جشنواره فیلم فجر؛ جشن سال جدید سینمای ایران
تهران - ایرنا - سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از 12 بهمن ماه بدون برگزاری آیین افتتاحیه به صورت رسمی کار خود را آغاز کرد و تا 22 بهمن ادامه دارد؛ جشنوارهای که با نمایش و داوری 28 فیلم بلند داستانی در 2 بخش اصلی و نگاه نو، 10 فیلم کوتاه داستانی و 10 مستند، باید آن را جشن سال جدید سینمای ایران نامید.
جشنواره فیلم فجر از شنبه 12 آغاز شده است. در این جشنواره همچون چند دوره پیشین، محل حضور خبرنگاران سینمایی و منتقدین فیلم، سینما ملت تعیین شده است. در این دوره با کاهش خبرنگاران غیرفعال یا غیرمرتبط، عوامل فیلم ها در کنار اهالی رسانه در پردیس سینمایی ملت حضور دارند و میهمانان و هنرمندان در پردیس سینمایی چارسو به دیدن فیلمها نشسته اند. در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحبنظران این حوزه بر فیلمهای در حال اکران منتشر می شود. بررسی روزنامهها، تارنماها و خبرگزاریهای داخلی نشان میدهد که رسانههای داخلی به این اتفاق مهم سینمایی کشور پرداختهاند.
رسانههای اصلاح طلب
جشنواره فیلم فجر
خبرگزاری ایسنا در گفت و گو با علی آشتیانی پور مسئول ستاد شمارش آرای مردمی جشنواره فیلم فجر آورد: ما تا شب گذشته یعنی پایان روز سوم جشنواره منتظر ماندیم تا همه فیلمهای بخش سودای سیمرغ وارد رقابت شوند و بتوانند دست کم یک بار روی پرده روند. به این ترتیب با اضافه شدن فیلم «پسر کشی» پرونده حضور 22 فیلم در رقابت مردمی جشنواره بسته شد و دیگر هیچ فیلمی به این بخش اضافه نمیشود. امسال 34 سالن در رایگیری مردمی حضور دارند که مخاطبان براساس کد بلیت خریداری شده با استفاده از اپلیکیشن میتوانند در رای گیری شرکت کنند. زمان رایگیری هم از لحظه شروع فیلم تا چهار ساعت پس از آن انجام میشود، یعنی از لحظه شروع فیلم به مدت چهار ساعت زمان رای گیری خواهد بود که تمامی این اطلاعات در تیزرهای پیش از شروع فیلم به اطلاع مخاطبان میرسد. بنابراین با توجه به مدت زمانی که برای رای گیری در نظر گرفته شده و این که آخرین سانس سینماها 22:30 است حدود ساعت 3 نیمه شب شمارش آراء شروع میشود و تا نزدیکی های صبح ادامه پیدا میکند. بر این اساس امروز 15 بهمن ماه 10 فیلم از 22 فیلمی که امتیاز بیشتری به دست آورده بودند معرفی شدند، اما معرفی این فیلمها به این معنا نیست که فقط همین 10 فیلم وارد رقابت شدند بلکه ممکن است برای فردا که 9 فیلم معرفی خواهد شد یک فیلم جدیدی به چرخه رقابت اضافه شود که روز گذشته اصلا در فهرست نبوده است.
روززنامه ایران در گفت و گو با بهروز شعیبی می آورد: من معتقدم پایان یک فیلم به دو مؤلفه وابسته است: اول اینکه متعلق به مخاطب است. یعنی موظفی به توقعی که در روند قصه و فیلم برای مخاطب ایجاد کردهای پاسخ دهی. دوم اینکه این پایان باید متناسب و همخوان با فضای فیلم باشد نه اینکه مخاطب را سردرگم و گیج کنی صرفا به این بهانه که پایانی غافلگیرکننده داشته باشی و در قصه چرخش به وجود بیاوری. ما به پایانهای زیادی فکر کردیم و چندین پایانبندی برای فیلم در نظر گرفتیم. اما در نهایت انتخاب درست بهزعم ما برای این جنس فیلم همین بود. پایان فیلم باید متعلق به شخصیت اصلی قصه میبود. چون «روز بلوا» فیلم شخصیت محوری است و باید بهترین و درستترین اتفاق برای عماد رقم میخورد. مخاطب هم باید حرف و سؤال خودش را در فیلم میدید. صادقانه میگویم که وقتی فیلمی در جشنواره دارید آنقدر درگیر فیلم خودتان میشوید که کمتر فرصت دیدن کار همکارانتان را پیدا میکنید. علاوه بر «روز بلوا» بهعنوان بازیگر «مغز استخوان» را هم در جشنواره امسال دارم که طبعا اولین فرصتی که داشته باشم برای تماشای این فیلم میگذارم. دوست دارم همه فیلمها را ببینم ولی اگر فرصتش پیش نیاید در زمان اکران حتما به تماشایشان خواهم نشست. جریان قابل توجهی در فیلمسازان جوان ایجاد شده که امیدوارم ادامه پیدا کند. با جوانانی که در بخش نگاه نو حضور دارند میشود امیدوار شد که سالهای خیلی خوبی پیش روی سینمای ایران است. در بخش سودای سیمرغ هم برای من مایه افتخار است که کنار مجموعهای از فیلمسازان کار بلد و درجهیک هستم؛ چه فیلمسازان هم دوره خودم و چه فیلمسازان بزرگی مثل مجید مجیدی و ابراهیم حاتمیکیا.
روزنامه همدلی در گفت و گو با بهزاد عبدی آهنگساز فیلم سینمایی «آبادان یازده 60» نوشت: از نگاه من، آهنگساز فیلم باید توانمندی ساخت آثار موسیقایی برای فیلم را داشته باشد. من گمان میکنم که فیلد موسیقی فیلم با آهنگسازی بهطورکلی، تفاوت دارد. البته من نمیگویم کسی که میخواهد درزمینه موسیقی متن فعالیت کند باید لزوما در همه ژانرهای موسیقایی موفق باشد، اما باید توانایی ساخت آثاری در بخشهای مختلف را داشته باشد. برای مثال آقای خوشبخت در این فیلم از من تولید صداهایی را خواسته بود که اگر خلق کردنش را بلد نبودم، نمیتوانستم انجامش بدهم. اگر به صحنه شکستن شیشههای ساختمان رادیوی شرکت ملی نفت، دقت کرده باشید، آن صداها را خودم ساخته بودم. در فیلم، همین صداها در ادامه به ملودی تبدیل میشود.
هنوز به انتظار شکستن یخ جشنواره
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم صوفیا نصراللهی می نویسد: روز سوم جشنواره را پشت سر گذاشتیم و راستش چنتهام برای نوشتن خالی است. هیچ فیلمی هنوز نبوده که سر شوقم بیاورد؛ حتی هیچ سکانسی نبوده که نفسم را بند بیاورد و با هیجان برایتان بنویسم که فلان سکانس فلان فیلم را ببینید یا از کاراکتری بگویم که در یک فیلم دوستش داشتم، تا این جای کار همه کاراکترهای فیلمها نچسب و دوستنداشتنی و باری به هر جهت بودند. امیدوارم امروز با دیدن «درخت گردو» ورق برگردد. فعلا برویم سراغ دو سه فیلمی که از این روزها جا مانده بود و دلیل بیاوریم که چرا باید آنها را دید و چرا میشود از دیدنشان صرفنظر کرد. درست که «روز صفر» جزو بخش فیلم اولیهای جشنواره است و علیالقاعده نباید انتظار زیادی از فیلم میداشتیم اما پشت این فیلم یکی از مهمترین مردان این سالهای سینمای ایران یعنی سعید ملکان قرار دارد. ملکانی که اول بهعنوان یک چهرهپردازی مطرح نامش را ثبت کرد و بعد مهمتر از آن تهیهکننده و سرمایهگذار یک سری فیلم جریانساز در سینمای ایران از جمله «ابد و یک روز» سعید روستایی شد. یادم است که سال ساخته شدن «ابد و یک روز» روستایی بارها به نقش سعید ملکان در شکل گرفتن فیلم اشاره کرده بود. از نوشتن این چند خط ناراحتم چون همیشه برای سلیقه مجید برزگر احترام قائل بودم و فیلمهای «فصل بارانهای موسمی» و «پرویز» به نظرم آثار قابل تأملی هستند که خبر از یک جهانبینی جالب و تر و تازه در فیلمسازی میدهند که سبک مخصوص خودش را در فیلمسازی دارد.
فضای نشست های خبری جشنواره فیلم فجر
روزنامه دنیای اقتصادی نوشت: حسین انتظامی با حضور در پردیس ملت، تاکید کرد با سختگیریهای صورت گرفته در انتخاب اهالی رسانه، در جشنواره فجر امسال، خبرنگاران حرفهایتر و تخصصیتری در سینما رسانه حضور یافتهاند. رییس سازمان سینمایی با اشاره به فضای نشستهای پرسش و پاسخ گفت: فضای پردیس سینمایی ملت محدود است و همچنین زمان محدودی نیز برای برگزاری نشستها وجود دارد. با وجود این موارد و ضمن توجه به ریتم جلسه، تلاش شده زمینهای ایجاد شود تا بیشتر سوالات مطرح شوند و خبرنگاران باید به مجری برنامه اعتماد کنند. انتظامی ادامه داد: یکی از اقدامات صورت گرفته در این دوره این است که با سختگیریهای صورت گرفته در انتخاب اهالی رسانه، خبرنگاران حرفهایتر و تخصصیتری در کاخ جشنواره حضور یافتهاند که این به فضای جلسات پرسش و پاسخ کمک میکند.
انصاف نیوز در گزارشی آورد: در دومین سانس از سینمای داستانی در سومین روز از جشنواره، اصحاب رسانه به تماشای فیلم مجید برزگر نشستند. مجید برزگر نویسنده و کارگردان، نازنین احمدی، آرشا نیکبین، علیرضا ثانی بازیگران فیلم، لیلا نقدیپور طراح صحنه، آرمان خوانساریان نویسنده، الهام صالحی چهرهپرداز، حمید برزگر تدوینگر و حمید جانیپور عکاس ابر بارانش گرفته در این نشست خبری حضور داشتند. فیلم برزگر فیلمی مستقل و با موضوعی متفاوت نسبت به جریان اصلی سینما است. واکنشهای اصحاب رسانه به این فیلم متفاوت بود، عدهای این فیلم را تحسین کردند و برخی این کار را ضعیف دانستند. مجید برزگر در پاسخ به پرسش انصاف نیوز درباره ایده داستان و لوکیشنها گفت: خبرهایی درباره خودکشی چند خواهر و اتانازی چند نفر خواندم. فیلمنامه را دو سال پیش نوشتم و با آرمان فیلمنامه را چندین بار بازنویسی کردیم. این کارها سخت و زمانبر است. فضاسازی برای من مهم است و در اسفندماه لوکیشنها را پیدا کردیم. من به دنبال یک عمارت ویژه بود و هر مکانی مرا راضی نمیکرد. ما مکانی را در رامسر پیدا کردیم ولی من آن را نپسندیدم و پس از آن عمارت مخروبهای را در کیاسر پیدا کردیم که این مکان رضایتم را جلب کرد. ما در تهران هم به دنبال مکانهای خاص باری بیمارستان و خانه بودیم.
چهارمین روز جشنواره برای سردشت
خبرگزاری ایسنا در گزارشی می نویسد: در چهارمین روز جشنواره فیلم فجر یعنی سهشنبه، 15 بهمن ماه خبرها و حاشیههای مختلفی از جشنواره در تهران و شهرهای دیگر و در خبرهای رسمی و فضای مجازی دست به دست میشد. یکی از مهمترین فیلمها و شاید به واسطه حضور بازیگر، بتوان گفت مهمترین آنها در این چند روز، «درخت گردو» بود که به کارگردانی محمد حسین مهدویان و با بازی پیمان معادی، مهران مدیری و مینا ساداتی درباره بمباران سردشت ساخته شده است. این فیلم پس از سالها پای مهران مدیری را هم به جشنواره و نشست خبری فیلمی باز کرد و او که برای تماشای فیلمش به پردیس ملت آمده بود، با عینکی سیاه در سالن نشست که از همان ابتدا سوژه عکاسان شد. مدیری که بر خلاف خلق و خوی جدی و خشکی که در فضای پشت دوربین از او شناخته می شود، در برخورد با خبرنگاران بویژه در نشست های خبری ارتباط گرم و صمیمانهای با آنها دارد، موقع نشست پرسش و پاسخ «درخت گردو» با سلامی بلند به خبرنگاران و عکاسان و البته با همان عینک سیاه به سالن وارد شد.
فیلم های جشنواره فجر
خبرگزاری ایلنا در مطلبی می آورد: درخت گردو، پیش از آنکه یک فیلم باشد، یک شعر است، یک مرثیه، روایت یک تراژدی انسانی و داستانی عاشقانه که بر فرم کار برتری دارد و بهمین علت قوت محتوا، برخی ضعفهای تکنیکی اثر را پوشش می دهد. درخت گردو، ساخته حسین مهدویان، بدون تردید یکی از بهترین آثار جشنواره فجر و سینمای دفاع مقدس است. درخت گردو اگرچه فیلمی برای کردها و ایرانی هاست اما مخاطبش انسانها هست و مهدویان با زبان مشترک انسانها، از نژاد، ملیت و مرز می گذرد، تا بتواند حقیقتی کمتر شنیده شده را برای انسان جهان وطنی نمایش دهد. درخت گردو اگرچه فیلمی در ژانر دفاع مقدس و درباره جنگ است اما یک گلوله نیز در آن شلیک نمی شود، مهدویان تنها زشتی و غیرانسانی بودن جنگ را به تصویر می کشد، ظلمی که بر مردم مظلوم و قربانیان جنگ می رود وهمین درخت گردو را اثری غیرایدئولژیک و جهان شمول می کنند. تماشاگرانی که با چشمان خیس در پایان درخت گردو، مهدویان را تشویق کردند، از تولد فیلمسازی که می خواهد بدور از دامن سیاست برای دلش ومردمش بسازد، خوشحال بودند.
رسانههای اصولگرایان
فیلم های فجر
روزنامه جوان در گزارشی نوشت: فیلم «ابر بارانش گرفته» هم مانند «پرویز» یا «فصل بارانهای موسمی» صرفا یک اثر هنر و تجربهای است که مخاطب برای فیلمسازش اهمیت خاصی ندارد. گویا همین که این فیلم بعدها در گروه هنر و تجربه اکران محدود شود و چند تا مخاطب داشته باشد برای مجید برزگر کافی است، اساسا فیلمسازان ما در یک محدودیت نگرشی گیر کردهاند و نمیتوانند خود را نجات بدهند، سعی دارند با بودجه محدود فیلمهای دلخواه خود را بسازند و این از بیتوجهی آنها به مضمون منجر میشود و جای خالی قصه اشتیاقی برای مخاطب به جا نمیگذارد. «ابر بارانش گرفته» نمونهای کامل از یک اثر بیمحتواست؛ اثری که دائما در جا میزند و فیلمسازش قصد داشته با یک طرح نیم خطی فرمگراییاش را به رخ مخاطب بکشد، اما مجید برزگر نمیداند که فرم باید از مضمون بیاید و فرم را نمیشود به زور در تک تک نماها گنجاند. این فیلم ملغمهای از ژانرهایی است که برزگر با ذوقزدگی بسیار از آن استفاده کرده و فیلم در تعلیق ژانر گرفتار بازیگوشی سازندهاش شده، اما در کل هیچ ژانری را نمیشود برای این فیلم در نظر گرفت. قطعا فیلم «ابر بارانش گرفته» برای مجید برزگر یک اثر دلی به حساب میآید، این فیلم هم یک تجربه نافرجام است که فیلمسازش سعی داشته با ریتم طولانی و سکانسپلان و بازی با عناصر بصری خود را محک بزند. «ابر بارانش گرفته» میتوانست یک فیلم کوتاه 15 دقیقهای باشد. لازم به ذکر است هیچ کدام از عناصر ساختاری این فیلم که درباره آنها صحبت شد نمیتوانند فرم باشند، فرم زمانی کارایی دارد که مضمون از استانداردهای مرسوم برخوردار باشد.
روزنامه صبح نو در گزارشی آورد: یکی از نکاتی که درباره بیستمین فیلم ابراهیم حاتمیکیا، یعنی «خروج»، حائز اهمیت است، جسارت او در چند چیز است. میگویند آدمها هرچه از سن و سالشان میگذرد، محافظهکارتر میشوند و سعی میکنند به کارهای سخت نزدیک نشوند. این درباره گروههای مختلف صادق نیست؛ مثلا درباره سینماگران مولف و مسالهساز اینطور نیست. از اسکورسیزی و تارانتینو تا اسپیلبرگ، دست از سر فیلمسازی برنمیدارند و هربار سراغ سوژه ملتهبتر و سختتری میروند. اسکورسیزی فیلم سهساعته میسازد بیآنکه بترسد از اظهار نظرها و تارانتینو، روزی روزگاری را در قالبی میسازد که جوانترها کمتر جسارت میکنند به آن نزدیک شوند. ابراهیم حاتمیکیا در 58 سالگی، بیستمین فیلمش را به سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر فرستاده است، آن هم با سوژهای ملتهب و ساختی متفاوت. او یک ماجرای واقعی را دستمایه فیلمش قرار داده تا نقد اجتماعی خود را بر آن سوار کند. این را البته در پایانبندی فیلم متوجه میشویم. فیلم جادهای حاتمیکیا در ژانری که کمتر سینماگر ایرانی سراغش رفته، ساخته شده است. جوانترها هم دیگر حوصله چندماه کارکردن در جادههای گچساران را ندارند.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی می نویسد: پروژه «روز صفر» سعید ملکان در یک سکوت خبری ساخته شد حتی تا قبل از اکران این فیلم در پردیس ملت، هیچکس نمیدانست عوامل این فیلم سینمایی چهکسانی هستند. سبک فیلمسازی سعید ملکان در تهیهکنندگی هم به این صورت بود. او در نشست خبری فیلمش در پردیس ملت به سوالات خبرنگاران پاسخ داد و در این گزارش چند نکته مهم از صحبتهای او را منتشر کردهایم. این فیلم اول، شاید فیلم آخر من باشد. این سوژه برای من بسیار جالب بود و خوشحالم که این فیلم را جلوی دوربین بردم. بودجه تولید این فیلم 8 میلیارد تومان بود، البته قرار بود بنیاد سینمایی فارابی بخشی از هزینه تولید را تامین کند، اما چند روز مانده به آغاز فیلمبرداری از این کار صرفنظر کردند و این فیلم را یک پروژه جذاب نمیدیدند، درچنین شرایطی از دوستانم کمک گرفتم.
روزنامه خراسان در گزارشی نوشت: فیلمهای سومین روز جشنواره هم اکران شدند و مانند روز دوم، تنها یک فیلم توانست خودی نشان بدهد و نظر مثبت اهالی رسانه، مردم و منتقدان را جلب کند. تریلر اکشن «روز صفر» فیلم خوب دوشنبه بود و دو فیلم دیگر، یعنی «ابر بارانش گرفته» و «آبادان یازده 60» منتقدان و تماشاگران را شگفتزده نکردند. «روز صفر» اولین ساخته چهرهپرداز نام آشنای سینمای ایران یعنی سعید ملکان را میتوان مهمترین فیلم سومین روز جشنواره دانست. این فیلم پس از رفع مشکل فنی، به روز سوم رسید و همه توجهات را به خود جلب کرد. به نظر میرسد پس از «شبی که ماه کامل شد» این فیلم دومین اثر مهم سینمای ایران با موضوع امنیت ملی باشد. فیلم «ابر بارانش گرفته» را مجید برزگر ساخته که بیشتر با فیلم «پرویز» شناخته میشود و جز علیرضا ثانیفر، هیچ کدام از بازیگران آن چهره نیستند. «آبادان یازده 60» جزو معدود آثار دفاع مقدسی امسال است که مهرداد خوشبخت کارگردانی آن را برعهده داشته و حسن معجونی، علیرضا کمالی و ویدا جوان از بازیگران آن هستند. آن چه از نظرات و واکنشها برمیآید این فیلم نتوانسته نماینده سینمایی فوقالعادهای برای ژانر دفاع مقدس باشد.
خبرگزاری مهر در گفت و گو با کوروش آهاری کارگردان فیلم سینمایی «آن شب» که در بخش سودای سیمرغ و نگاه نو سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با دیگر آثار رقابت میکند، آورد: «آن شب» یک فیلم داستانی است که ترس درونیات انسان، ترس افشا شدن رازهای انسانها را به این شکل در یک شب نشان میدهد. تاکید میکنم هدف ما ساخت یک فیلم ترسناک نبود بلکه یک داستان انسانی بوده است که ترس درونیات انسان را نشان میدهد. در مرحله اول فکر نمیکردم که شهاب حسینی بازی در چنین نقش و فیلمی را دوست داشته باشد، چرا که سبک کارهای دیگر این هنرمند نسبت به این فیلم کاملا متفاوت بود. در آن زمان شهاب حسینی در ایران حضور داشت و از طریق محمد درمنش با این بازیگر آشنا شدم و فیلمنامه برای وی ارسال شد. وی در سفری که به آمریکا داشت خواست قبل از جوابی با من و تیم فیلمسازیام بیشتر آشنا شود، زمانی که این دیدار رخ داد، برای بازی در این پروژه جواب مثبت داد.
خبرگزاری دانشجو در گزارشی آورده است: فیلم سینمایی «آبادان یازده60» به عنوان تنها نماینده سینمای دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر امسال، به سراغ خلق موقعیت تازهای با محوریت حصر آبادان رفته است. حصر آبادان و سقوط خرمشهر سوژه بکر و تازهای در سینمای ایران نیست. تابهحال چندین فیلم سینمایی، سریال و تله فیلم درباره آن ساخته شده و پس از این نیز ساخته خواهد شد. فیلم سینمایی «آبادان یازده60» به عنوان تنها نماینده سینمای دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر امسال، به سراغ خلق موقعیت تازهای با محوریت همین سوژه رفته است، اما با وجود عقبه جذاب و شاهدان زنده و مستندات موجود در این زمینه، همه چیز در حد همین خلق موقعیت باقی میماند. مشکل اصلی ریشه در فیلمنامهای دارد که از بیان یک داستان محوری عاجز است. جنگ میشود، خرمشهر سقوط میکند، آبادان به محاصره کامل در میآید، رادیو مورد حمله قرار میگیرد، تیتراژ پایانی روی پرده نقش میبندد، ولی فیلم شروع نمیشود! هر اهل سینمایی این را میداند که صرفا با یک آغاز درگیرانه و یک پایان حماسی نمیتوان یک فیلم سینمایی خلق کرد.
این خبرگزاری در گفت و گو با محمد درمنش تهیهکننده اعلام کرد: «آن شب» فیلمی با قصهای معماگونه و وهمآلود است. البته این نکته را بگویم که ما در سینمای ایران، هنوز ژانری با این عناوین نداریم. چنین سبک از قصهگویی در سینمای ما تعریف نشده است. همچنان که این فیلمها را ممکن است در سینمای اندیشهمحور، وحشت، معناگرا و غیره جای بدهیم. با این حال معتقدم که «آن شب» فیلمی با توصیف معماگونه، رمزآلود و و همآلود است. اینکه میگویم در مورد برخی گروههای سنی و مخاطب کم سن و سال باید احتیاط کرد؛ از این بابت است که بیننده کم تجربه که چنین قصههایی را ندیده چه بسا امکان دارد به لحاظ روحی و روانی، کمی اذیت شود. ما در «آن شب» در چندجای فیلم به مخاطبمان شوک وارد میکنیم. بنابراین ایرادی هم ندارد اگر رده بندی سنی پایین بر آن اعمال شود.
سایت خبری مشرق نوشت: «من می ترسم» انگار می ترسد به شخصیت هایش نزدیک شود. آن ها را با فاصله ای مبهم تعریف می کند و در گفتن داستانش عجله دارد. «من می ترسم» دو رابطه غیر متعارف عشقی را در مقابل یک رابطه متعارف و سالم قرار می دهد و از قضا، همه این روابط را محکوم به شکست می کند!
سایت خبری راه دانا در گزارشی می آورد: فیلم سینمایی «سه کام حبس» هفتمین اثر سینمایی سامان سالور به عنوان کارگردان است. در این فیلم محسن تنابنده نقش اول مرد و پریناز ایزدیار نقش اول زن را ایفا می کنند، نکته جالب توجه این فیلم دیدن نام ایزدیار است که در سه، چهار سال گذشته تداعیگر یک زندگی چرک و کثیف در ذهن مخاطب است و ناخواسته این تصویر قبل از دیدن فیلم در ذهن مخاطب ساخته می شود که بار دیگر ایزدیار در یک خانواده به شدت فقیر و در یکی از جنوبی ترین نقاط شهر در یک خانه محقر، یک زندگی کلفتوار دارد. پرداختن به موضوعات اجتماعی از الزامات سینمای کشور است و در آن شکی نیست، معضل اعتیاد و مواد مخدر نیز بحثی است که می توان گفت پرداختن به آن نیاز جامعه است؛ «سه کام حبس» اما اثری است که فضای جامعه را به شدت سیاه به تصویر می کشد؛ این گونه اغراق ها در این قبیل فیلم های اجتماعی به قدری زیاد و شبیه به هم شده اند که با شروع فیلم به راحتی می توان غالب داستان را حدس زد و دیدن یک یا دو فیلم از این دست کافی است، چون در نهایت همه آن ها را که کنار هم قرار دهیم تفاوت چندانی با هم ندارند.
روز سوم جشنواره فیلم فجر
روزنامه وطن امروز در گزارشی می نویسد: سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر تا اینجای کار بهترین روز جشنواره از نظر کیفیت آثار نمایش داده شده در سالن رسانهها بوده است. از بس در 2 روز اول این رویداد فیلمهایی از جنس سینمای هنر و تجربه نمایش داده شد، نمایش «روز صفر» و کیفیت بشدت بالای این اثر در کنار ارائه قابل قبول «آبادان یازده 60» قصهای در ارتباط با دفاع مقدس، وضعیت بیجان جشنواره سیوهشتم در چند روز اول را جانی دوباره بخشید. اما با این همه هنوز هم نمایش آثاری از جنس سینمای هنر و تجربه و مخاطب خاص، بشدت روی اعصاب اهالی رسانه و منتقدان بوده و هست. هر سال در جمع آثار راه یافته به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر، آثاری حضور دارند که باید آنها را در زمره «فیلمهای اشتباهی» بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر دستهبندی کرد! آثاری که شایستگی چندانی برای حضور در جمع آثار مسابقه سینمای ایران را ندارند اما با حضور در این بخش در واقع جای سایر آثاری که میتوانستند در این بخش باشند را گرفتهاند. امسال اما آمار حضور فیلمهای اشتباهی در جشنواره امسال بیش از همیشه به چشم میآید.
مشرق نوشت: بعد از دو روز بیخاصیت، بالاخره در روز سوم دو فیلم حماسی توانستند جشنواره را سر حال بیاورند؛ روز صفر در خصوص دستگیری عبدالمالک ریگی و «آبادان یازده 60» که درباره نقش کارکنان رادیو نفت آبادان در نجات شهر از دست بعثیها است. فیلم روز صفر، نخستین ساخته سعید ملکان است که قبل از این، فقط در عرصههای گریم و تهیه کنندگی فعال بود.
روایت تراژدی سردشت در جشنواره
خبرگزاری تسنیم در گزارشی می آورد: در چهارمین روز جشنواره فیلم «درخت گردو» خیلیها را با چشمان خیس از سالن سینما بیرون فرستاد. روز گذشته تعدادی از مهمانان سینمای رسانهها به یاد مظلومیت قربانیان بمباران شیمیایی سردشت گریستند. دیروز سه فیلم در سه ژانر مختلف اکران شد. «آن شب» در ژانر ترسناک، «درخت گردو» در ژانر تاریخی و «دوزیست» در ژانر اجتماعی. فیلم «درخت گردو» یک نمونه نسبتا خوب از سینمای آرمانی با عنوان «سینمای ملی» است که همه به دنبال تحققش هستند.
سایت خبری - تحلیلی تابناک در گزارشی نوشت: نشست خبری فیلم سینمایی «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با حضور کارگردان، ابراهیم امینی و حسین حسنی (فیلمنامهنویسان)، سیدمصطفی احمدی (تهیهکننده)، مینو شریفی، مینا ساداتی، مهران مدیری (بازیگران)، هادی بهروز (مدیر فیلمبرداری)، حبیب خزاییفر (موسیقی)، بهزاد جعفری (طراح صحنه و لباس)، ایمان کرمیان (جلوههای ویژه میدانی)، امین پهلوانزاده (جلوههای ویژه بصری) و خسرو نقیبی (منتقد) با اجرای محمدرضا مقدسیان عصر امروز سهشنبه پانزدهم بهمنماه در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. مهدویان در ارتباط با دشواری کارگردانی و فضاسازی «درخت گردو» توضیح داد: این فیلم نسبت به فیلمهای قبلیام از چند جهت دشواریهای بیشتری داشت. زبان، فرهنگ وجغرفیای فیلم برای من ناآشنا بود و باید این آشنایی صورت میگرفت. کارکردن با سه بچه کوچکی که بازیهای سختی هم داشتند از این جهت سخت بود که باید به لحاظ فیزیکی و روحی مراقبت میشدند. همچنین گریم بازیگران جزو چالشهای فیلم بود. ما در صحنههایی که حیوانات را نشان دادیم از دامپزشکانی استفاده کردیم که بدون آسیب زدن به حیوانات صحنههای باورپذیر شیمیایی شدن را به تصویر بکشیم. سعیمان بر این بود که عمق فاجعه را بتوانیم روی پرده سینما به تصویر بکشیم.
متن و حاشیه چهارمین روز جشنواره
سایت خبرآنلاین آورد: رونمایی از فیلمی ترسناک در پردیس ملت، غیبت شهاب حسینی و پیمان معادی در نشستهای خبری و بازگشت مجید مجیدی با فیلم تازهاش به دور مسابقه، مهمترین رویدادهای روز چهارم جشنواره فجر بودند. نخستین سانس به نمایش فیلم «آن شب» به کارگردانی کورش آهاری، اختصاص داشت که تعداد زیادی از تماشاگرانش، آن را ترسناک دانستند. هر چند کارگردان جوانش، این فیلم را یک اثر متعلق به ژانر روانشناختی معرفی کرد. از حواشی نشست خبری این فیلم، غیبت شهاب حسینی بود؛ بازیگری که پیش از شروع جشنواره، با هر گونه انصراف هنرمندان از حضور در این رویداد سینمایی، مخالفت کرده بود. نشست دومین فیلم به نمایش درآمده دیروز، یعنی «درخت گردو» هم یک غایب بزرگ داشت؛ پیمان معادی که از دو هفته پیش، زمزمههای انصرافش از حضور در جشنواره به گوش میرسید. البته این بازیگر جهانی سینمای ایران، به صورت تلفنی با نشست خبری این فیلم تماس برقرار کرد و از داستان، موضوع و بازی در «درخت گردو» گفت.
*س_برچسبها_س*