌افزاید و بر اثر اصطکاک و مجادله دولت‌ها و کشور‌ها محرومان اولین آسیب‌پذیران می‌شوند. هرجا هر اتفاقی می‌افتد از سیل و زلزله گرفته تا اپیدمی و خشکسالی این فقرا هستند که خسارت اصلی را می‌برند و بر جهان فاقد عدالت به چشم حسرت می‌نگرند. معلوم نیست با چنین شرایطی چگونه بشریت می‌تواند دم از تهیدستان بزند و بر ایشان منت گذارد که مورد اعتنا هستند؟! نگاهی گذرا به اکثر جوامع و روند‌های اقتصادی انسان را از اینکه روزی فرا برسد که فقیران جهان حداقل نانی برای خوردن داشته باشند و با هیولای گرسنگی دست وپنجه نرم نکنند ناامید می‌سازد. در ایران خودمان خصوصا پس از تحریم‌های غیرانسانی امریکا و همه‌گیری کرونا طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران و شبکه اطلاعات پرداخت کارتی و پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان در سال 1399، 26 میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر قرار گرفته‌اند و با توجه به افزیش تورم، پیش‌بینی‌ها از افزایش این عدد در سال جاری خبر می‌دهد. یکی از وعده‌های دولت آقای رییسی رسیدگی فوری به مشکلات اقتصادی اقشار آسیب‌پذیر جامعه بود ولی افزایش روزانه قیمت‌ها طی 100 روز تصدی این دولت هیچ چشم‌انداز روشنی از بهبود وضعیت فقرا نشان نمی‌دهد. اکنون که قرار است ارز 4200 تومانی حذف شود گرانی‌های جدید بلکه گسترده از راه می‌رسند و حتی اگر یارانه‌های مستقیم افزایش پیدا کنند در نهایت باز هم این فقرا هستند که اولین خط آسیب‌پذیری راتشکیل می‌دهند. همه می‌دانند و بسیاری می‌گویند و می‌نویسند که وضعیت اقشار مستمند جامعه رو به وخامت است و از هر زاویه که بنگریم واقعیت‌های اقتصادی حکایت ازشدت آسیب‌ها در این حوزه است ولی جز کمک‌های موردی که به‌کار نمایش می‌آیند تقریبا کاری صورت نمی‌گیرد و خدا می‌داند که درآینده نزدیک شاهد چه اوضاعی در اقشار آسیب‌پذیر باشیم.

اگر وضعیت تهیدستان و حاشیه‌نشینان جامعه که روز به روز برتعداشان افزوده می‌شود محل توجه بود و در اولویت تصمیم‌ها قرار می‌گرفتند، می‌شد حتی از طریق مواضع مسالمت‌آمیز در روابط خارجی فضای روانی پیرامون نرخ ارز را آرام کرد و از شتاب افزایش قیمت دلار جلوگیری به عمل آورد. متاسفانه ما به اندازه قدرت اقتصادی و توان رسیدگی به اقشار ضعیف جامعه شعار نمی‌دهیم و بیگانگان به راحتی می‌توانند رفتار‌های بعدی ما را تشخیص بدهند و براساس آن‌ها تله‌های گوناگون جلوی ما بگذارند. چه بسا تشنج‌هایی که در روابط خارجی کشور تحمیل می‌شوند و بعضا مورد استقبال افراطیون داخلی قرار می‌گیرند دقیقا با هدف افزایش فشار اقتصادی بر مردم برنامه‌ریزی شده باشند. امتیاز‌گیری از طرف‌های برجام و داشتن دست بالا در مذاکرات البته قابل دفاع است ولی باید می‌دانستیم تاخیر در مذاکرات پشت جبهه طرف ایرانی را از طریق اقتصادی تضعیف می‌کند. هنر سیاست این است که میان ظرفیت‌ها و توان‌ها و تحمل‌ها و ضعف‌ها توازن منطقی برقرار کند و برای لحظه‌ها، لحظه‌هایی که میلیون‌ها نفر در حال تحمل مشقت هستند حساب باز کند. اگرفکر می‌کنیم که تحکم با بیگانگان ضروری است باید تاثیر این تحکم در بازار را هم در نظر آوریم بازاری که به کوچک‌ترین نشانه‌های تشنج و درگیری حساس است و عکس‌العمل منفی از خود بروز می‌دهد و باز هم این فقرا هستند که تاوان آن را نقدا پرداخت می‌کنند. یکی از وعده‌های دولت آقای رییسی رسیدگی فوری به مشکلات اقتصادی اقشار آسیب‌پذیر جامعه بود ولی افزایش روزانه قیمت‌ها طی 100 روز تصدی این دولت هیچ چشم‌انداز روشنی از بهبود وضعیت فقرا نشان نمی‌دهد. اکنون که قرار است ارز 4200 تومانی حذف شود گرانی‌های جدید بلکه گسترده از راه می‌رسند و حتی اگر یارانه‌های مستقیم افزایش پیدا کنند در نهایت باز هم این فقرا هستند که اولین خط آسیب‌پذیری راتشکیل می‌دهند. همه می‌دانند و بسیاری می‌گویند و می‌نویسند که وضعیت اقشار مستمند جامعه رو به وخامت است و از هر زاویه که بنگریم واقعیت‌های اقتصادی حکایت ازشدت آسیب‌ها در این حوزه است ولی جز کمک‌های موردی که به‌کار نمایش می‌آیند تقریبا کاری صورت نمی‌گیرد و خدا می‌داند که درآینده نزدیک شاهد چه اوضاعی در اقشار آسیب‌پذیر باشیم. اگر وضعیت تهیدستان و حاشیه‌نشینان جامعه که روز به روز برتعداشان افزوده می‌شود محل توجه بود و در اولویت تصمیم‌ها قرار می‌گرفتند، می‌شد حتی از طریق مواضع مسالمت‌آمیز در روابط خارجی فضای روانی پیرامون نرخ ارز را آرام کرد و از شتاب افزایش قیمت دلار جلوگیری به عمل آورد. متاسفانه ما به اندازه قدرت اقتصادی و توان رسیدگی به اقشار ضعیف جامعه شعار نمی‌دهیم و بیگانگان به راحتی می‌توانند رفتار‌های بعدی ما را تشخیص بدهند و براساس آن‌ها تله‌های گوناگون جلوی ما بگذارند. چه بسا تشنج‌هایی که در روابط خارجی کشور تحمیل می‌شوند و بعضا مورد استقبال افراطیون داخلی قرار می‌گیرند دقیقا با هدف افزایش فشار اقتصادی بر مردم برنامه‌ریزی شده باشند. امتیاز‌گیری از طرف‌های برجام و داشتن دست بالا در مذاکرات البته قابل دفاع است ولی باید می‌دانستیم تاخیر در مذاکرات پشت جبهه طرف ایرانی را از طریق اقتصادی تضعیف می‌کند. هنر سیاست این است که میان ظرفیت‌ها و توان‌ها و تحمل‌ها و ضعف‌ها توازن منطقی برقرار کند و برای لحظه‌ها، لحظه‌هایی که میلیون‌ها نفر در حال تحمل مشقت هستند حساب باز کند. اگرفکر می‌کنیم که تحکم با بیگانگان ضروری است باید تاثیر این تحکم در بازار را هم در نظر آوریم بازاری که به کوچک‌ترین نشانه‌های تشنج و درگیری حساس است و عکس‌العمل منفی از خود بروز می‌دهد و باز هم این فقرا هستند که تاوان آن را نقدا پرداخت می‌کنند.